سایت ویستاژن لغت نامه سولی و مولکولی کتاب لودیش را در اختیار شما عزیزان قرار داده است.

خانوادهP از :AAA

(AAA ATPase family) گروهی از پروتئی سازکلیدی هیدرولیزATP را با مولکول های حرکت بزرگ و معمولا همراه با سوبستراهای پروتئینی تا نخورده یا خردشدن کمپلکس های پروتئینی چند زیر واحدی جفت می شوند.

ابرخانواده: ABC

(ABC superfamily) گروهی بزرگی از پروتئین های اینتگرال غشایی بوده و اغلب به عنوان پروتئین های انتقالی غشایی،با کمک  انرژی ATP باعث حرکت مولکول های مختلف مثل فسفولیپیدها ،کلسترول، قندها، لیپیدها  از عرض غشای سلولی میشوند.

استیل کولین:

(Acetylecholine) استیل کولین یک میانجی عصبی در مهره داران است  که در اتصالات ماهیچه ای و سیناپس های عصب_عصب در مغز و سیستم عصبی محیطی عمل میکند.

استیل کوآنزیم:A

(Acetyl CoA) مولکول های کوچک و محلول در آب بوده و شامل یک گروه استیل متصل به کوآنزیمA می باشد.گروه استیل در چرخه اسید سیتریک به سیترات منتقل شده و همچنین به عنوان منبع کربن در سنتز اسیدهای چرب،استروئیدها و مولکول های دیگر عمل میکند.

اسید:

(Acid) جزیی که دهنده پروتون(H+)می باشد.گروه های کربوکسیل و‌فسفات اولین گروه های اسیدی در مولکول های زیستی می باشند.

اکتین:

(Actin) پروتئین های ساختاری فراوان در سلول های یوکاریوت که با دیگر پروتئین ها میانکنش می دهد.شکل مونومری گلبولاراکتین(G) برای تشکیل فیلامنت های اکتین پلیمریزه می شوند.درسلول های ماهیچه ای،اکتینF درطول انقباض با میوزین میانکنش می دهد.به میکروفیلامنت ها نیز مراجعه شود.

پتانسیل عمل:

(Action potential) پیام های الکتریکی سریع و گذرا که تمام یا قسمتی از آنها در سلول های تحریک پذیر منتشر شده (مثل نورون ها و سلول های ماهیچه ای) و منجر به باز و بسته شدن انتخابی کانال های دریچه دار سدیم(Na+) و پتاسیم(K+)می شوند.

انرژی فعال سازی:

(Activation energy) مقدار انرژی که برای آغاز واکنش های شیمیایی مورد نیاز است.یک آنزیم به وسیله کاهش انرژی فعال سازی سرعت واکنش را افزایش می دهد.

فعال کننده:

(Activator) یک فاکتور رونویسی ویژه که را تحریک می کند.

جایگاه فعال:

(Active site) ناحیه ویژه ای در آنزیم که به مولکول سوبسترا متصل شده و تغییرات شیمیایی را در مولکول سوبسترای متصل شده ایجاد می کند.

انتقال فعال:

(Active transport) حرکت یک یون یا مولکول کوچک به وسیله پروتئین از غشا بر خلاف شیب غلظت یا شیب الکتروشیمیایی بوده و با هیدرولیز ATP جفت می شود.

آدنوزین تری فسفات:

(Adenosine triphosphat) به ATPمراجعه کنید.

آدنیلیل سیکلاز:

(Adenyhyl cyclase) یکی از آنزیم هایی که بااتصال لیگاندهای خاص به‌گیرنده های سطح سلولی شان فعال شده و باعث تشکیل AMP حلقوی (cAMP) از ATPمی شود.این آنزیم را آندنیلات سیکلاز نیز می نامند.

گیرنده اتصالی:

(Adhesion receptor) پروتئینی در غشا پلاسمایی سلول های جانوری که به ترکیبات ماتریکسی خارج سلولی متصل شده و بنابراین باعث چسبیدن سلول به ماتریکس می شود.اینتگرین ها از اجزا اصلی گیرنده های اتصالی می باشند.

هوازی:

(Aerobic) درارتباط بایک سلول ارگانیسم یا فرآیند متابولیکی که از گاز اکسیژن (O2) استفاده می کنند یا می توانند در حضور       O2 رشد کنند.

اکسیداسیون هوازی:

(Aerobic oxidation) متابولیسم نیازمند به اکسیژن که در آن قندها و اسیدهای چرب به  CO2و H2O تبدیل میشوند.این واکنش با سنتز ATP جفت می گردد.

آگونیست:

(Agonist) مولکولی که اغلب سنتزی بوده و از فعالیت زیستی مولکول های طبیعی تقلید می کند.

آلل:

(Allele) یکی از دو‌یا چند فرم متفاوت یک ‌ژن سلول های دیپلوئید شامل دو آلل از هر ژن می باشند که در جایگاه مربوطه ( لوکوس در یک جفت کروموزوم همولوگ قرار دارند.

آلوستریک:

(Allosteric) در ارتباط با پروتئین ها و فرآیندهای  سلولی که به وسیله آلوستری تنظیم می شوند.

آلوستری:

(Allostery) تغییر در ساختار سوم و یا چهارم پروتئین که به وسیله اتصال مولکول های کوچک به جایگاه تنظیمی آن پروتئین انجام شده و موجب تغییراتی در فعالیت پروتئین می گردد.

آلفا:

(Alpha carbon atom) در اسید های آمینه،اتم کربن مرکزی به چهار گروه مختلف شیمیایی (به جز در گلیسین )که شامل زنجیره جانبی یا گروه Rهستند،متصل می شوند.

مارپیچ آلفا:

(Alpha helix) ساختار ثانویه معمول پروتئین که در آن توالی خطی اسیدهای آمینه به صورت راست گرد پیچ خورده و به وسیله پیوندهای هیدوژنی بین گروه های کربوکسیل و امید در اسکلت پلی پپتیدی پایدار می شود.

پیرایش متناوب:

(Alternative splicing) فرآیندی که در آن اگزون های یک mRNAاولیه در ترکیب های مختلف کنار هم قرار گرفته و باعث تشکیل دویا چندین mRNAازیک RNA اولیه می شود.

اسید آمینه:

(Aminoacid) ترکیب آلی که حداقل یک گروه آمینو و یک گروه کربوکسیل دارد.در اسیدهای آمینه که سازنده مونومرهای پروتئین یک گروه آمین و یک گروه کربوکسیل از طریق یک اتم مرکزی (کربن آلفا)بهم متصل می شوند.کربن آلفا به زنجیره های جانبی متفاوت اتصال می یابد.

آمینواسیل tRNA:

(Aminoacyl tRNA) شکل فعال یک اسید آمینه بوده و در سنتز پروتئین استفاده می شود،حاوی یک اسید آمینه است که از طریق پیوند استری پر انرژی به دو گروه هیدروکسیل 3’مولکول tRNA متصل می شود.

آمفی پاتیک:

(Amphipatic) در ارتباط با مولکول ها یا ساختارهایی که دارای یک قسمت آبدوست و یک قسمت آب گریز می باشند.

بی هوازی:

(Anaerobic) در ارتباط با سلول،ارگانیسم یا فرآیند متابولیکی که در عدم حضور گاز اکسیژن O2عمل می کند.

آنافاز:

(Anaphase) مرحله ای در تقسیم میتوز که کروماتید های خواهری(یا همولوگ های جفت شده در میوز) جدا شده و به سمت قطب های دوک حرکت می کنند.

اتصالات قلاب کننده:

(Anchoring junction) مناطق ویژه روی سطح سلول که مولکول های چسبیده سلولی یا گیرنده های چسبنده شامل: اتصالات چسبنده و دسموزوم ها و همی دسموزوم ها است.اتصالات چسبنده و دسموزوم ها چسبندگی سلول به سلول و اتصالات همی دسموزوم ها چسبندگی سلول به ماتریکس را ایجاد می کنند.

آناپلوئیدی:

(Aneuploiedy) هر ناهنجاری در کروموزوم های دیپلوئید طبیعی که در آن یک نسخه اضافی از یک یا چند کروموزوم وجود داشته و یا یک نسخه طبیعی از کروموزوم وجود ندارد.

آنیون:

(Anion) یک یون با بار منفی.

آنتاگونیست:

(Antagonist) مولکولی اغلب سنتزی که فعالیت زیستی مولکول های طبیعی(مثل هورمون ها)را موقف می کند.

آنتی بادی:

(Antibody) پروتئینی (ایمونوگلوبولین)که بطور طبیعی در پاسخ به آنتی ژن تولید شده و با جایگاه ویژه آنتی ژن(اپی توپ)واکنش نشان داده و خارج شدن آنتی ژن را از بدن تسهیل می کند.

آنتی کدون:

(Anticodon) توالی سه نوکلئوتیدی دریک tRNAکه مکمل کدون در mRNAمی باشد طی سنتز پروتئینی به جفت شده بازها بین کدون و آنتی کدون منجر به اتصال tRNA حاصل اسید آمینه به ریبوزوم شده و اسید آمینه خود را به زنجیره پلی پپتیدی درحال اضافه می نماید.

آنتی ژن:

(Antigen) هر ماده ای(معمولا بیگانه)که سیستم ایمنی را تحریک می کند. در سلول های Bآنتی ژن تشکیل آنتی بادی را تحریک می کند.این آنتی بادی به طور اختصاصی به آنتی ژن مربوطه متصل می شود. در سلول های T،یک آنتی ژن پاسخ التهابی را تحریک می کند.این پاسخ التهابی به دنبال تولید سیتوکین  با عملکرد فعالیت سیتوتوکسین ایجاد می شود.

سلول های ارائه دهنده آنتی ژن:

(Antigen presenting cell) هرسلولی می تواند آنتی ژن رابه قطعات کوچک هضم کرده و پپتیدهای حاصله را در ترکیب با مولکول هایMHCII در سطح سلول نشان دهد.این پپتیدها به وسیله سلول های Tتشخیص داده می شوند.APCهای اصلی(سلول های دندریتیک،ماکروفاژها و سلول های  Bو MHCII (را در سطح خود بیان می کنند.

انتقال ناهمسو:

(Antiport) نوعی انتقال مزدوج(کوترنسپورت)که درآن یک پروتئین غشایی(آنتی پورتر) دو مولکول یا یون های مختلف رااز یک سلول در خلاف جهت هم عبور می دهد.همچنین به انتقال هم راست مراجعه کنید.

رأسی:

(Apical) به قسمت بالای سلول،آرگان،یا ساختار بدنی دیگر اطلاق می شود.سلول های اپی تلیال سطح رأسی فضای خارجی بدن یا فضای باز داخلی را نشان می دهد(مانند لومن روده ای،مجرا)

آپوپتوز:

(Apoptosis) فرآیند تنظیم شده به وسیله ژنتیک بوه و در بافت های ویژه درطول تمایز و بیماری رخ داده و سلول خود را از بین می برد.این عمل به وسیله شکستن اجزا سلولی و یک سری تغییرات مورفولوژیکی در دیواره سلولی مشخص می شود.همچنین به آن مرگ برنامه ریزی شده سلولی نیز گفته می شود.به کاسپازها مراجعه شود.

آپویتوزوم:

(Apoptosome) هسپتار دیسک مانند و بزرگ Apaf-1 پستاندران.

Apaf-1پروتئینی است که در پاسخ به سیگنال های آپوپتوز تجمع یافته و به عنوان یک مائسین فعالسازی برای کاسپازهای آغاز و اثر گذار عمل می کند.

آکواپورین ها:

(Aquaporins) خانواده ای از پروتئین های انتقال دهنده غشایی که اجازه عبور آب و مولکول بدون بار کوچک مثل گلیسرول را از غشا پلاسمایی می دهند.

آرکنا:

(Arches) گروهی از پروکاریوتها که یکی از سه سلسله متمایز تکاملی ارگانیسم های امروزی را تشکیل می دهند.همچنین آنها را ارکئوباکتریها و آرکئان نیز می نامند.از بعضی جهات،آرکئاها به یوکاریوت ها شبیه تر از باکتری ها (باکتری های واقعی)می باشند.

ثابت اتصال:

(Associated constant) به ثابت تعادل مراجعه شود.

استر:

(Aster) ساختاری متشکل از ریز لوله ها (فیبرهای استری)که در طی میتوز از سانتروزوم به سمت خارج،خارج می شود.

اتم کربن نامتقارن:

(Asymmetric carbon atom) یک اتم کربن که به چهار گروه مختلف اتمی یا شیمیایی متصل می شود.همچنین به آن اتم کربن کایرال نیز گفته می شود. آرایش پیوندها به دو‌ صورت مختلف می تواند باشد.در نتیجه دو نوع ایزومر فضایی که تصویر آینه ای یکدیگرند تولید می شود.

تقسیم سلولی نامتقارن:

(Asymmetric cell division) هر تقسیم سلولی که در آن دو سلول دختری ژن های یکسانی دریافت می کنند اما اجزای مختلف(مثل mRNAو پروتئین ها) را از سلول مادری به ارث می برند.

آدنوزین 5’تری فسفات:

ATP(adenosine 5′-triphosphat) نوکلئوتیدی مهم برای به دام انداختن و انتقال انرژی آزاد در سلول ها می باشد.هیدرولیز هردو پیوند فسفوانیدرید در ATPمقدار زیادی انرژی آزاد می کند.این انرژی برای انجام فرآیندهای سلولی مورد نیاز است.

ATPآز:

(ATPase):گروه بزرگی از آنزیم های کاتالیز کننده هیدرولیزATPکه محصول ADP،فسفات معدنی و رها شدن انرژی آزاد است.به K+ و ATPaseNa+و پمپ ATPمراجعه شود.

پمپ با انرژی ATP:

(ATP-power pump) هر پروتئین انتقال غشایی که فعالیت ATPآز دارد و هیدرولیز ATPرا با انتقال فعال یون ها یا مولکول های کوچک از عرض غشا پلاسمایی بر خلاف شیب الکترو شیمیایی جفت کرده و به طور ساده پمپ نامیده می شود.

ATPسنتاز:

(ATP synthase) کمپلکس پروتئین چند زیر واحدی که به قسمت داخلی غشا میتوکندری،غشا تیلاکوئیدی در کلروپلاست و غشا پلاسمایی با کتریایی متصل شده و سنتز ATP را در طول فسفریلاسیون اکسیداتیو و فتوسنتز تسریع می کند،و کمپلکس F0F1 نیز نامیده می شوند.

اتوکرین:

(Autocrine) در ارتباط با مکانیسم سیگنال دهی که در آن سلول،مولکول های سیگنالی را تولید کرده (مثل فاکتور رشد)و سپس به آن متصل شده و پاسخ می دهد.

اتوکاردیوگرافی:

(Auto radiography):روشی برای نمایان کردن مولکول های رادیواکتیو موجود در یک نمونه (مثل قسمتی از بافت یا ژل الکتروفورز)به وسیله قرار دادن یک فیلم عکاسی(امولوسیون )یا آشکار ساز دو بعدی الکتریکی در معرض نمونه،فیلمی که در معرض نمونه قرار می‌گیرد اتورادیوگرام نامیده می شود.

آتوزوم:

(Auto some) تمام کروموزوم ها به غیر از کروموزوم های جنسی.

آکسون:

(Axon) زائده ای بلند در سلول های عصبی که قادر بع هدایت پیام های عصبی (پتانسیل عمل )تولید می شود.در جسم سلولی به سمت انتهای دور و شاخه دار می باشد(انتهای آکسون).

انتقال آکسونی:

(Axonal transport) پروتئین حرکتی که انتقال اندامک ها و وزیکول ها در طول میکروتوبول ها در آکسون سلول های عصبی انجام می دهد.انتقال رو به جلو از جسم سلولی به سمت پایانه آکسونی رخ می دهد.انتقال رو به عقب از پایانه آکسونی به سمت جسم سلولی اتفاق می افتد.

اکسونم:

(Axoneme) دسته ای از میکروتوبول ها و پروتئین های ضمیمه که در تاژک و مژک وجود داشته و مسئول ساختار و حرکت آنها می باشند.

باکتری:

(Bacteria) دسته ای از پروکاریوتها که یکی از سه سلسله متمایز ارگانیسم های امروزی را تشکیل داده و باکتری های واقعی(یوباکتریها )نیز نامیده می شوند و به طور فیلوژنتیکی از آرکئاها و یوکاریوتها متمایز می شوند.

باکتریوفاژها(فاژ):

(Bacteriophase ) ویروسی که سلول های باکتری را آلوده می کند.بعضی از فاژها به طور گسترده به عنوان وکتور در کلونینگ DNAاستفاده می شوند.

پایه:

(Basal) به بازولاترال مراجعه شود.

جسم پایه ای:

(Basal body) ساختاری در قاعده مژک و تاژک که ریز لوله ها در آن محل به عنوان پایگاهی برای رشد اکسونم شکل می گیرند،از لحاظ ساختار شبیه سانتریول می باشد.

تیغه پایه ای:

(Basal lamina) شبکه صفحه مانند نازک از اجزا ماتریکس خارج سلولی که در زیر اپی تلیوم جانوران و دیگر گروه ها سازمان یافته سلولی داشته و این سلول ها راازبافت پیوندی یا دیگر سلول ها جدا می کند.

باز:

(Base) ترکیبی که اغلب شامل نیتروژن می باشد و پذیرنده پروتون (H+) از اسید است.همچنین اغلب برای نشان دادن پورین ها و پیریمیدین ها در DNAو RNA استفاده می شود.

جفت باز:

(Basepair) بهم پیوستن دو نوکلئوتید مکمل در DNAیاRNAکه پیوندشان به وسیله پیوندهای هیدروژنی بین بازها استحکام می یابد.آدنین با تیمین یا یوراسیل و گوانین با سیتوزین جفت می شوند.

مارپیچ-حلقه-مارپیچ بازی:

(Base helix-loop-helix) در ارتباط با قسمت قاعده ای(پایه ای)و جانبی(کناری)یک سلول قطبی،ارگان یا ساختار بدنی،درمورد سلول های اپی تلیال سطح پایه ای جانبی(basolateral ) متصل بر سلول های همسایه در زیر غشا پایه قرار دارد.

سلولB:

(B cell) لنفوسیتی که در مغز استخوان شکل گرفته و گیرنده های ویژه آنتی ژن )ایمونوگلوبولین های متصل شده غشایی(رابیان می کند.بعداز واکنش با آنتی ژن،سلولBتکثیر شده و به سلول های پلاسمای ترشح کننده آنتی بادی تبدیل می شود.

گیرنده سلول B:

(B cell receptor) کمپلکس متشکل از مولکول های ایمنوگلوبولین متصل شده به غشا که برای هر آنتی ژن،ویژه بوده و به همراه زنجیره های Igآلفا و بتا،انتقال دهنده سیگنال است.

خوش خیم:

(Benign) در ارتباط با یک تومور که سلول هایی بسیار شبیه به سلول های طبیعی دارد،تومورهای خوش خیم در محلی که از آنجا منشا گرفته اند،باقی می مانند اما می توانند در نتیجه رشد،مضر واقع شوند به بدخیم مراجعه شود.

صفحات بتا:

(Beta sheet) ساختار صفحه مانند و ثانویه پروتئین ها که بوسیله پیوندهای هیدروژنی بین اتم های اصلی در دو زنجیره پلی پپتیدی یا بخش هایی از یک زنجیره تا خورده ایجاد می شود.

پیچ بتا:

(Beta tura) یک ساختار ثانویه Uشکل در پروتئین.

بلاست:

(Blast) یک برنامه کامپیوتری که بطور گسترده برای مقایسه توالی اسیدهای آمینه از یک پروتئین با توالی شناخته شده پروتئین های موجود در منابع اطلاعاتی استفاده می شود.جستجوهای بلاست سرنخ هایی درباره ساختار،عملکرد و تکامل پروتئین که به تازگی کشف شده اند،می دهد.

بلاستوسیست:

(Blastocyst):مرحله ای از جنین پستانداران که شامل 64سلول بوده و به دونوع سلولی(تروفکتودرم)که بافت های جنین خارجی را تشکیل خواهد داد(و توده سلولی داخلی )که جنین کامل را شکل می دهد یا مرحله ای که در دیواره رحم ایجاد می شود و با بلاستولا در جنین جانوران دیگر مرتبط است.

بافر:

(Buffer) محلولی از اسید (HA)و باز (A-)که با اضافه کردن مقادیر اندک اسید یا باز قوی،تغییرات کوچکی در pHایجاد می شود و pH نزدیک pka ترکیب باقی می ماند.

کادهرین:

(Cadherins) خانواده ای از مولکول های چسبنده سلولی  که در اتصالات چسبنده و دسموزوم تجمع یافته و واکنش های هموفیلیک سلول-سلول وابسته به Ca2+را انجام می دهد.

کالمودولین:

(Calmodulin) پروتئین کوچک سیتوزولی که به چهار یون کلسیم متصل می شود. کمپلکس کلسیم-کالمودولین به پروتئین های زیادی متصل شده و به این وسیله باعث فعال شدن یا مهار آنها می‌گردد.

کالری:

(Calorie) واحدی از گرما(انرژی گرمایی) یک کالری مقدار گرمایی است که دمای 10گرم آب را 10درجه سانتی گراد بالا می برد.کیلوکالری اغلب برای مشخص کردن محتوای انرژی غذاها و تغییرات در انرژی آزاد یک سیستم به کار می رود.

چرخه کلوین:

(Calvin cycle) مسیر متابولیسمی اصلی که Ca2+را طی فتوسنتز به صورت کربوهیدرات تثبیت کرده و به آن تثبیت کربن نیز گفته می شود.این فرآیندها بطور غیر مستقیم به نور وابسته هستند اما هم در تاریکی و هم در روشنایی نیز می توانند انجام شوند.

سرطان:

(Cancer) یک واژه کلی که به تومرهای بدخیم متعدد اشاره دارد.سلول های سرطانی رشد و تقسیم سریع تراز حد طبیعی داشته و به بافت های مجاور حمله کرده و بعضی اوقات در بافت های دیگر نیز بخش می شوند (متاستاز).

کپسید:

(Capsid) پوشش پروتئینی بیرونی ویروس که از چندین لایه زیر واحد های پروتئینی تشکیل شده و از محتوای اسید نوکلئیک ویروس محافظت می کند.

کربوهیدرات:

(Carbohydrate) عبارت کلی برای پلی هیدروکسی آلدئیدها، پلی هیدروکسی کتون ها یا ترکیباتی که از آنها مشتق می شوند.معمولا فرمول (CH2On) دارند.انواع اولیه این ترکیبات برای ذخیره و تامین انرژی در سلول های جانوران به کار می روند.

تثبیت کردن:

(Carbon fixation) به چرخه کلوین مراجعه شود.

کارسینوژن:

(Carcinogen) هرعامل فیزیکی یا شیمیایی که وقتی سلول ها در معرض آن قرار می گیرند،سرطانی می شوند.

ژن محافظ:

(Caretaker gene) ژنی که پروتئین های رمزدهی شده از آن با شرکت در تعمیر آسیب DNA از ژنوم محافظت می کنند.از دست دادن فعالیت ژن های محافظ باعث افزایش سرعت جهش و پیشرفت کار سیتوژن ها می شود.

کاسپاز:

(Caspase) گروهی از پروتئین های آنزیمی تجزیه کننده (پروتئاز )که در آپوپتوز عمل کرده و در یک مسیر آبشاری هریک از آنها باعث فعالیت کاسپاز بعدی می شوند.

کاتابولیسم:

(Catabolism) تجزیه سلولی مولکول های پیچیده به مولکول هاب ساده تر که با آزاد شدن انرژی همراه می باشد. آنابولیسم عکس این مسیر بوده و طی آن انرژی برای سنتز مولکول های پیچیده از انواع ساده تر مصرف می شود.

کاتالیزور:

(Catalist) ماده ای که سرعت یک واکنش شیمیایب را بدون تأثیر ماندگار در ساختارش افزایش می دهد.آنزیم ها،کاتالیزورهای پروتئینی می باشند و ریبوزیم ها RNAهایی هستند که می توانند به عنوان کاتالیزور عمل کنند.

کاتیون:

(Action) یون دارای بار مثبت.

DNAمکمل:

(cDNA(complementary DNA)):مولکول DNAکه از روی مولکول mRNAبه وسیله آنزیم ترانس کریپتاز معکوس ساخته می شود.بنابراین فاقد اینترون می باشد.

مولکول های اتصال دهنده سلول:

(Cell-adhesion molecules):پروتئین هایی در غشا پلاسمایی سلول ها که به پروتئین های مشابه روی دیگر سلول ها متصل شده و به این وسیله باعث چسبیدن سلول-سلول می شوند. چهار خانواده اصلیCAM: کادهرین ها،IgCAM،اینتگرین هاو سلکتین ها  می باشد.

چرخه سلولی:

(Cell cycle) توالی منظم از رویدادهایی که طی آن یک سلول کروموزوم خود را دوبرابر کرده و به دو سلول تقسیم می شود.چرخه سلولی شامل  چهار فاز می باشدG1: قبل از سنتز DNA اتفاق می افتد،در Sهمانند سازی  DNAروی می دهد. G2بعداز سنتز DNA و Mهنگام تقسیم سلولی روی می دهد و سرانجام دو سلول دختری تشکیل می شود.تحت شرایط خاص سلول ها از چرخه سلولی در طولG1خارج می شونذ و در فاز G0 به صورت سلول هایی که تقسیم نمی شوند باقی می مانند.

تقسیم سلول:

(Cell division) تقسیم یک سلول به دو ‌سلول دختری در یوکاریوت های عالی،این فرآیند شامل تقسیم هسته(میتوز)و سیتوپلاسم(سیتوکینز)می باشد.اغلب اوقات میتوز به هردو تقسیم سیتوپلاسم و هسته اشاره دارد.

اتصالات سلولی:

(Cell junction) جایگاه های خاصی در سطح سلول که از آنجا سلول ها به یکدیگر یا ماتریکس خارح سلولی متصل می شوند.

دودمان سلولی:

(Cell line) جمعیتی ازسلول های کشت داده شده از منبع گیاهی یا جانوری که در اثر یک تغییر ژنتیکی امکان رشد نامحدود سلول ها را فراهم می شود.

تبارسلولی:

(Cell strain):جمعیتی از سلول های کشت شده گیاهی یا جانوری که زندگی محدود داشته و سرانجام50 – 25روز بعد از تولید ازبین می روند.

سلولز:

(Cellulose) ساختار پلی سارکاریدی که از واحدهای گلوکز ساخته شده و پیوند بین آنها بتا(1-4)می باشد.سلولز میکروفیبریل های بلندی را تشکیل می دهد و جز اصلی دیواره سلول های گیاهی است.

دیواره سلولی:

(Cell wall) ماتریکس انعطاف ناپذیر و خارج سلولی که بعداز غشا پلاسمایی قرار گرفته و از سلول محافظت کرده و شکل آن را ثابت نگه میدارد.این ساختار در اغلب قارچ ها،گیاهان و پروکاریوتها مشاهده می شود.اما در اغلب جانوران پرسلولی وجود ندارد.

سانتریول:

(Centriole) دو جسم استوانه ای درون سانتروزوم سلول های جانوران که شامل 9دسته سه تایی از ریزلوله ها بوده و از نظر ساختاری شبیه جسم پایه ای می باشد.

سانتروزوم(کانون سلولی):

(Centrosome) ساختاری در نزدیکی هسته سلول های جانوری.این ساختار مرکز سازماندهی ریزلوله ها(MTOC)بوده و دارای یک جفت سانتریول است که در ماتریکس پروتئینی جای دارد و قبل از میتوز تقسیم می شود.باهر سانتروزوم قطب دوک به وجود می آید.

چاپرون:

(Chaperone) عبارتی کلی برای دو نوع پروتئین،چاپرون های مولکولی و چاپروئین ها که از تا خوردن نامناسب پروتئین های هدف جلوگیری کرده و یا تاخوردن صحیح پروتئین را تسهیل می کنند.

چاپرونین:

(Chapronine) به چاپرون مراجعه شود.

نقطه کنترل:

(Checkpoint) هریک از چند نقطه موجود در چرخه سلولی یوکاریوتی که ورود سلول به مرحله بعد را متوقف می کنند تا اینکه شرایط مناسب حاصل شود.

تعادل شیمیایی:

(Chemical equilibrium) شرایطی در واکنش شیمیایی که در آن غلظت همه محصولات و واکنش دهنده ها ثابت مانده و ‌سرعت واکنش رفت و برگشت مساوی است.

انرژی پتانسیل شیمیایی:

(Chemical potential energy) انرژی که در پیوندهای اتصال دهنده اتم ها در مولکول ها ذخیره می شوند.

کموکاین:

(Chemokine) پروتئین ترشحی متعدد و کوچک که بعنوان هدایت کننده شیمیایی کلوسیت ها عمل می‌کند.

کموتاکسی:

(Chemotaxis) حرکت سلول یا ارگانیسم به سمت ماده شیمیایی ویژه یا دور شدن از آن .

کایمر:

(Chimera) جانور یا بافتی که از اجزا مختلفی تشکیل شده است.این اجزا به طور ژنتیکی از افراد جداگانه مشتق شده اند، یک هیبرید پروتئینی شامل قسمت هایی از پروتئین های مختلف است.

کلروفیل ها:

(Chlorophylls) گروهی از رنگدانه های پورفیرین جذب کننده نور که برای فتوسنتز ضروری هستند.

کلروپلاست:

(Chloroplast) اندامک خاص در سلول های گیاهی،این اندامک به وسیله دو غشا احاطه شده و دارای غشاهای حاوی کلروفیل(تیلاکوئید)است که واکنش های جذب کننده نور فتوسنتز در آنجا اتفاق می افتد.

کلسترول:

(Cholesterol) لیپید شامل چهارحلقه استروئیدی با گروه های هیدروکسیل روی یک حلقه.ترکیبی که در غشاهای بسیاری از یوکاریوتها بوده  و پیش ساز هورمون های استروئیدی،اسیدهای چرب و ویتامینDمی باشد.

کروماتید:

(Chromatid) نسخه ای از کروموزوم های مضاعف شده که در فاز Sچرخه سلولی شکل می‌گیرد و به وسیله سانترومر به کروماتید دیگر متصل شده و کروماتید خواهری نیز نامیده می شود.درطول میتوز دو کروماتید جداشده و هرکدام از آنها وارد یکی از سلول های دختری می شوند.

کروماتین:

(Chromatin) کمپلکسی از DNA،هیستون ها و پروتئین های غیر هیستونی که کروموزوم های یوکاریوتی را تشکیل می دهند.تراکم کروماتین در طول میتوز باعث می شود کروموزوم ها در متافاز قابل مشاهده شوند.

کروماتوگرافی مایع:

(Chromatography,liquid) گروهی از روش های بیوشیمیایی برای جداسازی مخلوط های مولکولی(مثل پروتئین های مختلف ، بار)کروماتوگرافی تعویض یونی و یا توانایی متصل شدن به طور ویژه به یک مولکول (کروماتوگرافی تمایلی)است.

کروموزوم:

(Chromosome) واحد ساختاری ماده ژنتیکی که در یوکاریوت ها شامل مولکول دو زنجیره ای DNA و پروتئین های ضمیمه می باشد.در بیشتر پروکاریوتها یک مولکول DNA دو زنجیره ای حلقوی ماده ژنتیکی را تشکیل می دهد.به کروماتین و کاریوتیپ مراجعه شود.

مژک:

(Cilium,cilia) ساختارهای کوچک احاطه کننده غشا در سطح سلول های یوکاریوتی و دارای یک دسته مرکزی از ریزلوله ها است.مژک ها معمولا به صورت منظم برای به حرکت در آوردن سلول(مثل ارگانیسم های تک‌سلولی)یا برای به حرکت در آوردن ذرات کوچک یا مایعات(مثل سلول های تراکئا)به کار می روند.به اکسونم و‌فلاژلوم نیز مراجعه شود.

سیسترنا(سیس ترانس):

(Cisternal(cisternae)) محفظه های تخت که توسط غشا احاطه شده اند و در دستگاه گلژی و شبکه آندوپلاسمی یافت می شوند.

چرخه اسید سیتریک:

(Citric acid cycle) مجموعه ای از نه واکنش مرتبط باهم که در ماتریکس میتوکندری انجام می‌گیرد و در آن گروه های استیل اکسید و CO2تولید می شود و واسطه های احیا شده برای تولیدATPمصرف می شوند،همچنین چرخه کربس و چرخه تری کربوکسیلیک اسید (TCA)نیز نامیده می شود.

کلاترین:

(Clathrin) پروتئین رشته ای که به کمک پروتئین های گرد آوری کننده در ناحیه مخصوص سطح سیتوپلاسمی غشا پلیمریزه شده و شبکه ای را تشکیل می دهد و به این وسیله حفره های پوشیده شده با کلاترین تشکیل شده و وزیکول ها ازاین ناحیه جوانه می زنند.

کلیواژ:

(Cleavage) مجموعه ای از تقسیم های سلولی سریع در جنین زایی که به دنبال لقاح با رشد سلولی کم اتفاق می افتد و به تدریج سلول های کوچک تولید شده و منجر به تشکیل بلاستوسیت در پستانداران یا بلاستولا در دیگر جانوران می شود.این واژه برای هیدرولیز مولکول ها نیز به کار می رود.

کمپلکس برش/کمپلکس پلی آدنیلاسیون:

(Cleavage/polyadenylation complex)  کمپلکس پروتئینی بزرگ که باعث شکسته شدن mRNAاولیه در انتهای 3e’جایگاه پلیAشده و با اضافه نمودن آدنین،دم پلی Aرا تشکیل می دهد.

کلون:

(Clone) جمعیتی از سلول های مشابه از نظر ژنتیکی یا ویروس ها و ارگانیسم هایی که از جد مشترک منشا می گیرند.

نسخه های متعدد از ژن ها یا قطعات DNAمشابه که از طریق کلون کردن DNAنگهداری می شوند.

حلزونی:

(Cochlea) ساختار حلزونی شکل دارای اندام کورتی که بخش حساس به صدا در گوش داخلی می باشد.

کدون:

(Codon) توالی سه نوکلئوتیدی در DNAیا mRNA که نشان دهنده یک اسید آمینه به خصوص در هنگام پروتئین سازی است.همچنین به آنها تریپلیت نیز گفته می شود.از 64کدون ممکن،3کدون مربوط به پایان پروتئین سازی بوده و اسید آمینه ای را مشخص نمی کند و موجب پایان سنتز پروتئین می شود.

کویل-کویل:

(Coield-Coield) موتیف ساختاری پروتئین که از مارپیچ آلفا ،آمفی پاتیک ساخته می شود و می تواند به دور خود جمع شده و باعث پایداری خود می شود.این ساختار لوله مانند در اغلب پروتئین های رشته ای و به ویژه فاکتور های رونویسی یافت.

کلاژن:

(Collagen) گیلکوپروتئینی با سه ،مارپیچ غنی از گلیسین و پرولین که یکی از اجزا عمده ماتریکس خارج سلولی در بافت های پیوندی می باشد.زیر رده های متعدد این پروتئین از نظر قرار داشتن در بافت ها و ترکیب خارج سلولی و پروتئین های سطح سلولی مجتمع کننده آنها،باهم تفاوت دارند.

کمپلمان:

(Complement) گروهی از پروتئین های سرمی ساختاری که بطور مستقیم به سطوح میکروبی یا قارچی متصل و به این وسیله باعث فعال شدن مسیر پروتئولیتیکی شده و منجر به تشکیل کمپلکس حمله کننده سیتولیتیک می شوند.

مکمل:

(Complementary) در ارتباط با توالی اسید نوکلئیک یا زنجیره هایی که بازهایشان می توانند کاملا باهم جفت شوند.

مناطقی روی دو مولکول که باهم واکنش داده(مثل آنزیم و سوبسترا)و باهم به صورت قفل و کلید متناسب می شوند.

مکملcDNA:

(Complementary DNA) به cDNAمراجعه شود.

کامل شدن:

(Complementation) به تکامل ژنتیکی و تکامل عملکردی مراجعه شود.

شیب غلظت:

(Concentration gradiant) در زیست شناسی سلولی،تفاوت در غلظت سوبسترا در مناطق مختلف سلول،جنین ،یا محل های مختلف غشا سلولی می باشد.

کنفورماسیون:

(Conformation) شکل دقیق سه بعدی یک پروتئین یا سایر ماکرومولکول ها که از موقعیت فضایی اتم ها در مولکول حاصل می شود.

کانکسین ها:

(Connexions) خانواده ای از پروتئین های عبور کننده غشایی که اتصال های منفذ دار را در مهره داران شکل می دهد.

ساختاری:

(Constitutive) در ارتباط با تولید یا فعالیت سلولی مداوم یک مولکول با عملکرد مداوم فرآیندهای سلولی (مثل ترشح خود مختار)که تولید آنها یا محرک های داخلی یا خارجی تنظیم نمی شود.

دستجات انقباضی:

(Contractile loundles) دستجاتی از اکتین و میوزین در سلول های غیر ماهیچه ای که به عنوان اتصال سلول(مثل فیبرهای استرس ) یا حرکت سلول (حلقه انقباضی در سیستم سلول)عمل می کنند.

COPI:گروهی از پروتئین ها که وزیکول های انتقالی را درمسیر ترشحی پوشش می دهند.این وزیکول های پوشش داده شده با COPIپروتئین ها را از دستگاه گلژی به شبکه آندوپلاسمی و یک سیسترن به سیسترن بعدی در گلژی منتقل می کنند.

COPII:گروهی از پروتئین هایی که وزیکول ها رادر مسیر ترشحی پوشش می دهند.وزیکول های پوشش داده شده با COPIIپروتئین ها رااز شبکه آندوپلاسمی به گلژی هدایت می کنند.

انتقال همزمان با ترجمه:

(Cotranslational-translocation) انتقال همزمان پروتئین های ترشحی به داخل شبکه آندوپلاسمی وقتی که پروتئین تولید شده هنوز متصل به ریبوزوم می باشد و ترجمه در شبکه آندوپلاسمی ادامه یافته و پروتئین طویل می شود.

انتقال همراه:

(Cotransport) عبور یون ها و مولکول های کوچک از غشا برخلاف شیب غلظت که با عبور مولکول های دیگر در جهت شیب غلظت جفت می شود.

پیوند کووالانسی:

(Covalant band) نیروی شیمیایی مستحکمی که اتم ها را دریک مولکول به وسیله اشتراک گذاشتن یک یا چند جفت الکترون در کنار هم نگه می دارد.همچنین به پیوندهای غیر کوالان مراجعه شود.

کمپلکس شناسایی درون اگزون:

(Cross-exon recognition complex) پروتئین هایSRبزرگ تجمعی متصل شده به RNAو دیگر ترکیب هایی که به مشخص کردن اگزون ها در mRNAاولیه در یوکاریوتها عالی کمک می کنند و باعث پردازش صحیح RNAمی شوند.

کراسینگ اور:

(Crossing over) تعویض ماده ژنتیکی میان کروماتیدهای مادری و پدری در طول میتوز تا اینکه کروموزوم نوترکیب ایجاد شود .همچنین به نوترکیبی مراجعه شود.

AMPحلقوی:

(Cyclic AMP) یک پیامبر ثانویه که کانال های کاتیونی را در سلول های میله ای باز کرده و پروتئین کینازGرا در رگ های ماهیچه صاف و دیگر سلول ها فعال می کند.

سیکلین:

(Cycling) هریک از بی شمار پروتئین هایی که مقدار و غلظت آنها در طول چرخه سلول یوکاریوتی کم یا زیاد می شود.سیایکلین کمپلکس هایی با کیناز(کیناز وابسته به سیکلین)تشکیل می دهد و به این وسیله این آنزیم ها را فعال و نسبت به سوبسترای ویژه اختصاصی می کنند.

کیناز وابسته به سیکلین:

(Cyclin-dependent kinase) یک نوع پروتئین کیناز که در هنگام اتصال به سیکلین از نظر کاتالیتیک فعال می باشد.سیکلین  – CDKها متعدد در طی چرخه سلولی یوکاریوتها به وسیله فسفریله کردن پروتئین های هدف،عملیات مختلفی را به راه می اندازند.

سیتوکروم ها:

(Cytochromes) گروهی از پروتئین های رنگی دارای آهن می باشند و بعضی از آنها به عنوان حاملین الکترون در طی تنفس و فتوسنتز عمل می کنند.

سیتوکین:

(Cytokin) هریک از پروتئین های بی شمار کوچک ترشحی(مثل اریتروپوئیتین،G-CSFو اینترفرون،اینترلوکین)که به گیرنده های سطح سلول های خون و سیستم ایمنی متصل شده و تحریک تمایز و تکثیر این را رعایت می شوند.

گیرنده سیتوکین:

(Cytokin receptor) گروهی بزرگی از گیرنده های سیگنالی سطح سلول شامل:اریتروپوئیتین ،هورمون رشد ،اینترلوکین ها و اینترفرون ها.اتصال لیگاند منجر به فعال شدن بخش سیتوزولی کینازهای JAKمتصل شده به رسپتور می شود و به این وسیله مسیر سیگنال داخلی سلولی آغاز می گردد.

سیتوکینز:

(Cytokineis) تقسیم سیتوپلاسم طی میتوز که دو‌سلول دختری را تولید کرده و هرکدام ازاین سلول ها شامل اندامک ها و هسته می باشند.

سیتوپلاسم:

(Cytoplasm) محتویات یک‌سلول که درون غشا پلاسمایی قرار دارند.این محتویات در سلول های یوکاریوتی خارج از هسته قرار گرفته اند.

اسکلت سلولی:

(Cytoskeleton) شبکه ای از مواد فیبری،عمدتا شامل:ریزلوله ها، ریزرشته های اکتینی و رشته های حد واسط می باشد و در سیتوپلاسم سلول های یوکاریوتی قرار دارد.اسکلت سلولی موجب سازمان یابی و حفاظت از ساختارهای سلولی شده و باعث حرکت کروموزوم ها،اندامک ها و حرکت خود سلول می شود.

سیتوزول:

(Cytosol) قسمت آب بی شکل سیتوپلاسم که شامل:اندامک ها،غشاها و ترکیبات نامحلول اسکلت سلولی می باشد.

سطح سیتوزولی:

(Cytosolic face) سطحی از غشا سلولی که پس از سیتوزول قرار دارد.

DAG:به دی اسیل گلیسرول مراجعه شود.

دالتون:

(Dalton) واحدی از جرم مولکولی که تقریبا برابر با جرم اتم هیدروژن است(1/66×10-24g)

دناتوره شدن:

(Denaturation) تغییرات اساسی در کنفورماسیون پروتئین یا اسید نوکلئیک که به واسطه شکستن تعداد زیادی پیوندهای غیر کووالانسی به موجب گرما یا قرارگرفتن در معرض مواد شیمیایی مختلف ایجاد می شودو منجر به از دست دادن فعالیت زیستی می گردد.

دندریت:

(Dendrite) زائده ای نسبتا کوتاه و منشعب که از جسم سلولی یک نورون بیرون ‌زده و پیام هارا ازآکسون دیگر نورون ها دریافت می کند.

سلول های دندریتیک:

(Dendritic cell) سلول های فاگوزسیتوزی ارائه دهنده آنتی ژن که در بافت های زیادی وجود دارند و پاتوژن ها را از طریق گیرنده های شبیه  Toll-Toll(like receptor)تشخیص می دهند.بعداز وارد شدن آنتی ژن به محلی از بافت آسیب دیده یا عفونی ماکروفاژها به گره های لنفاوی مهاجرت کرده و فعال شدن سلول هایTرا آغاز می کنند.

دئوکسی ریبونوکلئیک اسید:

(Del I ribonucleic acid) به DNAمراجعه شود.

غیر قطبی شدن:

(Depolarization) کاهش پتانسیل الکتریکی منفی درسطح سیتوزولی که به طور معمول درحالت استراحت در دوسوی غشا وجود دارد و منجر به کم شدن بار منفی داخل غشا یا پتانسیل غشایی مثبت در داخل غشا می گردد.

معین سازی:

(Determination) تغییراتی در طی جنین زایی سلول است.این تغییرات سلول را دریک مسیر ویژه تمایز قرار می دهد.

تکوین:

(Development) تمامی فرآیندهایی که شامل: رشد، تمایز و سازمان یابی یک سلول لقاح یافته و تبدیل آن سلول به گیاه یا جانور کامل است.طی فرآیند رشد، قطبی شدن در حرکت انواع سلول های منفرد، بافت ها و اندام ها شکل می گیرد.

دی اسیل گلیسرول:

(Diacyglycerol) پیامبر ثانویه متصل به غشا که می تواند به وسیله شکستن فسفواینوزیتول ها در پاسخ به تحریگ گیرنده های سطح معین تولید شود.

بیان متفاوت ژنی:

(Differential gene expression) بیان ژن های مختلف به وسیله سلول های با ژنوتیپ های مشابه که منجر به تولید یک سری پروتئین های ویژه می شود.این پروتئین های ویژه مراحل رشد یا تمایز نوع سلول را موجب می شود.

تمایز:

(Different I on) فرآیندی که معمولا شامل تغییرات در میان ژن های سلول اولیه و تبدیل آن به یک سلول تخصص یافته می شود.

دیپلوئید:

(Diploied) در ارتباط با سلول یا ارگانیسم که دارای دوسری کامل از کروموزوم های همولوگ و به همین ترتیب دونسخه از هر ژن یا جایگاه ژنی می باشد.سلول های سوماتیک دارای تعدادی کروموزوم های دیپلوئید هستند.این کروموزوم ها (2n) که ویژه یک نوع است.همچنین به هاپلوئیدی مراجعه شود.

دی ساکارید:

(Disaccharide) کربوهیدرات کوچک که شامل دو مونوساکارید است این دو مونومر به صورت کوالان با یک پیوند گلیکوزیدی بهم متصل می شوند.

ثابت تجزیه :

(Dissociation constant) به ثابت تعادل مراجعه شود.

پیوند دی سولفیدی:

(Disulfidebond) اتصال کووالان که بین اتم های سولفور متعلق به سیستئین در پلی پپتیدهای مختلف با بخش های مختلفی ازیک پلی پپتید صورت می‌گیرد.

داکسی ریبونوکلئیک اسید:

(Deoxiribonucleic acid) پلیمر خطی طویل که از 4 داکسی ریبونوکلئوتید ساخته شده و حامل اطلاعات وراثتی می باشد.همچنین به DNA با مارپیچ دوگانه مراجعه شود.

کلونینگ DNA:

(DNA Cloning) روش DNAنوترکیب که در آن  cDNAیا قطعاتب از  DNAژنومی به یک وکتور کلون سازی متصل می شود،سپس وکتور را به سلول های میزبان کشت شده وارد می کنند و طی رشد سلول های میزبان‌درون آنها باقی می مانند.همچنین کلون سازی ژن نیز نامیده می شود.

کتابخانه DNA:

(DNA library) مجموعه ای از مولکول های  DNAکلون شده شامل کلیه قطعات ژنوم، کتابخانه ژنی، یا نسخه های DNA ساخته شده از همه mRNAها به وسیله یک نوع سلول(کتابخانه)  cDNAاین مولکول های  DNAبه وکتورهای کلون سازی متصل شده اند.

DNAلیگاز:

(DNA ligase) آنزیمی که انتهای 3’یک قطعه DNAرا به انتهای5’دیگری متصل می کند و زنجیره ممتد تشکیل میشود.

آنزیم های DNA:

(DNA microarray) یک سری منظم از هزاران توالی نوکلئوتیدی مختلف که در اسلاید میکروسکوپی یا سطح جامد مرتب شده اند و می توانند در میان ژن ها در سلول های مختلف یا سلول های ویژه در مراحل مختلف رشد یا تحت شرایط مختلف دیگر استفاده شوند.

DNAپلیمراز:

(DNA polymerase) آنزیمی که از یک رشته DNAهمانندسازی می کند تا رشته مکمل ساخته می شود.همه DNAپلیمرازها، داکسی ریبونوکلئوتیدها را در هربار ازسمت 5′ به انتهای 3′ یک پرایمر کوتاه از RNA یا DNAاضافه می کنند.

دُمین:

(Domain) منطقه مشخص ازیک پروتئین با ساختار سه بعدی .دُمین عملکردی فعالیت ویژه یک پروتئین را انجام می دهد.دُمین ساختاری دارای 40یا تعداد بیشتری آمینواسید می باشدکه در ساختار سوم یا دوم مرتب داده شده اند.دُمین توپولوژیکی رابطه مشخص با بقیه پروتئین دارد.

غالب:

(Dominal) درارتباط با آللی از ژن که در فنوتیپ هتروریگوت بیان می شود.آلل مغلوب بیان نمیشود.

Dominant negative:

درعلوم ژنتیک، آللی که درحالت غالب  عمل می کند اما اثری مشابه از دست دادن فعالیت آلل غالب را بروز می دهد.به طور کلی آلل تولید کننده پروتئین جهش یافته است.این پروتئین عمل پروتئین طبیعی را بوسیله متصل شدن به هرکدام از آنها بایک پروتئین بالا دست یا پایین دست آن پروتئین در مسیر متوقف می کند.

مارپیچ دوگانه:

(Double belix,DNA) ساختار معمول سه بعدیDNAسلولی که در آن دوزنجیره پلی نوکلئوتیدی به صورت آنتی پارالل به موازات هم قرار می گیرند و این دو‌رشته توسط پیوندهای هیدروژنی بین بازهای مکمل به دورهم پیچ می خورند.

فرودست(پایین دست):

جهتی برای یک ژن که RNAپلیمراز طی رونویسی در آن راستا حرکت می کندو به سوی انتهای رشته DNAالگو پیش می رود موقعیت +1روی ژن اولین نوکلئوتیدی است که رونویسی می شود و به همین ترتیب +2و+3تاالی آخر رونویسی می شوند.رویدادهایی که بعدا در مراحل آبشاری اتفاق می افتد(مثل مسیر سیگنالی)همچنین به بالادست مراجعه شود.

داینئین ها:

(Dyneins) عضوی از پروتئین های حرکتی که از انرژی حاصل از هیدرولیز ATPبرای حرکت به سمت انتهای منفی ریزلوله ها استفاده می کنند.داینئین ها می تواند وزیکول ها و اندامک ها را منتقل کنند و مسئول حرکت مژه و تاژک می باشند و در حرکت کروموزوم ها طی میتوز نقش دارند.

اکتودرم:

(Ectoderm) خارجی ترین لایه از سه لایه اصلی جنین پستانداران که به بافت اپیدرمی، سیستم عصبی و اندام های حسی بیرونی تبدیل می شوند.همچنین به اندودرم و مزودرم مراجعه شود.

بازویEF:

(EF-hand) یک موتیف ساختاری مارپیچ -حلقه – مارپیچ که در پروتئین های متصل شونده به Ca2+مثل کالمودولیت وجود دارد.

پتانسیل الکتریکی:

(Electronic potential) انرژی مرتبط با جداشدن بارهای مثبت و‌منفی ، پتانسیل الکتریکی تقریبا در دوسوی غشای پلاسمایی همه سلول ها حفظ می شود.

شیب الکتریکی:

(Electronic gradiant) نیروی به حرکت درآورنده که به صورت انرژیتیکی مسیر مناسب انتقال یک یون(یا مولکول های باردار)را در دوسوی غشا مشخص می کند.این شیب در نتیجه ترکیب شدن اثر شیب غلظت یون ها و پتانسیل غشایی در دوسوی غشا می باشد.

ناقل الکترون:

(Electron carrier) هرمولکول یا اتمب که الکترون هارا از مولکول های دهنده می پذیرد و آنها را به مولکول های پذیرنده در واکنش های مزدوج اکسیداسیون و احیا منتقل می کنند.

انتقال الکترون:

(Electron transport) جریانی از الکترون ها از طریق ناقلین الکترون‌ از دهنده های الکترونی احیا کننده)مثل  (NADHبه O2در غشا داخلی میتوکندری یا از H2Oبه NADH+در غشا تیلاکوئیدی کلروپلاست گیاهان صورت می گیرد.

زنجیره انتقال الکترون:

(Electron transport chain) زنجیره انتقال الکترون یک سری از کمپلکس های چند پروتئینی در غشا داخلی میتوکندری که همراه با سیتوکروم و کوآنزیم می باشد که الکترون ها از الکترون های دهنده احیا کننده مثل NADH  به O2منتقل می شوند. هر عضو از زنجیره شامل یک یا تعداد بیشتری از ناقلین الکترون متصل شده می باشد.

الکتروفورز:

(Electrophoresis) یکی از چندین روش جداسازی ماکرومولکول ها که برمبنای میزان حرکتشان در ژل یا محیط های دیگر در معرض یک میدان الکتریکی قوی از هم جدا می شوند.

فاکتور طویل شدن:

(Elongation factor) گروهی از پروتئین های غیر ریبوزومی که برای ادامه ترجمه mRNAیا سنتز پروتئین به دنبال آغاز ترجمه،مورد نیاز است.

آمبریوژنز)جنین زایی(:

(Emberyogensis):تمایزهای اولیه یک موجود زنده در تخم لقاح یافته.

سلول های بنیادی آمبروژنیک:

(Embergonic stem cells):تباری از سلول های کشت شده که از جنین های سیار ابتدایی مشتق می شوند و می توانند به صورت گسترده به انواع سلول ها در محیط آزمایشگاهی یا بعداز اضافه کردن مجدد به جنین میزبان تمایز یابند.

اندرگونیک :

(Endergonic):در ارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که دارای ∆Gمثبت می باشند بنابراین به منظور پیشرفت واکنش به انرژی آزاد نیاز دارند(متضاد exergonic)

درون ریز:

(Endocrine) درارتباط با مکانیسم که درآن سلول های هدف به هورموم منتشرشده به داخل خون متصل شده و به وسیله سلول های ترشح کننده ویژه موجود دریک غده پاسخ می دهند(مثل غده تیروئید و پاراتیروئید)

مسیرآندوسیتوزی:

(Endocytic pathway) مسیر سلولی شامل آندوسیتوز وابسته به گیرنده که مواد خارج سلولی را به وسیله پروتئین های ناقل غشایی وارد می کند و برای حذف گیرنده های پروتئین هااز سطح سلول و تنظیم فعالیت آنها عمل می کند.

آندوسیتوز:

(Endocytosis) واژه کلی برای جذب مواد خارج سلولی از طریق به درون کشیده شدن غشا پلاسمایی که شامل آندوسیتوز وابسته به گیرنده، فاگوسیتوز و پیوسیتوز می باشد.

آندودرم:

(Endoderm) داخلی ترین لایه از سه لایه اصلی جنین جانوران،که به روده و دستگاه تنفس تبدیل می گردد.به اکتودرم و مزودرم مراجعه شود.

شبکه آندوپلاسمی:

(Endoplasmic reticulum) شبکه ای از ساختارهای غشایی بهم پیوسته در سیتوپلاسم سلول های یوکاریوتی که متصل به پوشش بیرونی هسته می باشد.یوکاریوت حشن به ریبوزوم ها متصل می باشدو در سنتز و پردازش پروتئین های ترشحی و پروتئین های غشایی نقش دارد. یوکاریوت ها صاف  بدون ریبوزوم می باشد و در سنتز لیپیدها نقش دارد.

اندوزوم:

(Endosome) یکی از دو جزمتصل به غشا اندوزوم های اولیه(وزیکول های آندوسیتوزی)از غشا پلاسمایی طی آندوسیتوز وابسته به گیرنده جوانه می زند.اندوزوم های ثانویه دارای pHاسیدی هستند و در دسته بندی پروتئین ها به لیزوزوم نقش دارند.

هم زیستی داخلی:

(Endosgmbiont) یک باکتری که داخل سلول یوکاریوت در صورت همزیست مشترک و سودمند باقی می ماند. برطبق فرضیه همزیستی داخلی، هردو اندامک میتوکندری و کلروپلاست از طریق همزیستی داخلی حاصل شده اند.

اندوترمیک:

(Endothermic) درارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که دارای تغییر مثبت در آنتالپی هستند و گرما رابه منظور پیشرفت واکنش جذب می کنند،متضاد اگزوترمیک.

تشدید کننده:

(Enhancer) توالی تنظیم کننده در DNAیوکاریوتی است و می تواند در فاصله دورتر از ژنی که کنترل می کند،قرار گیرد.تشدیدکننده ممکن است در داخل توالی رمزدهی کننده قرار گیرد.اتصال پروتئین های ویژه به یک تشدید کننده، سرعت رونویسی ژن تحت کنترل را تغییر می دهد.

جسم تشدید کننده:

(Enhancesome) کمپلکس نوکلئوپروتئینی بزرگ که از تجمع فاکتورهای رونویسی حاصل می شود(فعال کننده و مهارکننده ها)،این فاکتورهای رونویسی به صورت مشترک با کمک پروتئین های خم کننده DNAمتصل می شوند.

آنتالپی:

(Enthalpy(H)) گرما، دریک واکنش شیمیایی ،آنتالپی واکنش دهنده ها یا محصولات با مجموع انرژی های پیوندهایشان برابر است.

آنتروپی:

(Entropy(S)) میزان بی نظمی دریک سیستم.هرچه آنتروپی بیشتر باشد میزان بی نظمی بیشتراست.

پاکت:

(Envelope) به پاکت هسته ای یا پاکت ویروسی مراجعه شود.

آنزیم:

(Enzyme) پروتئینی که به واکنش های شیمیایی ویژه بایک یا چند سوبسترای اختصاصی را کاتالیز می کند.

اف:

(Eph) گیرنده سطح سلولی برای افرین،همچنین رسپتور Ephنیز نامیده می شود.

نفرین:

(Nephrin) خانواده ای از پروتئین های سیگنالی متصل به غشا که در واکنش های سلول به سلول شرکت کرده و در تنظیم رشد اکسون ها درگیرهستند.بنابراین آنها اتصال های مناسب طی تمایز سیستم عصبی را فراهم می کنند.

فاکتور رشد اپیدرمی:

(Epidermal growth factor) فاکتوررشد اپیدرمی:خانواده ای از پروتئین های ترشحی سیگنالی که در رشد بیشتر بافت ها در اغلب جانوران به کار می روند.سیگنال های EGFبه گیرنده های تیروزین کیناز ها محدود می شوند.جهش در ترکیبات انتقال دهنده سیگنال هایEGFدر سرطان های انسان مثل سرطان مغز ایجاد می شود.به خانواده HERمراجعه شود.

اپی ژنتیک:

(Epigenetic) در ارتباط با فرآیندی که بیان ژن های خاصی را تحت تاثیر قرار داده و سلول های دختری آن را به ارث می برند،اما تغییر توالی DNAدرگیر نم یشوند.

اپی نفرین:

(Epinephrine) یک کاته کولامین ترشحی به وسیله غده آدرنال و بعضی نورون ها در پاسخ به استرس،همچنین آدرنالین نیز نامیده می شود. اپی نفرین به عنوان هورمون و نوروترانسمیتر (میانجی عصبی)عمل کرده و باعث حالت تهاجمی می شود.(مثل افزایش سطح گلوکز خون و افزایش ضربان قلب).

اپی تلیوم:

(Epithelium) پوشش صفحه مانند که ازیک یا چند لایه از سلول های متصل بهم تشکیل شده اند.این پوشش در سطح خارجی و داخلی بدن قرار دارد.

اپی توپ:

(epitop) قسمتی از آنتی ژن که به گیرنده ویژه آنتی ژن در سطح سلول Bیا سلول هایTیا به آنتی بادی متصل می شود.آنتی ژن های پروتئینی بزرگ دارای چندین اپی توپ هستند و به آنتی بادی ها با ویژگی های مختلف متصل می شوند.

ثابت تعادلی:

(Equilibrium constant) نسبت ثابت سرعت واکنش رفت و برگشت دریک واکنش،یک واکنشA+B<=>AB،ثابت اتصال (Ka)برابر با kو ثابت تجزیه (kd)برابر است با 1/kدارد.

اریتروپویتین:

(Erthropoietin) سیتوکینی که تولید سلول های گلبول قرمز را به وسیله تحریک تمایز و تکثیر سلول های اجدادی اریتروئید در مغز استخوان موجب می شود.

یوکروماتین:

(Euchromatin) بخش هایی از کروماتین که کمی فشرده اند و در کروموزوم های اینترفاز ظاهر می شوند و شامل مناطق فعال از لحاظ ترجمه هستند.همچنین به هتروکرماتین مراجعه شود.

یوکاریوت:

(Eukaryout) رده ای از ارگانیسم ها که شامل یک یا تعداد بیشتری سلول می باشند و حاوی یک هسته و اندامک های احاطه شده با غشا هستند.آنها یکی از سه فرمانروای موجودات زنده امروزی را تشکیل می دهند.به آنها یوکاریا نیز می گویند.یوکاریوتها شامل همه ارگانیسم ها بجز ویروس ها و پروکاریوتها می باشند.

سیستم ترمیم برش بازیDNA:

یکی از مکانیسم های متعدد برای تعمیر آسیب DNAکه در نتیجه دپورینه شدن یا آمینه شدن خودبه خودی یا قرار گرفتن در معرض مواد سرطان زا ایجاد می شود.این سیستم های تعمیری به خوبی عمل خود را انجام می دهند و باعث کاهش خطر ابتلا به سرطان می شوند.

اگزرکورئیک:

(Exorgonic) درارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که دارای ∆Gمنفی هستند و انرژی آزاد را منتشر کرده و به این ترتیب موجب پیشرفت واکنش می شوند.متضاد اندرگونیک.

اگزوسیتوز:

(Exocytosis) انتشار مولکول های داخل سلولی(مثل هورمون ها و پروتئین های ماتریکسی)که این مواد به وسیله وریکول ادغام شونده با غشای پلاسمایی به بیرون سلول ریخته می شوند.

اگزون :

(Exon) قطعاتی از ژن یوکاریوتی(یااز رونوشت اولیه)که به عنوان mRNAبالغ،rRNA یا tRNAبه سیتوپلاسم می رسد.همچنین به اینترون مراجعه شود.

تلاطم اگزونی:

(Exon shuffling) فرآیند تکاملی برای ایجاد ژن های جدید(مثل ترکیب های جدید از اگزون ها)از انواع اولیه موجودات زنده،این فرآیند به وسیله نوترکیبی میان اینترون های دو ژن جدااز هم یا به وسیله جابجایی عناصر متحرک DNAصورت می‌گیرد.

سطح اگزوپلاسمی:

(Exoplasmic face) سطحی از غشا سلولی که دور از سیتوزول قرار دارد.

اگزوزوم:

(Exosome) مجموعه بزرگ دارای اگزونوکلئاز که قطعات اینترون های حاصل از پیدایش را تجزیه می کند و‌بطور ناقص mRNAاولیه را در هسته یا mRNAهای دارای دم پلیAکوتاه در سیتوپلاسم پردازش می کنند.

اگزتومیک:

(Exothermic) درارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که تغییرات آنتالپی منفی دارند و گرما آزاد کرده و به این ترتیب واکنش پیش می رود  (متضاد اندوترمیک).

اکسپورتین:

(Exporting) پروتئینی که به یک پروتئین محموله در هسته با کمک Ran،عضوی از ابرخانواده GTPaseمتصل شده و محموله رااز طریق منافذ هسته ای به سیتوپلاسم منتقل می کند و همچنین به ایمپورتین مراجعه شود.

وکتور بیانی :

(Expression vector) ویروس یا پلاسمید تغییر داده شده که یک ژن یا cDNA را به سلول میزبان مناسب حمل می کند و سنتز پروتئین رمزدهی در آنها را انجام می دهدو برای غربال کردن کتابخانه DNAیک ژن خاص یا یک تولید مقدار زیاد یک پروتئین از ژن کلون شده به کار می رود.

ماتریکس خارج سلولی:

(Extra cellular matrix) شبکه ای نامحلول از پروتئین ها و پلی ساکاریدها که توسط سلول ها به فضای بین آنها ترشح میشود.این شبکه پشتوانه ساختاری در بافت ها ایجاد کرده و می تواند بر تمایز و عمل بیوشیمیایی سلول ها موثر باشد.

کمپلکس F0F1:

(F0F1 complex) به ATPسنتناز مراجعه شود.

انتقال تسهیل شده:

(Facilitated transport) انتقال یک یون یا مولکول های کوچک به کمک پروتئین از غشای سلولی در جهت شیب غلظت با سرعت بالاتر از سرعت انتشار ساده آن همچنین آن را انتشار تسهیل شده می نامند.

فلاوین آدنین دی نوکلئوتید:

(Flavin adenin dinucleutid)FAD مولکول آلی کوچک که به عنوان ناقل الکترون به وسیله پذیرفتن دو الکترون‌از مولکول دهنده و دو یون H+از محلول عمل خود را انجام می دهد.

اسید چرب:

(Fatty acid) هرزنجیره هیدروکربنی طویل که یک گروه کربوکسیل دریک انتها داشته و منبع اصلی انرژی طی متابولیسم و یک پیش ساز برای سنتز فسفرلیپیدها ، تری گلیسیریدها، استرهای کلسترول می باشد.

فیبروبلاست:

(Fibrobrast) سلول بافت پیوندی که کلاژن و دیگر ترکیبات ماتریکس خارج سلولی را ترشح می‌کند.به هنگام ترمیم زخم یا در محیط کشت بافت می توانند حرکت کرده و تقسیم شوند.

FISH به هیبریدسازی فلورسانس مراجعه شود.

فلاژلوم:

(Flagellum) ساختار حرکتی بلند،معمولا یک عدد درهر سلول ،که از سطح اغلب سلول های یوکاریوتی بیرون‌زده مثل اسپرم با ضربات موجی شکل سلول را حرکت می دهد.ساختار تاژک باکتری های کوچک تر و ساده تر است.همچنین به اکسونم و مژه مراجعه‌ شود.

فلاوین آدنین دی نوکلئوتید:

(Flaria adenin dinucletid) به FADمراجعه شود.

فلیپاز:

(Flipase) پروتئینی که حرکت لیپیدهای غشایی ازیک سمت غشا به سمت دیگر در دولایه فسفولیپیدی را انجام میدهد.

Fluorescence-activated cell sorter(FACS))) وسیله ای که یک یا تعداد کمی سلول را ازمیان هزاران سلول دیگر تشخیص می دهد و آنها را بر پایه تفاوت در فلورسانسشان دسته بندی می کند.

FISH:هریک از چندین روش برای تشخیص توالی ویژه DNA یاRNA درسلول ها و بافت ها به وسیله تیمار نمونه ها با پروب های فلورسنت که با توالی ویژه هیبرید شده و باعث مشاهده نمونه با میکروسکوپ فلورسنت می شود.

رنگ آمیزی فلورسنت:

(Fluorescent staining) روش عمومی برای مشاهده ترکیبات سلولی به وسیله تیمار سلول ها یا بافت ها با ماده رنگی نشاندار با فلورسنت مثل آنتی بادی که بطور ویژه به ترکیب خاص متصل شده و موجب مشاهده نمونه به وسیله میکروسکوپ فلورسانت میشوند.

انرژی آزاد:

(Free energy) میزانی از انرژی پتانسیل یک‌سیستم که مجموع عمل آنتالپی و آنتروپی می باشد.

تغییر انرژی آزاد:

(Free energy change) تفاوت درمجموع انرژی آزاد مولکول های تولید شده و مولکول های واکنش دهنده دریک واکنش (∆G)شیمیایی.تغییر منفی زیاد ∆Gنشانگر این است که واکنش یا فرآیندهای دیگر تمایل به پیشرفت دارد.

مکمل سازی عملکردی:

(Functional complementation) برنامه ای برای غربال کردن کتابخانه DNA، ژن وحشی که عمل یک ژن معیوب را دریک جهش یافته ویژه بازسازی می کند.

فازG0,G1,G2:

(G0,G1,G2 pass) به چرخه سلولی مراجعه شود.

گامت:

(Gamete) سلول هاپلوئید،تخصص یافته یک اسپرم یا یک تخمک در جانوران، که طی تقسیم میتوز به وسیله سلول های زایا تولید می شود.درتولید مثل با به هم پیوستن اسپرم و تخمک مراحل تمایز یک موجود زنده شروع میشود.

ژنGap:

(Gap gene) گروهی از ژن ها در دروزوفیلا که در مراحل اولیه جنینی به وسیله فاکتور های رونویسی از mRNAمادری در سلول تخم فعال می شوند.همه فاکتورهای رونویسی که در مراحل اولیه در طول شکل گیری قطب قدامی و خلفی رمزدهی می شوند.

اتصالات شکافدار:

(Gap junction) کانال های پروتئینی بین سلول های مجاور سلول های جانواران که اجازه ی عبور یون ها و مولکول های کوچک راازغشا سلول ها می دهد،همچنین به پلاسموماتا مراجعه شود.

گاسترولاسیون:

(Gastrulation) فرآیندی درمرحله اولیه جنینی که در آن سلول های بلاستوسیت لوله ای راایجاد می کنند و سه لایه جنینی اکتودرم،مزودرم و آندودرم راشکل می دهند.

ژن:

(Gene) واحد فیزیکی و شیمیایی وراثت که ازیک نسل ب نسل دیگر منتقل می شود.ازدیدگاه مولکولی تمام‌ توالی DNAشامل اگزون،اینترون و مناطق کنترل رونویسی و بطور کلی آنچه که برای تولید پلی پپتید عملکردی از RNAضروری می باشد .همچنین به واحد رونویسی مراجعه شود.

کنترل ژنی :

(Gene control) همه مکانیسم هایی که در تنظیم بیان ژن دخیل هستند و معمول ترین روش کنترل تنظیم رونویسی می باشد.اگرچه مکانیسم های دیگری مثل پردازش،پایداری و ترجمه mRNAدرکنترل بیان بعضی ژن ها موثرند.

بیان ژنی:

(Gene expression) همه فرآیندهایی که طی آن اطلاعات رمزدهی شده دریک ژن به فنوتیپ قابل مشاهده تبدیل میشوند(اغلب تولید یک پروتئین)

خانواده ژنی:

(Gene family) دسته ای از ژن ها که به وسیله مضاعف شدن یک ژن اجدادی و تنوعات بعدی موجب تغییرات کمی درتوالی نوکلئوتیدی می شوند.

کد ژنتیکی:

(Genetic code) دسته ای از فرمان ها که نوکلئوتیدهای سه تایی یا رمزها در DNAیا RNAاسیدهای آمینه ویژه را در پروتئین ها مشخص می کنند.

مکمل سازی ژنتیکی:

(Genetic complementation) اصطلاح عمل ژن وحشی در سلول های هتروزیگوت دیپلوئید که از سلول های هاپلوئید حاصل می شوند.هرکدام از این سلول ها دارای جهشی در ژن های متفاوت رمزدهی کننده پروتئین لازم برای مسیربیوشیمیایی مشترک هستند.آنالیز مکمل جهش مغلوب رادر جهش یافته با فنوتیپ جهشی مشابه ایجاد شده در ژن های متفاوت یا مشابه ،تشخیص می دهد.

نقشه برداری ژنتیکی:

(Genetic mapping) تشخیص مناطق مرتبط با ژن ها درروی یک کروموزوم.

مارکرهای ژنتیکی:

(Genetic markers) آلل های مرتبط با فنوتیپ قابل تشخیص که بطور تجربی برای شناسایی یا انتخاب ژن پیوسته یک کروموزوم، یک سلول یا یک موجود زنده به کار می رود. همچنین به مارکرهای مولکولی برپایه DNAمراجعه شود.

ژنوم:

(Genome) مجموع اطلاعات ژنتیکی که به وسیله یک سلول ارگانیسم حاصل می شود.

انگشت نگاری ژنومی:

(Genomic imprinting) فرآیندی که طی تمایز گامت های دیگر در تغییرات کروماتین اتفاق می افتد تا موجب بیان ژن های ویژه شود.به علت اینکه در گامت های نروماده ژن های متفاوتی وجود داره.بیان فنوتیپی ژن های بخصوص توارث الل های ویژه از نر یا ماده راتشخیص می دهد.

ژنومیکس:

(Genomics) آنالیزهای مقایسه ای تمام توالی ژن های ارگانیسم های مختلف و تشخیص الگوهای بیان ژن که برای برآورد ارتباطات تکاملی بین گونه ها و پیشگویی انواع کلی RNAهای تولید شده به وسیله یک ارگانیسم به کار میرود.

ژنوتیپ:

(Genotype) مجموع ساختار ژنتیکی یک سلول منفرد یا ارگانیسم و همچنین آلل های ویژه دریک یا چندین جایگاه ژنی می باشد.

سلول زایا:

(Germ cell) هرسلولی که در تولید مثل جنسی یک ارگانیسم به طور فعال در تشکیل گامت ها و پیش سازهای نابالغ شرکت می کند.همچنین دودمان سلول های زایا نیز نامیده می شوند.به سلول های سوماتیک مراجعه شود.

لایه زاینده:

(Germlayer) اجداد سلول های زایا که به گامت ها تبدیل می شوند و بنایراین در تشکیل نسل های بعدی شرکت دارند.

سلول لایه زاینده:

(Germline cell) به سلول های زاینده مراجعه شود.

گلیا:

(Glia) سلول های پشتیبان نمی کنند و سلول های گلیا نیز نامیده می شوند و از سلول های شوآن و الیگودندروسیت ها که غلاف میلین را تولید می کنند و آستروسیت ها که در تشکیل سیناپس عمل می کنند و میکروگلیا که فاکتورهای ترومیک می سازد و در پاسخ های ایمنی عمل می کند تشکیل شده اند.

گلوکاگون:

(Glucagon) هورمون پپتیدی که در سلول های جزایر پانکراس تولید می شود و تبدیل گلیکوژن به گلوکز را در کبد انجام می دهد.گلوکاگون به همراه انسولین برای کنترل سطح قندخون عمل می کند.

گلوگز:

(Glucose) مونوساکارید 6کربنه، که به عنوان یک سوخت اصلی در اغلب سلول هاست.پلیمر طویل گلوکز، گلیکوژن و نشاسته به ترتیب برای ذخیره انرژی در سلول های جانوری و گیاهی به کار می روند.

پروتئین های Glut:

(Glut proteins) خانواده ای از پروتئین های گذرنده غشایی که شامل 12مارپیچ آلفا عبوری از غشا می باشد.این پروتئین ها انتقال گلوکز و کمی قندهای دیگر از غشا پلاسمایی در جهت غلظت را انجام می دهند.

گلیکوژن:

(Glycogen) پلی سارکاید طویل و منشعب که منحصرا از واحدهای گلوکز تشکیل شده و منبع اصلی ذخیره کربوهیدرات در جانوران می باشد و عمدتا درسلول های ماهیچه ای و کبد یافت می شود.

گلیکولیپید:

(Glycolipid) هرلیپیدی که به زنجیره کربوهیدراتی کوتاه به صورت کووالان متصل شده و اغلب درغشا پلاسمایی یافت می شوند.

گلیکولیز:

(Glycolysis) مسیر متابولیکی که در آن قندها با تولید ATPبه صورت بی هوازی، به لاکتات یا پیروات در سیتوزول تجربه می شوند.

گلیکوپروتئین:

(Glycoprotein) هرپروتئین به یک یا تعداد زیادی از زنجیره های پلی ساکاریدی که به فور کووالان متصل هستند. بیشتر پروتئین های ترشحی و غشایی گلیکوپروتئینی می باشد.

گلیکوزآمینوگلیکان ها:

(Glycosaminoglycan) پلیمر طویل، خطی و باردار با واحدهای تکرار شونده دی سارکاریدی که اغلب این دی ساکاریدها سولفاته اند.GAGیکی از ترکیبات اصلی ماتریکس خارج سلولی است.معمولا به عنوان جزئی از پروتئوگلیکان می باشد

پیوند گلیکوزیدی:

(Glycosidic bond) پیوند کووالان میان دومونوساکارید که به هنگام اتصال یک اتم کربن ازیک قند با گروه هیدروکسیل قند دیگر با آزادشدن یک مولکول آب تشکیل می شود.

Gپروتئین،تک زیرواحدی:

(G proteins monomeric) به ابرخانواده GTPآز مراجعه شود.

Gپروتئین،سه زیرواحدی بزرگ:

(G protein,trimeric) پروتئین های متصل به GTP که درمسیرهای سیگنال دهی داخلی سلولی عمل می کنند.معمولا به وسیله اتصال لیگاند به گیرنده مزدوجشان درسطح سلول فعال می شوند.این پروتئین ها دارای 7مارپیچ عبوری از غشا می باشند.همچنین به ابرخانواده GTPآز مراجعه شود.

Gپروتئین های جفت شونده با گیرنده:

(G protein conpledreceptor) عضوی ازیک گروه بزرگ گیرنده های سیگنالی سطح سلول که شامل اپی نفرین، گلوکاگون و فاکتور جفت گیری در مخمر می باشد.همه GPCRها دارای7مارپیچ عبوری از غشا می باشند اتصال لیگاند موجب فعال شدن Gپروتئین های تری مری یا سه تکه ای مزدوج می شود و به این وسیله مسیرهای سیگنالی داخل سلولی آغاز می گردد.

کمپلکس گلژی:

(Golgi complex) کیسه های پهن متشکل از کیسه هایی از اجزا غشا در سلول های یوکاریوتی که بهم متصل شده اند و در پردازش و دسته بندی پروتئین ها و لیپیدها برای ارسال به بخش های دیگر سلولی یا برای ترشح نقش دارد و همچنین شبکه گلژی نیز نامیده می شود.

رشد مخروطی:

(Growth cone) متشکل از امتدادهایی از غشا سلولی و بطور عمده، رشد و انتهای اکسون می باشد که به عنوان ساختار راهنمایی حسگرهای متحرک عمل میکند.

فاکتور رشد:

(Growth factor) مولکول پلی پپتیدی خارج سلولی که به رسپتور سطح سلول متصل شده و مسیر سیگنالی داخل سلولی راایجاد می کند.این مسیر بطور کلی منجر به تقسیم سلولی می شود.

ابرخانوادهGTPاز:

(Gtpase super family) گروهی از پروتئین های داخل سلولی که بین دوحالت چرخه ای غیرفعال بااتصال به GDPو یک حالت فعال متصل به GTPقرار دارند.زیرواحدGآلفا از پروتئین های Gسه زیرواحدی ، بزرگ، و Gپروتئین های تک زیرواحدی کوچک مثلRan,Ras,Rob,Racو فاکتور های طویل شدن ویژه دخیل در سنتز پروتئین را شامل می شود .همچنین به پروتئین Gو سه زیرواحدی بزرگ مراجعه شود.

هاپلوئید:

(Haploied) درارتباط بایک ارگانیسم یا سلول که فقط عدد ازهر جفت کروموزوم های همولوگ را دارا می باشد.بنابراین فقط یک نسخه از هر ژن یا جایگاه های ژنی را دارد.گامت ها و سلول های باکتری هاپلوئید می باشند.همچنین به دیپلوئید مراجعه شود.

هجهوگ:

(Hedgehog) خانواده ای از پروتئین های سیگنالی ترشحی که تنظیم کننده های اصلی تمایز بیشتر بافت ها و اندام ها در گونه های متعدد جانوران می باشند.جهش در اجزا و انتقال سیگنالی Hhبه صورت سرطان انسانی و نقص های تولدی ظاهر می شود.گیرنده این پروتئین ها،پروتئین گذرنده از غشا می باشد.

هلیکاز:

(Helycase) هرآنزیمی که درطول دو‌رشته DNAحرکت کرده و با مصرف انرژی آزاد شده و بوسیله هیدرولیز ATPدورشتهDNAراازهم جدا کرده و برای همانندسازی DNAضروری است.فعالیت فاکتور های آغازی ویژه که می تواند ساختار سوم در mRNAراطی آغاز ترجمه باز کند.

مارپیچ حلقه مارپیچ:

(HLH-helix-Loop-helix) موتیف ساختاری محافظت شده شامل دومارپیچ آلفا که به وسیله حلقه کوچک بهم متصلند و در فاکتورهای دو زیرواحدی رونویسی یوکاریوتی یافت می شود.

خانواده HER:

(HER family) گروهی از گیرنده های متعلق به گیرنده های تیروزین کیناز که به تعدادی از فاکتورهای رشد اپیدرمی متصل می شوند.بیان بیش از حد پروتئین HER2بااغلب سرطان های سینه ارتباط دارد.

هتروکروماتین:

(Hetero chromatin) مناطقی از کروماتین که بسیار فشرده اند و در طی اینترفاز از نظر رونویسی غیرفعال می باشند.

هتروزیگوت:

(Heterozygous) درارتباط با سلول دیپلوئید یا ارگانیسم که دارای آلل های متفاوت از ژن ویژه می باشد.

هگزوز:

(Hexose) مونوساکارید 6کربنه.

پیوند پرانرژی :

(High-energy bond) پیوند کوالان که به هنگام هیدرولیز تحت شرایط داخل سلولی مقدار زیادی انرژی آزاد می کند.مثال هایی از این پیوندها ،پیوندفسفوانیدرید در ATP,پیوند تیواستری در استیل CoAو پیوندهای استرفسفات متعدد می باشد.

هیستون:

(His tone) پروتئین های کوچک و محافظت شده که در کروماتین سلول های یوکاریوت یافت می شوند.هیستون ها با DNAدرساختاری به نام نوکلئوزم پیوند می خورند.

هومئودُمین:

(Homoedomain) موتیف ساختاری محافظت شده DNAبرای اتصال به DNAکه درفاکتورهای رونویسی تمایزی یافت می شود.

هومئوز:

(Homeose) تبدیل یک قسمت از بدن به قسما دیگر که در نتیجه جهش با بیان نامناسب ژن های تمایزی ایجاد می شود.

کروموزوم همولوگ:

(Homologous chromosome) یکی از دونسخه کروموزوم مشابه که در سلول دیپلوئید وجود دارد و همچنین به آن همولوگ نیز می گویند.هرکروموزوم همولوگ ازیک والد به ارث می رسد.

نوترکیبی همولوگ:

(Homologous recombination) به نوترکیبی مراجعه شود.

همولوگ:

(Homologous) نسخه های پدری و مادری ازهر کروموزوم که درسلول های دیپلوئید وجود دارد، همولوژی نیز نامیدع می شود.

همولوژی:

(Homology) شباهت در ویژگی ها مثل پروتئین و توالی اسید نوکلئیک یا ساختار یک اندام که منشا تکاملی مشترک را نمایان می سازد.

هگزوز:

(Hexose) مونوساکارید 6 کربنه.

پیوند پرانرژی:

(High _ energy bond) پیوند کوالانی که به هنگام هیدرولیز تحت شرایط داخل سلولی مقدار زیادی انرژی آزاد می کند. مثال هایی از این پیوند ها، پیوند فسفو انیدرید در ATP، پیوند تیواستری در استیل CoA و پیوند های استرفسفات متعدد می باشد.

هیستون:

(Histone) پروتئین های کوچک و محافظت شده که در کروماتین سلول های یوکاریوت یافت می شوند. هیستون ها با DNA در ساختاری به نام نوکلئوزوم پیوند می خورد.(شکل 6_29)

هومئودُمین

(Homoedomain) موتیف ساختاری محافظت شده DNA برای اتصال به  DNA(یک مارپیچ – دور – مارپیچ) که در فاکتورهای رونویسی تمایزی یافت می شود.

هومئوز:

(Homeose) تبدیل یک قسمت از بدن به قسمت دیگر که در نتیجه یا بیان نامناسب ژن های تمایزی ایجاد می شود.

کروموزوم همولوگ:

( Homologus chromosome) یکی از دو نسخه کروموزوم مشابه که در سلول دیپلوئید وجود دارد و همچنین به آن همولوگ نیز می گویند، هر کروموزوم همولوگ از یک والد به ارث می رسند.

نوترکیبی همولوگ:

( (Homologus recombinationبه نوترکیبی مراجعه شود.

همولوگ:

((Homologous نسخه های پدری و مادری از هر کروموزوم که در سلول های دیپلوئید وجود دارند همولوژی نیز نامیده می شود.

همولوژی:

(Homology) شباهت در ویژگی ها ( مثل پروتئین و توالی اسید نوکلئیک یا ساختار یک اندام) که منشا تکاملی مشترک را نمایان می سازد.

هموزیگوت:

(Homozygous) در ارتباط با یک سلول دیپلوئید یا ارگانیسم که دارای دو آلل مشابه از هر ژن ویژه هستند.

هورمون:

(Hormone) به طور کلی هر ماده خارج سلولی که پاسخ های ویژه را در سلول های هدف تحریک می کند، به ویژه

به مولکول های سیگنالی گردش کننده در خون و ایجاد کننده سیگنال های آندوکرینی، هورمون گفته می شود.

هگزوژن:

(Hoxgene) دسته ای از ژن های تمایزی که فاکتور های رونویسی دارای هومودُمین را رمزدهی می کنند و به تعیین شکل بدن جانوران کمک می نمایند. جهش در ژن های Hox منجر به هموئوزیس می شود.(شکل 22-32)

هیالورونان:

((Hyaluronan یک گلیکوز آمینوگلیکان هیدراته بزرگ (GAG) که یکی از ترکیبات اصلی ماتریکسی خارج سلولی می باشد. همچنین به آن اسید هیالورونیک یا هیالورانات نیز می گویند. هیالورونان باعث ارتجاعیت و سفتی ولزج شدن بافت پیوندی می شود.

هیبرید شدن اسید نوکلئیک:

(Hybridizatin nucleic acid) ترکیب دو زنجیره اسید نوکلئیک مکمل برای شکل گیری یک مولکول دو رشته ای که شامل دو رشته DNA یا RNA مورد  استفاده قرار می گیرند.

هیبریدوما:

((Hybridoms   سلول های دوگانه کلون شده که نامیرا بوده و آنتی بادی مونوکلونال می سازند این سلول های دوگانه از ترکیب سلول های B طبیعی یا سلول های میلوما شکل می گیرند.

هیدروکربن:

(Hydrocarbon) پیوند غیرکووالان که بین یک اتم (اغلب اکسیژن یا نیتروژن) با بار منفی و یک هیدروژن با بار مثبت

برقرار می گردد. پیوند هیدروژنی اهمیت زیادی در تثبیت ساختار پروتئین ها و جفت شدن بازها بین زنجیره های اسید نوکلئیک دارا می باشد.(شکل 2-8)

آبدوست:

((Hydrophilic میانکنش مناسب و موثربا اب، همچنین به قطبیت مراجعه شود.

آبگریز:

(Hydrophobic) میانکنش نامناسب با آب، بهطور کلی حل شدن کم یا نامحلول بودن در آب، همچنین به ؛یر قطبی مراجعه شود.

اثر آبگریزی:

(Hydrophobic effect) نیرویی که مولکول های غیرقطبی با بخش هایی غیر قطبی از مولکول ها را به تجمع با یکدیگر در محیط ابی وا می دارد تا اینکه واکنش آنها با مولکول های آب کمتر شود. اغلب این واکنش ها با پیوندها آبگریز نامیده می شوند.

هیپرپلاریزاسیون:

(Hyperpolarization) افزایش پتانسیل الکتریکی در سطح سیتوزولی غشاء از حالتی که به طور معمول در دو سوی غشاء پلاسمایی در هنگام استراحت وجود دارد و منجر به پتانسیل غشایی منفی بالا می شود.

هیپرتونیک:

(Hypertonic) در ارتباط با یک محلول خارج سلولی که به علت افزایش مواد محلول در آن، آب طی فرآیند اسمز از سلول خارج می شود.

هیپوتونیک:

(Hypotonic) در ارتباط با یک محلول خارج سلولی که به علت کاهش غلظت محلول ها در آن ها آب طی فرآیند اسمز وارد سلول می شود.

CAMهای Ig:

(IgCAMS) خانواده ای از مولکول های چسبنده (اتصالی) سلولی که شامل چندین دُمین ایمونوگلوبولین است و واکنش های سلول به سلول مستقل از Ca2+ را انجام می دهد. CAM و Ig ها در بافت های مختلف تولید می شوند و از ترکیبات اتصالات سخت می باشند. (شکل  3-19)

ایمنی:

(Immunity) حالتی از مقاومت (ایمنی) بر علیه اثرات مضر قرار گرفتن در معرض پاتوژنها که در دو فرم است. پاسخ ایمنی دانی که به سرعت عمل میکند اما نسبتا غیر اختصاصی است و دیگری پاسخ ایمنی اکتسابی که چند روز بعد به طور کامل عمل می کند، اما کاملا اختصاصی می باشد. (شکل 1-4)

ایمونوگلوبولینIg:

(Ig ) Immunoglobulin )) هر یک از پروتئین های سرمی که به وسیله سلول های B تمایز یافته تولید می شوند و می توانند به عنوان آنتی بادی عمل کنند. همچنین در شکل متصل به غشاء به عنوان بخشی از گیرنده سلول های B می باشند. ایمونوگلوبولین ها، به پنج کلاس تقسیم می شوند (ایزوتیپ) و هر کدام خصوصیات عملکردی ویژه دارند.همچنین به آنتی بادی مراجعه شود.(شکل های 24-8 و 24-9)

تاخوردگی ایمونوگلبولین:

(Immunoglubulin fold) موتیف ساختاری تکاملی که در آنتی بادی ها وجود دارد. رسپتور سلول های T و سایر پروتئین های یوکاریوتی به طور مستقیم در تشخیص آنتی ژن ویژه دخیل نیستند، همچنین دُمین ایمونوگلبولین نیز نامیده می شوند.(شکل 24-12b)

ایموپورتین:

(Importin) پروتئینی که به پروتئین محموله در سیتوپلاسم متصل شده و آن را از طریق مناقد هسته ای به داخل هسته انتقال می دهد. برگشت ایمپورتین به سیتوپلاسم به کمک Ran (عضوی از ابرخانواده GTP آز) صورت می گیرد. همچنین به اکسپور تین مراجعه شود.

القا:

(Induction) 1.تغییری در حالت تمایزی یک سلول یا یک بافت در جنین زایی که در نتیجه سیگنال هایی از سلول یا بافت

یا به وسیله تماس مستقیم با سایر سلول ها روی می دهد. 2.افزایش در سنتز آنزیم یا مجموعه ای از آنزیم هایی که به وسیله مولکول های ویژه (القا کننده) در متابولیسم سلولی صورت می گیرد.

التهاب:

(Inflammation) پاسخ موضعی به آسیب  یا عفونت که منجر به فعالیت سلول های سیستم ایمنی و دیگر اجزا آن محل آسیب دیده می شود و به وسیله چهار نشانه قرمزی، تورم، تهیه و درد مشخص می گردد.

فاکتور شروع:

(Initiation Factor) گروهی از پروتئین های غیر ریبوزومی که تجمع مناسب ریبوزوم و mRNA را فراهم کرده و برای شروع ترجمه ضروری هستند (سنتز پروتئین) (شکل 4-24)

اینوزیتول 1 ,4,5 تری فسفات:

(Inositol. 1, 4, 5 triphosphate (IP3)) پیامبر ثانویه داخل سلولی که به وسیله شکستن لیپید غشایی فسفاتیدیل اینوزیتول 4 و 5 دی فسفات در پاسخ به تحریک گیرنده های سطح سلولی تولید می شوند.  IP3 منجر به آزاد شدن   Ca2+ذخیره شده در شبکه ی اندوپلاسمس می شود و یکی از چندین فسفواینوزیتول های فعال بیوزیستی است.(شکل 15-9 و جدول 15-3)

هیبریدیزاسیون در جا:

(In sito hybridization) هیبریداسیون در جا، روشی برای تشخیص توالی های ویژه DNA و RNA در سلول ها و بافت ها به وسیله ی تیمار نمونه با پروب ها یتک زنجیره ای است که این پروب ها با توالی اختصاصی خود در نمونه هیبرید می شوند.

عایق:

(Insulator) توالی خاصی از DNA که از رونویسی یک ژن در یک سمت عایق توسط تشدید کننده های رونویسی ( که در سمت دیگرعایق قرار دارند) جلوگیری می کند، بنابر این واکنش های نامناسب میان عناصر کنترل ژن های مجاور ایجاد نمی شود.

انسولین:

Insulin)) هورمون پپتیدی که توسط سلول های βجزایر لانگرهانس تولید می شود و جذب گلوکز به داخل ماهیچه ها و سلول های چربی را افزایش می دهد. انسولین به همراه گلوکاگون سطح گلوکز خون را تنظیم می کند. انسولین به عنوان فاکتور رشد در بسیاری از سلول ها می باشد.

پروتئین غشایی اینتگرال:

Integral membrane protein)) هر پروتئینی که دارای یک یا تعداد بخش های آب گریز می باشد. این بخش های آب گریز در مرکز دو لایه فسفولیپیدی قرار دارد. همچنین به آنها پروتئین گذرنده غشایی نیز می گویند.

اینتگرین:

Integrin)) خانواده بزرگی از پروتئین های هترودیمری گذرنده غشایی که به عنوان گیرنده های اتصال عمل کرده و موجب اتصال سلول به ماده زمینه ای خارج سلولی شده یا به عنوان مولکول های اتصال سلولی باعث اتصال سلول به سلول می شود.

اینترفرون (IFN):

(IFNs) Interferons)) گروه کوچکی از سیتوکین ها که به گیرنده های سطح سلول هدف متصل شده و موجب تغییراتی در بنیان ژن می شوند، این تغییرات منجر به یک حالت ضد ویروسی با سایر پاسخ های سلولی مهم در سیستم ایمنی می شوند.

اینترلوکین ها:

((ILA) Interleukins) گروه بزرگی از سیتوکین ها که بعضی از آنها در پاسخ به التهاب آزاد می شوند و موجب تکثیر و عملکرد سلول های B تولیدکننده آنتی بادی در سیستم ایمنی می شوند.

رشته های حد واسط:

(Interinlediate filament)  رشته های اسکلت سلولی (به قطر 10 نانومتر) که به وسیله پلیمریزاسیون ویژه درهربافت ایجاد می شود و شامل زیر واحدهای پروتئینی مثل کراتینها، لامینها و رشته های عصبی می باشند. (شکل 18-45 و جدول 18-1)

اینترفاز:

(Interphase) دوره زمانی طولانی چرخه سلولی شامل مراحل G1 و D و G2، میان یک فاز میتوزی و فاز میوزی بعدی. (شکل 1-17و20-1 )

اینترون:

Intron)) بخشی از یک رونوشت اولیه (یا بخشی از DNA که آن را رمزدهی می کند) که در پردازش RNA حذف شده و در mRNA عملکردی و rRNA و tRNAهای بالغ وجود ندارد.

در شرایط آزمایشگاهی:

(Invitro) واکنش یا فرایندی که در یک محیط عاری از سلول صورت می گیرد. گاهی اوقات به منظور شناسایی سلول های تکثیر شده در محیط کشت از سلول های تکثیر شده در ارگانیسم استفاده می شود.

در داخل بدن موجود زنده:

(Invivo) واکنش یا فرآیندی که در یک سلول یا ارگانیسم دست نخورده اتفاق می افتد.

میانکنش یونی:

(Ionic interaction) پیوند غیر کوالان بین یون با بار مثبت (کاتیون) و یک یون با بار منفی (آنیون) که اغلب پیوند یونی نامیده می شود.

IP3:

((IP3 به اینوزیتول 1 و 4 و 5 تری فسفات مراجعه شود.

ایزوفرم:

(Isoform) یکی از چندین شکل پروتئین های مشابه که توالی اسید آمینه ای آن ها اندکی با هم فرق دارد ولی عملکرد کلی آن ها با هم مشابه است، ایزوفرمها (هم ریخت ها) به وسیله ژن های مختلف یا یک زن منفرد که رونوشت اولیه آن تحت تأثیر پیرایش متناوب قرار گرفته است، ایجاد می شوند.

ایزوتونیک:

(Isotonic) در ارتباط با محلولی که غلظت مواد محلول موجود در آن به حدی نیست که باعث حرکت آب به داخل یا خارج سلول شود.

PH ایزوالکتریک:

(PH Isoelectree poit(PI)) محلولی که پروتئین حل شده یا مولکول های باردار دیگر در آن بار خنثی پیدا می کنند و بنابراین در میدان الکتریکی حرکت نمی کنند. (شکل 3-34)

کاریوفرین:

(Karyopherin) خانواده ای از پروتئین های انتقالی هستند که به عنوان ایمپورتین و اکسپورتین یا هر دو صورت عمل می کنند.هر کاریوفرین به توالی سیگنال (نشانه) ویژه در پروتئین های محموله متصل می شوند و به داخل یا خارج هسته حرکت می کنند.

کاریوتیپ:

(Karyotype) تعداد اندازه و شکل هایی از مجموع کروموزوم های متافازی یک سلول یوکاریوتی.

کراتین:

(Keratin) گروهی از پروتئین های رشته ای حدواسط که در سلول های اپی تلیال وجود دارند و داخل رشته های هتروپلیمری تجمع می یابند.

کیلوکالری:

Kilocalorie (KCal))) به کالری مراجعه شود.

کیناز:

Kinase)) آنزیمی که گروه فسفات انتهای ATP را به یک سوبسترا منتقل می کند. پروتئین کینازها فسفریله کننده سرین،  ترئونین یا تیروزین های ویژه، نقش مهمی در تنظیم فعالیت بسیاری از پروتئین های سلولی دارند، همچنین به فسفاتاز مراجعه شود.( شکل 3-33)

کینزین

Kinesin)) گروهی از پروتئین های حرکتی که با استفاده از انرژی حاصل از ATP به سمت انتهای ریز لوله ها حرکت می کنند، کینزین ها می توانند وزیکول ها و اندامک ها را جابه جا کرده و در طی میتوز در حرکت کروموزوم ها نقش دارند. (شکل 21-18 تا 18-19)

انرژی جنبشی:

Kinetic energy)) انرژی حرکتی مثل حرکت مولکول ها.

کینه توکور:

((Kinetochore ساختار پروتئینی چند لایه که در نزدیکی سانتروزوم هر کروموزوم میتوزی قرار داشته و از این منطقه ریز لوله ها به سمت قطبین دوک سلول امتداد یافته و نقش فعال در حرکت کروموزوم ها به قطبین دوک در طی آنافاز دارند. (شکل 18-39)

Km:

(Km) پارامتری که نشان دهنده تمایل یک آنزیم برای سویسترا می باشد و برابر با غلظت سوبسترا در نصف سرعت حداکثر واکنش است.همچنین به آن ثابت میکائیلس نیز می گویند. پارامتر مشابه Km که نشان دهنده تمایل پروتئین انتقال دهنده به

مولکول انتقالی و یا تمایل یک رسپتور به لیگاندش می باشد نیز وجود دارد.

خاموش کردن siRNA:

Knockclown , siRNA)) روشی آزمایشگاهی برای جلوگیری از ترجمه  mRNA ویژه که با استفاده از siRNA صورت می گیرد. این روش برای کاهش فعالیت یک پروتئین به ویژه در ارگانیسم هایی که پیرو روش های ژنتیکی کلاسیک برای جدا کردن فقدان عمل جهش یافته ها نیستند، می باشد.

تخریب ژنی:

(Knockout’gene) غیر فعال سازی انتخابی ژن ویژه با جایگزین کردن آن با یک آلل غیر عملکردی (مختل شده) در یک ارگانیسم طبیعی.

رشته ی پیرو:

Lagging strand)) یکی از دو زنجیره DNA خواهری که در چنگال همانندسازی شکل می گیرند این ها قسمت های ناپیوسته می باشند (قطعات اوکازاکی) از جهت  5`  به 3` ساخته شده، بعدا به هم متصل می شوند. همچنین به رشته پیرو مراجعه شود. (شکل4-30)
لامینین:

Laminin)) پروتئین هتروتریمری بزرگ ماتریکسی که در غشاء پایه یافت می شود.

لاترال:

Lateral)) به بازو لاترال مراجعه شود.

مهار جانبی:

Lateral inhibition)) فرایند مهم توسعه یافته به واسطه سیگنال است. این فرایند منجر به ایجاد سرنوشت های مختلف سلول های مجاور شبیه به هم می شود.

رشته ی پیرو:

Leading strand)) یکی از دو زنجیره DNA که در چنگال همانند سازی به وسیله سنتز پیوسته در جهت 5` به 3` تشکیل می شود. جهت سنتز، رشته رهبر هم جهت با حرکت چنگالی همانند سازی می باشد. همچنین به رشته پیشرو مراجعه شود. (شکل   4-30)

لکتین:

(Lectira) هر پروتئینی که محکم به قندها متصل می شود. لکتین ها به تاخوردن مناسب بعضی گلیکوپروتئین ها در شبکه آندوپلاسمی کمک کرده و برای خالص سازی گلیکوپروتئین ها در کروماتوگرافی تمایلی استفاده می شود یا هیبریدیزاسیون در روش در جا به عنوان معرف شناسایی گلیکوپروتئین ها کاربرد دارند.

زیپ لوسین:

(Leucin zipper) موتیف ساختاری مارپیچ که از دو مارپیچ α هومودیمر یا هترودیمر تشکیل شده است، که یک موتیف مشترک در بسیاری از فاکتورهای رونویسی یوکاریوتی می باشند.همچنین به کویل کویل مراجعه شود.

عناصر طویل پراکنده:

LINES (Long interspresed element))) دسته ای از رتروترانسپوزون ها با طول 6 کیلوباز که به ویژه در پستانداران فراوان هستند و تقریبا 21٪ از کل DNA انسانی را تشکیل می دهند.

پیوستگی:

(Linkage)در علم ژنتیک تمایل در جایگاه مختلف روی کروموزوم های مشابه برای به ارث رسیدن همراه با هم، هر چه در جایگاه به هم نزدیک تر باشند فراوانی نوترکیبی میان آن ها کمتر و پیوستگی بین آن ها بیشتر می شود.

لیپید:

(Lipid) هر مولکول آلی که نامحلول می باشد اما در حلالهای آلی غیرقطبی حل می شود، کلاس های اصلی آنها شامل اسیدهای چرب، استروئیدها وتری گلیسریدها می باشد.

پروتئین غشایی متصل به لیپید:

(Lipid – anchored membrane protein) هر پروتئینی که از طریق یک یا چند پیوند کووالان به گروه های لیپیدی موجود در دو لایه فسفولیپیدی غشاء سلولی اتصال یابد.

رَفت لیپیدی:

Lipid raft)) دُمین های کوچک در غشا پلاسمایی که از کلسترول، اسفنگومیلین و پروتئین های کراتین غنی می باشند.

لیپو پروتئین:

Lipoprotein)) هر پروتئین بزرگ محلول در آب و ترکیب لیپیدی که لیپیدها را به بدن متصل می کند. همچنین به لیپوپروتئین های با وزن مولکولی کم مراجعه شود. (LDL)

لیپوزوم:

(Liposome) ساختار کروی شکل دو لایه فسفولیپیدی که درون آن آب وجود دارد و در محیط آزمایشگاهی از فسفولیپیدها و احتمالا پروتئین های غشایی ساخته می شود.

جایگاه:

(Locus) جایگاه به خصوص یک زن روی یک کروموزوم، همه آلل های ویژه یک ژن جایگاه های ژنی مشابهی را اشغال می کنند.

تکرارهای انتهایی طویل:

(Long terminal repeats(LTRs)) توالی تکراری مستقیم، که بیشتر از600جفت باز داشته و در طرفین مناطق رمزدهی کننده DNA رترو ویروسی الحاق شده و در رتروترانسپوزون های ویروسی قرار دارد.

لیپوپروتئین های با چگالی کم:

Low density lipoprotein (LDL))) لیپوپروتئین های با وزن مولکولی کم: یک گروه از لیپوپروتئین ها شامل آپولیپوپروتئین 100-B که یک ناقل اصلی کلسترول در تشکیل استرهای کلستریل در بافت ها، به ویژه در کبد می باشد.

لومن:

(Lumen) فضای داخل ساختار لوله ای (مثل رگ یا روده) با حجم داخلی از یک ترکیب متصل به غشاء در یک سلول.

لمفوسیت:

( (Lymphocytesدو دسته از سلول های سفید خون که مولکول های بیگانه) آنتی ژن ها) را تشخیص داده و در پاسخ ایمنی شرکت می کنند.لمفوسیت های B )سلول های B) مسؤول نابود سازی سلول های آلوده به باکتری ها، ویروس ها، سلول های بیگانه و سلول های سرطانی می باشند.

لیزشدن:

(Lysis) نابودی یک سلول به وسیله شکستن غشای پلاسمایی و آزاد شدن محتویات آن.

لیزوژنی:

Lysogeny)) پدیده ای که در آن DNA ویروس در سلول باکتری ( باکتریوفاژ) وارد ژنوم سلول میزبان می شود و همراه با DNA باکتری همانندسازی شده ولی بیان نمی شود. فعال سازی بعدی منجر به شکل گیری ذرات ویروسی جدید شده و در نهایت موجب لیز سلول می شود.

لیزوزوم:

(Lysosome) اندامک کوچک که دارای pH داخلی 4.5 بوده و شامل آنزیم های هیدرولیزکننده می باشد و در تجزیه مواد وارد شده به وسیله آندوسیتوز و اجزاء سلولی در خودخواری نقش دارد.

مرحله میتوزی:

M (mitotie) phase)) به چرخه سلولی مراجعه شود.

مولکول بزرگ:

Macromolecule)) هر مولکول پلیمری بزرگ (مثل اسید نوکلئیک، پلی ساکارید، پروتئین) که دارای جرم مولکولی بیش از چند هزار دالتون می باشد.

ماکروفاژ:

(Macrophage) لکوسیت های فاگوسیتوز کننده که پاتوژن ها را از طریق گیرنده های شبیه Toll ) Toll – Like receptor )  تشخیص می دهند. آن ها به عنوان سلول های ارائه دهنده آنتی ژن می باشند و منبع اصلی تولید سیتوکین هستند.

کمپلکس سازگاری بافتی:

Major histocompatibility complex (MHC))) یک سری از ژنهای مجاور(همسایه) که مولکول های MHC دسته I وII و دیگر پروتئین ها را رمزدهی می کنند. برای ارائه آنتی ژن همچنین بعضی پروتئین های کمپلمان ضروری می باشند. ترکیب در موش و انسان HLA نامیده می شود.

بدخیم:

Malignant)) در ارتباط با تومور یا سلول های توموری که به بافت های طبیعی اطراف خود حمله می کنند و متاستاز انجام می دهند.همچنین بع خوش خیم مراجعه شود.

MAP کیناز:

MAP Kinase)) خانواده ای از پروتئین کینازهایی که در پاسخ به تحریک سلول به وسیله فاکتورهای رشد مختلف فعال می شوند و با فسفریله کردن فاکتورهای رونویسی ویژه و پروتئین های هدف دیگر باعث پاسخ سلولی می شوند. (شکل 16-26 و    16-27)

سرعت حداکثر:

Maximal velocity)) سرعت حداکثر، به Vmax مراجعه شود.

حسگرهای مکانیکی:

Mechanosensor)) هر یک از چندین نوع ساختار های حسی که در بافت های مختلف جای دارند و به تماس های محیطی و حرکت های دست و پا و سر، در دو دما پاسخ می دهند.

میانجی:

((Mediator ترکیب چند پروتئین بسیار بزرگ که یک پل مولکولی میان فعال کننده های رونویسی متصل شده به یک تشدید کننده و RNA پلیمراز II در یک پروموتر تشکیل می دهند. به عنوان یک فعال کننده در تحریک رونویسی عمل می کند. (شکل  7-41 و7-42)

میوز:

Meiosis)) نوع خاصی از تقسیم سلولی در یوکاریوت ها که طی بلوغ سلول های زاینده اتفاق می افتد و شامل دو مرحله تقسیم هسته و سیتوپلاسم است. دارای یک مرحله از همانند سازی DNA بوده و منجر به تشکیل چهار سلول هاپلوئید (گامت ها) از یک سلول دیپلوئید می شود. (شکل5-3)

پتانسیل غشایی:

Membrane potential)) تفاوت پتانسیل الکتریکی در دو سوی غشاء که به واسطه فزونی یون های مثبت (کاتیون ها) در یک سمت غشاء و یون های منفی (آنیون ها) در سمت دیگر غشاه ایجاد می شود.(شکل 11-17 و 11-18)

پروتئین ناقل غشاء:

Membrane transport protein)) واژه ای کلی برای هر پروتئین اینتگرال غشا که تحرک یک یا چندین یون ویژه یا مولکول های کوچک از غشاء سلولی را بدون توجه به مکانیسم انتقالی، انجام می دهد.

مریستم:

Meristem)) گروه سازمان یافته غیر تمایزی از سلول های تقسیم شونده که در نوک ساقه و ریشه های در حال رشد گیاهان حفظ می شوند. همه بافت های بالغ از مریستم منشاه می گیرند.

مزانشیم:

Mesenchyme)) بافت پیوندی جنین نابالغ که از سلول های سازمان یافته و سلول های متصل به حالت سست تشکیل شده است واز مزودرم و اکتودرم در جانوران مشتق می شود.

مزودرم:

Mesoderm)) لایه میانی از سه لایه اصلی جنینی جانوران که بین اکتودرم و اندودرم قرار دارد و منشاء نوتوکرود، بافت های پیوندی، ماهیچه، خون و دیگر بافت ها می باشد. (شکل 21-3 و 22-11)

RNA پیک:

Messenger RAN)) به mRNA مراجعه شود.

متافاز:

Metaphase)) مرحله ای از میتوز که در آن کروموزوم ها متراکم اند و به دوک میتوز در قسمت استوایی آن متصل می شوند اما هنوز جداسازی آن به سمت قطبین دوک شروع نشده است. (شکل 18-34)

متاستاز:

(Metastasis) انتشار سلول های سرطانی از محل منشاء شان و استقرار آن ها در جایگاه های ثانویه رشد.

MHC:

(MHC) به ترکیب اصلی سازگاری بافتنی مراجعه شود.

مولکول MHC:

MHC molecule)) گلیکوپروتئینی که پپتیدهای مشتق از پروتئین های بیگانه و خودی روی سطح سلول را ارائه می دهد و برای ارائه آنتی ژن به سلول های T ضروری می باشد دسته MHCI تقریبا در همه سلول های هسته دار بیان می شود. مولکول دسته MHCII در سطح سلول های ارائه دهنده آنتی ژن بیان می گردد. (شکل  24-23 و 24-24)

میسل:

Micelle)) تجمع کروی از فسفولیپیدهای محلول در آب یا مولکول های آمفی پاتیک دیگر، که خودبه خودی در محلول آبی تشکیل می گردند. (شکل  10-6c)

ثابت میکائیلیس:

Michaelis constart)) ثابت میکائیلیس؛ به Kim مراجعه شود.

ریز رشته:

Microfilament)) رشته های اسکلت سلولی (با قطر 7 نانومتر) که به وسیله پلیمریزه شدن اکتین کروی (G) ایجاد می شوند. همچنین به آن ها رشته های اکتین نیز می گویند. ریزرشته ها در انقباض ماهیچه ها، سیتوکینز، حرکت سلول و سایر عملکردهای سلولی نقش مهمی را ایفا می کنند.

RNA کوچک:

Micro RNA)) به mRNA مراجعه شود

ریزلوله:

Microtubule)) رشته های اسکلت سلولی (با قطر 25 نانومتر) که به وسیله پلیمریزه شدن مونومرهای توبولین   α و β شکل می گیرند و دارای قطبیت ساختاری و عملکردی هستند. ریز لوله ها از اجزاء اصلی مژه، تاژک، دوک میتوزی و سایر ساختار های سلولی می باشند (شکل 18-2 و 18-3)

پروتئین های متصل به ریز لوله (MAP):

Microtubule – associated Protein (MAP))) هر پروتئینی که به ریز لوله ها متصل شده و پایداری آن ها را تنظیم می کنند. (شکل 18-14 و 18-15)

مرکز سازماندهی ریزلوله:

Microtubnle organizing center)) به MTOC مراجعه شود.

میکروویلی:

Microvillus (microvilli))) برآمدگی های کوچک پوشش دهنده غشاء در سطح سلول های جانوری که شامل مرکزی از رشته های اکتین می باشند. میکروویلی های زیادی در سطح جذبی سلول های اپی تلیال روده وجود دارند. این میکروویلی ها سطح جذب مواد غذایی را افزایش می دهند. (شکل 17-4 و 19-9)

RNA کوچک:

Micro RNA, mi RNA)) هر یک از RNAهای داخل سلولی کوچک که دارای   20-30  نوکلئوتید هستند و از نواحی دو رشته ای با ساختارهای ثانویه سنجاق سر در RNA طویل اولیه تشکیل شده اند، یک رشته از miRNA بالغ متصل شده و یک ترکیب RNA القاءکننده خاموشی (RISC) ایجاد می شود. این ترکیب از ترجمه mRNA هدف هیبرید شده به چندین پروتئین به طور ناقص یا miRNA جلوگیری می کند. چندین miRNA باید با یک mRNA منفرد دو رشته شوند تا از ترجمه آن جلوگیری به عمل آورند. همچنین به siRNA مراجعه شود (شکل 8-25 و 8-26)

میتوکندری:

(Mitochondrion ( mitochondria ))  یک اندامک بزرگ که توسط غشاء فسفولیپیدی دولایه احاطه شده و حاوی DNA بوده و فسفریلاسیون اکسیداتیو را انجام می دهد که به موجب آن بیشترین ATP در یوکاریوت ها تولید می شود. (شکل  9-8 و 12-6)

میتوژن:

Mitogen)) فرآیندی در سلول های یوکاریوتی که به موجب آن هسته تقسیم شده و دو هسته خواهری مشابه با کروموزوم های دیپلوئید تولید می کند. همچنین به سیتوکینتز و میوز مراجعه شود. (شکل  18-34)

عامل پیش برنده ی میتوز:

(Mitosis – promoting factor) به MPF مراجعه شود.

دوک میتوزی:

Mitotic spindle)) ساختار موقتی تخصص یافته که طی میتوز در سلول های یوکاریوت ایجاد می شود و کروموزوم ها روی آن قرار گرفته و آن ها را به قطب های مختلف سلول تقسیم شده ، حرکت می دهد. همچنین دستگاه میتوزی نیز نامیده می شود. (شکل 18-36)

عنصر متحرک DNA:

Mobile DNA element)) به عناصر قابل انتقال DNA مراجعه شود.

چاپرون مولکولی:

Molecular chaperone)) به جاپرون مراجعه شود.

مکمل شدن مولکولی:

( (Molecular compennentryنوع تناسب قفل و کلید میان اشکال، بارها، آبدوستی و یا دیگر خصوصیات فیزیکی دو مولکول یا دو پروتئین که چندین واکنش غیرکووالان میان آن ها برای نزدیک تر کردن شان شکل می گیرد.

مولکول های مارکر بر اساسDNA:

Molecular markers, DNA based)) توالی های DNA که بین گونه های یکسان موجودات زنده متنوع می باشند (چندشکلی DNA) و در مطالعات پیوستگی در علم ژنتیک مفید هستند و شامل RFLPها می باشند.

آنتی بادی مونوکلونال:

Monocloral ontibody)) آنتی بادی که به وسیله یک سلول B تولید می شود بنابراین این پروتئین هموژن یک آنتی ژن منفرد و اختصاصی (ایی توپ) را تشخیص می دهد و می تواند به طور آزمایشگاهی با استفاده از هیبریدوما تولید گردد.

مونومر:

Monomer)) هر مولکولی که به طور شیمیایی به سایر مولکول های مشابه خود متصل شده و یک پلیمر را شکل می دهد مثل اسید آمینه ، نوکلئوتیدها و مونوساکاریدها.

مونوساکارید:

(Monosaccharide) هر قند ساده با فرمول   n(CH2O) که در آن  n=3-7 می باشد.

مورفوژن (ریخت زا):

Morphogen)) یک مولکول سیگنال که هویت یک سلول را در طی تمایز مشخص می کند. این کار با توجه به غلظت این مولکول انجام می گیرد.

موتیف ساختاری:

Motif, structural)) ترکیب ساختاری سه بعدی و دوبعدی در پروتئین ها که اغلب به وسیله توالی اسید آمین های ویژه ایجاد می شود. همچنین آن را تاخوردگی ساختاری نیز می نامند. یک موتیف ساختاری دارای یک ساختار سه بعدی ویژه بوده و اغلب عملکرد بخصوصی را انجام می دهد.

پروتئین حرکتی:

Motor protein)) عضوی از دسته به خصوص آنزیم های مکانو شیمیایی که از انرژی هیدرولیز ATP ، برای حرکت خطی یا چرخشی استفاده می کنند. همچنین به آن ها حرکت دهنده های مولکولی نیز می گویند.همچنین به داینئین، کینزین و میوزین مراجعه شود.

عامل پیش برنده ی میتوزی:

MPF (mitosis – promoting factor))) پروتئین هترودیمری که از سیکلین میتوزی و کیناز وابسته به سیکلین -CDK تشکیل شده و باعث ورود سلول به میتوز و به وسیله فسفریلاسیون پروتئین های به خصوص می شود.

mRNA پیک:

(mRNA ( messenger RNA)) هر RNA که ترتیب اسیدهای آمینه را در پروتئین مشخص می کنند (مثل ساختار اولیه) و به وسیله رونویسی DNA به واسطه آنزیم RNA پلیمراز تولید می شود. در یوکاریوت ها آغاز تولید RNA (رونوشت اولیه) تحت تأثیر پردازش برای ایجاد mRNA بالغ قرار می گیرد. همچنین به ترجمه مراجعه شود. (شکل  14-15)

mRNA خارج کننده:

mRNA – exporter) ) پروتئین هترودیمری که به mRNA حاوی ذرات ریبونوکلئوپروتئین ها (mRNPS) متصل شده و آن را از هسته سیتوپلاسم به وسیله واکنش با توکلئوپورین ها به صورت گذرا در کمپلکس منافذ هسته ای انتقال می دهد. (شکل18-22)

مرکز سازماندهی ریزلوله:

MTOC (microtubule – organizing center))) واژه عمومی برای هر ساختاری مثل سانتروزوم، دوک قطبی و جسم پایه که ریز لوله ها را در سلول ها شکل می دهد. (شکل  18-5)

پروتیئن های چند اتصالی ماتریکس:

Multiadhesive matrix proteins)) گروهی از پروتئین های طویل انعطاف پذیر که به ترکیبات دیگر ماده زمینه ای خارج سلولی و گیرنده های سطح سلولی متصل می شوند و بنابراین اجزاء ماتریکس را به غشاء سلولی متصل می کنند. مثال هایی از این پروتئین ها، لامینین یک ترکیب اصلی غشاء پایه و فیبرونکتین که در بسیاری از بافت ها وجود دارد، می باشند.

چندزیرواحدی:

(Multimeric ) پروتئین هایی که شامل چند زنجیره پلی پپتیدی (یا زیر واحد) می باشند.

جهش زا:

Mutagen)) ماده شیمیایی با فیزیکی که القاکننده جهش می باشد.

جهش:

Mutation)) تعبیر وراثتی پایدار در توالی نوکلئوتید یک کروموزوم و اغلب در یک ژن که معمولا منجر به تغییر در عملکرد محصول ژن می شود.

غلاف میلین:

Myelin sheath)) غشاء سلولی تخصص یافته و توده ای شکل که یک لایه عایق اطراف آکسون مهره داران تشکیل داده و سرعت هدایت پیام های عصبی را افزایش می دهد. (شکل 3-15)

میوفیبریل:

Myofibril)) یک ساختار بلند در سیتوپلاسم سلول های ماهیچه ای شامل ردیف تکراری منظم از سارکومرها که از رشته های ضخیم (میوزین) و رشته های نازک (اکتین) تشکیل شده اند. (شکل 17-39)

میوزین ها:

Myosins)) دسته ای از پروتئین های حرکتی که با تحریک اکتین، دارای فعالیت ATP آزی می شوند. میوزین ها به هنگام انقباض ماهیچه و سیتوکینز و همچنین به هنگام جابه جایی وزیکول ها در طول رشته های اکتین حرکت می کنند.

+NAD (نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید):

NAD+ (nicotinamide adenine dinocleotile))) مولکولی آلی کوچک که به عنوان ناقل الکترون به کار می رود و این عمل را به وسیله پذیرفتن دو الکترون از یک مولکول دهنده و یک +H محلول انجام میدهد. (شکل  2-33a)

+NADP (نیکوتین امید آدنین دی نوکلئوتید فسفات):

NADP+ (nicotinamide adenine NAD dinocleotide phosphate))) شکل فسفری +NAD که به صورت ممتد در طی فتوسنتز به عنوان یک ناقل الکترون در مسیر بیوسنتزی عمل می کند.

K+/Na+ – ATP آز:

(Na+/K+ ATP ase) یک پمپ ATP آن که با هیدرولیز ATP برای خارج ساختن یونهای Na+ و داخل نمودن یون های  K+ جفت می شود و به طور گسترده مسئول حفظ غلظت داخل سلولی+ Na (کم) و +K (زیاد) در سلول های جانوران می باشد، اغلب پمپ سدیم پتاسیم نامیده می شود. (شکل11-12)

سلول های کشنده طبیعی:

Natural Killer (NK) cells)) سلول های کشنده طبیعی: اجزاء سیستم ایمنی ذاتی که به طور غیر اختصاصی سلول های آلوده به ویروس و سلول های توموری را تشکیل داده و آنها را از بین می برند. (شکل24-5 )

نکروز:

Necrosis)) مرگ سلولی در نتیجه آسیب بافتی یا سایر امراض است و معمولا با تورم و ترکیدن سلول و آزاد شدن محتویات آن مشخص می شود، در مقایسه با آپوپتوز به کار می رود.

رشته های عصبی:

(NFs)) Neutrofilaments) گروهی از پروتئین های رشته ای حدواسط که فقط در نورون ها وجود دارند و در ساختار آکسونی و سرعت دادن به انتقال پتانسیل عمل در جهت آکسونی شرکت می کنند.

نورون (سلول عصبی):

(Neuron (nerve cell)هر کدام از سلول هایی که پیام های عصبی را در سیستم عصبی هدایت می کنند، یک نورون شامل جسم سلولی، تعدادی زائده های کوچک منشعب (دندریت ها) و یک زائده طویل (آکسون) می باشد. (شکل 23-19 و 22-30)

میانجی عصبی:

Neuro transmitter)) مولکول سیگنال دهی خارج سلولی که توسط نورون پیش سیناپسی در یک سیناپس شیمیایی آزاد شده و یک سیگنال  به نورون پس سیناپسی منتقل می کند. پاسخی که به وسیله میانجی عصبی تحریک می شود شامل پاسخ های تحریکی با مهاری است و توسط گیرنده های پس سیناپسی سلول تشخیص داده می شوند. (شکل19-23 و 20-23)

نوروتروفین:

Neurotrophin)) خانواده ای از فاکتورهای تروفیکی ساختاری و عملکردی که به گیرنده های TRKs متصل شده و برای حیات نورون ها ضروری هستند و شامل فاکتور رشد عصبی (NGF) و فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) می باشد.

نورولاسیون:

Neurolation)) شکل گیری لوله عصبی به وسیله تاخوردن صفحه عصبی، در جنین مهره داران و بخشی از اکتودرم که به ساختار عصبی تمایز می باید.

نوتروفیل:

Neutrophils)) لکوسیت های فاگوسیتوز کننده که به سمت بافت آسیب دیده جذب شده و به طرف آن حرکت می کنند. نوتروفیل های فعال شده سیتوکین ها و آنزیم های کشنده باکتری ها (مثل لیزوزیم) و دیگر محصولاتی را ترشح می کنند.این محصولات در التهاب شرکت کرده و به پاک سازی پاتوژن های مهاجم کمک می کنند.

نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید:

Nicotinamide adenine dinocleotid)) به +NAD مراجعه شود.

الیگو ساکارید های متصل به  N:

N – Linked oligosaccharide)) زنجیره الیگوساکاریدهای منشعب که به زنجیره جانبی گروه اسید آمینه ای از یک آسپاراژین در یک گلیکوپروتئین متصل می شود. همچنین به الیگوساکارید متصل به O مراجعه شود.

نوسیسیتور:

Nociceptor)) حسگرهای مکانیکی که به درد مرتبط با بافت صدمه دیده بدن پاسخ می دهند و به وسیله ترومای مکانیکی، تب، الکتریسته شدن (برق) پاسخ های شیمیایی ایجاد می شوند.

میانکنش های غیرکووالان:

Noncovalunt interaction)) هرواکنش شیمیایی نسبتا ضعیف که در آن الکترونی به اشتراک گذارده نمی شود. (شکل2-6و 2-12)

غیرقطبی:

Nonpolar)) در ارتباط با مولکول یا ساختاری که فاقد هر بار الکتریکی یا توزیع نامتقارن بارهای مثبت و منفی می باشد. به طور کلی مولکول های غیرقطبی کمتر از مولکول های قطبی در آب حل می شوند و اغلب در آب نامحلول می باشند.

لکه گذاری نورتون:

Northern blotting)) روشی برای تشخیص RNAهای ویژه که به وسیله الکتروفورز تفکیک شده اند. این کار با هیبریدسازی RNA مورد نظر با یک پروب نشاندار DNA صورت می گیرد همچنین به لکه گذاری ساترن مراجعه شود.(شکل (5-27

جسم هسته ای:

Nuclear body)) ناحیه کروی و سخت تخصص یافته عملکردی در هسته که شامل پروتئین های ویژه RNAها می باشد و در تجمع کمپلکس ریبونوکلئوپروتئین ها (RNP) عمل کرده و بیشترین نوع شاخص جسم هسته ای و هستک ها می باشند.

پاکت هسته ای:

Nuclear envelop)) ساختار دولایه غشایی که اطراف هسته را احاطه می کند، غشاء خارجی به شبکه آندوپلاسمی متصل می شود و دولایه غشاء با کمپلکس منافذ هسته ای روزن دار (متخلخل) می شوند. (شکل 9-1)

لامین هسته ای:

Nuclear lamina)) شبکه رشته ای در سطح داخلی غشاء هسته که از رشته های حدواسط لامین تشکیل شده است. (شکل 20-16)

کمپلکس منفذ هسته ای:

Nuclear pore complex (NPC))) ساختار چند پروتئینی بزرگ که به مقدار زیاد از نوکلئوپورین ها تشکیل شده و در عرض دولایه پوشش غشایی هسته امتداد می یابد. یون ها و مولکول های کوچک از طریق NPCها انتشار می یابند و ریبونوکلئوپروتئین ها به صورت انتخابی از طریق NPCها با کمک پروتئین های محلول منتقل می شوند. (شکل 13-32)

گیرنده هسته:

Nuclear receptor)) عضوی از یک دسته گیرنده های داخل سلولی که به مولکول های محلول در لیپید (مثل هورمون های استروئید) متصل می شوند. تشکیل کمپلکس های گیرنده لیگاند، رونویسی را فعال می کند. همچنین ابر خانواده گیرنده استروئید نامیده می شود. (شکل 7-50)

اسید نوکلئیک:

Nucleic acid)) یک پلیمری از نوکلئوتیدهای متصل به هم از طریق پیوندهای فسفودی استری DNA و RNA از اسیدهای نوکلئیک اصلی در سلول ها هستند

نوکلئوکپسید:

Nucleocapside)) کپسید ویروسی اسید نوکلئیک.

هستک:

Nuclealus)) ساختار بزرگ در هسته سلول های یوکاریوتی بوده و سنتز و پردازش RNA در هستک و زیرواحدهای ریبوزوم ها در آنجا جمع می شوند.

نوکلئوپورین ها:

Nucleoporins)) گروه بزرگی از پروتئین ها که کمپلکس منقذ هسته ای را می سازند. یک دسته (نوکلئوپروتئین FG) در ورود و خروج هسته ای شرکت می کند.

نوکلئوزید:

Nucleosid)) یک مولکول کوچک که از باز پورین یا پیریمیدین متصل به پنتوز (ریبوز یا داکسی ریبوز) تشکیل شده است.

نوکلئوزوم:

Nucleosome)) واحد ساختاری کروماتین شامل یک مرکز صفحه ای شکل از پروتئین های هیستون که قطعه ای به طول 147 جفت باز از DNA به دور آن پیچ خورده است. (شکل  6-29)

نوکلئوتید:

Nucleotid)) یک نوکلئوزید با یک یا چند گروه فسفات که به وسیله پیوند استری به قسمت قندی و به طور کلی به قسمت 5` مولکول قند متصل شده است. DNA و RNA پلیمرهایی از نوکلئوتیدها هستند و به ترتیب شامل داکسی ریوز و ریبوز می باشند. (شکل 2-16 و جدول (2-3)

هسته:

Nucleus)) اندامک غشاء دار بزرگی در سلول های یوکاریوتی که حاوی DNA سازنده ریبوزوم است. سنتز پردازش RNA و جمع شدن ریبوزوم ها در هسته اتفاق می افتد.

قطعات اوکازاکی:

Okazaki fragment)) قطعات DNA ( کمتر از 1000 باز) کمک رشته ای کوچکی که در طی سنتز رشته پیرو در همانندسازی DNA شکل می گیرند و به سرعت به وسیله DNA لیگاز به هم متصل می شوند تا یک زنجیره ممتد DNA تولید کنند. (شکل 4-30)

الیگوپپتید:

Oligopeptide)) یک پلیمر خطی کوچک با اندازه متوسط که از اسیدهای آمینه تشکیل شده و به وسیله پیوندهای پپتیدی به هم متصل شده اند واژه های پپتید و الیگوپپتید اغلبیه به طور مترادف استفاده می شوند.

الیگوساکارید متصل به O :

O – Linked oligosaccharid)) زنجیره الیگوساکارید که به گروه هیدروکسیل یک سرین پاترئونین در یک گلیکوپروتئین متصل می شود. همچنین به الیگوساکارید متصل به N مراجعه شود.

آنکوژن:

Oncogene)) ژنی که محصول آن در تبدیل سلول ها در محیط کشت یا در القای سرطان در جانور دخیل است، اغلب ژن های توموری، شکل جهش یافته یک ژن طبیعی می باشند. پیش ژن توموری یا پروترانکوژن در کنترل فرآیندهای تقسیم سلولی یا رشد سلول دخیل می باشند. (شکل 25-11)

پروتئین توموری:

Oncoprotein)) پروتئینی که توسط انکوژن رمزدهی می شود موجب تکثیرغیر طبیعی سلولی می گردد و ممکن است شکل جهش یافته از یک پروتئین طبیعی غیرتنظیمی با یک پروتئین طبیعی باشد که به فراوانی در زمان یا مکان اشتباه در یک ارگانیسم تولید می شود.

قالب خواندن:

Open reading frane (ORF))) مناطقی از توالی DNA که به وسیله کدون پایان در یکی از قالب های خواندن نوکلئوتیدهای سه تایی قطع نشده است. یک ORF با یک کدون شروع آغاز شده و تقریبا به تعداد 100 کدون  که به احتمال زیاد یک پروتئین را رمزدهی می کنند،امتداد می یابد.

اپراتور:

Operator)) توالی کوچک DNA در هر ژن یک باکتری یا باکتریوفاژ که به یک گیرنده پروتئینی متصل شده و رونویسی ژن های مجاور را کنترل می کند.

اپران:

Operon)) ناحیه ای شامل ژنهای متصل به هم در DNA باکتریایی که به واسطه یک اپراتور رونویسی می شوند و از رونویسی آن یک mRNA شامل توالی رمزدهی کننده چند پروتئینی ایجاد می شود. (شکل 4-13a)

اندامک:

Organelle)) هر ساختار دارای غشاء که در سلول های یوکاریوتی یافت می شوند. (شکل 1-2b و 9-1)

اندام کورتی: Organ of corti)) ساختار حسی آکوستیک که در حلزون گوش داخلی قرار داشته و از سلول های مویی تشکیل شده است. این ساختارها حرکت مکانیکی حاصل از ایجاد صدا را به پیام های الکتریکی تبدیل می کنند. این حس گرها به عنوان میکروفن (دستگاه انتقال صدای بدن) در بدن می باشند.

اسمز: Osmosis)) حرکت آب از یک غشاء نیمه تراوا که (نفوذپذیر نسبت به آب نه به محلول ها) از محلولی با غلظت کمتر به سمت محلولی با غلظت بیشتر انجام می شود (شکل 11-6)

اکسیداسیون:

Oxidation)) از دست دادن الکترونهای یک اتم هنگامی که یک اتم هیدروژن از یک مولکول حذف یا اکسیژن اضافه می شود، متضاد احیاء.

پتانسیل اکسیداسیون:

Oxidation potential)) تغییر ولتاژ هنگامی که یک اتم یا مولکول یک الکترون را از دست می دهد، یا میزان تمایل یک مولکول برای از دست دادن یک الکترون. برای انجام یک واکنش اکسیداسیون (رفت) پتانسیل اکسیداسیون مقدار یکسانی ( یکنواختی) دارد اما در واکنش برگشت (احیاء) پتانسیل احیاء ایجاد شده، مقدار عکس واکنش رفت را دارد.

فسفریلاسیون اکسیداتیو:

( (Oxidative phosphorylationفسفریلاسیون ADP به منظور ایجاد ATP که به وسیله انتقال الکترون ها به اکسیژن (O2) در باکتری و میتوکندری صورت می گیرد. این فرآیند شامل تولید شیب پروتونی طی انتقال الکترون بوده و در پی آن از این شیبه به منظور تولید ATP استفاده می شود.

پروتئین p53:

p53 protein)) محصول ژن مهارکننده توموری است و در جلوگیری از آسیب DNA سلول ها نقش مهمی دارد. جهش غیر فعال در ژن p53 در بسیاری از سرطان های انسانی ایجاد می شود. (شکل 25-26)

ژن های Pair-rules  :

Pair-rule genes)) یک گروه از ژن ها که در نوارهای متناوب در طول محور قدامی، خلفی جنین اولیه دروزوفیلا بیان می شوند. همه آن ها فاکتورهای رونویسی را رمزدهی کرده و همراه با ژن های gap وژن های  segment – polarity در ایجاد کلمات بندی در حشرات عمل میکنند. (شکل 22-27c)

پاراکرین:

Paracrine)) در ارتباط با مکانیسم سیگنال دهی بوده و در آن سلول هدف به یک مولکول سیگنال (مثل فاکتور رشد و میانجی عصبی) که به وسیله سلولهای نزدیک تولید شده و با انتشار به سلول هدف می رسند، پاسخ می دهند.

تکه – نگهداری:

Patchclamping)) روشی برای شناسایی جریان بونها از طریق یک کانال یونی یا از کل غشاء سلولی با استفاده از یک میکروپیپت، از نوک میکروپیپت برای گرفتن قطعه ای کوچک از غشاء سلولی استفاده می گردد. (شکل11-21)

تشکیل الگو:Pattern formation)) فرآیند سازمان یابی سلول ها، اندام ها و بافتهای یک جنین تمایز یافته به الگوهای منظم ویژه مثل استخوان های دست یا نقش و نگار روی بال پروانه.

جسم P: P body))دُمین سیتوپلاسمی فشرده که حاوی ریبوزوم و فاکتورهای ترجمه نیست و در مهار ترجمه و تجزیه mRNA نقش دارد همچنین آن را جسم پردازش کننده RNA سیتوپلاسمی نیز می نامند.

واکنش زنجیره ای پلیمراز:

PCR (polymerase chain reaction))) روشی برای تکثیر قطعه به خصوص از DNA است. این قطعات به وسیله چندین چرخه سنتز DNA از پرایمرهای الیگونوکلئوتید کوچک ساخته می شوند. در این روش از گرمای مختصری برای جدا کردن زنجیره های مکمل استفاده می شود.(شکل 5-23)

پنتوز: Pentose)) مونوساکارید ۵ کربنه. ریبوز و داکسی ریبور به ترتیب در RNA و DNA وجود دارند. (شکل  3-16)

پپتید: Peptide)) پلیمر خطی کوچک از اسیدهای آمینه که به وسیله پیوندهای پپتیدی به هم متصل هستند. واژه پپتید و الیگوپپتید به طور مترادف استفاده می شوند. به پلی پپتید نیز مراجعه شود.

پیوند پپتیدی:

Peptid bond)) پیوندی کووالان که اسیدهای آمینه را به هم متصل می کند. این پیوند با واکنش بین گروههای آمین و کربوکسیل در اسید آمینه مجاور شکل می گیرد و یک مولکول آب نیز رها می گردد( دهیدراسیون). (شکل  2-13)

پروتئین های محیطی غشا:

Peripheral membrane protein)) هر پروتئینی که با سطح سیتوپلاسمی یا سیتوزولی غشا پیوند می یابد اما وارد بخش آبگریز دو لایه غشاء نمی شود. همچنین به پروتئین های غشایی اینتگرال مراجعه شود. (شکل 10-1)

پرلکان:

Perlecan)) یک پروتوکلیکان چند دُمینی بزرگ که از ترکیبات ماتریکسی خارج سلولی (ECM) بوده و به اجزا ECM مثل فاکتورهای رشد و مولکول های سطح سلولی متصل می شوند. پرلکان از ترکیبات اصلی غشاء پایه است.

پراکسیزوم:

Peroxisome))اندامک کوچک حاوی آنزیم هایی برای تجزیه اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه است که طی واکنش هایی، پراکسید هیدروژن تولید شده را به وسیله آنزیم کاتالاز به آب و اکسیژن تبدیل میکند. .

PH: معیاری برای اندازه گیری اسیدی یا قلیایی بودن یک محلول که به صورت لگاریتم منفی غلظت یون هیدروژن مول بر لیتر تعریف می شود که PH=-Log [H+] ، در محیط خنثی PH=7 بوده و مقادیر کمتر از آن اسیدی و بیشتر از آن قلیایی به شمار می روند.

فاگوسیت:

Phagocyte)) هر سلولی که پاتوژن ها و دیگر ذرات آنتی ژن را هضم کرده و از بین می برد. فاگوسیت های اصلی، ماکروفاژها و سلول های دندرتیکه و نوتروفیل ها می باشند.

فاگوسیتوز:

Phagocytosis)) فرآیندی که در آن ذرات نسبتا بزرگ (سلول های باکتریایی) به وسیله سلول های یوکاریوتی ویژه بلعیده می شوند. در این فرآیند تشکیل و تخریب رشته های اکتین دخیل هستند.فاگوسیتوز از اندوسیتوز وابسته به گیرنده متمایز می باشند.

فنوتیپ:

Phenotype)) خصوصیات فیزیکی و فیزیولوژیکی قابل تشخیص یک سلول یا یک ارگانیسم که به وسیله ژنوتیپ ایجاد می شود. همچنین ویژگی به خصوص مرتبط با یک الل ویژه است

فرمون:

Pheromone)) مولکول سیگنال دهی که به وسیله یک فرد آزاد می شود و ساختار، میان ژن افراد دیگر از همان گونه را تغییر می دهد. عوامل جفت گیری α وβ مخمر نمونه هایی هستند که به خوبی مطالعه شده اند.

فسفاتاز:

Phosphatase)) آنزیمی که گروه فسفات را از یک سوبسترا به وسیله عمل هیدرولیز حذف می کند، فسفاتازهای فسفوپروتئین ها با همکاری پروتئین کینازها، فعالیت اغلب پروتئین های سلولی را کنترل میکنند. (شکل  3-33)

پیوند فسفوانیدریدی:

Phosplicanhicdricle bond)) یک نوع پیوند پرانرژی که بین دو گروه فسفات ایجاد می شود مثل پیوندهای بین فسفاتβ و Ɣ یا α و β در مولکول   ATP .(شکل 2-31)

پیوند فسفودی استری:

Phosphodiester bond)) پیوند شیمیایی میان نوکلئوتیدهای مجاور در مولکول DNA و RNA که شامل دو پیوند فسفر استری سمت 5` و 3` فسفات می باشد. (شکل 4-2)

فسفوگلیسریدها:

Phosphoglicerids)) مشتق آمفی پاتیک از گلیسرول ۳ فسفات است و به طور کلی از دو زنجیره آبگوی اسید چرب استری شده با گروههای هیدروکسیل گلیسرول و یک گروه سرقطبی متصل به فسفات تشکیل شده است. فسفوگلیسیریدها فراوان ترین لیپیدها در غشاء زنده می باشند .(شکل 2-20و10-5a)

فسفوایتوزیتید:

(Phosphoinositids) گروهی از لیپیدهای غشایی که دارای مشتقات فسفانه اینوزیتول هستند و بعضی از آن ها به عنوان پیامبرهای ثانویه در چندین مسیر سیگنال دهی عمل می کنند.

فسفولیپاز C:

(PLC)) Phospholipise C) فسفولیپاز متصل به غشاء از طریق Gaq باGao است و لیپید غشایی فسفاتیدیل اینوزیتول 4 و 5 بین فسفات را شکسته و پیامبر ثانویه DAG و IP3 را تولید میکند. (شکل 15-29 و15-30)

فسفولیپید:

Phospholipid)) دسته ای از لیپیدها که در غشاء زیستی وجود دارند و شامل فسفوگلیسیریدها و اسفنگولیپیدها می باشند. (شکل 10-5aو20-3)

دولایه فسفولیپیدی:

Phospholipid bilayer)) در لایه فسفولیپیدی ساختار دولابه صفحه مانند که در همه غشاهای زیستی یافت می شود و در آن ساختارهای سرقطبی فسفولیپیدها در معرض محیط آبی قرار می گیرند، در حالی که زنجیره های غیر قطبی اسید چرب در وسط این ساختارها قرار دارند. ( شکل 10-6a,b)

انتقال فتو الکترون:

Photoelecteron transport)) انتقال به وسیله نور می باشد و از طریق آن یک بار الکتریکی از اتم جدا شده و در طول غشاء فتیلا کوئید منتقل می شود. رویدادهای بعدی در فتوسنتز به واسطه این عمل اتفاق می افتد.(شکل 12-45)

تنفس نوری:

Photorespiration)) مسیر واکنش که با تثبیت CO2 (چرخه کلوین) با مصرف ATP و تولید CO2 اتفاق می افتد، بنابراین کارایی فتوسنتز کاهش می یابد (شکل 12-45)

فتوسنتز:

Photosynthesis)) یکی مجموعه واکنشهای پیچیده در بعضی باکتری ها و در کلروپلاست گیاهان که در آن از انرژی نورانی برای تولید کربوهیدرات از CO2 استفاده می شود. این واکنش ها معمولا با مصرف  H2O و تولید O2 همراه می باشند.

فتوسیستم ها:

Photosystems)) کمپلکس های چند پروتئینی که در ارگانیسم های فتوسنتز کننده وجود دارند و از کمپلکس های دریافت کننده نور کلروفیل ها و یک مرکز واکنش جایی که انتقال نوری الکترون اتفاق می افتد تشکیل شده است. (شکل  12-42)

فراگمو پلاست:

Phragmoplast)) یک ساختار موقتی در گیاهان است و در طی تلوفاز هنگامی که غشاء پلاسمایی دو سلول دختر تشکیل شده و محتویات دیواره سلولی بین دو سلول جدید گسترش می یابد، شکل می گیرد. (شکل  18-43)

Pl: به نقطه ایزوالکتریک مراجعه شود.

پلاکین ها:

Plakins)) خانواده ای از پروتئین ها که به متصل شدن رشته های حد واسط به دیگر ساختارها کمک می کنند.

سنجش پلاک ها:

Plaqueassay)) روشی برای تشخیص تعداد ذرات ویروسی در یک نمونه که به وسیله کشت نمونه های رفیق شده در سطح لایه های سلول حساس میزبان صورت می گیرد، سپس محل های روشن حاوی سلول های لیز شده (پلاک ها) شمارش می شوند. (شکل 4-45)

غشاء پلاسمایی:

Plasma membrane)) غشای احاطه کننده یک سلول که سلول را از محیط خارجی جدا می کند و شامل دو لایه فسفولیپیدی و لیپیدهای غشایی، پروتئین ها و … می باشد. (شکل 10-2و10-1)

پلاسمید:

Plasmid)) DNAحلقوی کوچک خارج کروموزومی که قادر است به طور خود مختار در یک سلول همانندسازی کنند. اغلب در کلون سازی DNA به عنوان وکتور (حامل) استفاده می شود.

پلاسمودسماتا:

Plasmodesmata ( sing plasmodesm )) اتصالات لوله ای شکل که سیتوپلاسم سلول های گیاهی مجاور را به هم متصل می کند و از نظر عملکردی مشابه اتصالات در سلول های جانوری است. (شکل  9-38)

بلوغ پروتئین:

Protein maturation)) تغییر یک نوکلئوتید در ناحیه به خصوص از DNA رمزدهی کننده یک پروتئین بوده و ممکن است منجر به تشکیل کدون دیگر رمزدهی کننده اسید آمینه متفاوت یا کدون پایان رونویسی در ژن شود، حذف یا اضافه شدن یک نوکلئوتید موجب تغییر در قالب خواندن می شود.

قطبی:

Polar)) در ارتباط با یک مولکول یا ساختاری دارای یک بار الکتریکی یا توزیع بار منفی و مثبت به صورت نامتقارن می باشد مولکول های قطبی محلول در آب هستند.

قطبیت:

Polarity)) در زیست شناسی سلولی وجود تفاوت های ساختاری و یا عملکردی در مناطق مشخص یک سلول با ترکیبات سلولی می باشد.

قطبی شده:

Polarized)) در زیست شناسی سلولی، در ارتباط با هر سلول یا ساختار سلولی که به وسیله نامتقارن بودن عملکردی و ساختاری مشخص می شود.

پلیمر:

Polymer)) مولکول بزرگ متشکل از چندین واحد مشابه (مونومر) است که به وسیله پیوندهای کوالان به هم متصل شده اند. (شکل 2-13)

واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) :

Polymerase chain reaction (PCR))) به PCR مراجعه شود.

پلی پپتید:

Polypeptide)) پلیمر خطی از اسیدهای آمینه ای که به وسیله پیوندهای پپتیدی به هم متصل شده اند و معمولا دارای 20 یا تعداد بیشتری مونومر می باشند، به پروتئین نیز مراجعه شود.

پلی ریبوزوم:

Polyribosome)) ترکیبی دارای چندین ریبوزوم که در آن همه ریبوزوم ها یک RNA واحد را ترجمه می کنند و به آنها پلی زوم نیز می گویند )شکل 4-28)

پلی ساکارید:

Polysacharide)) پلیمر منتشعب یا خطی از مونوساکاریدها که به وسیله پیوندهای گلیکوزیدی به هم متصل شده اند و معمولا دارای بیش از 15 مونوساکارید هستند به پلیمرهای حاوی کمتر از 15 مونوساکارید، الیگوساکارید گویند

کروموزوم پلی تن:

Polyten chromosome)) کروموزوم بزرگی که از چندین نسخه مشابه خود تشکیل شده اند. این نسخه ها به وسیله چندین چرخه همانندسازی DNA بدون جدا شدن کروموزومی ایجاد می شوند. کروموزوم های پلی تن در بسیاری از پلاک ها در دروزوفیلا و سایر حشرات بافت می شوند  (شکل 6-44 و 6-45)

غیراشباع چندگانه:

Polyunsaturated)) در ارتباط با ترکیبی (مثل اسید چرب) که در آن دو یا تعداد بیشتری پیوندهای دوگانه یا سه گانه کربن – کربن وجود دارد

پورین:

Porin)) دسته ای از پروتئین های تریمری گذرنده غشایی که از طریق این پروتئین ها، مولکول های کوچک محلول در آب می توانند از غشاء دولایه عبور کنند. این پروتئین ها در غشاء بیرونی میتوکندری، کلروپلاست و باکتری های گرم منفی وجود دارند. (شکل 10-8)

انرژی پتانسیل:

Potential energy)) انرژی ذخیره شده در سیستم های زیستی، شکل اصلی انرژی که به صورت های مختلف مانند پتانسیل پیوندهای شیمیایی، شیب غلظت و پتانسیل الکتریکی درغشاهای سلولی وجود دارد.

پیش mRNA:

Pre mRNA)) رونوشت اولیه RNA پیک که در اثر پردازش ایجاد می شود.

پیش RNA:

Pre RNA)) RNAریبوزومی اولیه بزرگ که در هستک سلول های یوکاریوتی سنتز می شوند و سه چهارم RNAهای موجود در ریبوزوم را تولید می کند. (شکل 8-34 و 8-35)

ساختار اولیه:

Primary structure)) توالی خطی اسید آمینه ای در زنجیره پلی پپتیدی در پروتئین ها.

رونوشت اولیه:

Primary transcript)) RNA اولیه در یوکاریوت ها که دارای اینترون ها و اگزون ها است و به وسیله رونویسی از DNA الگو ایجاد می شود، اغلب رونوشت های اولیه تحت پردازش قرار می گیرند تا RNA فعال از نظر فیزیولوژیکی را ایجاد کنند.

پریماز:

Primase)) RNA پلیمراز تخصص یافته که قطعات کوچکی از RNA را تولید می کنند. این قطعات به عنوان پرایمر برای سنتز DNA استفاده می شوند. (شکل4-31 )

پرایمر:

Primer)) توالی کوتاه اسید نوکلئیک که دارای گروه 3` هیدروکسیل آزاد بوده و با زنجیره مکمل خود جفت بازها را تشکیل می دهد و به عنوان نقطه شروع اضافه شدن نوکلئوتیدها به نسخه زنجیره الگو عمل می کند.

پروب:

Probe)) قطعاتی از DNA یا RNA مشخص که با مواد رادیواکتیو یا مواد شیمیایی نشاندار شده اند و به منظور شناسایی توالی نوکلئوتیدی ویژه مورد استفاده قرار می گیرند.

مرگ برنامه ریزی شده سلولی:

Progrin Tinnited cell leath)) به اپوپتوز مراجعه شود.

پروکاریوت:

Prokaryote)) دسته ای از ارگانیسم ها شامل باکتری ها و آرکنا است که فاقد غشاء هسته و سایر اندامکها می باشند. همچنین به یوکاریوتها مراجعه شود. (شکل1-3)

پرومتافاز:

Prometaphase)) دومین مرحله میتوزی که غشاء هسته و لامین هسته ای شکسته می شود و میکروتوبول ها برای تشکیل دوک میتوز شکل گرفته و جفت های کروموزوم ها به وسیله ساختار های اختصاصی کینه توکور روی دوک قرار می گیرند. (شکل 18-34)

پروموتر:

Promotor)) توالی DNA که محل آغاز رونویسی برای RNA پلیمراز را تشخیص می دهد. (شکل 4-11)

عناصر تزدیک پروموتر:

Promotor – proximial lenilent) (هر توالی تنظیم کننده در DNA یوکاریوتی که در فاصله حدودا 200 جفت باز از محل شروع رونویسی قرار دارد، رونویسی بیشتر ژن ها به وسیله ی چندین عنصر نزدیک پروموتر کنترل می شود( شکل 7-16 )

پروفاز:

(Prophase) اولین مرحله میتوزی طی این مرحله تراکم، مضاعف شدن سانتروزوم ها و حرکت آنها به سمت قطبین دوک و تشکیل دوک میتوز اتفاق می افتد. (شکل 18-34)

پروتئاز:

(Protease) هر آنزیمی که یک با تعداد بیشتری از پیوندهای پپتیدی را در پروتئین های هدف می برد.

پروتئوزوم:

Proteasoma)) ترکیب پروتئازی چند عملکردی بزرگ در سیتوزول که پروتئین های داخل سلولی متصل و نشاندار شده به چندین مولکول یوبی کوئیتین را تخریب می کند.

پروتئین:

Protein)) مولکول بزرگ که از یک یا چندین زنجیره پلی پپتیدی تشکیل شده است و در حالت طبیعی به شکل ویژه سه بعدی (حالت فعال پروتئینی) تا می خورد

خانواده پروتئینی:

(Protein family)یک سری از پروتئین های همولوگ که به وسیله یک خانواده ژنی رمزدهی می شود

پروتئین کیناز A:

A (PKA)) Protein kinase) آنزیم سیتوزولی که به وسیله AMP حلقوی (cAMP ) فعال شده و پروتئین های سلولی زیادی را فسفریله کرده و بنابراین فعالیت آنها را تنظیم می کند. همچنین پروتئین کیناز وابسته به AMP نامیده می شود، (شکل 23-15)

پروتئین کیناز B:

Protein kinase B (PKB))) آنزیم سیتوزولی در غشاء پلاسمایی که به وسیله فسفواینوزیتیدهای تحریک شده سیگنالی فعال می شوند. همچنین AKT نامیده میشود. (شکل 16-30)

پروتئین کیناز C:

(PKC)) (Protein kinase Cآنزیم سیتوزولی که در پاسخ به تحریک سیگنال به کار می رود و منجر به بالا رفتن غلظت Ca2+ می شود. سپس به وسیله دی اسیل گلیسرول (DAG) متصل به غشاء فعال می شود.(شکل 15-30)

پروتئوگلیکان ها:

Proteoglycans)) گروهی از گلیکوپروتئین ها (مثل پرلکان و اگرکان) که از یک پروتئین مرکزی و یک یا تعداد بیشتری زنجیره گلیکوزآمینوگلیکان (GAG) تشکیل شده است. آنها در ماتریکس خارجی سلولی همه جانوران یافت می شوند. بعضی از پروتئوگلیکان ها به صورت پروتئین های اینتگرال (درون غشایی) هستند.(شکل 19-29)

پروتئوم:

Proteom)) مجموع پروتئین های تولید شده به وسیله یک سلول.

پروتئومیکس:

Proteomix)) مطالعه سیستماتیک که تغییرات، واکنش ها، منطقه بندی و عملکردهای همه پروتئین ها را در کل ارگانیسم، بافت و سلول و اجزای سلولی بررسی می کند.

پروتون:

Proton)) واژه عمومی برای یک یون هیدروژن (H+)

نیروی محرک پروتئین:

Proton – miotive force)) انرژی معادل شیب غلظتی +H و شیب پتانسیل الکتریکی در غشاء سلولی است و برای سنتر ATP به وسیله ATP سنتاز و انتقال مولکول ها خلاف شیب غلظتشان و حرکت فلاژل (نازک) باکتریایی به کار می رود. (شکل  12-2)

پیش آنکوژن:

Proto oncogene)) ژن طبیعی سلولی است و پروتئین دخیل در تنظیم رشد و تمایز سلولی را رمزدهی می کند. این ژن ها می توانند به وسیله جهش، تغییر در رمزدهی کردن یک قسمت از پروتئین یا به وسیله تغییر در بیان ژن به آنکوژن های ایجاد کننده سرطان تبدیل شوند (شکل 25-11)

پرو ویروس:

) DNA (Provirus ویروس طبیعی که به درون ژنوم میزبان وارد می شود. در طی همانند سازی سلول، DNA پروویروس همانند سازی کرده و در سلول های دختری ظاهر می شود، فعال شدن DNA پروویروس منجر به تولید و انتشار ویروس اولیه می شود.

ژن کاذب:

Pesudogene)) توالی DNA که شبیه ژن عملکردی است اما محصول عملکردی تولید نمی کنند و احتمالا به وسیله حرکت توالی ژن های مضاعف شده ایجاد می شوند.

ضربه – تعقیب:

Pulse – chase)) روشی آزمایشگاهی که در آن یک مولکول رادیواکتیو کوچک (تعقیب) برای مدت کوتاهی به سلول اضافه شده، سپس با افزایش شکل غیر نشاندار از همان مولکول کوچک (ضربه) در محیط دیگر قرار داده می شود و برای تشخیص تغییر موقعیت مولکول های سلولی یا سرنوشت متابولیکی آن مولکول در طول زمان، مورد استفاده قرار می گیرد

پمپ:

Pump)) به پمپ ATP مراجعه شود.

پورین ها:

Purines)) دسته ای از ترکیبات نیتروژن دار که دارای دو حلقه هتروسایکلیک متصل به هم بوده و در پورین های A و G در DNA و RNA یافت می شوند.همچنین به جفت باز مراجعه شود.(شکل 2-17)

پیریمیدین ها:

Pyrimidines)) دسته ای از ترکیبات نیتروژن دار که شامل یک حلقه هتروسیکلیک است. از این ترکیبات سیتوزین و تیمین در DNA یافت می شود که در RNA یوراسیل جایگزین تیمین شده است. یه جفت باز نیز مراجعه شود. (شکل 2-17)

ساختار چهارم:

Quatemary structure)) تعداد و موقعیت نسبی زنجیره های پلی پپتیدی در پروتئین های چند زیر واحدی. (شکل  3-10b)

رادیوایزوتوپ:

Radioisotope)) شکل ناپایدار یک اتم که همراه با از بین رفتن خود اشعه ساطع می کند. رادیو ایزوتوپ های زیادی به عنوان نشانگرهای مولکول های زیستی مورد استفاده قرار می گیرند.

پروتئین Ras:

Ras protein)) پروتئین تک زیر واحدی از ابرخانواده GTP آز که پروتئین شروع کننده سیگنالی بوده و به غشاء پلاسمایی به وسیله یک لیپید متصل شده اند و در مسیرهای سیگنالی داخل سلولی عمل کرده و به وسیله اتصال لیگاند به گیرنده تیروزین کینازی و سایر گیرنده های سطح سلولی دیگر فعال می شوند.

ثابت سرعت:

Rate constant)) ثابتی که غلظت واکنش گرها را به سرعت واکنش شیمیایی مرتبط می سازد.

قالب خواندن:

Reading frame)) توالی نوکلئوتیدهای سه تایی (کدون ها) که از یک کدون شروع ترجمه آغاز شده و به یک کدون پایان ترجمه ختم می شوند. بعضی mRNAها را میتوان به وسیله تغییر در قالب خواندشان (دو قالب خواندن مختلف) به پلی پپتیدهای متفاوت ترجمه کرد.

گیرنده:

Receptor)) هر پروتئینی که به طور اختصاصی به مولکول دیگری اتصال می باید تا سیگنال های سلول – سلول، اندوسیتوز،

اتصال(چسبندگی) یا سایر فرایندهای سلولی انجام گیرد. این پروتئین ها اغلب در غشاء پلاسمایی، هسته یا سیتوزول قرار دارند و به مولکول های خارج سلولی ویژه (لیگاند) اتصال می یابند. اغلب تغییرات کنفورماسیون را در گیرنده تحریک کرده و به این وسیله پاسخ سلولی را آغاز می کنند همچنین به گیرنده اتصال، گیرنده هسته ای مراجعه شود. (شکل  15-1 و  16-1)

آندوسیتوز از طریق گیرنده:

Receptor mediated endosiytosis)) جذب مواد خارج سلولی که به گیرنده های ویژه سطح سلولی که به وسیله به درون کشیده شدن غشاء پلاسمایی اتصال می یابند تا وزیکول غشایی (اندوزوم اولیه) تشکیل شود. (شکل 14-29)

گیرنده تیروزین کینازی:

Receptor tyrosin Kinase (RTK))) عضوی از یک دسته بزرگ گیرنده های سطح سلولی که معمولا دارای یک دُمین گذرنده از غشاء بوده و شامل رسپتورهایی برای انسولین و فاکتورهای رشد می باشند. اتصال لیگاند، پروتئین کیناز ویژه تیروزین را در دُمین گیرنده فعال می کنند و به این وسیله مسیرهای سیگنالی داخل سلولی آغاز می شود. (شکل  16-17 و

16-16)

مغلوب:

Recessive)) در ارتباط با اللى از یک ژن که در فتوتیپ در حضور آلل غالب بیان نمی گردد بنابراین در فتوتیپ فردی که دارای دو آلل مغلوب (هموزیگوت) می باشد ظاهر می گردد. جهش در آلل های مغلوب در کل منجر به از دست رفتن عملکرد آن می شود. (شکل 5-2)

نوترکیبی DNA:

Recombinant DNA)) هر مولکول DNA که در محیط آزمایشگاهی به وسیله پیوستن قطعات DNA از منابع مختلف تولید می شود

نوترکیبی:

Recombination)) فرآیندی که در آن کروموزوم ها یا مولکول های DNA شکسته شده و قطعات برای ایجاد ترکیبات جدید دوباره به هم پیوند می خورند،نوترکیبی همولوگ در طی میوز از کراسنگ آور کروموزوم های همولوگ ایجاد می شود. نوترکیبی همولوگ و نوترکیبی غیرهمولوگ (بین کروموزوم های مورفولوژیک متفاوت) طی مکانیسم های تعمیر DNA نیز اتفاق می افتد و می تواند در محیط آزمایشگاه با DNA خالص سازی شده و آنزیم ها انجام شود. (شکل 5-10)

واکنش ردوکس:

Redox reaction)) یک واکنش اکسیداسیون – احیاء که در آن یک یا چند الکترون از یک واکنش گر به دیگری انتقال می یابد.

احیاء:

Reduction)) گرفتن یک الکترون از یک اتم هیدروژن به یک مولکول اضافه شده یا اکسیژن حذف می شود. متضاد اکسیداسیون

پتانسیل احیاء:

Reduction potetial (E))) تغییر ولتاژ در یک اتم یا مولکول هنگامی که یک الکترون می گیرد، یا میزان تمایل یک مولکول به گرفتن الکترون برای انجام واکنش احیاء E احیاء (واکنش رفت) مقداری برابر اما مخالف پتانسیل اکسیداسیون برای واکنش برگشت (اکسیداسیون) را دارد.

فاکتور آزاد کننده:

Release fork (RF)))   یکی از دو نوع پروتئین های غیر ریبوزومی که کدون پایان را در mRNA تشخیص داده و آزاد شدن زنجیره پلی پپتیدی کامل را پیش برده و به این وسیله ترجمه را پایان می دهند (سنتز پروتئین) (شکل 4-27)

چنگال همانند سازی:

) Replication fork (RF))) ناحیه به شکل Y در DNA دو رشته ای که در آن دو زنجیره از هم باز شده و طی سنتز DNA همانندسازی می شوند.همچنین به آن چنگال رشد نیز می گویند. (شکل 4-30)

ناحیه منشاء همانندسازی:

) Replication origin) بخش های واحدی از DNA که در ژنوم DNA یک موجود جایی که همانندسازی شروع می شود وجود دارد. کروموزومهای یوکاریوتی دارای چندین محل شروع می باشند در حالی که کروموزوم های باکتریایی و پلاسمیدها معمولا فقط یک محل شروع دارند.

ژن گزارشگر:

Reporter gene)) ژنی که به آسانی سنجش می شود (مثل β گالاکتوزیداز، لوسیفراز). ژن های گزارشگر در آزمایش های متعددی به کار می روند تا فعالیت پروموتور یک ژن را تشخیص دهند.

مهارکننده:

Repressor)) فاکتور رونویسی ویژه که از رونویسی جلوگیری می کند.

ریشه:

Residue)) واژه عمومی برای واحدهای تکراری در یک پلیمر که بعد از پیوند کووالان پیش سازهای موتوری حفظ می شود.

تفکیک:

Resolution)) حداقل فاصله بین دو جسم که به وسیله چشم تشخیص داده می شود. همچنین به آن نیروی تفکیک نیز می گویند.

زنجیره ی تنفسی:

Respiratory chain)) به زنجیره انتقال الکترون مراجعه شود.

کنترل تنفس:

Respiratory control)) وابستگی اکسیداسیون NADH و FADH2 میتوکندریایی به مصرف ADP و P برای سنتز ATP.

کانال های غیرفعال (استراحت) K+:

Resting K+ channels)) کانال های یون +K در غشاء پلاسمایی که دریچه ندارند و در همکاری با غلظت زیاد K+ سیتوزولی ایجاد شده به وسیله پمپ  ATP Na+/K+ تولید می شوند به طور عمده این کانال ها مسئول ایجاد پتانسیل غشایی استراحت درونی در سلول های پستانداران می باشند.

آنزیم محدود کننده:

Restriction enzyme)) هر آنزیمی که توالی کوتاه اختصاصی را در محل برش محدودکننده تشخیص داده و برش می دهد. در مولکول های دو زنجیره ای DNA به طور عمده در تولید DNA نوترکیب در آزمایشگاه استفاده می شوند. به آنها اندونوکلئاز محدود کننده نیز می گویند. (شکل 5-11) و جدول (5-1)

قطعه محدود کننده:

Restriction fragment)) قطعه DNA که به وسیله تشخیص شکسته شدن با آنزیم محدود کننده ویژه ایجاد می شود. این قطعات در تولید مولکول های DNA نوترکیب و کلون کردن DNA استفاده میگردد.

قطعات با طول مختلف حاصل عملکرد آنزیم های محدود کننده:

Restriction fragment lenghpolynarphisms)) به RFLP مراجعه شود.

نقطه محدود کننده:

Restriction point)) نقطه ای در اواخر G1 چرخه سلولی در سلول های پستانداران بوده و سلول را متعهد به ورود به مرحله S و کامل شدن چرخه سلولی حتی در صورت فقدان فاکتورهای رشد می کنند، به طور عملکردی برابر با استارت در مخمر می باشد.

نقشه های شبکیه ای:

Retinotectal maps)) نقشه های مربوط به اطلاعات بینایی که در یک قسمت در شبکیه به وسیله ورود نور ایجاد شده است، قسمت دیگر در بخش بینایی مغز (رکتوم) به وسیله سلولهای گانگلیون رتینال آورنده اطلاعات از چشم به مغز ایجاد می شود، نقشه ایجاد شده در مغز مشابه نقشه ایجاد شده در چشم است.

رتروترانسپوزون:

Retrotransposone)) عناصر DNA قابل انتقال در یوکاریوتها که در ژنوم به وسیله RNA حد واسط حرکت می کنند و در مرحله رونویسی معکوس درگیر می شوند. همچنین به ترانس پوزون مراجعه شود (شکل6-8b)

رتروویروس:

Retrovirus)) نوعی ویروس یوکاریوتی حاوی RNA که در سلول ها به وسیله ساختن یک نسخه DNA از روی RNA همانند سازی می کنند. این DNA ویروسی به DNA کروموزومی سلولی وارد شده و یک پروویروس (پیش ویروس) را تشکیل داده و باعث ایجاد RNAهای ژنومی بعدی و همچنین mRNA برای پروتئین های ویروسی می شود. (شکل4-49)

ترانس کرییتاز معکوس:

Revers transcriptas)) آنزیمی که در رتروویروس ها یافت می شود و واکنش های پیچیده ای را کاتالیزو می کند. در این واکنش ها یک زنجیره دو رشته ای DNA از یک الگوی تک رشته ای RNA ساخته می شود.

ریبولوز 1 و 5 پیس فسفات کربوکسیلاز:

RFLP (Restriction fragment lengh polymorphism))) تفاوت های میان افراد در توالی DNA ژنومی که به وسیله محل های تشخیص با آنزیم های محدود کننده ویژه ایجاد شده یا از بین می روند. این توالی ها یکی از چندین نوع توالی های متفاوت میان افراد بوده و به عنوان نشانگرهای مولکولی DNA در مطالعات پیوستگی انسانی به کار می روند.

اسید ریبونوکلئیک:

Ribonocleic acid)) به RNA مراجعه شود.

کمپلکس ریبونوکلئو پروتئین:

Ribonocleoprotein (RNP) complex)) یک واژه کلی برای هر ترکیب پیچیده ای از پروتئین ها و RNA بیشتر مولکول های RNA در سلول به شکل RNPها وجود دارند.

ریبوزوم:

Ribosome))

Ribosomal RNA

ترکیب بزرگ شامل چندین rRNA متفاوت و بیش از 50 پروتئین که از دو زیر واحد کوچک و بزرگ تشکیل شده است و محل ترجمه )سنتز پروتئین) می باشد. (شکل  4-23 و4-22 )

RNA) ریبوزومی) به rRNA ریبوزومی مراجعه شود.

ریبوزیم:

Ribozyme)) مولکول RNA با فعالیت کاتالیزوری، ریبوزیم در پردازش RNA و سنتز پروتئین نقش دارد.

قطعات چندشکلی حاصل عمل آنزیم محدود کننده:

Ribulose 1, 5 bisphosphate carboxylase)) آنزیمی که در کلروپلاست قرار دارد و اولین واکنش در چرخه کلوین را انجام می دهد. این عمل با اضافه کردن مولکول CO2 به قند پنج کربنه (ریبولوز 1 و 5 بیس فسفات) صورت می گیرد و منجر به تشکیل دو مولکول 3 فسفوگلیسرات می شود به آن روبیسکو نیز می گویند.(شکل12-43)

:RISC به خاموش کننده القا کننده RNA مراجعه شود.

RNA ( ریبونوکلئیک اسید):

RNA ( Ribonucleic acid) پلیمر تک زنجیرهای خطی که از نوکلئوتیدهای ریبوز تشکیل شده است، mRNA , rRNA و tRNA هر کدام نقش های متفاوتی در سنتز پروتئین دارند، تعدادی از RNAهای کوچک در کنترل پایداری و ترجمه mRNAها و کنترل ساختار کروماتین و رونویسی نقش دارند.( شکل 4-17)

ویرایش RNA:

RNA editing)) پردازش انواع غیر معمول RNA که در آن توالی یک mRNA اولیه تغییر می یابد.

کمپلکس القاء خاموش (ریسک) RNA:

RNA – induced silencing complex (RISC)))

RNA polymerase

یک ترکیب چند پروتئینی بزرگ که به یک RNA تک زنجیرهای کوتاه متصل شده است (siRNA یا (miRNA و تجزیه یا مهار ترجمه یک mRNA مکمل یا کمی مکمل را انجام می دهد.

RNA مداخله کننده:

RNA interference (RNAs))) غیر فعال سازی عملکردی یک ژن ویژه به وسیله یک RNA دو رشته ای مربوطه است و تجزیه یا مهار ترجمه mRNA تک زنجیره مکمل رمزدهی شده به وسیله یک ژن را القا می کند. این عمل برای mRNAهایی با توالی متفاوت صورت نمی گیرد (شکل 5-45)

RNA پلیمراز:

RNA polymerase)) آنزیمی که یک رشته از DNA را ( زنجیره الگو) رونویسی می کند تا با استفاده از ریبونوکلئازتری فسفات زنجیره RNA مکمل را بسازد. (شکل4-15)

پیرایش RNA:

RNAs splicing)) فرایندی که منجر به حذف اینترون ها و به هم پیوستن اگزون ها در mRNA اولیه می شود. همچنین به اسپلایسوزوم مراجعه شود (شکل 88)

RNA ) rRNA ریبوزومی):

( rRNA (ribosomal RNA) هر یک از چندین مولکول بزرگ mRNA که از ترکیبات ساختاری و عملکردی ریبوزوم ها بوده و اغلب rRNAهایی با ضریب رسوب 28و18و8و5 در یوکاریوت های عالی می باشند (شکل 22-4)

رویسکو:

Rubisco)) به ریبولوز او 5 بیس فسفات کربوکسیلاز مراجعه شود.

فاز S (سنتز):

S (synthesis) phase)) به چرخه سلولی مراجعه شود.

سارکومر:

Sarcomere)) واحد ساختاری تکراری ماهیچه های صاف (اسکلتی) که از رشته های نازک (اکثین) هم پوشان و رشته های کلفت (میوزین) تشکیل شده است و از یک صفحه Z تا صفحه Z دیگری امتداد می یابد که در هنگام انقبات سارکومرها کوتاه می شوند. (شکل 17-29 و 17-30)

شبکه سارکوپلاسمی:

Sarcoplasmic reticulum)) شبکه غشایی در سیتوپلاسم یک سلول ماهیچه ای که یون های Ca2+ را جدا نگه می دارد. به وسیله تحریک انقباض ماهیچه ای موجب انتشار Ca2+ ذخیره شده می شود.

DNA ماهواره:

Satellite DNA)) به توالی ساده DNA مراجعه شود.

اشباع شده:

Saturated)) در ارتباط با یک ترکیب (مثل اسید چرب) که در آن همه پیوندهای کربن – کربن یگانه هستند.

پیامبر ثانویه:

Second messenger)) یک مولکول داخل سلولی کوچک (مثل DAG وIP3 و cAMPو cGMPو Ca2+) که غلظتشان در پاسخ به اتصال یک سیگنال خارج سلولی افزایش ( یا کاهش) می یابد و این مولکول ها در انتقال سیگنال عمل می کنند. (شکل 15-9)

ساختار ثانویه:

Secondary structure)) تاخوردگی یک زنجیره پلی پپتیدی به ساختار منظم دارای مارپیچ αو صفحاتβ و پیچ β.

مسیر ترشحی:

Secretory pathway)) مسیر سلولی سنتز و دسته بندی پروتئین های غشایی و محلول است که در شبکه اندوپلاسمی، گلژی و لیزوزیم ها، پروتئین های غشای پلاسمایی و پروتئین های ترشحی طبقه بندی می شوند.

وزیکول ترشحی:

Secretory vesicle)) وزیکول غشایی کوچک که از شبکه ترانس گلژی منشاء می گیرد و حاوی مولکول های منتشر شده از سلول می باشد.

ژن های قطبیت قطعه:

Segment polarity genes)) دسته ای از آنها در دروزوفیلا است که این ژن ها ترکیبات سیستم های سیگنال دهی تعیین کننده سرنوشت سلول ها و قطبیت اسکلت سلولی در طول محور قدامی، خلفی در جنین اولیه را رمزدهی می کند.

تفکیک:

Segregation)) فرایندی که در طی میوز و میتوز کروموزوم های مشابه را به سلول های دختری پخش می کنند.

سلکتین ها:

Selectins)) خانواده ای از مولکول های اتصال دهنده (چسبانده) سلول که واکنش های وابسته به Ca2+ را انجام می دهد. این اتصال با بخش الیگوساکاریدی ویژه در گلیکوپروتئین ها و گلیکولیپیدها در سطح سلول های مجاور با گلیکوپروتئین های خارج سلولی صورت می گیرد. (شکل 19-2 و 19-36)

وکتور شاتل:

Shuttle vector)) وکتور های پلاسمیدی که قادر به تکثیر در دو میزبان متفاوت هستند. (شکل5-17)

زنجیره جانبی:

Side chain)) گروه جانشینی متنوع در اسیدهای آمینه که به اتم کربن α متصل شده و به طور گسترده ویژگی های به خصوص هر اسید امینه را ایجاد می کند. همچنین گروه R نامیده می شود. (شکل 2-14)

مولکول سیگنالی:

Signaling molecule)) واژه کلی برای هر مولکول داخل یا خارج سلولی که در پاسخ یک سلول به محیط اطراف خارجی یا به دیگر سلولها دخیل می باشند.

ذره تشخیص سیگنال (SRP):

Signal – recognition particle (SRP))) ذره ریبونوکلئوپروتئین سیتوزولی که به توالی سیگنال ER در پروتئین ترشحی در حال سنتز متصل می شود و ترکیب ریبوزوم و زنجیره در حال سنتز را به غشاء ER منتقل می کند. در این غشاء سنتز و ترجمه پروتئین در شبکه ER کامل می شود. (شکل 13-5)

توالی سیگنال:

Signal sequence)) توالی نسبتا کوتاه اسید آمینه ای که پروتئین را به مقصد خاص در سلول راهنمایی می کنند، همچنین به آن سیگنال پپتیدی و توالی جذبه هدف نیز می گویند. جدول (13-1)

انتقال سیگنال:

Signal transduction)) تبدیل یک سیگنال از شکل فیزیکی یا شیمیایی به شکل دیگر. در زیست شناسی سلولی اغلب به فرآیندهای متوالی گفته می شود که با اتصال یک سیگنال خارج سلولی به یک گیرنده شروع می کردند و این فرایندها منجر به ایجاد یک یا چند پاسخ سلولی می گردند.

خاموش کننده:

Silencer)) توالی از DNA یوکاریوتی که باعث ایجاد ساختار متراکم کروماتین در یک منطقه می شود در نتیجه جلوی دسترسی پروتئین های ضروری برای رونویسی ژن ها در صدها جفت باز توالی خاموش کننده گرفته می شود. همچنین پیش توالی خاموش کننده نیز نامیده می شود.

انتشار ساده:

Simple diffusion)) حرکت یک مولکول از غشاء سلولی در جهت شیب غلظتی آن. این عمل با سرعتی متناسب با شیب و نفوذپذیری غشاء صورت می گیرد. به آن انتقال غیر فعال نیز می گویند .

توالی ساده DNA:

Simple – sequence DNA)) توالی های تکراری کوتاه و پشت سر هم که در سانتروزوم و تلومر و سایر مناطق کروموزومی یافت می شوند. این توالی ها رونویسی نمی شوند. همچنین به آنها DNA ماهواره نیز میگویند.

عناصر کوتاه پراکنده (SINE):

SINES (short intersperesd elements))) دسته ای از رتروترانس پوزون ها که دارای 100-400 نوکلئوتید می باشند و 13درصد از کل DNA انسانی را تشکیل می دهند. عناصر ALU در انسان ها تقریبا دو سوم SINEها را تشکیل می دهند.

siRNA: یک RNA دو رشته ای کوچک که دارای 21-33نوکلئوتید با دو نوکلئوتید تک رشته ای در دو انتها می باشد یک ته رشته ای siRNA به پروتئین های متعددی متصل است و این اتصال یک کمپلکس RNA القاء کننده خاموشی (RISC) را تشکیل می دهد RNA هدفی را که siRNA با آن به طور کامل جفت باز تشکیل داده است میشکند. به این siRNA ها، RNA مداخله گر کوچک و مهارکننده کوچک نیز می گویند. siRNA می تواند به طور آزمایشگاهی بیان ژن های ویژه را مهار کند. همچنین به miRNA مراجعه شود. (شکل 8-25b)

Smads: دسته ای از فاکتورهای رونویسی که با فسفریلاسیون فعال شده به دنبال این عمل اتصال تعدادی از فاکتورهای رشد تبدیل کننده TGFB β که خانواده ای از مولکول های سیگنالی هستند به گیرنده های سطح سلولی صورت می گیرد. (شکل 16-4)

پروتئین SMC:

SMC protein)) پروتئین های ساختاری نگهدارنده کروموزومی که خانوادهای کوچک از پروتئین های کروماتین غیر هیستونی هستند و در حفظ ساختار مورفولوژیکی کروموزوم ها و تفکیک پذیری مناسب آن ها طی میتوز نقش مهمی دارند. اعضای این خانواده از کاندنیسن که به تراکم کروموزومها در طی میتوز کمک می کند و کوهسین که کروماتیدهای خواهری را به هم متصل می کند تا این که در آنافاز از هم جدا شوند تشکیل شده است. پروتئین های SMC باکتریایی در تفکیک مناسب کروموزوم های باکتریایی سلولی های دختری عمل می کنند (شکل 6-28 و20-21)

SNAREs: پروتئین های اینتگرال سیتوزولی که اتصال وزیکول ها به غشاءهای هدف را انجام می دهند، واکنش SNARE-vها در سطح یک وزیکول با t – SNAREهای وابسته (مکمل) در سطح غشای هدف یک ترکیب بسیار پایدار تشکیل می دهند. این ترکیب وزیکول و غشاء هدف را به سمت داخل میکشد. (شکل 14-10)

RNA ) SnoRNA کوچک هسته ای):

SnoRNA (small nuclear RNA))) نوعی RNA پایدار کوچک که در پردازش rRNA و تغییرات بازها در هستک عمل می کند.

RAN کوچک هسته ای:

SnoRAN (small nuclear RNA))) یکی از چندین RNA کوچک پایدار که در هسته قرار دارد. پنج siRNA از ترکیبات اسپلایسوزوم بوده و در پیرایش mRNA اولیه عمل می کنند. (شکل 8-9 و 8-11)

سلول سوماتیک:

Somatic cell)) هر سلول حیوانی یا انسانی به جزه سلول جنسی.

انتقال هسته ای سلول سوماتیک:

Somatic cell nuclear transfor (SCNT))) پیش ساز تولید انواع سلول های ویژه در محیط کشت آغازی از سلول های بنیادی بزرگسال یا جنینی.

سیگنال ارسال:

Sorting signal)) یک توالی نسبتا کوتاه اسید آمینه ای که پروتئین را به وزیکول انتقالی ویژه هدایت میکند. این وزیکول از غشاء دهنده در مسیر اندوسیتوزی یا ترشحی جوانه می زند. جدول ( 14-2)

لکه گذاری ساترن:

Southern blotting)) روشی برای تشخیص توالی DNA ویژه که توسط الکتروفوروز جدا شدهاند. هر توالی به وسیله یک پروپا اسید نوکلئیک نشاندار هیبرید میشود. (شکل  5-26)

سازمان دهنده اسپمان:

) Spemann organizer) مرکز سیگنالی در سمت پشتی جنین اولیه که در تشکیل الگوی قدامی خلفی و پشتی – جلویی جنین عمل می کند.

SPF (فاکتور پیش برنده فاز s):

SPF (sphase – promoting factor))) یک پروتئین هترودیمر که از سیکلین 1G و کیناز وابسته به سیکلین (CDR) تشکیل شده است. این پروتئین ورود سلول های یوکاریوتی به مرحله S چرخه سلولی را به وسیله فسفریله کردن پروتئین های ویژه انجام می دهد.

اسفنگولیپید:

Sphingo lipid)) گروه بزرگی از لیپیدهای غشایی که از اسفنگوزین مشتق شده اند و شامل دو زنجیره بلند هیدروکربنی و یک گروه سرفسفریله شده (اسفنگومیلین) با گروه سرکربوهیدراتی (سربروزیدها و گانگلیوزیدها) می باشد. (شکل  10-5b)

اسپلایسموزوم:

Splicesome)) ترکیب ریبونوکلئوپروتئینی بزرگ که به پیش ساز mRNA متصل شده و پردازش RNA را انجام می دهد. (شکل  8-11)

پروتئین متصل شونده به SRE:

SRE – binding protein (SREBPS))) فاکتورهای رونویسی وابسته به کلسترول که در غشاء ER قرار دارند و در پاسخ به سطح کلسترولی کم سلولی فعال شده و سپس بیان ژن های رمزدهی کننده پروتئینی دخیل در سنتز و وارد کردن کلسترول و همچنین سنتز سایر لیپیدها را تحریک می کند.(شکل 16-38)

نشاسته:

Starch)) پلی ساکارید منشعب و بسیار طویل که منحصرا از واحدهای گلوکز ساخته شده اند و از منابع ذخیره کربوهیدرات در سلول های گیاهی می باشد.

استات:

STAT)) انتقال سیگنال و فعال سازی رو نویسی: دسته ای از فاکتورهای رونویسی که در سیتوزول به دنبال اتصال لیگاند به گیرنده سیتوکینی فعال می شوند. (شکل 16-2)

حالت پایا:

Steady state)) شرایطی در مسیر متابولیسم سلولی که سرعت تشکیل و سرعت مصرف مواد برابر می شوند تا این که غلظت مواد ثابت باقی بماند. (شکل 2-23)

سلول بنیادی:

Stem cell)) یک سلول که می تواند خود را تبدیل کند تا بتوانند به طور متناسب (قرینه) به دو سلول دختر با پتانسیل تمایزی مشابه با سلول بنیادی والدینی تقسیم شوند یا به طور نامتناسب (غیر قرینه) سلول های دختری با پتانسیل تمایزی متفاوت تولید کند. (شکل21-2)

استروسیلیا:

Stereocilia (sing stereocilium))) رشته های برجسته از سلول های مویی در اندام کورتی که به وسیله ارتعاش صدا حرکت می کنند و باعث دپلاریزه شدن اکسون های مرتبط با هر سلول مویی می شود. (شکل  23-30 و23-31)

ایزومر فضایی:

Stereoisomer)) دو ترکیب با فرمول های مولکولی یکسان که اتم ها به طور مشابه به هم پیوند خورده ولی آرایش فضایی اتم ها متفاوت است. در ایزومرهای نوری، اتم های متصل به کرین نامتقارن نسبت به هم تصویر آینه ای دارند و در دو شکل DوL هستند. ایزومرهای هندسی شامل اشکال سیس و ترانس دارای یک پیوند دوگانه می باشند.

استروئیدها:

Steroids)) گروهی از هیدروکربن های چهار حلقه ای مثل کلسترول و ترکیبات وابسته به آن، بیشتر هورمون ها (مثل استروژن و پروژسترون) استروئیدی هستند، استرول ها، استروئیدهایی هستند که دارای یک یا چندین گروه هیدروکسیل می باشند (شکل 10-52)

سوبسترا:

Substrate)) مولکولی که در واکنش کاتالیزی به وسیله یک آنزیم تغییر می کند.

فسفریلاسیون در سطح سوبسترا:

Substrate – level – phosphorylation)) تشکیل ATP از ADP و Pi که به وسیله آنزیم های سیتوزولی کاتالیز می گردد. تشکیل ATP به وسیله واکنش هایی غیر وابسته به نیروی محرک پروتونی یا اکسیژن مولکولی انجام می گیرد.

گروه سولفید ریل:

(Sulfydryl – group (-SH)) یک گروه جانشین در اسید آمینه سیستئین و سایر مولکول هایی که دارای یک اتم هیدروژن هستند و به صورت کوالانی به یک اتم سولفور متصل شده اند. گروه تیول نیز نامیده می شود.

جهش سرکوب کننده:

Suppressor mutation)) جهشی که تاثیر فنوتیپی جهش ثانویه را معکوس می کند. جهش های سرکوب کننده مکررا برای شناسایی ژن های رمزدهی کننده پروتئین های واکنش دهنده استفاده می شوند. (شکل5-9a)

هم انتقالی:

Symport)) نوعی از هم انتقالی که در آن یک پروتئین غشایی (هم انتقال دهنده Symporter) مولکول با یون متفاوت با از غشاء سلولی در جهت یکسان عبور می دهد.همچنین به انتقال متقابل مراجعه شود.( شکل 11-3 و 3bj)

سیناپس:

Synapse)) جایگاه تخصص یافته بین اکسون انتهایی یک نورون با نورون مجاورش یا با سایر سلول های تحریک شونده (مثل سلول های ماهیچه ای) که در این جایگاه پیام ها منتقل می شوند. در یک سیناپس شیمیایی پیام ها به وسیله یک میانجی عصبی منتقل می شوند. در یک سیناپس الکتریکی انتقال پیام ها از طریق اتصالات منفذدار متصل کننده سلول های پس سیناپس و پیش سیناپس به هم صورت میگیرد. (شکل  23-4)

سینسیتیوم:

Synclytium)) یک سیتوپلاسم چند هسته ای که به وسیله یک غشاء پلاسمایی پوشیده شده است.

سیندکان ها:

Syndecans)) دسته ای از پروتئوگلیکان های سطح سلولی که در چسبندگی ماتریکس سلولی و واکنش با اسکلت سلولی و شاید اتصال به سیگنال های خارجی عمل می کند. به این صورت در سیگنال دهی سلول – سلول شرکت می کند.

سینتنی:

Synteny)) ظهور ژن هایی در نظم مشابه روی کروموزوم در دو یا چند گونه متفاوت.

جهش کشنده سنتزی:

) Synthetic lethal mutation) جهشی که اثر فنوتیپی سایر جهش ها را در ژن های مشابه یا مرتبط افزایش می دهد. (شکل  5-9b,c)

جعبه TATA:

TATA box)) توالی حفظ شده واقع در پروموتر بسیاری از ژن های رمزدهی کننده پروتئین یوکاریوتی، جایی که کمپلکس آغاز رونویسی به آنجا متصل می شود. (شکل 7-12)

سلول T:

(T cell) لنفوسیتی که در تیموس بالغ شده و گیرنده های آنتی ژنی ویژه متصل به پپتیدهای آنتی ژنی در ترکیب با مولکول MHC را بیان می کند. دو دسته از سلول هایT وجود دارد. سلول های T کشنده( دارای مارکر سطحی CD8 محدود به کلاس MHCT که سلول های توموری و آلوده به ویروس را از بین می برد) و سلول های کمکی و دارای مارکر CD4 و محدود به کلاس MHC II و سیتوکین تولید کرده و برای فعال سازی سلول های β  ضروری است.(شکل 44-34و 24-36)

گیرنده سلول T:

T cell receptor)) پروتئین هترودیمری گذرنده غشایی که به آنتی ژن متصل شده و دارای مناطق ثابت و متغیر می باشد. به ترکیبCD3 چند زیر واحدی انتقال دهنده سیگنالی متصل است. (شکل  29-24)

تلومر:

Telomere)) بخش انتهایی یک کروموزوم یوکاریوتی که دارای چندین توالی کوتاه تلومری تکراری پشت سرهم (TEL) می باشد تلومرها برای تفکیک مناسب کروموزوم ها ضروری می باشند و به وسیله فرایند ویژه از کوتاه شدن کروموزوم های همانندسازی DNA جلوگیری کرده و همانند سازی می شوند.

تلوفاز:

Telophase)) آخرین مرحله میتوزی که طی آن پوشش هسته در اطراف کروموزوم های جدا شده دوباره تشکیل می شود. کروموزوم ها تراکم خود را از دست داده و تقسیم سیتوپلاسم (سیتوکینز) کامل می گردد. (شکل 18-34)

جهش حساس به حرارت:

Temperature sensitive (ts) mutation)) جهشی که فنوتیپ نوع وحشی را در یک دما (دمای مناسب (مجاز) تولید کرده اما فنوتیپ جهش یافته در دمای دیگر (دمای غیر مجاز (غیر متناسب) تولید می کند. این نوع جهش در شناسایی ژن های ضروری برای زنده ماندن مفید است. (شکل 5-6)

ساختار سوم:

Tertiary structure)) شکل سه بعدی یک زنجیره پلی پپتیدی در پروتئین ها که با چندین پیوند غیرکووالانی بین زنجیره های جانبی، پایدار می شود (شکال 3-10a)

تیلاکوئید:

Thylakoids)) کیسه های غشایی پهن در کلروپلاست که به حالت توده ای روی هم انباشته می شوند و دارای رنگدانه های فتوسنتزی و فتوسیستم ها می باشند.

اتصال محکم:

Tight junction))یک نوع اتصال سلول – سلول بین غشاء پلاسمایی سلول های اپی تلیال مجاور که از انتشار مولکول های بزرگ و بسیاری از مولکول های کوچک و یون ها در فضای میان سلول ها و همچنین انتشار ترکیبات غشایی از میان مناطق پایه ای جانبی و استوایی غشاء پلاسمایی جلوگیری می کند. (شکل 19-15)

گیرنده های شبه تول:

Toll – likereceptor ( TLR))) عضوی از یک دسته گیرنده های داخلی سطح سلول که انواع محصولات باکتری ها را تشخیص می دهد. اتصال لیگاند به این رسپتور مسیر سیگنال دهی ایجاد کرده و پاسخ های متعدد بسته به نوع سلول را تحریک می کند.

توالی توپوژنی:

Topogenic sequence)) بخشی در یک پروتئین که توالی، تعداد و ترکیب آن ورود و جهت گیری دسته های متعدد پروتئین های گذرنده غشایی در غشاء شبکه آندوپلاسمی را موجب می گردد.

رونویسی:

Tanscription)) فرایندی که در آن یک رشته از مولکول DNA به عنوان الگو برای سنتز RNA مکمل به وسیله RNA پلیمراز به کار می رود (شکل 4-10 و4-11 )

منطقه کنترل ترجمه:

Transcription – control rigion)) واژه کلی برای همه توالی های تنظیمی DNA که رونویسی ژن های ویژه را تنظیم می کند.

عامل رونویسی:

(TF)) Tanscription factor )  واژه عمومی برای هر پروتئین به جزء RNA پلیمراز که برای آغاز یا تنظیم رونویسی در سلول های پوکاریوتی ضروری است.. فاکتورهای عمومی برای رونویسی همه ژن ها ضروری هستند و در تشکیل ترکیب آغاز رونویسی نزدیک جایگاه شروع شرکت می کنند. فاکتورهای اختصاصی، رونویسی ژن های ویژه را به وسیله اتصال به توالی تنظیمی شان تحریک (فعال) یا مهار می کنند.

واحد رونویسی:

Transcription unit)) منطقه ای در DNA که دارای یک محل شروع و یک محل خاتمه رونویسی می باشند و این منطقه باعث تولید یک رونوشت اولیه می شود.

ترانس سیتوز:

Ttranscytosis)) مکانیسم انتقالی مواد ویژه از صفحه انتقالی که با آندوسیتوز وابسته به گیرنده و اگزوسیتوز ترکیب می شود.

ترانس فکشن:

Transfection)) ورود DNA بیگانه در محیط کشت به سلول میزبان است که معمولا با بیان ژن های DNA وارد شده همراه می شود. (شکل 5-32)

RNA ناقل:

Transfer RNA)) به tRNA مراجعه شود.

ترانسفورماسیون:

Transformation)) ا- تغییرات ثابت ورائتی در یک سلول که در نتیجه جذب و اتصال یک DNA خارجی به ژنوم سلول میزبان روی می دهد همچنین ترانس فکشن پایدار نیز نامیده می شود. ۲- تبدیل یک سلول طبیعی پستاندار به یک سلول سرطانی که در نتیجه تماس با یک ویروس یا سایر مواد سرطان زا رخ می دهد.

فاکتور رشد تغییر شکل β:

(TGFB) transforming growth factor یک خانواده از پروتئین های سیگنال که در تمایز بافت ها در بیشتر یا همه جانوران نقش دارد تعدادی از خانواده βTCF اغلب رشد بافت هایی تحریک شده به وسیله آن را مهار می کنند. جهش در اجزاء انتقال سیگنال TGFβ در سرطان انسانی مثل سرطان سینه مشاهده شده است.

ترانس ژن:

Transgene)) یک ژن کلون شده که به طور پایدار به یک سلول گیاهی یا جانوری وارد شده و به ژنوم آن ملحق گردیده و نسل های پی در پی از آن ایجاد می گردد.

ترانس ژنیک:

Transgenic)) در ارتباط با هر گیاه یا جانوری که دارای یک ترانس ژن می باشد.

شبکه ترانس گلژی:

Trans – Golgi network ( TGN))) شبکه پیچیده ای از غشاءها وزیکول ها که به عنوان محل جوانه زدن در مسیر ترشحی عمل می کند. جوانه زدن وزیکول ها بیشتر از بخش دور گلژی صورت گرفته و غشاء و پروتئین های محلول را به سطح سلول یا لیزوزوم ها منتقل می کند. (شکل 14-1 و 14-17)

حالت گذار:

Transition state)) حالتی از واکنش گرها در طی یک واکنش شیمیایی که در آن سیستم در بالاترین سطح انرژی است. به آن حالت انتقالی واسطه نیز می گویند.

ترجمه:

Translation)) تولید یک رشته پلی پپتیدی به واسطه ریبوزوم ها: توالی اسیدی آمینه ای توسط توالی نوکلئوتیدی در یک mRNA تعیین می شود. (شکل  14-7)

ترانسلوکان:

Translocon)) یک مجموعه چند پروتئینی در غشاء شبکه آندوپلاسمی خشن که از میان آن پروتئین در حال سنتز وارد شبکه آندوپلاسمی می شود. (شکل 13-7)

پروتئین گذرنده غشایی:

Transmembrane protein)) به پروتئین اینتگرال غشاء مراجعه شود.

پروتئین انتقالی:

Transport protein)) به پروتئین انتقالی غشا مراجعه شود.

وزیکول انتقالی:

Transport vesicle)) اجزاء دارای غشاء کوچکی که پروتئین های محموله ترشحی و غشایی را در مسیر ترشحی به داخل یا خارج سلول انتقال می دهد وزیکول ها از اندامک های دهنده ایجاد شده و محتویات درون خود را با ترکیب شدن با غشاء هدف منتشر می کنند.

عناصر قابل انتقال DNA:

Transposable DNA element)) هر توالی DNA که در منطقه کروموزومی یکسان در همه افراد یک گونه وجود ندارد و می تواند به وسیله انتقال به مکان جدید حرکت کند. همچنین عنصر حرکتی DNA و توالی تکراری پراکنده نیز نامیده می شوند.

انتقال:

Transposition)) حرکت عناصر قابل انتقال DNA در ژنوم که به وسیله مکانیسم برش و اتصال یا رونویسی – اتصال بسته به نوع عناصر حرکتی صورت میگیرد. (شکل  6-8)

ترانسپوزون DNA:

Transposon DNA)) عناصر قابل انتقال DNA موجود در پروکاریوت ها و یوکاریوت ها می باشد. این عناصر در ژنوم به وسیله مکانیسم درگیر در سنتز DNA و جابه جایی حرکت می کنند، همچنین به رتروترنسپوزون ها مراجعه شود.

تری اسیل گلیسرول:

Triacylglycerol)) به تری گلیسیرید مراجعه شود.

تری گلیسرید:

Triglyceride)) شکل عمده ذخیره و انتقال اسیدهای چرب در جانوران بوده و شامل سه زنجیره اسید چرب می باشد که با یک مولکول گلیسرول استری شده است.

RNA ) tRNA ناقل):

tRNA (transfer RNA))) گروهی از مولکولهای RNA کوچک که به عنوان دهنده اسید آمینه در طی سنتز پروتئین عمل می کنند. هر مولکول tRNA به طور کوالان به اسید آمینه ویژه متصل شده و یک ترکیب آمینواسیل – tRNA تشکیل می گردد.

فاکتور تروفیک:

Trophic factor)) هر یک از بی شمار پروتئین های سیگنال دهی که برای زنده ماندن سلول در موجودات چند سلولی ضروری می باشد، در غیاب چنین سیگنال هایی، سلول به وسیله آپوپتوز تحت خودکشی قرار میگیرد.

توبولین:

Tubulin)) یک خانواده از پروتئین های کروی اسکلت سلولی که برای تشکیل دیواره ریز لوله ها پلیمریزه می شوند.

تومور:

Tumor)) یک توده سلولی منشأ گرفته از یک سلول که در نتیجه از دست دادن تنظیم کننده های رشد سلولی طبیعی ایجاد می شود و ممکن است خوش خیم یا بدخیم باشد.

ژنهای سرکوبگر تومور:

Tumor – suppressor gene)) هر ژن رمزدهی کننده پروتئین که به طور مستقیم یا غیر مستقیم پیشرفت چرخه سلولی را مهار می کند، از دست رفتن عملکرد این پروتئین ها در اثر جهش انکوژنیک می باشد، وراثت یک الل جهش یافته از ژن های بازدارنده توموری (مثل BRCA1 , APC , RB)  باعث افزایش پیشرفت سرطان کلورکتال یا سایر سرطان ها می شود. (شکل  25-11 و  25-9)

یوبی کوئیتین:

Ubiquitin)) یک پروتئین کوچک که می تواند به طور کووالان به سایر پروتئین های داخل سلولی متصل شود و به این وسیله پروتئین ها را برای تخریب به وسیله پروتئوزوم، انتقال به لیزوزوم یا تغییر در عملکرد پروتئین هدف نشاندار کند.

جداکننده:

Uncouper)) هر ماده طبیعی (پروتئین ترموژنین) یا ماده شیمیایی (2 و 4 دی نیتروفنل) که نیروی حرکت پروتونی را در غشای داخلی میتوکندری یا غشای تیلاکوئید کلروپلاست از بین می برد و به این وسیله جلوی سنتر ATP را می گیرد.

تک انتقالی:

Uniport)) نوعی انتقال که در آن یک پروتئین غشایی (پروتئین انتقال دهنده) انتقال مولکول های کوچک را از غشا در جهت شیب غلظتی از طریق انتشار تسهیل شده انجام می دهد، انتقال دهنده گلوکز (پروتئین GLUT) مثال خوبی از پروتئین تک انتقالی است و به خوبی مطالعه شده است. (شکل 11-3و [ 3A])

اشباع نشده:

Unsaturated)) در ارتباط با ترکیب (مثل اسید چرب) که در آن یکی از پیوندهای کربن – کربن پیوند دوگانه یا سه گانه می باشد.

بالادست (فرادست):

Upstream))1 – جهتی بر روی DNA که طی رونویسی برخلاف جهت حرکت RNA پلیمراز می باشد. نوکلئوتیدهای فرودست با جایگاههای ۱+ انوکلئوتید شروع رونویسی) و نوکلئوتیدهای بالادست با جایگاه های -1 و -2 و غیره مشخص می شود. -2 رویدادهایی که در مراحل آبشاری اتفاق می افتد (مثل مسیر سیگنال دهی). همچنین به فرودست مراجعه شود.

توالی فعال کننده بالادست:

Upstream activating sequence (USA)))

هر پروتئین متصل شده به توالی تنظیمی در DNA مخمر و سایر یوکاریوت های پست که برای حداکثر بیان ژن ضروری می باشد. در یوکاریوت های عالی این توالی ها به جای توالی های تشدیدکننده یا عناصر نزدیک پروموتر قرار دارند.

واکسن:

Vaccine)) ترکیب بی ضرر که از پاتوژن ها تشکیل می شود و پاسخ ایمنی را به منظور ایجاد ایمنی در تهاجم های میکروبی بعدی به وسیله یک شکل کشنده از همان پاتوژن تحریک می کند.

میانکنش واندروالس:

Vander waals interaction)) یک پیوند غیرکوالانی ضعیف که در اثر عدم تقارن کوچک و گذرای ابرالکترونی در اطراف اتم ها (دوقطبی ها) ایجاد می گردد (شکل 2-10)

وکتور(حامل):

Vector)) عنصر ژنتیکی که می تواند به طور خودکار همانندسازی کند و برای انتقال قطعات DNA یا cDNA به داخل ژنوم سلول میزبان به هدف کلون کردن ژن به کار می رود. اغلب وکتورها، پلاسمیدهای باکتری ها و ژنوم های باکتریوفاز تغییر داده شده می باشند. همچنین به وکتور بیانی و وکتور شاتل مراجعه شود. (شکل 5-13)

پاکت ویروسی:

Viral envelop)) دو لایه فسفولیپیدی که پوشش بیرونی بعضی ویروس ها (مثل ویروس های آنفلونزا و هاری) را تشکیل می دهد و به وسیله جوانه زدن از غشای سلول میزبان حاصل شده و شامل گلیکوپروتئین های رمزدهی کننده ویروس می باشد.

ویریون:

Virion)) یک ذره ویروسی.

ویروس:

Virus)) یک انگل داخل سلولی کوچک که از اسید نوکلئیک (DNA یا RNA) احاطه شده به وسیله پوشش پروتئینی تشکیل می شود و فقط در سلول های میزبان حساس شده همانند سازی می کنند. به طور گسترده در تحقیقاتی زیست شناسی سلولی استفاده می شود. (شکل 4-44)

سرعت حداکثر:

Vmax)) پارامتری که حداکثر سرعت یک واکنش کاتالیز آنزیمی یا فرآیندهای دیگر مثل انتقال مولکول ها به واسطه پروتئین از غشاء پلاسمایی را توصیف می کند. (شکل  3-23و 11-4)

لکه گذاری وسترن:

Western blotting)) روشی که در آن پروتئین های جدا شده به وسیله الکتروفورز به یک غشاء نیتروسلولزی یا غشاءهای دیگر متصل می شود و پروتئین های خاص به وسیله آنتی بادی های نشاندار تشخیص داده می شوند. همچنین به آن ایمونوبلات نیز می گویند. (شکل 3-38)

نوع وحشی:

Wild type)) حالت طبیعی و جهش نیافته یک ژن، پروتئین، سلول یا موجود زنده.

Wnt: خانواده ای از پروتئین های سیگنال دهی ترشحی که در تمایز بیشتر بافت ها در همه یا اکثر جانوران نقش دارند، جهش در Wnt ترکیبات انتقال سیگنالی در سرطان های انسانی مشاهده می شود. گیرنده های این پروتئین ها دسته ای از پروتئین های مارپیچی بوده و دارای هفت قسمت گذرنده از غشاء هستند.

کریستالوگرافی اشعه :X

X – ray crystallography)) روشی است که برای تشخیص ساختار سه بعدی مولکول های بزرگ (به ویژه اسیدهای نوکلوئیک و پروتئین ها) استفاده می شود به وسیله عبور اشعه X از میان کریستال (بلور) مولکول های خالص و آنالیز پراکنش نقطه های جدا از هم، این کار انجام می گیرد.

انگشت روی:

Zinc finger)) چندین موتیف ساختاری متصل به DNA که از ساختارهای ثانویه تشکیل شده است.

زیگوت (تخم):

Zygote)) یک تخم لقاح یافته. سلول دیپلوئیدی که در نتیجه ترکیب گامت های نر و ماده ایجاد شده است.

گردآورنده : سرکار خانم پریناز زارع

سایت ویستاژن لغت نامه ژنتیک پزشکی امری را در اختیار شما کاربران گرامی قرار داده است.

A : مخفف آدنین

A centric: فاقد سانترومر(آسانتریک)

Acetylation : استیلاسیون، وارد کردن گروه استیل دریک مولکول ،که اغلب توسط بدن جهت حذف مواد از طریق کبده به کار گرفته میشود.

Acrocentric: آکروسانتریک، اصطلاحی که برای توصیف کروموزومی که سانترومرش درنزدیکی انتهای یکی از بازوها قرار داشته و بازوهای کوچک معمولا دربرگیرنده مواد ماهواره ای می باشد.

Acute-phase proteins : پروتئین های فاز حاد، پروتئین های دخیل درایمنی ذاتی که در واکنش به عفونت ها ایجاد می شوند از جمله پروتئین واکنشگرc،پروتئین متصل شونده به مانوز و اجزاء آمیلوئید p سرمی

Adenine : آدنین یک باز پورین درRNAو DNA

:Adenomatous polyposis coli(APC ) پورلیپوز آدنوماتوز کولون، به پولیپوز آدنوماتوز خانوادگی مراجعه کنید

AIDS: سندرم نقص ایمنی اکتسابی

(Allele (allelomoroph :  آلل یا آللومورف،شکل دیگری ازیک ژن که دریک لکوس یکسان برروی کروموزوم های همولوگ میباشد.

Allograft : آلوگرافت،یک پیوند بافت بین افراد غیرهمسان را میگویند

Allotypes : آلوتیپ ها، واریانت های تعیین شده ژنتیکی آنتی بادی ها

Alph-thalassmia : آلفا-تالاسمی،بیماری توارثی هموگلوبین که شامل تولید کم زنجیره های آلفا- گلوبین بوده که عمدتاً درافراد آسیای جنوب شرقی شایع میباشد.

 Alternative pathway : مسیرآلترناتیو یا فرعی،یکی از دو مسیر فعال سازی کمپلمان است که دراین مورد غشای سلولی میکروارگانیسم ها دخیل می باشند.

Alu repeat: تکرارهای Alu،توالی های کوتاه DNA تکراری که با عناصر متحرک درسایر موجودات تشابه دارند.

Am: گروهی از واریانت های ژنتیکی مرتبط با زنجیره سنگین A(IgA)

Amino Acid : آمینواسید، یک ترکیب آلی که دارای گروه های کربوکسیل(-COOH) و گروه آمینو اسید(-NH2)می باشد.

Amorph : آمورف، جهشی که منجر به فقدان کامل عملکرد پروتئین شود.

Anaphase : آنافاز، مرحله ای از تقسیم سلولی زمانی که‌کروموزوم ها صفحه استوائی سلول را ترک میکند و به قطب های مخالف دوک تقسیم حرکت میکنند.

Anaphase lag : تاخیر آنافازی ،حذف یک‌کروموزوم  همزمان با حرکت آن به قطب سلول طی مرحله آنافاز که میتواند منجر به منوزومی، میشود.

Aneuploid:  آنیوپلوئید ، تعداد کروموزومی که مضرب دقیقی از تعداد هاپلوئیدی نباشد)به عبارتی2N-1یا 2N+1 که N تعداد هاپلوئید کروموزوم ها می باشد(

Anterior information: اطلاعات پیشین،اطلاعاتی که قبلاًبه دست آمده و احتمال پیشین (prior) راتشکیل میدهند.

Antibody(Immunoglobulin: آنتی بادی یا ایمنوگلوبین،یک پروتئین سرمی که درپاسخ به یک محرک آنتی ژنی ایجاد شده و به صورت اختصاصی با آنتی ژن واکنش میدهد.

:Anticipation:افزایش شدت بیماری، گرایش برخی از بیماری های آتوزوم غالب به بروز درسنین کمتر و یا باشدت بیشتر درنسل های متوالی می باشد.

:Anticadon آنتی کدون،سه نوکلئوتید مکمل درمولکول RNAناقل (t-RNA) که حامل یک اسید آمینه خاص است.

:Anthgen آنتی ژن، ماده ای که موجب سنتز آنتی بادی ای میشود که به صورت اختصاصی باآن واکنش میدهد.

:Antigen binding fragmert(fan) قطعه اتصال به آنتی ژن، قطعه ای ازمولکول آنتی بادی که توسط هضم آنزیم پاپائین ایجاد شده و مسئول اتصال به آنتی ژن میباشد.

:Anti-parallel ناموازی،جهت گیری متضاد دو رشته دابلکس DNAاست بطوری که یکی درجهت 5_3ٰ و دیگری در جهت  3َ_5َ درمقابل هم قرار میگیرند.

:Antisense oligonucleotide اولیگونوکلئوتید آنتی سنس،یک قطعه اولیگونوکلئوتیدی کوتاه سنتز شده که‌به یک توالی خاصDNAیاRNAمتصل شده تا بیانش را متوقف نماید.

:Anti sense strand رشته آنتی سنس،رشته الگو درDNA

:Apical Ectodermal ridgeبرآمدگی اکتودرمی رأسی،ناحیه ای از اکتودرم درجوانه اندام ها)دست و پا(که فاکتورهای رشد درآنجا تولیپ میشوند.

:Apoilpoproteins آپولیپوپروتئین ها، پروتئین های دخیل در نقل و انتقالات لیپیدها در گردش خون

:Apoptosis آپاپتوز،درگیری یا مرگ سلولی نامه ریزی شده در بافت ها یا اندامهای درحال تکوین بدن

:Artificial insemination by donor(AID) منی مصنوعی یک اهداء کننده، استفاده از منی یک اهداء کننده مذکر به عنوان یک گزینه تولید مثلی برای زوجینی که در معرض خطربالای انتقال یک بیماری ژنتیکی می باشند.

:Assertainmert شناسائی و بررسی،به معنای یافتن و انتخاب خانوادهائی با یک بیماری توارثی است.

:Association همراهی، رخداد یک آلل خاص درگروهی از بیماران بیشتر از آنچه که بطور تصادفی پیش بینی میشود.

:Assortative mating(non-random mating) آمیزش جورشده، انتخاب ترجیحی یک همسر با یک فنوتیپ خاص

:Atherosclerosis آترواسکلروزیس، پلاک های استحاله چربی که در دیواره داخلی(intimal)عروق خونی جمع می شوند.

:Autoimmune clisease بیماری خودایمنی، بیماری هایی که تصور می شود به دلیل آنکه بدن آنتی ژن های خودی را شناسایی نمیکند،ایجاد میشوند.

:Autonomous Replication sequences توالی های همانندسازی خودمختار(ARS)،توالی هایDNA که برای همانندسازی صحیح در مخمر ضروری می باشند.

:Auto radiography اتورادیوگرافی، تشخیص مولکول های نشان دار شده با رادیواکتیو برروی یک فیلم اشعهx

:Autosomal dominat  آتوزوم غالب،یک ژن برروی یکی از کروموزوم های غیرجنسی که درحالت هتروزیگوت برروز میکند.

:Autosomal inheritance توارث آتوزومی، الگوی توارثی که توسط یک‌صفت یا بیماری مشاهده میشود و توسط یک ژن برروی کروموزوم‌های غیرجنسی تعیین میگردد.

:Autosomal recessive آتوزوم مغلوب، ژنی که برروی یکی از کروموزوم های غیرجنسی واقع بوده و درحالت هموزیگوت بروز میکند.

:Autosome آتوزوم، هرکدام از ۲۲جفت کروموزوم غیرجنسی را میگویند.

:Autozygosity آتوزیگوسیتی، هموزیگوسیتی که درنتیجه خویشاوند بودن بایک مشترک به صورت یکسان ایجاد شده باشد.

:Azoospermiaآزواسپرمی، فقدان وجود اسپرم در منی

:B Lymphocytes لنفوسیتB،لنفوسیت های تولید کننده آنتی بادی که در ایمنی همورال نقش دارند.

:Bacterial artificial chromosome (BAC) کروموزوم مصنوعی باکتریائی، یک کروموزوم مصنوعی باکتریائی که با تغییر پلاسمید فاکتور باروری(F)ایجاد شده و تا بیش از kb۳۳۰،DNA خارجی را میتواند حمل کند.

:Bacteriophage (phage) باکتریوفاژ، ویروسی که باکتری ها رو آلوده میکند.

:Balanced polymorphism پلی مورفسیم متعادل ،دو واریانت ژنتیکی متفاوت که بطور پایداری دریک جمعیت وجود دارند)به عبارتی مزایا و معایت انتخابی همدیگر را خنثی میکنند(

:Bare Lymphocyte syndrome سندروم لنفوسیت برهنه، یک بیماری آتوزوم مغلوب نادر که شکلی از نقص ایمنی اکتسابی است و در اثر فقدان مولکول های کلاسII کمپلکس سازگاری بافتی اصلی ایجاد میشود‌.

:Barr Bady جسم بار، کروموزومXغیرفعال متراکم که در هسته انواع خاصی از سلول های زنان مشاهده میشود.به کروماتین جنسی(sex chromatin) مراجعه‌شود.

:Baseباز،کلمه اختصاری نمایانگری بازهای نیتروژنی در مولکول های اسیدهای نوکلئیک

:Base pair(bp) جفت باز،یک جفت باز مکمل در مولکولDNA

:Bayes theoremتئوری بیز،ترکیب احتمالات پیشین و شرطی برخی وقایع خاص یا نتایج یک آزمایش ویژه جهت به دست آوردن احتمال ترکیبی برای محاسبه احتمال نهائی یا احتمال نسبی

:Bence -Jones protein پروتئین بنس-جونز،یک گونه منفرد آنتی بادی که در مقادیر زیادی توسط بدن فرد مبتلا به میلومای چندگانه multiple myelom ، تومور تولید کننده آنتی بادی سلول های پلاسما ،ایجاد میشود.

:Beta-thalassemia بتاتالاسمی، بیماری توارثی هموگلوبین شامل تولید کم زنجیره بتاگلوبین که در مردم نواحی مدیترانه و شبه قاره هندشایعتر می باشد.

:Bias of ascertnmentانحراف در شناسائی و محاسبات،مشکلی که می بایست درمطالعات خانوادگی زمانی که نسبت های تفکیک بررسی میشوند درنظر گرفته شود زیرا موجب میشود فقط خانواده هائی مورد توجه قرار گیرند که بچه یا بچه های مبتلا دارند

Biochemical disorder بیماری بیوشیمیایی، یک بیماری توارثی که یک مسیر بیوشیمیایی درآن دخیل است)یا به عبارتی ناهنجاری مادرزادی متابولیسمی می باشد(

:Biological or genetic determinism تقدیر گرایی بیولوژیکی یا ژنتیکی، عقیده ای درمورد آنکه ساختار ژنتیکی ما تنها عامل تعیین کننده کل جوانب سلامت و بیماری امان می باشد.

:Bio synthesis بیوسنتز، استفاده از تکنیک های DNAنوترکیب برای ایجاد مولکول های بااهمیت بیولوژیکی و پزشکی درآزمایشگاه یا به صورت تجاری

:Bipolar illness بیماری دوقطبی،یک بیماری روانی بصورت افسردگی_شیدائی

:Bivalentبی والانت،یک جفت کروموزوم همولوگ سیناپس شده را میگویند.

:Blastocystبلاستوسیست،یک جنین اولیه شامل امبریوبلاسیت و تروفوبلاست

:Blastomereبلاستومر،یک سلول منفرد ازیک زیگوت لقاح یافته اولیه

:Blood chimera کایمرهای خونی، مخلوطی از سلول های با منشاء متفاوت ژنتیکی در دوقلوها است که به دلیل تبادل سلول ها از طریق بندجفت بین دوقلوهای ناهمسان دررحم ایجاد میشود.

:Boundary Elements عناصرمرزی، توالی های کوتاهی ازDNAکه‌معمولا به طول 500bpتا3kb بوده که اثر توالی های تنظیمی ژن های مجاور را پوشانده یا مهار میکند.

:Break-point cluster (bcr)تجمع نقاط شکستگی،ناحیه ای از کروموزوم 22که در جابه جائی مشاهده شده در اکثر افراد مبتلا به لوسمی میلوئید مزمن دخیل میباشد.

:Cمخفف سیتوزین

:CAAT box جعبه CAAT،یک توالی حفظ شده،غیرکدکننده به اصطلاح پروموتوری که درحدود 80bpبالاست جایگاه آغاز رونویسی قرار دارد.

:Cancer family syndrome سندروم سرطان خانوادگی،تجمع انواع خاصی از سرطان ها دربعضی ازخانواده ها که پیشنهاد شده انواع متفاوت بدخیمی ها میتواند به دلیل یک ژن غالب منفرد ایجاد شود بخصوص درمورد لینچ تیپ دو

:Cancer genetics ژنتیک سرطان، مطالعه دلائل ژنتیکی سرطان

:Candidate gene ژن کاندید، ژنی که عملکرد یا جایگاهش پیشنهاد میکند احتمالا مسئول یک بیماری یا ناهنجاری ژنتیکی خاص باشد

:5َ capکلاهک5َ،تغییر mRNA تازه سنتزشده که با اضافه شدن یک نوکلئوتید گوانین متیله به انتهای5َمولکول mRNAتوسط یک پیوند سه فسفاته غیرمعمول 5’به5’،ایجاد میشود.

:CA repeat تکرارهایCA،توالی دی نوکلئوتیدی کوتاهی که در تکرارهای پشت سرهم درچندین جایگاه درژنوم انسان وجود داشته و پلی مورفیسم های میکروساتلیتی راایجاد میکنند.

:Carrier ناقل،فرد هتروزیگوت برای یک ژن مغلوب،زن یا مرد برای ژن های آتوزومی و زنان برای ژن های وابسته بهXمی توانند ناقل باشند.

:Cascade screeningغربالگری آبشاری،تعیین حاملین یک خانواده دررابطه با یک‌بیماری آتوزوم مغلوب یاافرادی دارای یک ژن آتوزوم غالب پس از شناسائی و تعیین یک مورد شاخص

:Cell-mediated immunity ایمنی وابسته به سلول،ایمنی ای که لنفوسیت هایTدر مقابله با عفونت های داخل سلولی درآن نقش داشته،همچنین در رد پیوند یا افزایش حساسیت تاخیری دخیل است.

:Cellular oncogenآنکوژن سلولی به پروتوآنکوژن (proto-Oncogen)مراجعه شود

:Centimorgan(cm)سانتی مورگان،واحد به کاررفته در اندازه گیری فواصل نقشه که معادل %1احتمال وقوع نوترکیبی )کراسینگ اور(می باشد.

:Central dogma اصل مرکزی،به این معناست که اطلاعات ژنتیکی معمولا تنها از DNAبهRNAو به پروتئین منتقل میشود

:Centric fusionادغام سانترومری،ادغام سانترومری دو کروموزوم آکروسانتریک که‌یک جابه جائی روبرت سونین را تشکیل میدهند.

:Centrioleسانتریول،ساختاری سلولی که میکروتوبول ها در دوک میتوزی)که درجداسازی کروموزوم ها در میتوز نقش دارد(از آن منشاء میگیرند.

:Centromere(kinetochore)سانترومر، نقطه ای که دو کروماتید یک کروموزوم در آنجا بهم متصل شده اند و‌ناحیه ای که کروموزوم‌هاتوسط آن طی تقسیم‌سلولی به دوک متصل میشوند.

:Chemotaxisکموتاکسی،جذب فاگوسیت ها به جایگاه عفونت توسط اجزاء کمپلمان.

:Chiasmataکیاسماتا،کراسینگ اورها بین کروموزوم ها در میوز

:Chimeraکایمر یا هیبرید،فردی که دو جمعیت سلولی با ژنوتیپ های متفاوت دارد.

:Chorionکوریون،لایه سلولی پوشاننده یک‌تخمک لقاح یافته،که بعضی ازاین سلول ها بعدا جفت را تشکیل میدهند.

:Chorionic villus samplingنمونه برداری پرزهای کوریونی،روشی که بااستفاده از هدایت توسط اولتراسونوگرافی پرزهای کوریونی،از فراندوسام کوریونی درتشخیص پیش از تولد نمونه برداری میشود.

:Chromatidکروماتید،طی تقسیم سلولی،هرکروموزوم از لحاظ طولی به دو رشته یا کروماتید تقسیم میشود که درناحیه سانترومر بهم متصل نگه داشته شده اند.

:Chromatinکروماتین،سومین پیچ خوردگی نوکلئوزومب کروموزوم ها به همراه پروتئین های مرتبط میباشد

:Chromatin fiber FISH

FISHکروماتینی،استفاده از کروماتین گسترش یافته یا فیبرهایDNAدر روش هیبریدسازی فلئورسنت درجا (FISH)برای بررسی کلون ها یا توالی های DNA

:Chromosomal analysisآنالیز کروموزومی،فرآیند شمارش و آنالیز الگوهای نواربندی کروموزوم های یک فرد

:Chromosomal Fragments قطعات کرومورومی،کروموزوم هاآسانتریک)فاقدسانترومر(که میتوانند در نتیجه تفکیک کروموزومی ازیک واژگونی پاراسانتریک ایجاد شوند و‌معمولا قادر به تکثیر و همانندسازی نمیباشند

:Chromosome instabilityناپایداری کروموزومی،وجود شکستگی ها و فواصل درکروموزوم های افراد مبتلا به تعدادی از بیماری های مرتبط باافزایش خطر نئوپلازی ها

:Chromosome mapping نقشه برداری کروموزومی، ارتباط دادن یک ژن یا یک توالی DNAبه یک کروموزوم خاص یا ناحیه ویژه ای از یک کروموزوم

:Chromosome mediated gene transfer انتقال ژن با واسطه کروموزوم،تکنیک انتقال کروموزوم ها یا بخش هائی از کروموزوم ها به هیبریدهای سلولی سوماتیکی برای نقشه برداری دقیقتر کروموزومی

:Chromosome painting رنگ آمیزی کروموزومی،هیبریدسازی پروب های نشان دار فلئورسنت درجا درآماده سازی کروموزوم خاص

:Chromosome walking کروموزوم پیمائی،استفاده از مجموعه منظم  کلون ها جهت بررسی گسترده کروموزومی که ازیک نقطه آغاز شناخته شده،شروع میشود

:Cis-acting عملگر-سیس، توالی های تنظیمی درناحیه پروموتور که برروی ژن های همان کروموزوم عملکرد دارند.

:Cloneکلون، گروهی ازسلول ها که همگی آنها ازیک سلول طی میتوزهای متوالی ایجاد شده اند و همگی دارای اطلاعات ژنتیکی یکسان میباشند.

:Clone contigکلون کانتیگ،مجموعه ای از کلون ها که برای ایجاد یک آرایه هم پوشان ازیک توالی،نقشه برداری و مرتب شده اند

:Cloning in silicon کلون سازی درسیلیکو،استفاده از تعداد برنامه های کامپیوتری که مبتوانند شبکه های اطلاعاتی توالیDNAرا جهت بررسی تشابه توالی با ژن های شناخته شده و نیز توالی های خاص DNAدر تمام ژن ها مثل جایگاه های پردازش اگزون-اینترون حفظ شده،توالی های پروموتوری،جایگاه های پلی آدنیلاسیون و قطعاتی از چارچوب های باز خواندن(ORF) را برای یافتن ژن های جدید جستجو کنند

:cMمخفف سانتی مورگان

:Co-dominanceهم غالب،وقتی که هردو آلل در فردهتروزیگوت باهم بیان شوند.

:Codon کدون،یک توالی از سه نوکلئوتید مجاور هم که یک اسید آمینه یا کدون خاتمه زنجیره را کد میکند

:Common cancerسرطان شایع،سرطان هایی که بطور شایع در انسان رخ میدهد مثل سرطان معده و پستان

:Community genetics بیماری های شایع،بیماری هایی که بطور شایع در انسان رخ میدهند)مثل سرطان،بیماری عروق کرونری،دیابت(

:Community genetics ژنتیک جمعیت،شاخه ای از ژنتیک پزشکی که در رابطع با غربالگری و جلوگیرب از بیماری های ژنتیکی دریک جمعیت می باشد

:Comparative genomics ژنومیک مقایسه ای،تعیین ژن های اورتولوگ در گونه های مختلف

:Competent مستعد،نفوذپذیر ساختن غشاء سلولی باکتریایی برای جذب DNAتوسط انواع متفاوتی از روش ها از جمله قرار دادن آنها در معرض نمک های خاص یا ولتاژ بالا

:Complement کمپلمان،یک مجموعه از حداقل 10پروتئین سرمی در انسان )وسایر مهره داران( که توسط مسیر کلاسیک یا آلترناتیو فعال شده‌و به صورت متوالی باهم تعامل نموده تا آنتی ژن های سلولی را تخریب نمایند.

:Complementary DNA(cDNA)

DNAمکمل،سنتز DNAاز رویmRNAتوسط آنزیم رونویسی معکوس

:Complete ascertainment شناسایی و‌ارزیابی کامل، اصطلاحب که برای آنالیز تفکیک برای یک نوع مطالعه به کار میرود که همه افراد مبتلا دریک جمعیت را شناسایی میکند

:Compound Heterozygote هتروزیگوت مرکب،فردی مبتلا به یک بیماری آتوزوم مغلوب که دارای دوجهش مختلف در ژن های همولوگ می باشد

:Concordanceهم خوانی)یا هماهنگی(،هنگامی که دو عضو یک جفت دوقلو صفت یکسانی را نشان دهند گفته میشود باهم هماهنگی)یا هم خوانی(دارند.اگر فقط یکی از دو قلوها صفت را نشان دهد گفته میشود دوقلوها ناهماهنگ )ناهم خوان( میباشند.

:Conditional knockout حذف ژن شرطی،مشاهدات یا آزمایشاتی که برای تصحیح احتمالات پیشین در محاسبات بیزین(Bayesian) در تخمین میزان خطر به کار میروند

:Confined placental mosaicism موزاثیسم محدود به جفت،وجود یک ناهنجاری کروموزومی در نمونه برداری از پرزهای کوریونی به دست آمده جهت تشخیص پیش از تولد سه ماهه اول حاملگی که جنین دارای مجموعه کروموزومی طبیعی باشد.

:Congenital مادرزادی،هر ناهنجاریی که در زمان تولد مشاهده شود چه‌ژنتیکی باشد و یا نباشد.

:Congenital hypertrophy of the the retinal pigment epithelium

هیپرترفی مادرزادی اپیتلیوم رنگدانه ای شبکیه،رنگ دانه بندی غیرطبیعی شبکیه که درافراد در معرض خطر پولیپوز آدنوماتوز خانوادگی مشاهده شده و دلیلی بر وضعیت هتروزیگوت بودن آنها است.

:Conjugation کانجوگاسیون،فرآیندی شیمیایی که در آن دو مولکول بهم متصل شده و اغلب برای توصیف فرآیندهایی که توسط آنها داروها یا مواد شیمیایب خاص از بدن دفع میشوند)مثل استیلاسیون ایزونیازید درکبد( به کار می رود.

:Consanguineous marriage ازدواج خویشاوندی،ازدواج بین خویشاوندان خونی یا بین افرادی بایک یا چند جد مشترک است و معمولا بین کازین های درجه یک می باشد.

:Consanguinity خویشاوندی،هم خونی،روابط بین خویشاوندان خونی

:Consensus sequence توالی مورد توافق،یک توالی GGGCGGGعنصر پروموتوری در طرف 5’ژن های یوکاریوتی که در کنترل بیان ژن دخیل میباشد.

:Conservative substitution جایگزینی حفظ شده، یک جایگزینی تک ژنی که اگر منجر به جابه جایی یک اسید آمینه خاص میشود،اما چون از لحاظ شیمیایی مشابه است هیچ اثر عملکردی ایجاد نمیکند.

:Constant region ناحیه ثابت،بخشی از زنجیره های سنگین و سبک آنتی بادی ها که توالی های آمینواسیدی از یک مولکول به مولکول دیگر ثابت میباشد

:Constitutional ساختاری،حالتی که در گامت لقاح یافته مشاهده میشود

:Constitutional Heterozygosity هتروزیگوسیتی ساختاری،وجود فردی که در زمان لقاح دارای هتروزیگوسیتی اجباری برای یک لکوس می باشد به طوری که والدین برای آن لکوس برای آلل های مختلف هموزیگوت باشند.

:Consultandمشاوره گیرنده،فردی که برای دریافت مشاوره ژنتیکی مراجعه میکند.

:Contiguous gene syndromeسندروم ژنی مجاور،بیماری ناشی از حذف ژن های مجاور هم

:Continuous trait صفت پیوسته،صفتی مثل قد که گسترده از یافته ها یا مشاهدات برای آن وجود دارد برخلاف صفاتی که به صورت همه یا هیچ می‌باشند مثل شکاف لب و‌کام.

:Control gene ژن غیر کنترلی،ژنی که میتواند بیان سایر ژن ها را فعال یا غیر فعال نماید)یابه عبارتی تنظیم کند(

:Cordocentesis کوردوسنتز،روش‌تهیه نمونه خون‌جنینی جهت تشخیص پیش از‌تولد

:Corona radiata کورونا رادیاتا،لایه سلولی پیرامون اووسیت بالغ

:Cor pulmonale قلب ریوی،نارسایی سمت راست قلب که پس از بیماری های حاد ریوی همانند آنچه که در مبتلایان به بیماری فیبروز‌کیستی رخ میدهد.

:Correlation همبستگی،اندازه گیری آماری میزان همراهی یا تشابه بین دوپارامتر

:Cosmid کاسمید،پلاسمیدی که حداکثر مقدار DNA آن حذف شده تا امکان حمل قطعات درجی بزرگتری را برای کلون سازی داشته باشد اما دارای توالی های لازم برای بسته بندی در شرایط آزمایشگاهی است تا به بصورت ذرات فاژی آلوده کننده رها شوند

:Co-twins دوقلوهای باهم، دو‌عضو یک‌جفت دوقلو چه به صورت دی زیگوتی)دوتخمی( یا منوزیگوتی )تک تخمی(

:Counselee مشاوره شونده،فردی که مشاوره ژنتیکی دریافت میکند

:Couplingهم بسته،زمانی که یک آلل خاص در یک لکوس ویژه برروی یک‌کروموزوم یکسان در کنار آلل معینی در یک لکوس پیوسته نزدیک قرار داشته باشد

:CpG dinucleotide دی نوکلئوتیدCpG،وجود نوکلئوتیدهای سیتوزین و گوانین درکنارهم در DNAژنومی که اغلب متیله بوده و با دآمیناسیون خودبخودی سیتوزین و‌تبدیل آن به تیمین به عنوان مکانیسم ایجاد جهش ،مرتبط می باشد.

:CpG islands جزایر CpG،مجموعه ای از توالی هایCpGغیرمتیله که در نزدیکی جایگاه های رونویسی بسیاری از ژن ها قرار دارد

:cross over(Recombination)کراسینگ اور یا نوترکیبی،تبادل مواد ژنتیکی بین کروموزوم های همولوگ درمیوز

:cross-reacting material (CRM) ماده واکنش گر متقاطع،پروتئین یا آنزیم تعیین شده به صورت ایمنولوژیکی،که از لحاظ عملکردی غیرفعال است

:Cryptic splice site جایگاه پیرایش مخفی)پنهان(،جهش دریک ژن که منجر به ایجاد یک توالی جایگاه پردازش و در نتیجه پیرایش غیرطبیعیmRNA میشود

:cystic fibrosis trans membrane conductance regulator(CFTR)تنظیم گر هدایت داخل غشایی فیبروز کیستی،محصول ژنی ژن فیبروز کیستی که مسئول انتقال کلرید و ترشح موکوس میباشد

:Cytogenetics سیتوژنتیک،شاخه ای از ژنتیک که اصولا در رابطه با مطالعه کروموزوم ها میباشد

:Cytokinesisسیتوکینز،تقسیم سیتوپلاسم برای ایجاد دو‌سلول دختری در تقسیم میوز و میتوز

:Cytoplasm سیتوپلاسم،مواد زمینه ای سلول که هسته،شبکه اندوپلاسمی یا میتوکندری درآن قرار دارد

:Cytoplasmic inheritance توارث سیتوپلاسمی،به توارث میتوکندریایی مراجعه شود

:Cytosineسیتوزین،یک بازپیریمیدینی درDNAیاRNA

:Cytotoxic T cells سلول Tسایتوتوکسیک،زیرمجموعه ای از لنفوسیت هایTحساس شده جهت تخریب سلول های حاوی برخی از آنتب ژن ها

:Cytotoxic T Lymphocytes(killer)لنفوسیت های Tسایتوتوکسیک،گروهی از سلول هایTکه به خصوص سلول های مهره داران آلوده به ویروس یا بیگانه راازبین می برند

:Daltonism دالتونیسم،اصطلاحی که قبلا به افتختر جان دالتون برای یک توارث وابسته   به Xبه کار میرفت دالتون این الکوی توارث را در کوررنگی شرح داد.

:Deformationدفرمه شدن،یک نقص تولد که ناشی از یک نیروب مکانیکی غیرطبیعی است که ساختار طبیعی راازشکل می اندازد

:Degeneracy منحط بودن)کدهای ژنتیکی(،برخی اسیدهای آمینه توسط بیش از یک کدون سه تایی از کدهای ژنتیکی کد میشود

:Deleted in colorectal carcinoma(DCC)حذف شده در کارسینومای کلورکتال،ناحیه ای برروی بازوی بلند کروموزوم 18که اغلب در کارسینومای کلورکتال حذف میشود

:Deletionحذف،نوعی ناهنجاری کروموزومی یا جهش در سطحDNA است که فقدان قسمتی ازیک کروموزوم یا یک)یا چند(نوکلئوتید مشاهده میشود

:Delta-beta thalassemia تالاسمی دلتا-بتا،شکلی از تالاسمی که کاهش تولید هردو زنجیره بتا و دلتا در آن مشاهده میشود

:De. novo از نو،از نظر لغوی به معنای جدید و نو می باشد و در مقابل حالت ارثی قرار میگیرد

:Decoy ribonucleic acid دئوکسی ریبونوکلئیک اسید، به DNAمراجعه کنید

:Desert hedgehog یکی از سه همولوگ پستانداران درمورد ژن های هج هاگ قطبیت قطعات می باشد

:Dicentric دی سانتریک،کروموزوم دارای دو سانترومر

:Dictyotene دیکتیوتن،مرحله ای در میوز1 که اووسیت های اولیه در زنان تا زمان تخمک گذاری در آن مرحله متوقف باقی می مانند.

:Digenic inheritance توارث دو ژنی،یک مکانیسم توارث که از تعامل دو ژن غیر همولوگ ناشی میشود

:Diploid دیپلوئید،وضعیتی که در آن سلول حاوی دو مجموعه کروموزوم است.حالت طبیعی سلول های سوماتیکی در انسان،تعداد دیپلوئید(2N) 46عدد می باشد

:Discontinuous trait صفت ناپیوسته،صفتی که به صورت همه‌یا هیچ است)مثل شکاف لب و کام( و در مقابل آن صفات پیوسته مثل قد قرار دارد

:Discordantناهم خوان،ناهماهنگ،ویژگی های فنوتیپی متفاوت بین افراد به خصوص که بصورت کلاسیکی در جفت های دوقلوها به کار می رود

:Disomyدیزومی،وضعیت طبیعی افرادی که دارای دو کروموزوم  همولوگ می باشند.

:Dispermic chimeraکایمر یا هیبرید دو اسپرمی،دواسپرم که بطور جداگانه مجزا را بارور ساختع و سپس دو زیگوت حاصل باهم ادغام شده و یک‌رویان را ایجاد نمایند.

:Dispermy دی اسپرمی،لقاح یک اووسیت توسط دو اسپرم

:Disruption از هم گسیختگی،ساختار غیر طبیعی یک بافت یا اندام که ناشی از مداخله عوامل خارجی در فرآیندهای تکوینی طبیعی می باشد.

:Diversity region ناحیه تنوع،توالی هایDNAکد کننده قطعاتی از نواحی بسیار متغیر آنتی بادی ها.

:Dizygotic twins (Fraternal) دوقلوهای دوتخمی یا برادری،نوعی از دو قلوزایی که توسط لقاح دو تخمک با دواسپرم ایجاد میشود.

:DNA(Decoy ribonucleic) دئوکسی ریبونوکلئیک اسید،اسید نوکلئیکی که در کروموزوم‌بوده و اطلاعات ژنتیکی را کد میکند.

:DNA chip تراشه DNA،ریز آرایه DNAکه با برنامه های نرم افزاری مناسب کامپیوتری میتوان توالی یابی DNAرا در مقیاس زیاد و نیز تشخیص جهش را انجام داد.

:DNA fingerprint انگشت نگاری DNA،الگوهای تکرارهای بسیار متغیر پشت سرهم‌DNAاز یک توالی مرکزی که برای هر فردی منحصر به فرد می باشد.

:DNA haplotype هاپلوتایپDNA،الگوهای پلی مورفیسم های توالیDNAکه مجاور یک توالی DNAیا ژن مورد نظر می باشد

:DNA libraryکتابخانهDNA،مجموعه ای از مولکول های DNAنوترکیب از یک منبع خاص مثلcDNAیا DNAژنومی‌.

:DNA ligase آنزیم DNAلیگاز، آنزیمی که تشکیل پیوند فسفودی استری رابین گروه های 3هیدروکسیل و 5’_فسفات در DNAکاتالیز می کند بنابراین دو قطعه DNAرا به هم متصل میکند

:DNA mapping نقشه برداری DNA،تعیین ارتباط فیزیکی توالی هایDNAمجاور، پلی مورفیسم ها و ساختار دقیق یک ژن

:DNA polymorphism پلی مورفیسم های DNA،تغییرات توارثی در توالی نوکلئوتیدی معمولا در DNAغیر کد کننده

:DNA probes پروب هایDNA،یک توالی DNAکه معمولا به صورت رادیواکتیو یا فلئورسنتی نشانه دارشده و برای تعیین یک ژن یا توالی DNA مثل یک پروب cDNAیا ژنومی به کار میرود.

:DNA repair تعمیر DNA،آسیب وارد شده به DNAتوسط طیفی از مکانیسن ها و‌مجموعه پیچیده ای از فرایندها قابل برطرف شدن و تعمیر میباشد.

:DNA replication همانندسازی DNA،فرآیند کپی برداری توالی نوکلئوتیدی ژنوم ازیک نسل به نسل بعد

:DNA sequence amplification تکثیر توالی DNA،به واکنش زنجیره ای پلیمراز مراجعه شود

:DNA sequence Variants واریانت های توالی DNA،به پلی مورفیسم هایDNAمراجعه شود

:DNA sequencing توالی یابی DNA،آنالیز توالی نوکلئوتیدی یک ژن یا یک قطعه DNA

:Dominant غالب،صفتی که در افراد هتروزیگوت برای آن آلل خاص،بیان میشود

:Dominant-Negative mutation جهش منفی غالب،یک آلل جهش یافته در یک فرد هتروزیگوت که منجر به فقدان فعالیت یا عملکرد محصول ژن جهش یافته میشود همانند مداخله در عملکرد محصول طبیعی ژن آلل مربوطه

:Dosage compensationجبران دُز،پدیده ای که در زنان دارای دو کپی از ژن های وابسته به xرخ داده و با مردان که یک کروموزوم xدارند،دارای مقادیر یکسانی از محصولات آن ژن ها می باشند

:Dosimetryدُزیمتری،اندازه گیری مقدار تماس با پرتوها

:Double Heterozygote هتروزیگوت دوگانه،فردی که در دولکوس متفاوت هترویگوت می باشد

:Double- minute chromosomes کروموزوم ریز- دوتایی)ریزدوگانه(،توالی های تکثیر یافته DNAدر سلول های توموری که میتواند به صورت کرموزوم های اضافی کوچک مثلا در نوروبلاستوما مشاهده شوند

:Drift(random genetic drift) رانش،رانش تصادفی ژنتیکی،نوسانات در فراوانی ژنی که در جمعیت های ایزوله کوچک رخ میدهد

:Dynamic mutation جهش دینامیک،جهش ناپایدار را ببینید

:Dysmorphologyدیسمورفولوژی،مطالعه تعریف،شناخت و سبب شناسی سندرم های بدشکلی چندگانه

:Dysplasiaدیسلازی،سازمان دهی غیرطبیعی سلول ها درون بافت

:Dystrophin دیستروفین،محصول ژن دیستروفی عضلانی دوشن

:Ecogenetics اکوژنتیک،مطالعه تفاوت های مشخص ژنتیکی در حساسیت به عملکرد عوامل فیزیکی،شیمیایی و عفونی در محیط

:Emگروهی از واریانت های ژنتیکی زنجیره سنگین IgE ایمنوگلوبولین ها

:Embryoblast امبریوبلاست،لایه سلولی بلاستوسیست که جنین را تشکیل میدهد

:Embryonic stem cell سلول بنیادی جنینی،یک سلول در رویان اولیه که از لحاظ سرنوشت سلولی همه توان(totipotent) میباشد

:Empiric Risks خطرات تجربی،نصایح ارائه شده در مشاوره خطر عود مجدد در مورد بیماری های چندعاملی مشخص که براساس مشاهدات و تجربیات بوده و بخش توارثی آن به دلیل مشارکت تعدادی از ژن ها یا به عبارتی پلی ژن می باشد

:Endoplasmic reticulum شبکه آندوپلاسمی،سیستمی از لولع های کوچک داخل سلول که در بیوسنتز ماکرومولکوا ها دخیل می باشد

:Endo reduplicationمضاعف سازی)تکثیر(یک مجموعه هاپلوئیدی کروموزوم های اسپرم

:Enhancer افزینده،توالی DNAکه رونویسی ازیک‌ژن مربوطه راافزایش میدهد

:Enzyme آنزیم،یک پروتئین که به عنوان یک کاتالیست در سیستم بیولوژیکی عمل میکند.

:Epidermal growth factor(EGF) فاکتور رشد اپیدرمی، یک فاکتور رشد که طیفی از انواع سلولی از جمله سلول های اپبدرمی را تحریک می کند.

:Epigenetic اپی ژنتیک،تغییرات قابل توارث بیان ژن که به دلیل تفاوت در کدهای ژنتیکی نمیباشد

:Epistasis اپی ستازی،تعامل بین ژن های غیرآللی

:Erythroblastosis fetalis اریتروبلاستوز جنینی،به بیماری همولیتیک نوزادان مراجعه کنید

:Essential Hypertension فشارخون اصلی،افزایش فشارخون که درمورد آن یک عامل اولیه شناخته شده ای وجود ندارد

:Euchromatinیوکروماتین،نواحی فعال از لحاظ ژنتیکی برروی کروموزوم ها

:Eugenics یوژنتیک،علم ایجاد بهبودی صفات توارثی یک نژاد یا گونه را گویند

:Eukaryote یوکاریوت،موجودات عالی تر دارای یک هسته مشخص

:Exon(expressed sequence) نواحی ای ازیک ژن که پس از رونویسی حذف نشده و بخشی از یک mRNA بالغ را تشکیل میدهد و بنابراین بخش های ساختاراولیه یک محصول ژن را تعیین می کنند.

:Exon trapping به دام اندازی اگزونی،فرآیندی که از طریق آن یک وکتور DNAنوترکیب حاوی توالی های DNA مربوط به اتصالات جایگاه پردازش،برای کلون سازی توالی های کدکننده یا اگزون به کار میرود

:Expansion افزایش یا گسترش،به افزایش تعداد توالی های تکراری سه نوکلئوتیدی در بیماری های مختلف می گویند که به دلیل جهش های دینامیک یا ناپایدار رخ میدهد

:Expressed sequence tags نشانه توالی بیان شده،پرایمرهای ویژه توالی در کلون هایcDNAکه برای تعیین توالی های ژن های بیان شده در ژنوم طراحی شده اند.

:Extinguished منقرض شده،حذف یک واریانت آللی در یک لکوس که ناشی از رانش تصادفی ژنتیکی می باشد.

:Expressivity شدت بیان،تغییرات درشدت علائم فنوتیپی یک ژن خاص

:Extrinsic malformation بدشکلی برون زاد،اصطلاحی که قبلا برای ازهم گسیختگی به کار میرفت

:Fabدو قطعه متصل شونده به آنتی ژن در مولکول آنتی بادی که توسط هضم آنزیمی با آنزیم پروتئولیتیک پاپائین ایجاد می شوند

:False negative منفی کاذب،موارد سالم که به اشتباه در آزمایشات غربالگری یا تشخیصی به عنوان مبتلا تشخیص داده شده اند

:Familial adenomatous polyposis پولیپوز آدنوماتوز خانوادگی،یکی از سندرم هایی که افراد در معرض خطر یک یا چند نوع سرطان می باشند.

:Favism فاویسم،یک بحران همولیتیک ناشی از نقص گلوکز۶فسفات دهیدروژناز (G6PD) که پس از خوردن دانه های باقلا ایجاد میشود

:Fcقطعه متصل شونده به کمپلمان دریک مولکول آنتی بادی که توسط هضم آنزیمی پروتئولیتیکی پاپائین ایجاد میشود

:Fetoscopyفتوسکوپی،روش به کار رفته در مشاهده جنین است و اغلب با گرفتن نمونه پوست و یا خون از جنین جهت آزمایشات تشخیص پیش ازتولد همراه میباشد

:Fetusجنین،نوزاد متولد نشده در مرحله نهایی تکوین داخل رحمی که معمولا از هفته 12حاملگی تا زمان زایمان)تولد(میباشد

:Filialفرزندی،مربوط به فرزندان

:First degree relatives خویشاوندان درجه یک،خویشاوندان نزدیک)یا به عبارتی والدین،فرزندان،خواهر و برادرها(که در 50%ژن هایشان باهم مشترک میباشند

:Fitlness(biological fitness)قدرت بقاء)یا شایستگی( ،قدرت بقاء زیستی،تعداد فرزندانی که به سن تولید مثلی می رسند

:Five-prime (5′) end انتهای5’پرایمر،انتهای یک رشتهDNAیا RNAبایک گروه 5’فسفات آزاد

:Fixedثابت شده،ایجاد یک واریانت تک آللی در یک لکوس در نتیجه رانش ژنتیکی تصادفی

:Fixed mutation جهش ثابت شده،به جهش پایدار مراجعه کنید

:Flanking DNA

DNAمجاور،مارکرهای پلی مورفیک که در مجاورت یک ژن یا توالی DNAموردنظر قرار گرفته اند

:Flow cytometry فلوسایتومتری،به دسته بندی سلولی فعال شده-فلئورسنتی مراجعه شود

:Flow karyotype فلوکاریوتایپ،یک هیستوگرام توزیع اندازع کروموزوم ها،که بااستفاده از دسته بندی کننده سلولی فعال شده فلئورسنتی تهیه شده است

:Flourescence -activated cell sorting(FACS)دسته بندی سلولی فعال شده-فلئورسنتی،تکنیکی که درآن کروموزوم هاتوسط یک رنگ فلئورسنتی که به صورت انتخابی به DNAمتصل میشود،رنگ آمیزی شده اند.تفاوت در شدت فلئورسنت کروموزوم های مختلف امکان جداسازی فیزیکی آنهارا توسط یک لیزر خاص فراهم میکند

:Fluorescent in situ Hybridization(FISH) هیبریدسازی فلئورسنت درجا،استفاده ازیک توالیDNAتک رشته ای با یک نشانه فلئورسنتی که باتوالی هدف مکمل اش در کروموزوم هیبریدشده و تحت میکروسکوپ ماوراء بنفش امکان مشاهده آن وجود دارد

:Foreign DNA

DNAبیگانه،یک منبع DNAکه همراه با یک وکتور برای تهیه مولکول هایDNAنوترکیب مورد استفاده قرار میگیرد

:Founder effect اثر بنیان گذار یا اثرموسس،بیماری های ژنتیکی خاص که در جوامع ویژه ای نسبتا شایع بوده و در افرادی مشاهده میشود که از یک تعداد نسبتا کمی از نیاکان منشاءگرفته اند و احتمالا یک یا چند نفر از نیاکان آنها،آن بیماری خاص را داشته است

:Fragile site جایگاه شکننده،یک فاصله دریک کروماتیدبا عدم رنگ پذیری،که درآن مناطق،کروموزوم مستعد شکستگی است.

:Frameshift mutation جهش تغییر چارچوب،جهش هایی مثل درج یا حذف که چارچوب خواندع کدون های سه تایی را تغییر میدهد

:Framework map نقشه برداری چارجوبی،مجموعه ای از مارکرهاکه در فواصل تقریبا یک نواختی درطول کروموزوم ها در ژنوم انسان پخش شده اند.

:Framework region ناحیه چارچوبی،بخشی از مناطق متغییر آنتی بادی هاکه بسیار متغیر نمیباشد

:Fraternal twins دوقلوهای برادری:به دوقلوهای ناهمسان مراجعه کنید

:Freemartinفری مارتین،یکی از گوساله های دوقلو که ماده بوده و به دلیل کایمریسم گنادی دارای دستگاه تناسلی مبهم می باشد

:Frequency فراوانی،تعداد دفعاتی که یک واقعه دریک دوره زمانی رخ میدهد

:Full ascertainment تعیین و شناسایی کامل،به تعیین و شناسایی کلی مراجعه کنید

:Functional genomics ژنومیک عملکردی،الگوی طبیعی بیان ژن ها در تکوین و تمایز و نیز عملکرد محصولات پروتئینی آنها در تکوین طبیعی همانند نقص عملکردشان در بیماری های توارثی

:Fusion polypeptide پلی پپتید ترکیبی یا ادغامی،ژن هایی که از لحاظ فیزیکی در نزدیکی همدیگر بوده و دارای تشابه توالیDNAمی باشند و میتوانند تحت کراسینگ اوور قرار گرفته،منجر به ایجاد پروتئینی شود که توالی آمینواسیدی آن از هردو ژن مربوطه ناشی شده باشد.

:G مخفف نوکلئوتید گوانین

:Gain of function افزایش عملکرد یا کسب عملکرد،جهش هایی که در حالت هتروزیگوت منجر به بروز عملکردهای جدیدب میشوند.

:Gap mutant جهش فاصله،جهش ها در ژن های تکوینی شناخته شده در دروزوفیلا می باشند که موجب حذف قطعات مجاور هم میشود.

:Gastrulation گاسترولاسیون ،تشکیل دیسک دو لایه ای و سه لایه ای از توده سلولی داخلی که به رویان اولیه تبدیل میشود.

:Geneژن، بخشی از مولکول DNAدریک کروموزوم که سنتز یک زنجیره پلی پپتیدی خاص را هدایت می کند.

:Gene amplification تکثیر ژنی،فرآیند تولید چندین کپی اژ ژن های خاص در سلول های توموری است و شواهد قابل مشاهده آنها نواحی رنگ پذیر یک‌نواخت(HSR)و کروموزوم های ریز دوگانه می باشند

:Gene flow جریان ژنی،تفاوت در فراوانی های آللی بین جوامع که منعکس کننده مهاجرت یا تماس بین آنها می باشد

:Gene superfamily ابرخانواده ژنی،خانواده های چندژنی که دارای تشابه توالی محدود بوده،اما از لحاظ عملکردی باهم مرتبط می باشند

:Gene targeting هدف گیری ژنی،ایجاد جهش های خاص درون ژن ها از طریق نوترکیبی همولوگ در سلول های بنیادی جنینی

:Gene therapy ژن درمانی،درمان بیماری های توارثی با اضافه کردن،درج یا جایگزینی یک یا چند ژن طبیعی

:Genetic code کد ژنتیکی،کدهای سه تایی نوکلئوتیدهای DNAکه اسیدهای آمینه متفاوت را در پروتئین ها کد می کنند

:Genetic counseling مشاوره ژنتیکی،فرآیند تامین اطلاعات درمورد یک بیماری ژنتیکی شامل جزئیاتی درباره تشخیص،علت،خطر عود مجدد و گزینه های انتخابی در دسترس برای جلوگیری از بروز بیماری در خانواده ها

:Genetic heterogeneity هترووژنی ژنتیکی،پدیده ای که یک بیماری بتواند به دلیل جهش های آللی یا غیر آللی متفاوت ایجاد شود

:Genetic isolate ایزوله های ژنتیکی،گروه های ایزوله به دلایل جغرافیایی،مذهبی یا قومی که تفاوت هایی در فراوانی های آللی نشان میدهند.

:Genetic loadبار ژنتیکی،مجموع کل انواع آلل های مضر دریک جمعیت

:Genetic register ثبت ژنتیکی،فهرستی از خانواده ها و افرادی که مبتلابوده یا در معرض خطر یک‌بیماری توارثی جدی می باشند

:Genetic susceptibility مستعد بودن ژنتیکی یا استعداد ابتلا ژنتیکی،یک تمایل ژنتیکی برای ابتلا به یک بیماری یا یک‌ناهنجاری که به صورت نقص تک‌ژنی نبوده و معمولا ناشی از تعامل پیچیده اثرات چندین ژن مختلف است یا به عبارتی توارث پلی ژنیک

:Genocopy ژنوکپی،فنوتیپ های یکسان ناشی از عوامل ژنتیکی متفاوت

:Genome ژنوم:تمام ژن هایی که توسط یک سلول حمل میشوند

:Genomic DNA

DNAژنومی،محتوای کلیDNAکروموزوم ها

:Genomic Imprinting نشان گذار ژنومی،بیان متفاوت موادژنتیکی که به جنس والد منتقل کننده آن بستگی داشته باشد

:Genotypeژنوتیپ،ساختار ژنتیکی یک فرد

:Genotypes phenotype correlation همبستگی برخی جهش ها با ویژگی های فنوتیپی خاص

:Germ cells سلول های زایشی،سلول هایی از بدن که اطلاعات ژنتیکی رابه نسل بعد منتقل می کنند.

:Genmline gene therapy ژن درمانی رده زایشی،تغییر یا درج ماده ژنتیکی در گامت ها

:Germline mosaicism موزائیسم رده زایشی،وجود دو جمعیت متفاوت از لحاظ ژنتیکی در بافت گنادی یا رده زایشی

:Germline mutation جهش رده زایشی،جهش در گامت ها

:Gestational diabetes دیابت حاملگی یا بارداری، شروع یک تحمل گلوکز غیر طبیعی در حاملگی که معمولا پس از زایمان به حالت طبیعی باز میگردد

:Gmواریانت های ژنتیکی زنجیره سنگین ایمنوگلوبولین IgG

:Goldberg-Hogness box جعبه هوگنس-گلدبرگ،به جعبه CCATمراجعه شود

:Gonad dose دُزگنادی،اصطلاح دزیمتری تابش)پرتوها( که تماس یک فرد با پرتوها دریک بررسی یا تماس رادیولوژیکی خاص توصیف میکند

:Gomadal mosaicism موزائیسم گنادی،به موزائیسم رده زایشی مراجعه کنید

:Gray(Gy)گری،معادل ۱۰۰راد (rad) تابش می باشد

:Growth factor فاکتور رشد،ماده ای که می بایست در محیط کشت باشد تاامکان تکثیر سلولی را فراهم کرده یا در تقویت رشد برخی انواع سلولی خاص،بافت ها یا بخش هایی از بدن در تکوین)مثل فاکتور رشد فیبروبلاستی( دخیل می باشد

:Growth factor receptor گیرنده فاکتور رشد،گیرنده های فاکتورهای رشد بر سطح سلول ها

::Guanine گوانین،یک باز پورین درDNAوRNA

:Haploid هاپلوئید،حالتی که سلول حاوی یک مجموعه کروموزومی)یابه عبارتی 23کروموزوم(باشد.این تعداد کروموزوم ها در گامت های طبیعی است.

:Haploinsufficiency عدم کفایت هاپلوئیدی،جهش هایی در حالت هتروزیگوت،که نیمی از مقادیر طبیعی محصول ژن منجر به بروز اثرات فنوتیپی شود)یا به عبارتی حساس به دزاژ باشند(

:Haplotype هاپلوتایپ،به طور قراردادی برای آلل های خاصی که در چهار ژن کمپلکس HLAبرروی کروموزوم 6قرار دارند،به کار میرود.این اصطلاح هم چنین برای توصیف واریانت های توالیDNAبرروی یک کروموزوم خاص در مجاورت یا نزدیکی یک لکوس مورد نظر نیز به کار میرود

:Hardy-weinberg equilibrium تعادل هاردی-واینبرگ،حفظ فراوانی های آللی دریک جمعیت توسط ازدواج های تصادفی و فقدان انتخابی طبیعی

:Hb barts هموگلوبین بارت،تترامر زنجیره های گاما-گلوبین که در شکل شدید آلفا تالاسمی وجود داشته و هیدروپس فتالیس میشود

:Hb HهموگلوبینH،تترامر و زنجیره های بتا گلوبین که در شکل خفیف تر تالاسمی مشاهده میشود

:Hedgehog هج هاگ،گروهی از مورفوژن ها که با ژن های قطبیت قطعه تولید میشوند

:Helix-loop-helix مارپیچ-حلقه-مارپیچ،موتیف اتصال به DNAکه بیان ژن را کنترل میکند

:Helix-turn-helix proteins پروتئین هاری مارپیچ-دور-مارپیچ،پروتئین هایی که از دو مارپیچ)هلیکس(آلفا تشکیل شده و توسط یک زنجیره کوتاه از آمینواسیدها که دور را می سازند،بهم متصل شده اند.

:Helper Lymphocytes لنفوسیت کمکی،زیرکلاسی از لنفوسیت هایTکه برای تولید آنتی بادی توسط لنفوسیت Bلازم می باشد

:Helper virus ویروس کمکی،یک پرو ویروس رترو ویروسی مهندسی شده که تمام توالی های آن به غیر از توالی های لازم برای تولید کپی های توالیRNAویروسی به همراه توالی های لازم برای بسته بندیRNAژنومی ویروس،حذف شده اند و در ژن درمانی با واسطه رترو ویروس به کار می روند.

:Hemeهم،گروه حاوی آهن در هموگلوبین

::Hemizygous همی زیگوت،اصطلاحی که برای توصیف یک مرد در رابطه با یک‌صفت وابسته بهXبه کار میرود زیرا مردان تنها یک مجموعه از ژن های وابسته به Xرا دارند.

:Hemolytic disease  of the newborn بیماری همولیتیک نوزادان،آنمی)کم خونی(ناشی از آنتی بادی تولید شده توسط یک مادر Rh منفی در مقابل گروه خونی Rhمثبت جنین که از جفت عبور کرده و موجب همولیز می شود.اگر این فرآیند همولیتیک شدید باشد می تواند به دلیل کم خونی و نارسایی قلبی موجب مرگ جنین شود،که به آن بیماری همولیتیک نوزادان می گویند.

:Hereditary non-polyposis colorectal cancer(HNPCC)سرطان کلورکتال غیر پولیپوز توارثی،شکلی از سرطان خانوادگی که افراد در معرض خطر سرطان روده می باشند اما مثل پولیپوز خانوادگی کولون همراه با تعداد زیادی پولیپ نمی باشد و‌سرطان روده معمولا به صورت پروکسیمال و در سمت راست روده می باشد.

:Hereditary Persistence of fetal Hb (HPFH)پایداری توارثی هموگلوبین جنینی،پایداری تولید هموگلوبین جنینی در کودکی و بزرگسالی

:Heritabilityتوارث پذیری،بخشی از کل تغییرات یک صفت که به عوامل ژنتیکی در مقابل عوامل محیطی نسبت داده میشود.

:Hermaphrodite هرمافرودیت،فردی که باهر دو گنادهای مردانه و زنانه که اغلب همراه با دستگاه تناسلی خارحی مبهم می باشد

:Heterochromatin هتروکروماتین،ناحیه ای از کروموزوم‌که از لحاظ ژنتیکی خنثی یا غیرفعال باشد.

:Heterogeneityهتروژنیتی،پدیده وجود بیش از یک عامل برای ایجاد یک ماهیت واحد.به هتروژنی مراجعه شود.

:Heteromorphism هترومورفیسم،یک پلی مورفیسم ساختاری توارثی دریک کروموزوم

:Heteroplasmy هتروپلاسمی،میتوکندری های یک فرد که حاوی بیش از یک جمعیت می باشد

:Heteropyknotic هتروپیکنوتیک،ماده کروموزومی متراکم که به رنگ تیره رنگ آمیزی می شود)مثلا کروموزوم Xغیر فعال در زنان(

:Heterozygote(carrier)هتروزیگوت یا ناقل،فردی که دارای دو آلل متفاوت در یک لکوس خاص برروی یک جفت کروموزوم همولوگ می باشد.

:Heterozygote advanage برتری هتروزیگوت، افزایش قدرت بقاء بیولوژیکی مشاهده شده‌در هتروزیگوت های سالم در مقایسه با هموزیگوت های سالم)مثل صفت داسی شکل و مقاومت به عفونت انگل مالاریا(

:Heterozygous هتروزیگوس،حالتی که آلل های متفاوت در یک لکوس برروی کروموزوم های همولوگ وجود دارد.

:High-resolution DNA mapping نقشه برداری DNAبا قدرت تفکیک بالا،نقشه برداری فیزیکی دقیق در سطح پلی مورفیسم های جایگاه تحدیدی،توالی های نشانه بیان شده و غیره

:Histocompatibilityسازگاری بافتی،تشابه آنتی ژن فرد دهنده و گیرنده در پیوند بافت)اندام(

:Histoneهیستون،نوعی پروتئین غنی از لیزین و آرژنین که در ارتباط با DNAدر کروموزوم ها یافت میشود

:HIVویروس نقص ایمنی انسان

:HLA(Human Ieukocyte antigen) آنتی ژن لکوسیت انسانی،آنتی ژن های موجود بر سطح سلول های بافت های مختلف از جمله لکوسیت ها

:HLA complex کمپلکسHLA،ژن های واقع بر روی کروموزوم6و مسئول تعیین آنتی ژن های سطح سلول که در پیوند اندام حائز اهمیت می باشند.

:Hogness box(TATA box)جعبه هوگنس،یک توالی حفظ شده غیر کد کننده پروموتور در حدود 30bp بالا دست جایگاه آغاز رونویسی

:Holandric inheritance توارث هولاندریک،الگوی توارث ژن هابرروی کروموزومyکه فقط مردان مبتلا بوده و صفت توسط مردان مبتلا به پسران شان منتقل میشود اما به هیچ کدام از دخترها منتقل نمیشود.

:Homeobox هومئوباکس،یک قطعه تقریبا 180bpحفظ شده،در ژن های هومئوتیک متفاوت است.

:Homeotic gene ژن هومئوتیک،ژن هایی که در کنترل تکوین یک ناحیه یا بخشی از یک ارگانیسم دخیل بوده و پروتئین ها یا عواملی را تولید می کنند که با اتصال به یک توالی خاص DNAبیان ژن را کنترل می نمایند.

:Homogeneously staining regions(HSR)نواحی رنگ آمیزی شده یکنواخت،تکثیر توالی های DNAدر سلول های توموری که‌به صورت نواحی اضافی یا افزایش یافته کروموزوم‌ها و به صورت یکنواخت رنگ آمیزی میشود

:Homograftهموگرافت،پیوندی که بین افراد یک گونه اما با ژنوتیپ های متفاوت انجام می شود

:Homologous chromosome کروموزوم همولوگ ،کروموزوم هایی که طی میوز باهم جفت شده و دارای لکوس های یکسان می باشند.

:Homologous recombination نوترکیبی همولوگ،فرآیندی که یک توالی DNAمی تواند توسط یک توالی مشابه جایگزین شود و اثر تغییرات در توالی DNAدر فرآیند موتاسیون زایی هدایت شده جایگاه را تعیین می کند.

:Homoplasmy هموپلاسمی،میتوکندری های یک فرد که در برگیرنده یک جمعیت منفرد باشند.

:Homozygote هموزیگوت،فردی که دارای دو آلل یکسان در یک لکوس ویژه برروی یک جفت کروموزوم همولوگ است.

:Hormone nuclear receptors گیرنده های هسته ای هورمونی،گیرنده های درون سلولی دخیل در کنترل رونویسی

:Housekeeping genes ژن های روزمره،ژن هایی که پروتئین های مشترک در همه سلول هارا بیان می کنند)مثل پروتئین های ریبوزومی،کروموزومی و اسکلت سلولی(

:HTF islands جزائرHTF،خوشه های فاقد متیل در دی نوکلئوتید هایCpGکه در نزدیکی جایگاه های آغاز رونویسی در انتهای5’بسیاری از ژن های یوکاریوتی یافت و توسط برش آنزیمی توسط آنزیم های HpaIIکه قطعات کوچک DNAایجاد می کند،تشخیص داده می شوند.

:Human genome project پروژه ژنوم انسان،یک تلاش و همکاری بین المللی برای نقشه برداری و توالی یابی کل ژنوم انسان

:Humoral Immunity ایمنی همورال، ایمنی ای که به دلیل گردش آنتی بادی ها در خون و دیگر مایعات بدن ایجاد می شود

:Huntingtinهانتینگتین،محصول پروتئینی ژن بیماری هانتینگتون

H-y antigen آنتی ژن Hy،یک آنتی ژن سازگاری بافتی در ابتدا در موش تعیین شد و تصور میشود برروی کروموزوم yقرار داشته باشد

:Hydatidiform mole مول هیداتیدیفرم،یک حاملگی غیر طبیعی که دارای بافت های غیر طبیعی است.یک مول کامل فاقد رویان بوده اما میتواند تغییرات بدخیم پیدا کرده و هردو مجموعه کروموزوم را از پدر دریافت می کند.یک مول ناقص شامل یک رویان غیرطبیعی از لحاظ کروموزومی همراه با تریپلوتیدی است.

:Hydrops fetalis هیدروپس فتالیس،شدیدترین شکل تالاسمی آلفا که منجر به مرگ رویان به دلیل نارسایی قلبی شدید در رحم میشود که علت ثانویه کم خونی شدید در اثر همولیز گلبول های قرمز می باشد.

:Hypervariable DNA Ienght polymorphisms پلی مورفیسم طولیDNA بسیار متغیر،انواع متفاوت تغییرات در توالیDNAکه بسیار پلی مورفیک می باشند)مثلا تعداد تکرار های پشت سرهم متغیر مینی ساتلیت و میکروساتلیت(

:Hypervariable mini satellite DNA

DNAمینی ساتلیت بسیار متغیر،DNAبسیار پلی مورفیک که شامل توالی های9تا 24جفت بازی است که اغلب در نزدیکی تلومرها قرار دارند.

:Hypervariable region ناحیه بسیار متغیر،ناحیه کوچکی که در نواحی متغیر زنجیره های سبک و سنگین‌آنتی بادی ها وجود داشته و اکثر تغییر پذیری توالی آنتی بادی در آن ناحیه رخ می دهد

:Hypomorph هیپومورف،جهش های فقدان عملکرد که موجب کاهش فعالیت یا حذف کامل محصول ژن می شود که به صورت فعالیت کاهش یافته یا کاهش پایداری محصول ژن‌رخ می دهد

:Identical twins دوقلوهای یکسان،به دوقلوهای تک زیگوتی(monozygotic twins) مراجعه شود

:Idiogram ایدیوگرام،یک نمایش یا ارائه ایده آل از یک موضوع مثلا ایدیوگرامی از یک کاریوتایپ

:Immunoglobulin ایمنوگلوبین به آنتی بادی مراجعه کنید

:Immunoglobulin allotypesآلوتیپ های ایمنوگلوبولین،واریانت های مشخص ژنتیکی کلاس های متفاوت آنتی بادی )مثلا سیستمGmدر ارتباط با زنجیره سنگینIgGمی باشد(

:Immunoglobulin superfamily ابر خانواده ایمنوگلوبولینی،خانواده های چند ژنی که در پاسخ های سیستم ایمنی دخیل بوده و دارای تشابه ساختاری و توالی DNAمی باشند.

:Immunoglobulin memmory حافظه ایمنوگلوبولینی،توانایی سیستم ایمنی برای به خاطر آوردن تماس قبلی با یک آنتی ژن بیگانه یا معرف عفونی که منجر به افزایش پاسخ ثانویه در تماس مجدد میشود.

:Imprinting نشان گذاری یا نقش گذاری ژنی،پدیده ای در یک ژن یا ناحیه ای از یک کروموزوم  که بیان متفاوتی را بر اساس منشاء والدی نشان می دهند.

:Inborn error of metabolism نقص مادر زادی متابولیسمی،یک نقص متابولیکی توارثی که ناشی از نقص تولید یا سنتز یک آنزیم است.

:Incest زنای با محارم،ازدواج بین خویشاوندان درجه یک

:Incestuous مربوط به زنای با محارم،توصیف رابطه ای بین خویشاوندان درجه یک است

:Incidence میزان بروز،میزان رخداد موارد جدید را می گویند برای مثال 2مورد از هر1000تولد که به نقایص لوله عصبی مبتلا شده اند.

:Incompatibility ناسازگاری،یک گیرنده و میزبان در صورتی ناسازگار می باشند که بعد از یک پیوند،میزبان پیوند را دفع کند.

:Incomplete ascertainment تعیین و شناسایی ناقص،اصطلاحی که در آنالیز تفکیک برای توصیف مطالعات خانوادگی به کار می رود که دراین مطالعات تعیین و شناسایی)کل خانواده های مربوطه( بطور کامل امکان پذیر نمیباشد.

:Index case موردشاخص،به پروباند مراجعه کنید.

:Index map نقشه شاخص،به نقشه چارچوب (frame map)مراجعه کنید.

:Indian hedgehog هج هاگ هندی،یکی از سه همولوگ انسانی ژن های قطعات هج هاگ مرتبط با قطبیت سلولی را می گویند.

:Inducer. القاکننده،مولکول کوچکی که با یک پروتئین تنظیمی تعامل داشته و‌رونویسی ژنی را هدف گیری می کند.

:Informative اطلاع دهنده،تغییرات در سیستم مارکرها که باآن بتوانیم دریک خانواده،یک ژن یا بیماری توارثی را ردیابی یا پیگیری نماییم.

:Innate immunity ایمنی ذاتی،تعدادی از سیستم های غیر اختصاصی دخیل در ایمنی که نیازی به تماس قبلی با معرف عفونت زا ندارد

:Insertion درج،اضافه شدن یک ماده کروموزومی و یا یک یا چند نوکلئوتید در توالی DNAژنوم را میگویند

:Insertional mutagenesiss موتاسیون زایی درجی،ایجاد جهش ها در مکان های ویژه ای تا اثرات این تغییرات مشخص شوند

:In site hybridization هیبریدسازی درجا،هیبریدسازی با یک پروبDNAکه مستقیما برروی یک آماده سازی کروموزومی یا قطعات بافتی صورت می‌گیرد.

:Insulin-dependent diabetes mullitus دیابت ملیتوس وابسته به انسولین،نوعی از دیابت که نیاز به استفاده از انسولین داشته،معمولا در جوانی آغازشده و اکنون به نام‌دیابت تیپ یک شناخته میشود.

:Intermediate inheritance توارث حد واسط،به توارث هم غالب(co-dominance)مراجعه کنید.

:Interphaseاینترفاز،مرحله ای بین دو تقسیم سلولی متوالی که طی آن همانندسازی DNAرخ می دهد.

:Interphase cytogenetics سیتوژنتیک اینترفازی،مطالعه کروموزوم ها طی اینترفاز که معمولا توسطFISH انجام می شود.

:Intersexبین جنسی،فردی با دستگاه تناسلی خارجی مبهم که نه مذکر است و نه مونث.

:Interval cancer سرطان فواصل غربالگری،ایجاد سرطان در فواصل بین روش های غربالگری تکراری را می گویند.

:Intra cytoplasmic sperm injection(ICSI) تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم،تکنیکی که یک اسپرماتوسیت ثانویه یا یک اسپرماتوزوآ از نمونه بیضه برداشته شده و برای لقاح یک تخمک به کار می رود

:Intrinsic malformation بدشکلی داخلی،یک بد شکلی ناشی از ناهنجاری توارثی در تکوین می باشد

:Intron(intervening sequence) اینترون،ناحیه ای از DNAکه طی رونویسی بخشی از RNAپیش ساز را تشکیل داده و پردازش شده و در mRNA بالغ وجود ندارد.بنابراین در ساختار اولیه یک محصول ژنی وارد نمیشود.

:Invواریانت ژنتیکی زنجیره های سبک کاپا در ایمنوگلوبولین ها

:Inversion واژگونی،نوعی ناهنجاری یا جهش کروموزومی در قسمتی از یک کروموزوم‌یا توالی DNAکه ترکیب آن وارونه شده است.

:Inversion loopلوپ وارونگی،ساختاری که در میوز 1توسط یک کروموزوم در وارونگی )یا واژگونی(پاراسانتریک یا پری سانتریک ایجاد می شود.

:In vitro شرایط آزمایشگاهی یا خارج از بدن‌موجود زنده،در آزمایشگاه یا به اصطلاح در شیشه

:In vivo درشرایط داخل بدن موجود زنده یا در زیوه،دریک سلول طبیعی یا در شرایط داخل بدن یک موجود زنده.

:Ionizing radiation پرتوهای یونیزان یا اشعه یونیزان،امواج الکترومغناطیسی با طول موج بسیار کوتاه)اشعه Xو پرتوهای (yوذرات پرانرژی مثل ذرات آلفا و بتا و نوترون ها

:Isochromosomes ایزوکروموزوم ها،نوعی ناهنجاری کروموزومی که در آن بازوهای یک کروموزوم خاص به دلیل تقسیم عرضی سانترومر دو برابر شده و سانترومر ها بطور طبیعی از طول تقسیم نمی شوند.بنابراین دو بازوی یک ایزوکروموزوم طول یکسان داشته و حاوی مجموعه ژن های یکسانی می باشند.

:Isolate ایزوله،اصطلاحی که برای توصیف یک جمعیت یا گروهی از افراد به کار می رود که به دلایل مذهبی،فرهنگی یا جغرافیایی از سایر گروه های جمعیتی مجزا شده اند.

:Isozume. ایزوزیم،آنزیمی که در چندین شکل مولکولی وجود داشته و توسط روش های بیوشیمیایی تشخیص داده می شود.

:Joining region ناحیه اتصالی،توالی کوتاه و حفظ شده ای از نوکلئوتیدهاست که در وقایع نوترکیبی سوماتیکی در ایجاد تنوع آنتی بادی دخیل می باشد

:Joint probability احتمال ترکیبی:حاصل ضرب احتمال اولیه در احتمال شرطی مربوطه به دو رخداد

:karyogram کاریوگرام: فتومیکروگراف های کروموزومی که براساس اندازه کروموزوم ها،از بزرگ به کوچک مرتب شده اند.

:Karyotype کاریوتایپ:تعداد اندازه و شکل کروموزوم های یک فرد،هم چنین این واژه درمورد فتومیکروگراف های کروموزومی فرد که براساس اندازه مرتب شده اند،نیز اطلاق می شود.

:Kb مخفف کیلوباز

:Killer Lymphocytes لنفوسیت های کشنده،مراجعه به لنفوسیت هاTسایتوتوکسیک

:Kilobase کیلوباز،هزار جفت باز(bp)

:Km واریانت های ژنتیکی زنجیره سبک kایمنوگلوبولین

:Knock-out mutation جهش ناک-اوت،از دست رفتن کامل عملکرد یک ژن

:Lagging strand رشته پیرو،یکی ازدو رشته DNAساخته شده در طی همانندسازیDNAکه در جهت3’به 5’از قطعات سنتزشده،در جهت5’به3’ساخته میشود.این قطعات مجزا سپس به وسیله آنزیم لیگاز به صورت رشته پیوسته ای بهم متصل می شوند.

:Low of addition قانون جمع)احتمالات(،اگر دو یا چند رخداد مانع الجمع باشند،احتمال اینکه این یا آن واقعه رخ دهد برابراست با جمع احتمال هریک به تنهایی

:Low of independent assortment قانون جور شدن مستقل:اعضای جفت ژن های مختلف که مستقل ازیکدیگر بین زاده ها تفکیک می شود.

:Law of multiplication قانون ضرب)احتمالات( ،اگر دو یا چند رخداد یا پیشامد مستقل ازیکدیگر باشند احتمال اینکه هردو یعنی اولی و دومی،باهم رخ دهد برابر است با حاصل ضرب احتمال هریک به تنهایی

:Low of segregation قانون تفکیک،هرفردی برای هرصفت خاص دو ژن دارد،که در هربار یکی از این دو ی تواند به نسل بعد هم انتقال داده شود.

:Low of uniformity قانون همسانی،وقتی دو هموزیگوت با آلل های متفاوت از هم،باهم آمیزش داده می شوند همه زاده های نسل اول(F1)باهم یکسان‌و هتروزیگوت هستند)یعنی صفات مخلوط نمیشوند و می توانند در نسل بعد دوباره ظاهر شوند(

:Leading strand رشته پیشرو،سنتز یکی از دو رشته DNAبه وسیله همانندسازیDNA;به صورت فرآیندی پیوسته در جهت5’به3’انجام می شود.

:Lethal mutation جهش کشنده،جهشی که منجر به مرگ زود هنگام یک فرد یا یک موجود زنده می شود

:Leucine zipper زیپ لوسینی،یک‌موتیف اتصال به DNAکه کنترل کننده بیان ژن است.

:Liability استعداد،مفهمومی در بیماری های چندعاملی و در بردارنده همه عوامل سببی متحمل است.

:Library کتابخانه،دسته ای از قطعات DNAکلون شده مشتق و ازیک منبع DNAخاص)مثلا یک کتابخلنهDNAاز رونوشت های یک بافت خاص،یا یک کتابخانه ژنومی(

:Ligase لیگاز،آنزیمی که برای اتصال مولکول هایDNAبه کار می رود.

:Ligation اتصال،ایجاد پیوند فسفودی استر برای اتصال دو مولکول اسیدنوکلئیک

:Linkage پیوستگی،دو لکوس قرار گرفته در کنار هم برروی یک‌کروموزوم که آلل های موجود در این دو جایگاه معمولا در طی میوز،در حین تشکیل گامت ها باهم به ارث می رسند.

:Linkage disequilibrium عدم تعادل پیوستگی،انتقال دو یا چند آلل در لکوس های بسیار پیوسته با فراوانی بیش از حد انتظار

:Liposome لیپوزوم،یک ساختار شبه سلولی که به طور منصوعی تهیه میشود و در آن یک یا چند لایه بیومولکولی از فسفولیپیدها اطراف یک یا چند بخش آلی حاوی پروتئین ها را احاطه می کند.

:Localization sequence سیگنال هدایت کننده،توالی آمینواسیدی کوتاه اختصاصی موجود برروی یک پروتئین تازه سنتزشده که باعث هدایت پروتئین به یک جایگاه سلولی خاص مانند هسته می شود و یا اینکه ترشح پروتئین از سلول می شود.

:Location score عدد موقعیت:ارائه تصویری)دیاگرامی(از نسبت احتمال که در آنالیز چند نقطه ای به کار می رود.

:Locus جایگاه ژنی،لکوس:جایگاه یک ژن برروی کروموزوم

:Locus control region ناحیه کنترل کننده جایگاه ژنی،:یک ناحیه نزدیک ژن های گلوبینی شبه بتا که در تنظیم زمان شروع بیان و اختصاصیت بافتی ژن های گلوبین در طول تکوین نقش دارند.

:Locus heterogeneity هتروژنی لکوس،پدیده ای که در طی آن یک ناهنجاری در اثر جهش در بیش تز یک ژن یا جایگاه ایجاد می شود.

:Lod score مقدار LOD،مقادیر ریاضی احتمال نسبی در مورد پیوسته بودن دو جایگاه

:Long interspersed nuclear elements(LINES)

50000تا100000نسخه از یک توالی DNAبا طول حدود 6000جفت باز که حدودا هر 50کیلوباز یک بار تکرار شده و یک‌نسخه بردار معکوس را کد می کند.

:long terminal repeat (LTR)تکرار انتهایی طویل،یکی از دو بخش طویل DNAدو رشته ای که توسط آنزیم نسخه بردار معکوس از RNAرتروویروس ساخته شده و در تنظیم بیان ژن های ویروس نقش دارد.

:Loss of constitutional heterozygosity(LOCH)از دست رفتن هتروزیگوسیتی ساختاری،از دست رفتن)عملکرد(یک آللبه ارث رسیده ازیک والد،که مکررا در طی تومورزایی به عنوان ضربه دوم اتفاق می افتد.

:Loss-of-function mutation جهش از دست-رفتن عملکرد،ویژگی های فنوتیپی یک ناهنجاری که به خاطر کاهش یا عدم فعالیت یک ژن ایجاد میشود.

:Iow-copy repeats(LCRs)تکرارهای با تعداد نسخه اندک،توالی های همولوگ)DNAبا شباهت بیش از 95درصد( که در سرتاسر ژنوم پخش شده و ژنوم را مستعد نوترکیبی نابرابر می کند.

:Low resolution mapping نقشه برداری با حد تفکیک پایین،به نقشه برداری کروموزومی(chromosome mapping) مراجعه کنید.

:Lymphokines لنفوکاین،گلیکوپروتئین های رها شده از لنفوسیت های T پس از تماس با یک آنتی ژن،این پروتئین ها برروی دیگر سلول های سیستم ایمنی میزبان عمل می کنند.

:Lyonization لیونیزاسیون،فرآیند غیرفعال شدن یکی از کروموزوم های جنس ماده که اولین بار توسط یک متخصص ژنتیک به نام ماری لیون پیشنهاد شد.

:Major his to compatibility complex (MHC)کمپلکس سازگاری بافتی اصلی،یک لکوس چند ژنی که آنتب ژن های سازگاری بافتی را کد می کند،این آنتی ژن ها در پیوند عضو‌نقش دارند.

:Malformation بدشکلی،یک نقض ساختاری اولیه در یک عضو‌یا بخشی از آن که خود در اثر یک ناهنجاری ارثی تکوینی ایجاد می شود.

:Manifesting Heterozygote or carrier حامل یا هتروزیگوت بروز دهنده،پدیده ای دریک حامل مونث در مورد بیماری های وابسته بهXکه فرد به دلیل غیرفعال شدن غیر تصادفی کروموزوم Xعلائم بیماری را نشان می دهد)مثلا ضعف عضلانی در حاملین دیستروفی عضلانی دوشن(

:Map unit واحد نقشه،به سانتی مورگان(centimorgan)مراجعه کنید.

:Markerمارکر،یک واژه نه چندان دقیق که مورد گروه های خونی،پلی مورفیسم های بیوشیمیایی و DNAبه کار می رود و اگر مشخص شود که با جایگاه ژنی مرتبط با بیماری پیوستگی نشان می دهد،می توان از آنها در تشخیص پیش از علائم،تعیین حالت حامل بودن و تشخیص پیش از تولد استفاده کرد.

::Marker chromosome کروموزوم مارکر،یک کروموزوم‌کوچک‌و اضافی با ساختار غیر طبیعی

 

aternal(matrilineal)inheritance توارث مادری،انتقال یک ناهنجاری ارثی از طریق مادر

:Matrilineal inheritance توارث از طریق مادر،به توارث مادری(maternal inheritance)مراجعه کنید.

:Maximum likelihood method روش بیشترین احتمال،محاسبه امتیازLODبرای مقادیر مختلف کسر نوترکیبی تتا برای تعیین بهترین تخمین کسرنوترکیبی.

:Meconium ileus مکونیوم ایلئوس،مسدود شدن روده کوچک در تازع متولدین به دلیل وجود مکونیوم)ماده لزج سبزرنگ(ضخیم و غلیظ شده،این ویژگی یکی از خصوصیات فیروزکیستی است.

:Meiosis میوز،نوعی تقسیم سلولی که در تولید گامت رخ می دهد و طی آن تعداد کروموزوم های سوماتیک نصف شده و گامت های هاپلوئید تولید میشود.

:Meiotic drive رانش میوزی،انتقال ترجیحی یک جفت آلل در حین میوز

:Mendelion inheritance توارث مندلی،توارثی که از قوانین مندلی،از جمله تفکیک آلل ها و جور شدن مستقل صفات،پیروی می کند.

:Merlin مرلین،محصولی پروتئینی ژن نوروفیبروماتوز تیپ2

:Messenger RNA(mRNA)

RNAپیک،مولکول تک رشته ای مکمل یکی از رشته های DNAدو رشته ای که در حین رونویسی سنتزشده و اطلاعات ژنتیکی مربوط به DNAرا برای سنتز پروتئین به ریبوزوم منتقل می کند.

:Metabolic disorder ناهنجاری متابولیسمی،یک ناهنجاری ارثی که دریک مسیر بیوشیمیایی نقض وجود دارد)یعنی یک خطای مادر زادی(

:Metacentric متاسانتریک،واژه ای که برای توصیف کروموزومی به کار می رود که درآن سانترومر تقریبا در وسط دو بازو با طول یکسان قرار دارد

:Metaphase متافاز،مرحله ای از تقسیم سلولی که در آن کروموزوم ها در صفحه استوایی سلول ردیف شده و غشای هسته از بین می رود

:Metaphase spreading گسترش متافازی،آماده کردن کروموزوم های موجود در متافاز میتوز)برای رنگ امیزی( ،زیرا کروموزوم ها دراین فاز در حداکثر فشردگی خود قرار دارند.

:Met hemoglobin مت هموگلوبین،یک مولکول هموگلوبین که آهن آن اکسید شده است.

:Methylation متیلاسیون،حک گذاری شیمیایی توالی های خاصی ازDNA طی مراحل گامت زایی)این حالت در بخش کوچکی از ژنوم انسان اعمال می شود(

:Micro deletion ریزحذف،یک حذف کوچکی کروموزومی که با آنالیز کروموزومی پرومتافازی با حد تفکیک بالا و یا با FISHقابل بررسی است.

:Microdeletion syndrome سندرم های ریز حذف شده،الگوهای ناهنجاری که در اثر ریز حذف کروموزومی ایجاد می شود.

:Microsatellite DNA

DNAمیکروساتلیت،تنوعات پلی مورفیسمی در توالی DNAکه نتیجه وجود تعداد متغیر تکراری های پشت سرهم دی نوکلئوتیدیCA،تری نوکلئوتیدی و تترانوکلئوتیدی ایجاد می شود

:Microsatellite instabilityناپایداری میکروساتلیتی،تغییر اندازه مارکر های پلی مورفیسمی میکروساتلیتی در مقایسه با مارکر های اولیه در شخص مبتلا به سرطان کلوروکتال ارثی غیرپولیپی(HNPCC) در اثر جهش در آنزیم های تعمیر جفت باز ناجور

:Microtubules میکروتوبول ها،لوله های طویل و سیلندری که از دسته ای از رشته های کوچک تشگیل شده اند و از اجزای مهم اسکلت سلولی هستند.

:Minichromosomes مینی کروموزوم ها،کروموزوم های مصنوعی حاوی اجزای سانترومری و تلومری که امکان تکثیر DNAخارجی رابه صورت مستقل از ژنوم فراهم می آورند.

:Minidystrophin مینی دیستروفین،یک ژن دیستروفین تغییریافته که در آن بخش زیادی از ژن حذف شده ،اما هنوز مقداری عملکرد طبیعی در آن دیده میشود.

:Mini satellite مینی ساتلیت،تنوع پلی مورفیسمی در توالی های DNAدر اثر تغییر در تعداد تکرار های پشت سرهم توالی کوتاه DNA

:Mismatch repair genes. ژن های تعمیر جفت باز ناجور،ژن های مربوط به آنزیم های غلط گیری(proofreading)که جهش در آنها باعث سرطان کلورکتال ارثی غیرپولیپی می شود.

:Missense mutation جهش بد معنی،یک جهش نقطه ای که منجر به تغییر در کدون یک اسید آمینه می شود.

Mitochondrial DNA(mt DNA)

DNAمیتوکندریایی،میتوکندری ها دارای ماده ژنتیکی مخصوص خود هستند،که کد کننده آنزیم های تولید کننده انرژی بوده و جهش در آنها با برخی از بیماری های ژنتیکی مرتبط است.

:Mitochondrial inheritance توارث میتوکندریایی،انتقال یک صفت میتوکندریایی که منحصرا از طریق خویشاوندان مادری صورت میگیرد

:Mitosis میتوز،نوعی تقسیم سلولی که در همانندسازی سلولی های سوماتیکی اتفاق می افتد.

:Mixoploidy میکسوپلوئیدی،وجود رده های سلولی با ترکیب متفاوت ژنتیکی در یک فرد

:Modifier gene ژن تعدیل کننده یا اصلاح گر،تنوع فنوتیپی حاصل از تعامل با ژن های دیگر

:Monosomy منوزومی،از دست رفتن یکی از اعضای یک جفت کروموزوم همولوگ که منجر می شود تعداد کل کروموزوم های دیپلوئید،یک کروموزوم کمتر شود.

:monozygtic twins(identical)دوقلوهای تک‌زیگوتی)یکسان(،نوعی دو قلوزایی که هردو عضچ ازیک تخم ایجاد شده اند.

:Morphogen مورفوژن،یک ماده شیمیایب و یا ترکیبی که بتواند یک فرآیند تکوینی را تعیین کند.

:Morphogenesis مورفوژنز،تکامل و تکوین)ایجاد(شکل یا ساختار

:Morula:مورولا،مرحله 12تا16سلولی یک جنین اولیه در سومین روز پس از لقاح

:Mosaaic موزاییک،فردی با دونوع رده سلولی مختلف،که این سلول ها ازیک سلول تخم منفرد مشتق شده اند.

:mRNA splicing پیرایشmRNA،حذف توالی های اینترونی غیر کدکننده از mRNAاولیه که باعث اتصال اگزون های ناپیوسته به یکدیگر و ایجاد یک mRNAبالغ می شود.این کار قبل از انتقال mRNAبه ریبوزوم های سیتوپلاسمی برای ترجمه صورت می گیرد.

:Mucoviscidosis موکوویسیدوز،یک واژه قدیمی برای فیبروز کیستی

:Multifactorial inheritance توارث چند عاملی،توارثی که بوسیله چندین ژن)که هریک اثر افزایشی اندک پلی ژنی داشته(و محیط ایجاد می شود

::Multigene families خانواده های ژنی چند عضوی،ژن های دارای شباهت های توالی و یا عملکرد را گویند.

:Multiple alleles آلل های چندگانه،وجود بیش از دو آلل در یک جایگاه ژنی دریک جمعیت

:Multiple myelomaمیلومای چندگانه،یک سرطان سلول های Bتولید کننده آنتی بادی که باعث تولید یک نوع آنتی بادی به مقدار زیاد می شود.

:Multipoint linkage analysis آنالیز پیوستگی چند نقطه ای،آنالیز تفکیک آلل ها در چندین جایگاه ژنی نزدیک بهم.

:Mutagen ماده جهش زا،عوامل فیزیکی،شیمیایی و پرتوهای یون ساز طبیعی و مصنوعی که می توانند باعث تغییر در DNAشوند.

:Mutant جهش یافته،ژنی که تحت تأثیر تغییر یا جهش قرار گرفته است

:Mutated in colorectal carcinoma(MCC)جهش یافتع در سرطان کلورکتال،ژنی در سرطان کلورکتال که نقش آن باازدست رفتن هتروزیگوسیتی ساختاری(LOCH)موقعیت 5q21مشخص شده است.

:Mutation جهش،یک تغییر در ماده ژنتیکی،که می تواند در یک ژن منفرد یا در تعداد یا ساختار کروموزوم ها باشد.جهشی که در گامت رخ می دهد به ارث رسیده و جهشی که در سلول های سوماتیم اتفاق می افتد به ارث نمی رسد.

:Mutation rate نرخ جهش،تعداد جهش هایی که درهر جایگاه ژنی خاص،درهر گامت و در هر نسل ایجاد می شود.

:Mutational heterogeneity هتروژنی موتاسیونی،ایجاد بیش از یک ناهنجاری تک ژنی خاص

:Mutator genes ژن های جهش زا،ژن های معادل ژن های کد کننده آنزیم های غلط گیر مخمری که در انسان باعث سرطان کلورکتال ارثی غیر طبیعی می شود.

:Myeloma میلوما،یک تومور مربوط به سلول های پلاسما یا تولید کننده آنتی بادی

:Natural killer cells سلول های کشنده طبیعی،لنفوسیت های دانه دار بزرگ با گیرنده های متصل شونده به کربوهیدارت در سطح خود بوده،که باعث شناسایی گلیکوپروتئین های باوزن مولکولی بزرگ درسطح سلول های عفونی شده با ویروس می شوند

:Neurofibromin نوروفیبرومین،محصول پروتئینی ژن نوروفیبروماتوز تیپ ۱

::Neutral gene ژن خنثی،ژنی که به نظر می رسد فاقد هیچ‌تأثیر آشکاری در احتمال توانایی بقای فرد باشد

:New mutation جهش جدید،رخ دادن یک تغییر در یک ژن در نتیجه یک عامل جدید.

:Nonconservative substitution جایگزینی غیرحفاظتی،جهشی که باعث کد شدن اسید آمینه ای با ساختار شیمیایی مختلف می شود)مثلا دارای بار متفاوت(و در نهایت منجر به ایجاد پروتئینی با ساختار متفاوت می شود.

:Nondisjunction عدم تفکیک،نقص در جدا شدن عضو یک جفت کروموزوک همولوگ در طول تقسیم سلول و توزیع آن به دو،به یک سلول دختری

:Nonidentical twin دوقلوهای ناهمسان،به دوقلوهای دوزیگوتی(Dizygotic twins)مراجعه کنید

:Non-insulin-dependent diabetes mellitus دیابت شیرین غیروابسته با انسولین،دیابتی که اغلب می توان آن را با رژیم غذایی و داروهای خوراکی درمان کرد و به دیابت نوع۲معروف است.

:Non-paternityعدم رابطه پدر-فرزند،فردی که تصور نی شود و یا بیان شده که پدر بیولوژیک‌کودکی است و در حقیقت این طور نیست.

Non-penetrance نفوذ ناکامل،وجود یک فرد هتروزیگوت درمورد یک ژن آتوزومی غالب که اثری از بیماری نشان نمی دهد

:Non-random mating آمیزش غیرتصادفی،به آمیزش جورشده (Assortative mating)مراجعه کنید.

:Nonsense mutation جهش بی معنی،جهشی که باعث ایجاد یکی از کدون های پایان شده و بنابراین منجر به پایان زود هنگام ترجمه پروتئین می شود.

:Non-synonymous mutation جهش نامترادف،جهشی که می تواند منجر به یک تغییر در پروتئین کد شده شود.

:Northern blotting نورترن بلات،تفکیک الکتروفورزیmRNNو سپس انتقال آن به یک فیلتر)کاغذ(و تعیین موقعیت آن با یک پروب رادیواکتیو.

:Nuclear envelopeغشای هسته،غشای احاطه کننده هسته که آن را از سیتوپلاسم جدا می کند.

:Nuclear pore منفذ هسته،شکاف هایی در غشای هسته که اجازه عبور و مرور مواد بین هسته و سیتوپلاسم را می دهد.

:Nucleolusهستک،ساختاری درون هسته که حاوی مقادیر فراوانRNAاست.

:Nucleosome نوکلئوزوم،زیر واحدهایDNAهیستون یک کروموزوم

:Nucleotide نوکلئوتید،اسید نوکلئیک از چندین نوکلئوتید تشکیل شده و هر نوکلئوتید ازیک باز نیتروژن دار،قند پنتوزی و یک گروه فسفات تشکیل شده است.

:Nucleus هسته،ساختاری درون هسته که حاوی کروموزوم ها و هستک است.

:Null allele آلل بی حاصل،به آمورف(Amorph)مراجعه کنید.

:Nullisomy نولی زومی،از دست رفتن هرعضو یک کروموزوم همولوگ

:Obligate carrier حامل اجباری،شخصی که برطبق محاسبات و آنالیز شجره نامه باید حامل یک ژن خاص باشد)مثلا والدین کودکی با بیماری آتوزومی مغلوب(

:Oligocene اولیگوژن،یکی از چند ژنی که در ایجاد فنوتیپ یک بیماری شرکت می کند

:Oligonucleotide اوایگونوکلئوتید،زنجیره ای متشکل از چند نوکلئوتید

:Oncogene آنکوژن،ژنی که با تاثیر برروی رشد و تکوین سلول می تواند باعث سرطان‌شود.

:Oncogeneic سرطان زا،واژه ای معادل)ایجاد کننده سرطان(است.

:Opsonization اپسونیزاسیون،آماده سازی یک عامل عفونی به منظور تولید یک پاسخ ایمنی

:Origin of replication مبدأ همانندسازی،نقاطی که از آنها همانند سازی DNAآغاز می شود.

:Orthologous اُتولوگ،یک ژن یا توالی حفظ شده مشترک بین گونه ها

:Oz. اوز،گروه واریانت های ژنتیکی ایمنوگلوبین زنجیره سبک لاندا

:P1-derived artificial chromosome(PACs)کروموزوم مصنوعی مشتق ازP1،ترکیب سیستمP1و عامل Fبه منظور حمل قطعاتDNAبیش از 150کیلوباز

:Pachytene quadrivalent کوادری والانت پاکی تن یا چهارظرفیتب پاکی تن،آرایشی که به وسیله دو جفت کروموزوم درگیر در جابه جایی دوطرفه در حین تفکیک در میوز1ایجاد می شود

:Packaging cell line رده سلولی بسته بندی کننده،یک رده سلولی که با یک رترو ویروس آلوده شده و در آن پرو ویروس طوری از لحاظ ژنتیکی مهندسی شده است که فاقد توالی بسته بندی کننده DNAپرو ویروس،به منظور تولید ویروس است.

:Packaging sequence توالی بسته بندی کننده،توالیDNAپرو ویروس مربوط به رترو ویروس که برای بسته بندی RNAرترو ویروسی به یک ویروس عفونی مورد نیاز است.

:Paint رنگ آمیزی،استفاده از پروب های نشان دار شده با مواد فلئورسنت برای هیبرید سازی آنها بایک کروموزوم موجود در گسترش متافازی،این پروب هااز یک کروموزوم،یا ازیک ناحیه کروموزومی مشتق شده اند.

:Pair-rule mutant جهش یافتهPair-rule،ژن های تکوینی شناخته شده در دروزفیل که سبب حذف های الگودهی در قطعات متناوب می شوند.

:Panmixisپان میکسی،به آمیزش تصادفی(Random mating)مراجعه کنید.

:Paracentric inversion واژگونی پاراسانتریک،یک واژگونی کروموزومی که سانترومر درون ناحیه دخیل در واژگونی نمی باشد.

:Paralogous پارالوگ،شباهت نزدیک ژن های مربوط به خوشه های ژنی مختلف مثلا HOXD13وHOXA13

:Parthenogenesis بکرزایی،ایجاد یک موجود زنده از یک تخمک لقاح نیافته

:Partial sex linkageپیوستگی جنسی ناقص،واژه ای که برای توصیف ژن های همولوگ یا ژن های ناحیه شبه آتوزومی کروموزوم هایXوYقرار گرفته است.

:Penetrance نفوذپذیری،درصدی از هتروزیگوت های یک ژن غالب که یک صفت رابیان می کنند،اگرچه با شدت کمتر.

:Peptide پپتید،بخشی از یک پروتئین

:Pericentric inversion واژگونی پری سانتریک،یک واژگونی کروموزومی که سانترومر درون ناحیه دخیل در واژگونی قرار گرفته است.

:Permissible dose دُز مجاز،یک حد مجاز اختیاری که احتمالا بسیار کمتر از دُزی است که می تواند باعث تاثیر عمده در فراوانی جهش های مضر درون جمعیت شود.

:Phage فاژ،واژه اختصاری برای باکتریوفاژ

:Pharmacogenetics علم فارماکوژنتیک،علم مطالعه تنوع های متابولیسم دارو،که توسط ژنتیک تعیین می شود.

:Phase فاز،ارتباط بین دو یا چند آلل،مارکرهایDNA،در دوجایگاه ژنتیکی پیوسته.اگر آلل ها بر روی یک کروموزوم قرار گرفته باشند،آنها در فاز(in phase)یا جفت شده(Coupled)هستند.

Phenocopy فنوکپی،ناهنجاریی که توسط عوامل محیطی ایجاد شده،ولی شبیه حالتی است که توسط یک عامل ژنتیکی ایجاد می شود.

:phenol-enhanced reassociation technique(PERT) روش تشدید اتصال مجدد با واسطه فنل،استفاده از ماده شیمیایی فنل برای تسهیل هیبریدسازی مجدد منابع متفاوتی از DNAدو رشته ای برای اینکه به توان توالی های DNAکه درهر گونه وجود ندارد را جداسازی کرد.

:Phenotype فنوتیپ،ظاهر)فیزیکی،بیوشیمیایی و فیزیولوژیک(یک فرد که نتجه تعامل محیط و ژنوتیپ است.

:Pink-eyed dilution همولوگ انسانی،ژنPink eyeموشی در زالی)آلبینیسم(نقش دارد.

:Plasma cellsپلاسما سل ها،لنفوسیت های B بالغ تولید کننده آنتی بادی

:Plasmidپلاسمید،یک DNAدو رشته ای کوچک حلقوی که قادراست درون یک باکتری به طور مستقل همانندسازی کند.

:platelet-derived growth factor(PDGF)فاکتور رشد مشتق از پلاکت،ماده ای که از پلاکت ها مشتق شده و باعث رشد دیگر سلول ها می شود.

:Pleiotropyپلیوتروپی،اثرات متعدد و گوناگون یک ژن

:Point mutation جهش نقطه ای،یک تغییر تک جفت بازی

:Polar body اجسام قطبی،سلول دختری گامت حاصل از تقسیم میوزی1و2که قرار نیست به یک گامت کامل تبدیل شود.

:Poly(A)tail دم پلیA،یکی توالی 20تا200نوکلئوتیدی از اسید آدنیلیک که به انتهای3’اکثر mRNA یوکاریوتی افزوده شده و با مقاوم ساختن آن در مقابل هضم نوکلئازی به mRNAپایداری می بخشد.

:Polygenesپلی ژن ها،ژن هایی که هریک سهم افزایشی اندکی در ایجاد یک صفت پلی ژنی دارا هستند.

:Polygenic inheritance توارث چندژنی،مشارکت ژنتیکی در اتیولوژی بیماری هایی که در ایجاد آنها هردو عامل ژنتیک و محیط نقش دارند.

:Polymerase chain reaction(PCR)واکنش زنجیره ای پلی مرازی،یک سری از واکنش های تکراری که در آن بااستفاده از پرایمرهای اولیگونوکلئوتیدی و DNAپلی مراز تکثیر یک توالی DNAمورد نظر انجام می شود.

:polymorphic information content(PIC)محتوی اطلاعاتی پلی مورفیسمی،مقدار تنوع در جایگاه خاصی از DNA

:Polymorphism پلی مورفیسم،وجود دو یا چند شکل ژنتیکی در جمعیت دریک فراوانی خاص که حتی نادرترین آنها نمیتواند تنها به دلیل جهش در چنین فراوانی در جمعیت حفظ شوند)و بنابراین دلایل دیگری برای حفظ آنها و در چنین فراوانی وجود دارد(

:Polypeptide پلی پپتید،هرترکیب آلی شامل سه یا تعداد بیشتری اسید آمینه است.

:Polyploidپلی پلوئید،هر مضرب صحیحی از تعداد کروموزوم های هاپلوئیدی(3N،4N,…..)

:Polyribosome پلی ریبوزوم،به پلی زوم(polysome)مراجعه کنید.

:polysome(polyribosome)پلی زوم،دسته ای از ریبوزوم های متصل به یک مولکولmRNAمنفرد

:Population genetics ژنتیک جمعیت،علم مطالعه توزیع آلل ها در جمعیت

:Positional candidate geneژن کاندید موضعی،ژنی که دریک ناحیه کروموزومی خاص واقع شده براین است که حاوی ژن مسئول بیماری یا فنوتیپ تحت مطالعه است و به این دلیل کاندید شده است که در آن ناحیه کروموزومی خاص قرار دارد.

:Positional cloning کلون سازی‌موضعی،نقشه برداری یک ناهنجاری در ناحیه ای خاص از یک‌کروموزوم که میتواند باعث شناسایی ژن مسئول ایجاد ناهنجاری شود.

:Posterior information اطلاعات پسین،اطلاعات حاصل از نتایج آزمایشات یا آنالیز زاده ها در شجره نامه که برای محاسبه خطر نهایی در دسترس است

:Posterior probability احتمال پسین،احتمال ترکیبی برای یک رخداد خاص که بر جمع تمام احتمالات ترکیبی موجود تقسیم می شود.

:Post-genomic genomics ژنومیک پساژنومی،به ژنومیک کاربردی(functional Genomics)مراجعه کنید.

:Posts translational processing پردازش پس از ترجمه،تغییرات متنوع پروتئین که پس از ساخته شدن برآن اعمال می شود)مانند افزوده شدن کربوهیدرات(

:Predictive testing آزمایش پیش گویی کننده،از علائم بیماری که اغلب در ارتباط با سنجش افراد در معرض خطر ابتلا به هانتیگتون به کار می رود.

:Preimplantation genetic diagnosis تشخیص ژنتیکی پیش از لاله گزینی،توانایی تشخیص وجود یک بیماری ارثی دریک لقاح انجام شده در شیشه قبل از لانه گزینی جنین مربوطه.

:Permutation پیش جهش،وجود یک ژن در شکل ناپایدار خود که می تواند دچار جهش بیشتر شده و در نهایت باعث ایجاد بیماری می شود.

:Prenatal diagnosis تشخیص پیش از تولد،استفاده از آزمایشات برای مشخص کردن اینکه آیا کودک تولد نیافته به بیماری خاصی مبتلا است یا نه.

:Presymptomatic diagnosis تشخیص پیش از علائم،استفاده از آزمایشات برای مشخص کردن وضعیت به ارث بردن ژن خاص مسبب بیماری،قبل از اینکه فرد علائم بیماری را بروز دهد.

:Prevalence شیوع،نسبت افرادی که دریک جمعیت خاص در یک زمان مشخص دارای یک صفت بوده و یا به یک بیماری مبتلا هستند.

:Primary response پاسخ اولیه،پاسخ به یک عامل عفونی باتولید اولیهIgMو تولیدIgGدر مرحله بعدی

:Prion پریون،یک ذره عفونی پروتئینی که در ایجاد چندین بیماری نادر تحلیل عصبی دخالت دارد.

:Prior probability احتمال پیشین،احتمال اولیه رخداد یک واقعه.

:Probability احتمال،نسبت تعدا دفعاتی که یک واقعه مورد نظر دریک سری بزرگی از وقایع اتفاق می افتد.

:Proband(index case)پروباند،یک فرد مبتلا)بدون توجه به جنسیت او(که از طریق او یک خانواده مورد توجه یک پژوهش گر قرار می گیرد.این فرد اگر مذکر باشد به آن propositus گفته شده و اگر شخص مونث باشدproposita نامیده می شود.

:Probe پروب)کاوش گر(،یک قطعه DNAتک رشته ای نشان دار شده که توالی مکمل خود را که مثلا برروی کاغذ نیتروسلولز قرار گرفته شناسایی کرده و به آن متصل می شود.

:Processing پردازش،تغییرات اعمال شده بررویmRNAکه در حین رونویسی انجام میشود و شامل پیرایش،کلاهک گذاری و پلی آدنیلاسیون است.

:Progress  zone منطقه پیشرفت،منطقه رشد که در زیر لبه اکتودرمی رأسی در یک جوانه اندامی)دست و پا(قرار گرفته است.

:Prokaryotesپروکاریوت ها،موجودات زنده ابتدایی که فاقد هسته مشخصی هستند)مانند باکتری ها(

:Prometaphase پرومتافاز،مرحله ای از تقسیم سلولی که در آن غشای هسته شروع به ناپدید شدن می کند و به کروموزوم هااجازه پراکنده شدن می دهد،دراین مرحله هر کروموزوم از طریق سانترومر خود به یک ل دوک میتوزی متصل می شود.

:Promoter پروموتور،یک توالی شناسایی که RNAپلیمراز به آن متصل می شود.

:Promoter elements اجزای پروموتور،توالی های DNAکه شامل توالی مورد توافقGGGCGGGو جعبه هوگنس جعبهTATA،غنی ازAT،و جعبه CAATهستند و در یک ناحیه 100تا 300جفت بازی واقع در 5’یا فرادست توالی کد کننده بسیاری از ژن های ساختاری در ارگانسیم های یوکاریوتی قرار گرفته اند و در تنظیم بیان ژن های منفرد نقش دارند.

:Pronucleiپرونوکلئوس ها یا پیش هسته ها،مرحله بعداز لقاح اووسیت که در آن سلول تخم دارای هسته تخمک و اسپرم مجزا ازهم است.

:Prophaseپروفاز،اولین مرحله قابل مشاهده تقسیم که در آن کروموزوم ها در حال فشرده شدن هستند.

:Propositaپروپوزیتا،یک فرد با جنسیت مونث که نماینده یک خانواده است.

:Propositus پروپوزیتوس،یک فرد با جنسیت مذکر که نماینده یک خانواده است.

:Proteinپروتئین،یک ترکیب آلی پیچیده که از صدها یا هزاران اسید آمینه تشکیل شده است.

:Proto-oncogeneپروتوآنکوژن،ژنی که در اثر جهش فعال کننده می تواند به یک آنکوژن تبدیل شود.واژه آنکوژن درحال حاضر برای هردو شکل طبیعی و فعال شده به کار می رود.توالی پروتوآنکوژن ژنومی با آنکوژن های ویروسی شباهت نشان می دهد.

:Pseudoautosomal شبه آتوزومی،ژن هایی که در نتیجه قرار گرفتن در بخش های همولوگ کروموزوم های XوYشبیه ژن های آتوزومی عمل می کنند.

:Pseudogeneژن کاذب،توالیDNAهمولوگ یک ژن شناخته شده که فاقد عملکرد است.

:Pseudohermaphrodite هرمافرودیت کاذب،شخصی‌با یک دستگاه تناسلی مبهم و یا دستگاه تناسلی متضاد با کروموزوم های جنسی خود است که در او فقط بافت های غده ای مربوط به یک جنس حضور دارد.

:Pseudo hypertrophy هیپرتروفی کاذب،در لغت به معنای افزایش حجم کاذب است.این حالت در ماهیچه ساق پای پسران مبتلا به دیستروفی عضلانی دوشن دیده می شود.

:Pseudomosaicism موزاییسم کاذب،یک نوع موزاییسم غیر حقیقی که به دلیل کشت سلول ها ایجاد می شود.

:pulse-field gel electrophoresis(PFGE)الکتروفورز ژل با ضربان متفاوت،روشی با آنالیز DNAبااستفاده روش الکتروفورز برای جدا کردن قطعات بسیار بزرگ DNAتاحد 2میلیون جفت باز است.

:Purine پورین،یک باز نیتروژنی با دو حلقه پنج اتمی و شش اتمی بهم چسبیده)شامل آدنین و گوانین(

:Pyrimidine پیریمیدین،یک باز نیتروژنی با حلقه شش کربنه )شامل سیتوزین و تیمین(

:Quantitative inheritance توارث کمی،به توارث پلی ژنی(polygenic inheritance)مراجعه کنید.

:Radiation absorbed dose(rad)مقدار پرتو جذب شده،تخمینی از مقداری از هرنوع پرتو یون ساز جذب شده بوسیله یک بافت؛یک راد(rad)معادل 100ارگ(erg)از انرژی جذب شده بوسیله یک گرم ازیک بافت است.

:Radiation hybrid سلول هیبریدی پرتوتابی شده،یک سلول غیر طبیعی حاوی قطعات کوچک کروموزوم های انسانی که در اثر ادغام با یک سلول انسانی اشعه دیده حاصل شده اند.این سلول ها در نقشه برداری فیزیکی بسیار مفید بوده اند.

:Random genetic drift رانش ژنتیکی تصادفی،تنوع شانسی در فراوانی آلل ها از یک نسل به نسل بعدی

:Random  mating (panmixis)آمیزش تصادفی،انتخاب یک جفت یا همسر بدون توجه به ژنوتیپ او

:Reading frame قالب خواندن یا چارچوب خواندن،ترتیب کدون های سه نوکلئوتیدی یک‌ژن که به اسید آمینه پروتئین ترجمه می شود.

:Recessive مغلوب،صفتی که درافراد هموزیگوت برای یک آلل خاص و‌نه در هتروزیگوت ها بیان می شود.

:Reciprocal translocation جابجایی دوطرفه،آرایش ساختاری کروموزوم ها که در آن مواد بین عضو از هر دو جفت همولوگ مبادله می شود.اگر هیچ ماده ژنتیکی‌از دست نرود و یا اضافه نشود جابه جایی از نوع دو طرفه خواهد بود.

:Recombinant DNA molecule مولکولDNAنوترکیب،یک اتصال بین دو توالی DNAمختلف که از منبع متفاوت منشاء گرفته اند)مثلا یک‌حامل حاوی یک توالی DNAخارجی(

:Recombination نوترکیبی،رخداد کراس اور بین دو جایگاه ژنی متصل به هم (linked)

:Recombination fraction کسر نوترکیبی،یک شاخص فاصله بین دو‌جایگاه ژنی که به وسیله احتمال رخ دادن یک کراس اور بین دوجایگاه تعیین می شود.

:Reduced penetrance نفوذ کاهش یافته،یک ژن غالب که در نسبتی از هتروزیگوت ها خود را بروز نمی دهد.

:Relative probability احتمال نسبی،به احتمال پسین مراجعه کنید.

:Relative Risk خطر نسبی،مقایسه فراوانی یک بیماری در یک شخص با یک مارکرخاص با فراوانی افراد سالم فاقد مارکر که جزء جمعیت عمومی می باشند.

:Repetitive DNA

DNAتکراری،توالی های DNAبا طول متغیر که تا صدهزار بار)تکرار متوسط(و بیش از صدهزار بار)شدیدا تکراری(در هر نسخه از ژنوم تکرار شده اند.

:Replication همانندسازی،فرآیند کپی برداری از DNAدو رشته ای مربوط به کروموزوم

:Replication bubble حباب همانندسازی،ساختاری که در اثر ادغام دو چنگال همانندسازی مجاور هم در زمان کپی کردن DNA،ایجاد می شود.

:Replication error اشتباه در همانندسازی،پدیده ناپایدارب میکروساتلیتی که در سرطان کلورکتال ارثی غیر پولیپی دیده می شود و این حالت در اثر جهش دریکی از آنزیم های غلط گیر DNAایجاد می شود.

:Replication fork چنگال همانندسازی،ساختاری که بر روی جایگاه های شروع همانندسازی مولکول DNAدو‌رشته ای مربوط به کروموزوم ایجاد می شود.

:Replication units واحد همانندسازی،مجموعه ای که شامل20تا 80جایگاه شروع همانندسازی است.

:Replicons رپلیکان،یک واژه عمومی که در موردحاملین DNAهم چون پلاسمیدها،فاژهاو کاسمیدهایی که دریک سلول باکتریایی تکثیر می کنند به کار می رود.

:Repressor مهارکننده)رپرسور(،محصول ژن تنظیم کننده یک اپران که اپراتور را مهار می کند.

:Repulsion وقتی که یک آلل خاص در یک جایگاه ژنی بر روی کروموزوک همولوگ نسبت به یک آلل اختصاصی دریک جایگاه ژنی پیوسته قرار گرفته باشد.

:Response elements عناصر پاسخ گو،توالی های تنظیمی DNAکه به آن مولکول های سیگنالی اتصال یافته و رونویسی را کنترل می کنند.

:Restriction endonucleases or enzymes آنزیم ها یا اندونوکلئازی محدود کننده یا تحدیدی،گروهی از آنزیم هایی که هریک DNAدو رشته ای را دریک توالی نوکلئوتیدی خاص برش داده و لذا قطعاتی با طول های مختلف تولید می کنند.

:Restriction fragment قطعات محدود شده،قطعاتDNAتولید شده به وسیله آنزیم های محدود کننده

:Restriction fragment length polymorphism(RFLP)پلی مورفیسم طولی قطعات محدود شده،پلی مورفیسم حاصل از حضور یا عدم حضور جایگاه های برش اختصاصی

:Restriction map نقشه محدود الاثر،آرایش خطی جایگاه های آنزیم محدود کننده

:Restriction site جایگاه برش،توالی بازی که به وسیله اندونوکلئازهای محدود الاثر شناسایی می شود.

:Reticulocytes رتیکولوسیت،گلبول های قرمز نابالغ که هنوز دارای mRNAمی باشند.

:Retrovirus رترو ویروس،ویروسی که با تبدیل شدن به پرو ویروس DNAهمانندسازی می کند.

:Reverse genetics ژنتیک معکوس،فرآیند شناسایی یک آنزیم یا پروتئین از طریق ژن آن محصول

:Reverse painting رنگ آمیزی معکوس،تکثیر یک قطعه کروموزومی ناشناخته همانند مضاعف شدگی های کوچک یا کروموزوم مارکر بااستفاده از PCR،که از آن به عنوان کاوشگر)پروبی(برای هیبریدسازی برروی یک گسترش متافازی طبیعی برای شناسایی منبع آن قطعه به کار می رود.

:Reverse transcriptase نسخه بردار معکوس،آنزیمی که سنتز DNAرا از RNAکاتالیز می کند.

:Reverse transcriptase PCR(RT-PCR)

PCRهمراه با رونویسی معکوس،استفاده از پرایمرهای خاص که حاوی توالی آغازین ترجمه در mRNAمی باشد)برای( PCR

و از آن برای ساختن cDNAاستفاده می شود.

:Ribonucleic acid(RNA)اسید ریبونوکلئیک،به RNAمراجعه کنید.

:Ribosomeریبوزوم،ساختارهای کروی کوچک در سیتوپلاسم که غنی از RNAبوده و محلی برای سنتز پروتئین هستند.

:Ring chromosome کروموزوم های حلقوی،یک کروموزوم غیر طبیعی که در اثر شکست هردو بازوی کروموزومی و اتصال هردو انتها و ایجاد یک حلقه ایجاد می شود.

:RNA(ribonucleic acid)اسید ریبونوکلئیک،اسیدهای نوکلئیک عمدتا در هسته و ریبوزوم ها وجود دارند.RNAپیامبر اطلاعات ژنتیک رااز هسته به ریبوزم ها در سیتوپلاسم منتقل کرده و به عنوان الگویی برای سنتز پلی پپتیدها قرار می گیرند.RNAناقل،اسیدهای آمینه فعال شده رااز سیتوپلاسم به mRNAمنتقل می کنند.

:RNA directed DNA synthesis سنتز DNAهدایت شده به وسیله RNA،استثنایی در مورد اصل مرکزی_فرآیندب که به وسیله بسیاری از RNAویروس ها برای تولید DNAبه کار می رود و این DNAقابلیت ورود به درون ژنوم را داراست.

:Robertsonian translocation جابه جایی روبرت سونین،یک جابه جابی بین دو کروموزوم آکروسانتریک که ماهواره ها از بازوهای کوچک آنها از دست می روند.

:Roentgen equivalent for men(rem)معادل رونتگن برای انسان،دُزی ازهر نوع پرتو که دارای اثر بیولوژیک مشابه و معادل یک راد(rad)از اشعه Xباشد.

:Satellite ماهواره)ساتلیت(،قسمت دیستال کروموزوم که از بقیه کروموزوم به وسیله یک قطعه باریک شده یا ساقه،مجزا شده است.

:Satellite DNA

DNAماهواره،یک کلاس از توالی های DNAکه در سانتریفیوژ شیب گرادیان به صورت یک ماهواره از بقیه DNAجدا شده و معادل 10تا15درصد DNAژنوم انسانی و حاوی توالی های کوتاه DNAبا تکرارهای پشت سرهم است که RNAهای ریبوزومی و ناقل را کد می کند.

:Screening غربالگری،شناسایی افراد جمعیت مبتلا به یک ناهنجاری خاص و یا دارای افراد حامل ژن بیماری

:Secondary hypertension فشارخون ثانویه،افزایش فشارخون که به علت یک عامل اولیه دیگری اتفاق می افتد.

:Secondary oocyte or spermatocyte اسپرماتوسیت یا اووسیت ثانویه،مراحل میانی گامت زایی در زنان و‌مردان که در آن جفت کروموزوم های مضاعف شده همولوگ از هم جدا شده اند.

:Secondary response پاسخ ثانویه،پاسخ ایمنی تشدید یافته که پس از تیمار مکرر یک ارگانیسم عفونی با آنتی ژن خارجی دیده می شود.

:Secretor locus جایگاه ژنی ترشح کننده،یک ژن در انسان ها که باعث ترشح آنتی ژن های گروه خونیABOدر بزاق و دیگر مایعات بدن می شود.

:Secretor status وضعیت ترشح کننده،وجود یا عدم وجود ترشح آنتی ژن های گروه خونی به درون مایعات بدن)مثلا بزاق(

:Segment polarity mutants جهش یافته های قطبیت قطعه،زن های تکوینی شناسایی شده در دروزوفیل که سبب حذف های الگودهی درهر قطعه می شوند.

:Segmental قطعه ای، یک منطقه محدود درگیر شده)مثلا یک جهش سوماتیک که به یک ناحیه از تکوین جنینی محدود است(.

:Segregation تفکیک،جداسازی آلل ها در طول میوز به طوری که هرگامت فقط حاوی یک عضو ازیک جفت آلل باشد.

:Segregation analysis آنالیز تفکیک،مطالعه الگویی که یک ناهنجاری در خانواده به ارث می رسد تا بتوان از طریق آن نحوه توارث آن بیماری را مشخص کرد.

:Segregation ratio نسبت تفکیک،نسبت افراد مبتلا به افراد غیر مبتلا دریک مطالعه خانوادگی.

:Selection انتخاب،نیروهایی که بر سازگاری تولید مثلی اثر گذاشته و بنابراین بر فراوانی یک بیماری خاص درون یک جمعیت مورد نظر تاثیر دارد.

:Selfish DNA

DNAخودخواه،توالی های DNAکه به نظر می رسد که دارای عملکرد اندکی بوده و پیشنهاد شده است که از طریق انتخاب برروی ژنوم،خودرا حفظ می کنند.

:Semi a conservative نیمه حفاظتی،فرآیندی در همانندیDNAکه به وسیله آن فقط یک رشته ازهر مولکول DNAدو رشته ای حاصل جدیدا ساخته شده است.

:Sense strand رشته سنس،رشته DNAژنومی که مانند mRNAحاصل از آن است.

:Sensivity حساسیت،به نسبتی از موارد تشخیص داده شده اطلاق می شود.شاخص حساسیت را می توان‌به وسیله تعیین نسبت موارد کاذب منفی محاسبه کرد)یعنی چه تعداد از موارد بیماری تشخیص داده نشده اند(

:Sequence توالی،یک قطعه از نوکلئوتید های DNA.همچنین این واژه در ارتباط با نقایص تولد یا ناهنجاری های مادرزادی که در نتیجه آبشاری از وقایع ایجاد می شوند که این آبشار به وسیله یک عامل اولیه منفرد)مثلا توالی پاتر(مانندفقدان کلیه ها ایجاد شده،به کار می رود.

:Severe  combined immunodeficiency نقص ایمنی مرکب شدید،یک شکل کشنده و هتروژن نقص ایمنی،همراه با عملکرد های معیوب سلولBو سلول Tکه می تواند باعث افزایش حساسیت ابتلا به هر دو عامل عفونی باکتریایی و ویروسی شود.

:Sex chromatin(Barr body)جسم کروماتینی،یک توده با رنگ پذیری فوق العاده که در طول اینترفاز در محیط اطراف هسته واقع شده و در حقیقت یک کروموزوم Xفشرده غیر فعال منفرد است،تعداد کروماتین جنسی یکی کمتراز تعداد کروموزوم Xاست )مثلا در مرد طبیعی و در زنان X,45وجود ندارد و در مردان XXY,47ودر زنان طبیعی یک عدد از آن وجود دارد(

:Sex chromosomes کروموزوم جنسی،کروموزوم های مسئول تعیین جنسیتXXدر زنان وXYدر مردان

:Sex-determining region of the y(SRY)ناحیه تعیین کننده جنسیت کروموزوم Y،بخشی از کروموزوم Yکه حاوی ناحیه تعیین کننده بیضه است.

:Sex influence متأثر ار جنس،وقتی که یک صفت ژنتیکی دریک جنس بیش از یک جنس دیگر بیان می شود.درحالت افراطی آن صفت فقط دریک جنس دیده می شود و محدود به جنس نامیده می شود.

:Sex limitation محدود به جنس،وقتی که صفت فقط در افراد یک جنس بروز می کند.

:Sex linkage وابسته به جنس،الگوی توارثی که به وسیله ژن های موجود برروی کروموزوم های جنسی نشان داده می شود.

:Sex-linked inheritance توارث وابسته به جنس،یک صفتی که به وسیله یک ژن برروی یکی از کروموزوم های جنسی تعیین می شود.

:Sex ratio نسبت جنسیت،نسبت تعداد تولدهای مذکر تقسیم بر تعداد تولدهای افراد مونث

:Short interspersed nuclear elements(SINES)عنصر هسته ای پراکنده کوتاه،پنج درصد از ژنوم انسان حاوی750000نسخه از توالی DNAبا طول 300جفت باز است که به ذره شناسایی کننده پیام (SRP)که در ساخته شدن پروتئین نقش دارد،شباهت زیادی دارد.

:Siamese twins دوقلوهای سیامی،دوقلوهای همسان و بهم چسبیده

:Sib(Sibling)خواهر/برادر،خواهر یا برادر

:Sickle cell crisis بحران سلول داسی شکل،یک دوره حاد همولیز در افراد مبتلا به بیماری داسی شکل دیده می شود که با حملات ناگهانی در سینه ،پشت،درد دست هاو پاها،تب و ادرار سیاه به علت وجود هموگلوبین آزاد در ادرار ،همراه است.

:Sickle cell disease بیماری سلول داسی شکل،وضعیت هموزیگوت هموگلوبین Sکه باآنمی و خطر بحران سلول داسی شکل همراه است.

:Sickle cell trait صفت داسی شکل،وضعیت هتروزیگوت هموگلوبینSکه با هیچ نوع عوارض پزشکی بااهمیت،تحت شرایط طبیعی همراه نیست.

:Sickling داسی شکل،فرآیند معیوب شدن مورفولوژی سلول های قرمز خون تحت اکسیژن اندک در افراد با بیماری داسی شکل

:Sievert(Sv)سیورت،معادل 100رم است.

:Signal Transduction انتقال پیام،یک مسیر پیچیده چند جزئی از غشا سلول به سمت سیتوپلاسم و هسته است که دارای حلقه های پس خوردی مثبت و منفی برای تنظیم دقیق تکثیر و تمایز سلول است.

:Silencers خاموش کننده،یک تشدید کننده منفی که عملکرپ طبیعی آن سرکوب بیان ژن است.

:Silent mutation جهش خاموش،یک جهش نقطه ای در یک کدون که به دلیل لغزش(degeneracy)کد ژنتیکی باز هم،همان اسید آمینه راایجاد می کند.

:Single-Stranded Conformational Polymorphism(SSCP)پلی مورفیسم کنفورماسیون تک رشته،یک سیستم تشخیص جهش که در آن تفاوت در ساختار سه بعدی DNAتک رشته ای می تواند باعث تفاوت در حرکت الکتروفورزی تحت شرایط خاص می شود.

:Sister chromatids کروماتیدهای خواهری،کروماتیدهای دختری یکسان که از یک کروموزوم منفرد مشتق شده اند.

:Sister chromatid exchange تبادل کروماتید خواهری،تبادل)کراس اور(مواد ژنتیکی بین دو کروماتید)خواهری(

:Site-directed mutagenesis جهش زایی هدف دار،توانایی تغییر یا دست کاری توالی DNAیا ژن ها به شیوه مستقیم به وسیله فرآیندهایی هم چون جهش زایی به وسیله وارد کردن یک قطعه (insertional mutagenesis)یا نوترکیبی همولوگ برای تعیین تاثیر این تغییرات برروی عملکرد آنها

:Skeleton Mapنقشه برداری اسکلتی،نقشه برداری چارچوبی(framework map)

:Skewed X-inactivation غیرفعال سازی Xغیر تصادفی ،الگوی غیر تصادفی غیر فعال شدن یکی از کروموزوم هایXدر افراد مونث که به دلایل مختلفی صورت می گیرد)مانند جابه جاییX_آتوزوم(

:Slipped Strand impairing جفت شدن ناجور رشته سرخورده،جفت شدن ناصحیح تکرارهای پشت سرهم دو رشته DNAمکمل در طول همانندسازی DNAکه تصور براین است که باعث تنوع در تعداد تکرار های DNAمیکروساتلیت می شود.

:Small nuclear RNA molecules مولکول های RNAکوچک هسته ای،مولکولRNAکه در پیرایش mRNAنقش دارند.

:Soft markers مارکرهای غیرقطبی،یافته های اولتراسوند ساختاری کوچک که با احتمال وجود ناهنجاری درجنین مرتبط می باشند.

:Solenoid model مدل سولنوئید،مدل پیچیده از ساختار چهارم کروماتین

:Domestic cell gene therapy ژن درمانب سلول سوماتیک ،تغییر یا جایگزینی یک ژن محدود به سلول های غیر جنسی

:Somatic cell hybrid هیبریدسازی سلول سوماتیک،روشی که شامل اتصال سلول هاازدو گونه مختلف بوده و منجر به از دست رفتن کروموزوم یکی از انواع سلول ها می شود و برای نسبت دادن ژن ها به کروموزوم خاص به کار می رود.

:Somatic cells سلول های بدنی)سوماتیک(،سلول های غیر جنسی بدن

:Somatic mosaicism موزائیسم سوماتیکی،وجود دو رده سلولی مختلف دریک بافت خاص و یا وجود بافتی که از لحاظ ژنتیکی متفاوت است.

:Somatic mutation جهش سوماتیک،یک جهشی که محدود به سلول های غیر جنسی است.

:Sonic hedgehog سونیک هج هاگ،یکی از سه همولوگ ژن های Segment Polarity hedgehog در پستانداران است.

:Southern blot ساترن بلات،روشی برای انتقال قطعات DNAاز ژل آگارز به کاغذ)فیلتر(نیتروسلولز DNAموجود برروی کاغذ که می تواند بایک پروب )کاوشگر(یا توالی DNAتک رشته ای مکمل هیبرید شود.

:Specific acquired or adaptive immunity ایمنی سازشی یا اکتسابی اختصاصی،یک پاسخ ایمنی اختصاصی که در مواجه با عامل عفونی ایجاد می شود.

:Specificity اختصاصیت،گستره ای که در آن یک آزمایش می تواند فقط افراد مبتلا را شناسایی کند.اگر افراد غیر مبتلا بیمار تشخیص داده شوند به این حالت کاذب مثبت (false positive)می گویند.

:Spermatidاسپرماتید،گامت مذکر هاپلوئید بالغ

:Spindleدوک ،ساختاری که مسئول حرکت کروموزوم ها در طی تقسیم سلولی است.

:Splicing پیرایش،بازیابی اینترون ها و اتصال اگزون ها در RNAدر طول رونویسی که طی آن اینترون کنار گذاشته می شود و اگزون ها بهم متصل می شود.

:Splicing branch site جایگاه انشعاب پیرایش ،یک نوکلئوتیپ موجود در اینترون که در پیرایشmRNA نقش دارد.

:Splicing consensus sequences توالی های مورد توافق پیرایش،توالی های DNAاطراف جایگاه های پیرایش

:Spontaneous mutation جهش خود به خودی،یک جهشی که به صورت»از نو«ایجاد می شود و علت آن عوامل محیطی هم چون جهش زا نیست.

:Sporadic اسپورادیک)تک گیر(،وقتی که یک بیماری فقط یک نفر را درخانواده مبتلا می کند.

:SRY(sex-reversed)معکوس شده جنسیY،ناحیه تعیین کننده جنسیت برروی کروموزوم Yکه حاوی ژن تعیین کننده بیضه ای (TDF)است.

:Stable mutation جهش پایدار،جهشی است که در انتقال به نسل بعد پایدار)بدون تغییر(باقی می ماند.

:Stop codonsکدون پایان،یکی از یه کدون (UAG,UAA,UGA)که باعث پایان ساخته شدن پروتئین می شوند.

:Sub-chromosomal mapping نقشه برداری تحت کروموزومی،نقشه برداری یک ژن یا توالی DNAموردنظر در یک ناحیه از کروموزوم

:Submetacentric ساب متاسانتریک،کروموزوم هایی که در آن سانترومر کمی دورتر از مرکز واقع شده است.

:Substitution جایگزینی،تغییر یک جفت باز که با نوکلئوتید دیگر جایگزین می شود.

:Suppressor Iymphocytes لنفوسیت های سرکوب گر،یک زیر کلاس از لنفوسیت های Tکه پاسخ ایمنی را تنظیم می کنند،مخصوصا پاسخ ایمنی به سلول های»خودی«را مهار می کنند.

:Switching تغییر تیپ،تغییر در نوع زنجیره های گلوبینی شبه آلفا و بتا که به طور طبیعی در طول تکوین رویانی و‌جنینی انجام می شود.

:Synapsis سیناپس،جفت شدن کروموزوم های همولوگ در میوز

:Synaptonemal complex کمپلکس سیناپتونمال،یک ساختار پروتئینی پیچیده که می تواند بین دو کروموزوم همولوگ در طول میوز شکل گیرد.

:Syndrome سندرم،یک مجموعه از نشانه ها و علائم که همگی باهم در یک ناهنجاری خاص دیده می شوند.

:Synonymous mutation جهش های مترادف،به جهش های خاموش(Silent)مراجعه کنید.

:Syntenic genes ژن های سینتنیک ،دو ژن در جایگاه های ژنی مختلف که برروی کروموزوم یکسانی قرار گرفته اند.

:Tتیمین،یک اختصار برای باز تیمین

:TATA(mogness)boxجعبه TATA

)هوگنس(،به هوگنس مراجعه کنید.

:T cell surface antigen receptor گیرنده آنتی ژن سطح سلول T،گیرنده های مختص به آنتی ژن بر سطح لنفوسیت هایT

:T Iymphocytes لنفوسیت T،لنفوسیت هایی که در پاسخ ایمنی سلولی نقش دارند و نام آنها از Thymusمشتق شده است.

:Tandemly repeated DNA Sequences توالی های DNAبا تکرارهای پشت سرهم،قطعاتDNAحاوی بلوک های از تکرار های پشت سرهم که غیر کد کننده بوده و می توانند در طول ژنوم پراکنده باشند و یا محدود به نقطه خاصی از ژنوم باشند.

:Target DNA

DNAهدف،DNAحامل یا وکتور که با وارد کردن DNAخارجی به آن می توان DNAنوترکیب تولید کرد.

:Telomereتلومر،بخش انتهایی )دیستال(یک بازوی کروموزومی

:Telomeric DNA

DNAتلومری،بخش انتهایی تلومرهای کروموزوم ها که حاوی 10تا 15(kb)کیلوباز توالی های تکراری پشت سرهم 6bpاز DNAمی باشند.

:Telophase تلوفاز،مرحله ای از تقسیم سلولی که کروموزوم ها به طور کامل در دو گروه از هم جدا شده اند و هر گروه درون یک غشاء هسته ای محصور شده است.

:Template Strand رشته الگو،رشته ای از DNA مارپیچ دو رشته ای که از روی آن mRNAرونویسی می شود.

:Teratogen تراتوژن ،ژنی که اگر جهش یابد می تواند شکلی ازیک ناهنجاری تکوینی راایجاد کند.

:Terminator خاتمه دهنده،توالی از نوکلئوتید ها در DNAکه خاتمه ترجمه را در mRNAکد می کنند.

:Tertiary Trisomy تریزومی سه گانه،نتیجه ای که از تفکیک 3به1یک جابه جایی دو طرفه متعادل حاصل شده و در اثر وجود کروموزوم مشتق شده اضافی ایجاد می شود.

:Tetraploidy تتراپلوئیدی،دو برابر تعداد دیپلوئید طبیعی کروموزوم ها(4N)را گویند.

:Thalassemia intermedia تالاسمی حد واسط،فرم خفیف تر تالاسمی بتا که کمتر نیاز به انتقال خون دارند.

:Thalassemia minor تالاسمی مینور،یک بیماری حدواسط هموگلوبین انسانی که به دلیل کاهش تولید یکی از زنجیره های گلوبین ایجاد می شود.

:Thalassemia trait صفت تالاسمی،حالت هتروزیگوت بتا که با کم خونی فاقد علامت،خفیف،میکروسیتیک و هیپوکرومیک همراه است.

:Three-prime(3′)endانتهای 3’پرایمر،انتهای یک رشته RNAیا DNAبا گروه هیروکسیل3’آزاد.

:Threshold حد آستانه،مفهمومی که در مورد بیماری هایی که توارث چند عاملی نشان می دهند به کار می رود تا فنوتیپ ناپیوسته را دریک فرآیند یا صفتی که پیوسته است)مثل شکاف لب که در اثر اختلال در فرآیند تکوین صورت ایجاد شده است(

:Thymine تیمین،یک باز پیریمیدینی در DNA

:Tissue typing تعیین نوع بافت،آزمایش DNA،سرولوژیکی و‌سلولی،برای تعیین سازگاری بافتی جهت پیوند عضو.

:Transacting عمل گرترانس،عوامل رونویسی که برروی ژن ها در فواصل عمل می کنند و معمولا درهر دو کپی یک ژن برروی هر کروموزوم اثر می گذارند.

:Transcription رونویسی،فرآیندی که توسط آن اطلاعات ژنتیکی از DNAدر کروموزوم ها به mRNAمنتقل می شود.

:Transcription factors عوامل رونویسی،ژن ها از جمله HOX,PAXوژن های دارای موتیف انگشت روی که رونویسیRNAرا با اتصال به توالی های تنظیمی ویژه DNAکنترل کرده و کمپلکس هایی را تشکیل می دهند که رونویسی را توسط RNAپلیمراز آغاز می کنند.

:Transfection ترانسفکشن،انتقال DNAبه سلول های باکتریایی توسط آلوده سازی با فاژ جهت تولید ذرات ذرات فاژ آلوده کننده.هم‌چنین به انتقال DNAبیگانه به درون سلول های یوکاریوتی در محیط کشت نیز گفته می شود.

:Transfer RNA

DNAناقل،مولکولRNAدخیل در انتقال اسیدهای آمینه در فرآیند ترجمه.

:Transformation ترانسفورماسیون،نوترکیبی ژنتیکی در باکتری ها که در آن DNAبیگانه وارد شده به باکتری وارد کروموزوم باکتری پذیرنده می شود.به تغییر سلول طبیعی به حالت بدخیمی مثلا در اثر عفونت سلول های طبیعی با آنکوژن های ویروسی ،نیز گفته می شود.

:Transgenic animal model مدل حیوانی ترانس ژنتیک،استفاده از تکنیک های مثل جایگزینی هدف مند ژنی برای ایجاد جهش هایی دریک ژن خاص در گونه های جانوری دیگر جهت مطالعه یک بیماری توارثی در انسان

:Transient polymorphism پلی مورفیسم موقتی،دو واریانت آللی متفاوت موجود دریک جمعیت که فراوانی نسبی آنها به دلیل برتری انتخابی یا عدم برتری یکی بر دیگری تغییر می کنند.

:Transitionانتقال)ترانزیشن(،یک جایگزینی شامل جابه جایی یک نوع نوکلئوتید با نوکلئوتید مشابه را گویند مثلا یک پیریمیدین به جای یک پیریمیدین دیگر،Cبه جای Tیا برعکس یا یک پورین به جای پورین دیگر،Aبه جای Gیا برعکس.

:Translation ترجمه،فرآیندی که توسط آن اطلاعات ژنتیکی از mRNAبه پروتئین ترجمه می شود.

:Translocation جابه جایی،انتقال ماده ژنتیکی از یک کروموزوم به کروموزوم دیگر را گویند.اگر تبادل ماده ژنتیکی بین دو کروموزوم وجود داشته باشد آن گاه به عنوان یک جابه جایب دو‌طرفه در نظر گرفته می شود.یک جابه جایی بین دو کروموزوم آکروسانتریک با ادغام سانتروها صورت می‌گیرد که به آن جابه جایی روبرت سونین می گویند.

:Transposon ترانسپوزون،عناصر ژنتیکی متحرک که قادرند تکثیر یافته و یک کپی از خود را در جایگاه جدیدی از ژنوم درج نمایند.

:Transversionتبدیل)ترانس ورژن(،جایگزینی یک پیریمیدین به وسیله یک پورین و بالعکس.

:Triple test آزمایش سه گانه،آزمایشی که خطر داشتن جنین مبتلا به سندرم داون را در سه ماهه دوم حاملگی مشخص می کند.دراین آزمایش سن مادر،سطح-فیتوپروتئین سرم،استریول و گنادو تروپین کوریونی انسانی سنجش می شود.

:Triplet amplification or expansion گسترش تکرار های سه تایی،افزایش تعداد تکرارهای سه تایی که مسئول جهش در تعدادی از بیماری های تک ژنی هستند.

:Triplet code کدهای سه تایی،یک سری از بازهای سه تایی درمولکول RNAوDNAکه یک اسید آمینه خاص را کد می کند.

:Triploid تریپلوئیدی،یک سلول با سه مجموعه هاپلوئید از کروموزوم ها یعنی 3N

:Trisomy تریزومی،وجود یک کروموزوم علاوه بر تعداد کروموزوم های طبیعی  یعنی2N+1،بنابراین درهر یک از سلول های فرد ازیک کروموزوم خاص به جای دو نسخه ،سه نسخه وجود دارد.

:Trophoblast تروفوبلاست،یک لایه خارجی از سلول های رویان اولیه که بعدها به جفت تبدیل می شود.

:Truncate ascertainment تعیین و )شناسایی(ناقص،به incomplete ascertainment مراجعه کنید.

:Tumor suppressor geneژن سرکوبگر تومور،ژن هایی که به نظر می رسد مانع از ایجاد نوع خاصی از تومورها شوند.

:Tyrosine-negative albinism آلبینیسم)زالی(تیروزین منفی،شکلی از زالی چشمی-پوستی که در آن ملانین تولید نشده و آن می توان در شیشه بررسی کرد.

:Uیوراسیل،حرف اختصاری برای باز یوراسیل

:Ultrasonography اولتراسونوگرافی،استفاده از امواج فراصوتی برای تصویربرداری از اشیاءقرار گرفته در مسافتی خاص)مثلا ازیک جنین درحال تکوین در رحم(

:Unbalanced translocation جابه جایی نامتعادل،یک جابه جایی که در آن از دست رفتن یا کسب مواد کروموزومی مشاهده می شود)مثلا مونوزومی ناقص یکی از بخش ها و تریزومی ناقص بخش دیگر درگیر درجابه جایی(

:Unifactorial(Mendelizing)تک عاملی،توارثی که به وسیله یک لکوس منفرد کنترل می شود.

:Uniparental disomy دیزومی تک والدی،وقتی رخ می دهد که فردی هردو کروموزوم همولوگ خود را از یک والد به ارث می برد.

:Uniparental heterodisomy هترودیزومی تک والدی،نوعی دیزومی تک والدی که حاصل توارث دو کروموزوم همولوگ مختلف ازیک والد است.

:Uniparental isodisomyایزو دیزومی تک والدی،نوعی دیزومی تک والدی که حاصل توارث دو کپی ازیک کروموزوم منفرد،یکی از کروموزوم های همولوگ ازیک والد است.

:Unipolar illness بیماری تک قطبی،یک بیماری افسردگی

:Universal donor دهنده عمومی،شخصی با گروه خونی Oو Rhمنفی که می تواند به هر شخصی بدون توجه به گروه خونی اش خون اهدا کند.

:Universal recipient گیرنده عمومی،شخصی با گروه خونی ABوRhمثبت کع می تواند ازهر شخصی بدون توجه به گروه خونی اش خون دریافت می کند.

:Unstable mutations جهش های ناپایدار،جهش هایی که وقتی به نسل بعد منتقل می شوند به شکل تغییر یافته هستند)مانند جهش های تکرار سه تایی(

:Uracil یوراسیل،یک باز پیریمیدنی در RNA

:Utrophin یوتروفین،ژنی برروی کروموزوم 6که دارای همولوژی )شباهت(با ژن دیستروفین است.

:Variable expressivityشدت بیان متغیر،تنوع در شدت ویژگی هایی فنوتیپی در افراد مبتلا به  ناهنجاری های آتوزومی غالب دیده می شود)مثلا تعداد متغیر لکه های شیرقهوه ای یا نوروفیبروم در نوروفیبروماتوز تیپ( 1

:Variable region ناحیه متغیر،بخش هایی از زنجیره های سبک و سنگین ایمنوگلوبولینی که ازیک آنتی بادی به آنتی بادی دیگر متفاوت بوده و در اختصاصیت آنتی بادی نقش دارد.

:Variants واریانت ها،آلل هایی با فراوان کمتر ازیک درصد جمعیت

:Vactorحامل)وکتور(،یک پلاسمید،فاژ،کاسمید که می توان برای کلون سازی یک‌قطعه DNAخارجی را وارد آن کرد.

:Virions ویریون ها،ذرات ویروسی عفونت زا

:Virus ویروس،یک ارگانیسم حاویDNAیاRNAبا پوشش پروتئینی که قادر است فقط درون سلول های باکتریایی یا یوکاریوتی تکثیر پیدا کند.

:Winglessوینگلس،گروهی از مورفوژفون ها که به وسیله ژن های segment polarity کد می شوند.

:X-chromatinکروماتین X،به جسم بار یا کروماتین جنسی مراجعه کنید.

:X-inactivation غیرفعال سازی X،به لیونیزاسیون (Ionization)مراجعه کنید.

:X-inactivation centerمرکز غیرفعال سازیX،بخشی از کروموزومX،مسئول فرآیند غیر فعال سازیX

:X-linkage وابسته بهX،ژن های موجود برروی کروموزوم X

:X-linked dominant وابسته به X،ژن های موجود برروی کروموزوم X که در افراد مونث هتروزیگوت بروز پیدا می کنند.

:X-Iinked recessive مغلوب وابسته به X،ژن هایی که به وسیله زنان حمل می شوند و در مردان همی زیگوت بروز می یابند.

:Xanthomataگزانتوم،تجمع لیپیدها به صورت زیر پوستی اغلب در اطراف تاندون ها؛این علامت با متابولیسم لیپیدی معیوب در ارتباط است.

:Yeast artificial chromosome(YAC)کروموزوم مصنوعی مخمر،یک کتور کلون سازی پلاسمیدی که حاوی توالیDNAسانترومری،تلومری و توالی های همانندسازی خود مختار(ARS)کروموزومی بوده و قادر به کلون کردن قطعات DNAبین 2تا 3میلیون جفت باز هستند.

:Y-linked inheritance توارث وابسته به Y،به توارث هولاندریک(Holandric)مراجعه کنید.

:Zinc fingerانگشت روی،زواید انگشت مانند که از های آمینه تشکیل شده ،بین دو‌اسید آمینه سیستئین مجزا از هم قرار گرفته اند و باایجاد کمپلکس بافلز روی پایدار شده و می توانند به توالی های DNAخاصی متصل شوند.این بخش عمدتا در عوامل رونویسی وجود دارد.

:Zona pellucidaزونا پلاسیدا،لایه سلولی احاطه کننده تخمک بالغ لقاح نیافته

:Zone of polarizing activityناحیه فعالیت قطبی کننده،ناحیه ای درحاشیه ای خلفی یک جوانه اندامی)دست و پا(درحال تکوین که تعیین کننده محور قدامی-خلفی است.

:Zoo blot زوبلات،ساترن بلات DNAحاصل از گونه های مختلف به منظور جستجوی شواهدی برای توالی های DNAحفظ شده در طول تکامل

:Zygoteسلول تخم،تخمک لقاح یافته

 

سایت ویستاژن لغت نامه مهندسی ژنتیک از کتاب کلون سازی ژن ها و آنالیز DNA  نوشته پروفسور براون را در اختیار شما عزیزان قرار داده است.

آدنوویروس : (Adenovirus)  : ویروس جانوری که از مشتقات آن برای کلون کردن ژن­ها در سلول­های پستانداران استفاده می­شود .

آرایش فضایی : (Conformation) : سازمان­یابی فضایی یک مولکول . اشکال خطی و حلقوی ، آرایش­های فضایی ممکن برای پلی­نوکلئوتیدها هستند .

آگروباکتریوم تومه ­فاشینس : (Agrobacterium tumefaciens) : باکتری خاکزی که اگر دارای پلاسمید Ti باشد می­تواند در تعدادی از گونه­های گیاهان دو لپه­ای ایجاد گال تاجی کند .

آنتی سنس RNA:    

آنالیز پیوستگی RFLP :

(RFLP Linkage analysis) : روشی است که از RFLP به عنوان نشانگری برای حضور یک الل خاص در نمونه DNA استفاده می­کند . اغلب از این روش برای غربالگری افرادی که حامل ژن معیوب عامل یک بیماری ژنتیکی هستند ، استفاده می­شود .

آنالیز حذف : ( Deletion analysis) : شناسایی توالی­های کنترل کننده یک ژن با مشخص کردن اثر حذف ناحیه خاصی از فرادست ژن بر بیان آن .

آنالیز با آنزیم ­های محدودگر : (Restriction analysis) : تعیین تعداد و اندازه قطعات DNA حاصل از برش یک قطعه DNA با یک آنزیم محدودگر.

آنزیم­ های محدودگر : (Restriction endonuclease) : اندنوکلئازهایی هستند که مولکول­های DNA را تنها در توالی­های نوکلئوتیدی خاص می­برند .

آنیلینگ : (Annealing) : اتصال یک الیگونوکلئوتید به یک مولکول DNA تک رشتهآی از طریق هیبرید شدن با آن .

ابرمارپیچ : (Supercoiled) : آرایش فضایی DNA حلقوی که در اثر فشار کششی به شکلی شبیه سیم تلفن در می­آید .

اِپی زوم : (Episome) : پلاسمیدی که می-تواند درون کروموزوم سلول میزبان وارد شود .

اتورادیوگرافی : (Autoradiography) : روشی برای ظاهر سازی مولکول­هایی که با مواد رادیواکتیو نشاندار شده­اند. در این روش از یک فیلم عکاسی حساس به اشعه X استفاده می­شود .

اتیدیوم برماید : (Ethidium bromide) : یک ماده شیمیایی فلورسنت که میان جفت بازهای مولکول DNA دورشته­ای وارد می­شود و از آن برای تشخیص DNA استفاده می­شود .

اثر جایگاهی : (Positional effect) :  تفاوت در میزان بیان ژن­هایی که در جایگاه­های مختلفی از ژنوم کلون شده­اند .

ارزیابی تداخل ناشی از تغییر : ( Modification interference assay) : روشی است که از تغییرات شیمیایی برای مشخص کردن نوکلئوتیدهای درگیر در برهم کنش­های DNA با پروتئین متصل شونده به آن سود می­جوید.

اِسفروپلاست : (Sphaeroplast) : سلولی که بخش­هایی که از دیواره سلولی­اش را از دست داده است .

اضافه کردن ژن : (Gene addition ) : از استراتژی­های مهندسی ژنتیک که شامل وارد کردن یک یا چند ژن جدید به درون یک موجود زنده است .

اگزوتروف : (Auxotroph) : میکروارگانیسم جهش یافته­ای که تنها در حضور ماده مغذی رشد می­کند که سویه وحشی از آن بی­نیاز است .

اگزونوکلئاز : (Exonuclease) : آنزیمی که نوکلئوتیدها را تک­تک از یک انتهای مولکول اسید نوکلئیک جدا می­کند .

القا : (Induction) : (1) در مورد یک ژن : روشن شدن بیان یک ژن یا چند ژن در پاسخ به حضور یک ماده شیمیایی یا تحریکات دیگر

(2) در مورد فاژ λ : خارج شدن ژنوم λ وارد شده به درون ژنوم باکتری و ورود آن به فاز لیتیک در پاسخ به یک ماده شیمیایی یا تحریکات دیگر .

الکتروپوریشن : (Electroporation ) : روشی برای افزایش جذب DNA توسط پروتوپلاست­ها از طریق اعمال ولتاژ بالا که موجب ایجاد سوراخ­های ریز موقت در غشای سلول می­شود .

الکتروفورز : (Electrophoresis) : جدا سازی مولکول­ها بر اساس نسبت بار به جرم آن­ها .

الکتروفورز با میدان الکتریکی متغیر عمود بر هم : (Orthogonal field altetnation gel electrophoresis (OFAGE)) : روش الکتروفورز روی ژل که از میدان الکتریکی نوسان­دار برای جداسازی قطعات بزرگ DNA استفاده می­شود .

الگو : (Template) : پلی­نوکلئوتیدها ( یا بخشی از یک پلی­نوکلئوتید) که ساخته شدن یک پلی نوکلئوتید مکمل را هدایت می­کند .

المثنی سازی : (Replica Plating) روشی که کلونی­ها رشد کرده روی پلیت آگاردار به پلیت جدیدی منتقل می­شوند ، به طوری که کلونی­ها جایگاه خود را در پلیت جدید نیز به همان ترتیبی که روی پلیت قبلی رشد کرده بودند ، حفظ می­کنند .

الیگونوکلئوتید : (Oligonucleotide) : مولکول DNA  کوچک ، مصنوعی و تک رشته­ای مثل آنهایی که به عنوان پرایمر در PCR یا توالی­یابی DNA استفادهمی­شوند .

انتخاب : (Selection) : جدا کردن کلونی که حامل مولکول DNA نوترکیب مورد نظر است .

انتخاب Lac :

(Lac selection) : روشی برای مشخص کردن باکتری­هایی نوترکیبی که دارای حامل­هایی هستند که ژن Lacz’ را دارند . باکتری­ها را روی محیط کشتی که دارای آنالوگ لاکتوز است ، کشت می­دهند که در صورت وجود فعالیت  β- گالاکتوزیدازی ، رنگ آبی ایجاد می­شود .

انتقال ساترن : (Southern transfer) : روشی برای انتقال نوارهای DNA از ژل آگارز به غشای نایلونی یا نیتروسلولزی .

انتقال مستقیم ژن : (Direct gene transfer) : فرایند کلون کردن بدون استفاده از حامل ، کهژن به درون کروموزوم وارد می­شود و می­تواند درون میزبان همانند سازی کند .

انتقال نورترن : (Northern transfer) : روشی برای انتقال نوارهای RNA از ژل /اگارز به غشای نایلونی یا نیتروسلولزی .

انتقال وسترن : (Western transfer) : روشی برای انتقال نوارهای پروتئینی از ژل الکتروفورز به غشای پایه.

انتقال هسته : (Nuclear transfer) : روشی برای ایجاد جانوران ترانس ژنیک که شامل انتقال هسته یک سلول سوماتیک به درون تخمکی است که هسته آن را قبلا درآورده­اند .

انتهای چسبنده : (Sticky end) : انتهای یک مولکول DNA دورشته­ای که یک بخش تک رشته­ای دارد .

انتهای تراز : (Blunt end or flush end ) : انتهای DNA که بخش تک رشته­ای ندارد .

انتهای ‘ 3 3′ terminua): ) : یکی از دو انتهای پلی نوکلئوتیدها که عبارت از گروه هیدروکسیل متصل به کربن ‘ 3 قند است .

انتهای ‘ 5 : ( 5′ terminus ) : یکی از دو انتهای پلی نوکلئوتیدها که عبارت از گروه فسفات متصل به کربن ‘ 5 قند است .

اندونوکلئاز : ( Endonuclease) : آنزیمی که پیوندی فسفودی استری درون یک مولکول لسید نوکلئیک را می­شکند .

انکلوزیون بادی­ ها : (  Inclusion body) : رسوبات بلوری یا نیمه بلوری درون سلول که اغلب حاوی مقادیر بالایی از پروتئین­های نا محلول هستند .

انگشت نگاری ژنتیکی : (Gene fingerprinting ) : روش هیبریداسیونی که توزیع ژنومی یک توالی تکراری بسیار متغیر پراکنده را مشخص می­کند . الگوی نوارهای ایجاد شده در این روش برای هر شخص کاملا اختصاصی است .

انگشت نگاری کلون : ( Clone fingerprinting) : روشی که در آن قطعات ِdna کلون شده را برای مشخص کردن آن­هایی که با هم ، هم­پوشانی دارند ، مقایسه می­کند .

اَویدین :(Avidin) : پروتئینی که تمایل بالایی به بیوتین دارد و در سیستم­هایی که بر مبنای پروب­های بیوتین­دار هستند استفاده می­شود .

باکتریوفاژ یا فاژ : (Bacteriophage or Phage) : ویروسی که میزبانش باکتری است . مولکول­های DNA باکتریوفاژها اغلب به عنوان حامل­های کلون کردن استفاده می­شود .

باکلوویروس : (Baculovirus) : ویروسی که به عنوان حامل کلون کردن برای تولید پروتئن­های نوترکیب در سلول­های حشرات استفاده می­شود .

برچسب توالی بیان شونده : (Expressed sequence tag (EST) ) : توالی کامل یا ناقص cDNA

بُرزنی چندژنی : (Multigene shuffling) : راهکاری برای تکامل هدایت شده که عبارت است از انتخاب بخش­هایی از هر یک از اعضای یک خانواده چندژنی و دوباره سر هم کردن بخش­هایی از آن­ها برای ایجاد ژن جدید.

بسته بندی آزمایشگاهی : (In vitro packaging  ) : ساخته شدن ذرات λعفونت­زا با تولید پروتئین­های کپسید λ و زنجیری از مولکول­های DNA که میان آنها جایگاه­های cos قرار گرفته است .

بلاست : (BLAST) : الگوریتمی که برای جستجوی شباهت­های توالی­های اسیدهای نوکلئیک یا پروتئین­ها استفاده می­شود .

بیوانفورماتیک : (Bioinformatics) : استفاده از روش­های کامپیوتری برای مطالع ژنوم .

بیوتکنولوژی : (Biotechnology) : استفاده از فرایندهای بیولوژیک در صنعت و تکنولوژی (فن آوری) .

بیوتین : ( Biotin) : مولکولی که امکان متصل کردن آن به dUTP وجود دارد . به این ترتیب می­توان پروب­های DNA  نشاندار شده­ای به دست آورد که رادیواکتیو نیستند .

بیولیستیک : (Biolistics) : وسیله­ای برای انتقال DNA  به درون سلول­ها . در این روش از بمباران سلول­ها با پرتابه­های میکروسکوپی آغشته به DNA استفاده می­شود .

پایپلوما ویروس­ها : (Papillomaviruses) : گروهی از ویروس­های پستانداران که از مشتقات آن به عنوان حامل­های کلون کردن استفاده می­شود .

پراکسیداز ترب : (Horseradish Peroxidase) : آنزیمی است که می­تواند با DNA کمپلکس تشکیل دهد . از آن برای نشاندار کردن غیر رادیواکتیو DNA استفاده می­شود .

پرایمر : (Primer) : الیگونوکلئوتید تک رشته­ای کوتاهی که هرگاه از طریق جفت کردن بازهایش به مولکول تک رشته­ای بچسبد ، به عنوان نقطه شروعی برای ساخته شدن رشته مکمل توسط DNA  پلیمراز عمل می­کند .

پذیرا ( مستعد ) : (Competent) : کشت باکتریایی تیمار شده­ای که توان دریافت DNA آن بالا رفته است .

پرکردن انتها : (End filling) : تبدیل انتهای چسبنده به انتهای تراز با آنزیمی که رشته مکمل ناحیه تک رشته­ای را می­سازد .

پروی هیبریداسیون : (Hybridization probe) : مولکول اسید نوکلئک نشانداری که می­توان از آن برای شناسایی مولکول­های مکمل یا همولوگ از طریق ایجاد هیبرید پایدار میان جفت بازها استفاده کرد .

پرتوپلاست : (Protoplast) : سلولی که دیواره سلولی آن کاملا برداشته شده است.

پروتئاز : (Protease) : آنزیمی که پروتئین­ها را هضم می­کند

پروتئوم : (Proteome) : محتوای پروتئینی یک سلول یا بافت .

پروتئومیکس : (Proteomics) : مجموعه روش­هایی برای مطالعه پروتئوم .

پروتئین A : (Protein A ) : یکی از پروتئین­های باکتری استافیلوکوکوس اورئوس که به طور اختصاصی به مولکول­های ایمونوگلوبین G ( که یک آنتی بادی است ) متصل می­شود .

پروتئین نوترکیب : (Recombinant protein) : پلی­پپتیدی که به عنوان محصول بیان یک ژن کلون شده در یک سلول نوترکیب تولید می­شود.

پروفاژ : (Prophage) : شکل ادغام شده مولکول DNA یا فاژ لیزوژن را گویند .

پروفایلینگ DNA  : (DNA profiling ) : یک روش PCR  که الل­های موجود در لوکوس­های متفاوت STR  در درون ژنوم را تعیین می­کند ، به این منظور که از اطلاعات DNA برای شناسایی افراد استفاده شود.

پروموتر : (Promoter) : توالی نوکلئوتیدی فرادست ژن که به عنوان نشانه­ای برای اتصال RNA پلیمراز عمل می­کند.

پروموتر ضعیف : (Weak promoter) : پروموتری با کارآیی اندک که ساخته شدن رونوشت­های RNA را در مقادیر اندک امکام­پذیر می­سازد .

پروموتر قوی : (Strong promoter) : پروموتر کارآمدی که با سرعت بالایی رونویسی شده و ساخته شدن RNA  را هدایت می­کند .

پساژنومیک : (Post-genomics) : مطالعاتی ه برای شناسایی تمام ژن­های ژنوم و عملکرد آن­ها انجام می­شود.

پلاسمید : (Plasmid) : قطعه DNA حلقوی که مستقل از کروموزوم میزبان است و اغلب در باکتری­ها و گاه در دیگر انواع سلول­ها مشاهده می­شود .

پلاسمید 2 میکرومتری : (2ᶣm plasmid)­ : پلاسمیدی که بطور طبیعی در مخمر ساکارومیسس سرویزیه وجود دارد و به عنوان پایه­ای برای مجموعه­ای از حامل­های کلون سازی بکار رفته است .

پلاسمید اپی­زومال مخمر : (Yeast episomal plasmid (Yep)) : حامل کلون­سازی مخمری که مبدا شروع همانندسازی کروموزوم 2 میکرومتری مخمر را دارد .

پلاسمید ادغام شونده مخمر : (Yeast integrative plasmid (Yip) ) : حامل مخمری که برای تکثیر ، وارد کروموزوم میزبان می­شود .

پلاسمید تکثیر شونده مخمر : (Yeast replicative plasmid (YRp)) : حامل مخمری که دارای مبدا همانندسازی کروموزومی است .

پلاسمید چند نسخه­ای : (Multicopy plasmid ) : پلاسمیدس که با تعداد نسخه­های بالایی در سلول وجود دارد .

پلاسمید غیرمسلح : (Disarmed plasmid) : پلاسمید Ti که برخی یا تمام ژن­های T-DNA از آن خارج شده است. بنابراین نمی­تواند موجب رشد سرطانی سلول­های گیاهی شود .

پلاسمید وسیع الطیف : (Broad host range plasmid) : پلاسمیدی که می­تواند در اواع متنوعی از میزبان­ها تکثیر شود .

پلاسمید Ri  : (Ri plasmid) : پلاسمید آگروباکتریوم ریزوژنز که شبیه پلاسمید Ti است و برای کلون کردن ژن در گیاهان عالی­تر استفاده می­شود .

پلاسمید : Ti ( Ti plasmid) : پلاسمید بزرگی که در سلول­های آگروباکتریوم تومه­فاشینس وجود دارد و می­تواند گل ناجی شکل را در تعدادی از گونه­های گیاهی ایجاد کند .

پلاک : (Plaque) : ترکیب پلی­مری که برای رسوب گذاری ماکرومولکول­ها و تجمعات مولکولی استفاده می­شود

پلی­اتیلیلن گلیکول : (polyethylene glycol) : ترکیب پلی­مری که برای رسوب گذاری ماکرومولکول­ها و تجمعات مولکولی استفاده می­شود .

پلی­لینکر : (Polylinker) : الیگونوکلئوتید دو رشته­ای صناعی که چندین جایگاه برش برای آنزیم­های محدودگر دارد .

پیلی : (Pilus) : از ساختارهای سطحی باکتری­های حاوی پلاسمید کونژوگه شونده است و به نظر می­رسد که DNA از طریق آن عبور می­کند .

تاخیر حرکت در ژل : (Gel retardation  ) : روشی که قطعه DNA متصل شده به یک پرونئین را با کاهش میزان حرکت آن در ژل الکتروفورز مشخص می­کند .

ناک­اوت ژن : (Gen knockout)  : روشی است که موجب غیر فعال شدن یک ژن می­شود . از این روش برای مشخص کردن عملکرد یک ژن استفاده می­شود .

تحلیل پیوستگی : (Linking analysis) : روشی است برای نقشه برداری جایگاه کروموزومی یک ژن با مقایسه الگوی توارثی آن با ژن­ها یا جایگاه­هایی که موقعیت آن­ها روی کروموزوم مشخص است .

تحلیل رو نوشت : (Transcript analysis) : آزمایش­هایی برای مشخص کردن بخشی از مولکول DNA  که به RNA رونویسی شده­اند .

تحلیل شجره نامه : (Pedigree analysis) : استفاده از شجرهنامه خانوادگی انسان برای تحلیل وراثت یک نشانگر DNA

تحلیل فامیلی : (Kinship analysis ) : بررسی الگوی DNA یا انجام مطالعات دیگر برای مشخص کردن روابط فامیلی دو نفر .

تراشه DNA  : (DNA chip) : تراشه سیلیکوننی که تعداد زیادی آرایه الیگونوکلئوتیدهای مورد استفاده در مطالع ترانسکریپتوم و … را روی آن سوار کرده­اند .

ترانسپوزون : (Transposon) : توالی DNA که می­تواند از یک قسکت به قسمت دیگری از ژنوم برود .

ترانس ژنتیک : ( Transgnic) : حیوان یا گیاهی که یک ژن کلون شده را در تمام سلول­هایش دارد.

ترانسفکت کردن : (Transfection) : وارد کردن مولکول­های DNA ویروسی خالص شده به سلول زنده .

ترانسفورم کردن : (Transformation) : وارد کردن مولکول DNA به درون سلول زنده .

ترجمه با آزاد شدن از هیبرید ( Hybrid-release translation (HRT)) : روشی برای شناسایی پلی­پپتیدی که توسط ژن کلون شده کد می­شود .

ترجمه با حبس در هیبرید : ( Hybrid-arrest translation (HART)) : روشی برای مشخص کردن پلی­پپتیدی که توسط یک ژن کلون شده کد می­شود .

ترمیناتور : (Terminator) : توالی نوکلئوتیدی کوتاهی در فرودست ژن که به منزله علامت پایان رونویسی عمل می­کند .

ترانسکریپتوم : (Transcriptome) : محتوی mRNA سلول یا بافت .

تعداد نسخه : (Copy number) : تعدادمولکول­های یک نوع پلاسمید که در یک سلول حضور دارند .

تکامل چند ناحیه­ای : (Multiregional evolution) : تئوری که بر اساس آن انسان مدرن از جمعیتی از Homo erectus که در حدود یک میلیون سال پیش آفریقا را ترک کرده­اند منشا گرفته است .

تکامل هدایت شده : (Direct evolution) : مجموعه­ای از روش­های آزمایشگاهی برای بدست آوردم ژن­های جدید با محصولات بهتر .

تکثیر پلاسمید : ( Plasmid amplification) : روش گرماگذاری میکروب در حضور یک مهار کننده سنتز پروتئین­ها ، با هدف افزایش تعداد پلاسمیدهای حاضر در یک کشت باکتریایی .

تمایل کدونی : (Codon bias) : پدیده­ای که موجب می­شود کدون­ها یک آمینواسید به میزان مساوی در ژن­های یک موجود زنده استفاده نشوند .

توالی برچسب خورده : (Sequence tagged site (STS)) : توالی DNA که جایگاه آن رئی ژنوم نقشه برداری شده است .

توالی تکراری کوتاه پشت سرهم : ( Short tandem repeat (STR)) : چندشکلی نسخه­های پشت سر هم از واحدهای دو، سه ، چهار یا پنج نوکلئوتیدی را شامل می­شود . این توالی­ها ریزماهواره هم نامیده می­شود.

توالی یابی با چرخه حرارتی : ( Thermal cycle sequencing) : روش توالی­یابی DNA که از PCR برای ایجاد پلینوکلئوتیدهای خاتمه زنجیره استفاده می­کند .

توالی توافقی : (Consensus sequence) : توالی نوکلئوتیدی مورد توافق برای توصیف نواحی خاصی از ژنوم . هر یک از جایگاه­های توالی توافقی ، نوکلئوتیدی را که اغلی در آن جایگاه دیده می­شود نشان می­دهد.

توالی تکراری بسیار متغیر پراکنده : ( Hypervariable dispersed repetitive sequence) : از توالی­های تکراری DNA انسان که در انگشت­نگاری DNA استفاده می­شود .

توالی­یابی DNA  : (DNA sequenceing ) : مشخص کردن ترتیب نوکلئوتیدها در مولکول DNA .

تئوری خارج از آفریقا : (Out of Africa hypothesis) :  تئوری که بر اساس آن انسان مدرن در آفریقا تکامل یافته و در حدود 50 تا 100 هزار سال قبل در تمام جهان پراکنده شده و جایگزین اخلاف Homo ercuts شده است .

جایگاه اتصال ریبوزوم : (Ribosome binding site) : توالی نوکلئوتیدی کوتاهی در فرادست ژن است که بعد از رونویسی ، جایگاه اتصال ریبوزوم را تشکیل می­دهد .

جانور ترانس­ژن : (Transgenic animal) : جانوری که یک ژن کلون شده را در تمام سلول­هایش دارد.

جایگاه COS : ( COS site) : یکی از جایگاه­های تک رشته­ای و چسبنده حاضر در انتهاهای مولکول­های DNA سویه خاصی از فاژλ .

جزایر CPG : (CpG island ) :  مناطقی از DNA که غنی از توالی CG هستند و در فرادست حدود 56% از ژن­های انسان وجود دارند .

جستجوی همولوژی : (Homology search) : روشی که در /ان ژن­هایی که توالی­هایی مشابه ژن ناشناخته را دارند ، بررسی می­شوند تا شناسایی ژن را تایید کنند یا عملکرد ژن ناشناخته را مشخص سازند .

جمع­آوری : (Harvesting) : جدا کردن میکروارگانیسم­ها از یک محیط کشت که معمولا با سانتریفوژ انجام می­شود .

جِمینی ویروس : (Geminivirus) : یکی از دو گروه DNA ویروس­هایی که گیاهان را عفونی می­کنند . اعضای این گروه پتانسیل استفاده شدن به عنوان وکتورهای کلون­سازی در برخی از گونه­های گیاهان عالی را دارند .

جهش­زایی آزمایشگاهی : (In vitro mutagenesis) : روشی برای ایجاد جهش خاص در جایگاه مشخصی از مولکول DNA.

جهش­زایی با واسطه الیگونوکلئوتیدها : (Oligonucleotide-directed mutagenesis) : روش جهش­زایی آزمایشگاهی که شامل استفاده از الیگونوکلئوتیدهای صناعی برای ایجاد تغییر نوکلئوتیدی مورد نظر در ژن است .

جهش حساس به حرارت : (Temperature-sensitive mutation ) : جهشی که باعث می­شود محصول ژن در دامنه دمایی مهینی فعال باشد ( مثلا زیر C ͦ 30 )   اما در دماهای دیگر غیر فعال شود ( مثلا بالای  C ͦ 30 )   .

حامل وارد شوند ­: ( Insertion vector ) : حامل λ که بخشی از DNA غیر ضروری آن حذف شده است .

چارچوب خواندن باز : (ORF) (Open reading frame) : مجموعه کدون­هایی که می­توانند به همراه هم یک ژن را تشکیل دهند .

چارچوب خواندن : (Reading frame) : یکی از شش توالی هم­پوشان کدون­های سه تایی را می­گویند . ر.ی هر رشته پلی­نوکلئوتید DNA دو رشته­ای ، سه قاب خواندن وجود دارد.

چرخه عفونی لیتیک : ( Lytic infection cycle ) : چرخه­ای که فاژ ، تکثیر یافته و بلافاصله بعد از شروع عفونت منجر به مرگ سلول میزبان می­شود . ورود DNA فاژ به درون کروموزوم باکتری در این حالت رخ نمی­دهد .

چرخه عفونی لیزوژنی : (Lysogenic infection cycle ) : چرخه­ای از عفونت فاژی که با وارد شدن DNA فاژ به درون کروموزوم میزبان همراه است .

چگالی شناوری : (Buoyant density) : چگالی یک مولکول یا ذره در هنگامی که درون یک محلول نمکی معلق شده است .

چند شکلی : (Polymorphism) : جایگاه ژنی که به صورت الل­های مختلف با دیگر تفاوت­ها در جمعیت دیده می­شود .

چند شکلی اندازه قطعات حاصل از برش با آنزیم­های محدودگر : (Restriction fragment length polymorphism (RFLP)) : جهشی است که موجب تغییر در جایگاه برش آنزیم محدودگر می­شود و بنابراین الگوی حاصل از برش مولکول DNA توسط آن آنزیم محدودگر تغییر می­یابد .

چندشکلی تک نوکلئوتیدی : ( Single nucleotide polymorphism (SNP)) : جهش نقطه­ای که در برخی افراد جمعیت مشاهده می­شود .

حامل جایگزینی : ( Replacement vector) : حاملλ که برای وارد کردن یک قطعه DNA طراحی شده و در آن DNA مورد نظر با یک یاز بخش­های غیر ضروری مولکول DNA فاژ جایگزین شده است .

حامل دو میزبانه : (Shuttle vector) : حاملی که در سلول­های بیش از یک گونه بتواند همانندسازی کند ( مثلا در مخمر و E.Coli).

حوای میتوکندریایی : (Mitochondrial Eve) : زنی که در حدود 140000 تا 290000 سال قبل در آفریقا زندگی می­کرده و DNA میتوکندریایی اجدادی را همراه داشته است و تمام DNAهای میتوکندریایی امروزی از آن منشا گرفته­اند .

خانواده چند ژنی : (Multigene family) :  تعدادی از ژن­های خاص یا مرتبط موجود در یک جاندار که معمولا خانواده­ای از پلی­پپتیدهای مرتبط را بیان می­کنند .

دئوکسیریبونوکلئاز : (Deoxyribonuclease) : آنزیمی که DNA را خرد می­کند .

درز : (Nick) : شکستن پیوند و عدم وجود یک یا چند نوکلئوتید در یکی از رشته­های DNA دورشته­ای .

درزگیری : (Nick translation) : ترمیم درز با DNA پلیمراز I که معمولا برای ورود کردن نوکلئوتیدهای نشاندار به درون مولکول DNA استفاده می­شود .

دم گذاری هموپلیمری : (Homopplymer tailing) : اتصال توالی از نوکلئوتیدهای مشخص ( مثل AAAA) به انتهای مولکول اسید نوکلئیک . مهمولا برای ساختن هموپلیمر تک رشته­ای در یک انتهای مولکول DNA دو رشته­ای .

دمای ذوب (Tm) : ( Melting temperature (Tm) ) : دمایی است که در آن DNA دو رشته­ای یا هیبرید RNA-DNA دناتوره می­شوند .

دناتوره شدن : (Denatureation) : در مورد مولکول­های اسید نوکلئیک ، شکست پیوندهای هیدروژنی میان جفت بازها به صورت شیمیایی یا فیزیکی .

دی دئوکسینوکلئوتید : (Dideoxynucleotide) : نوکلئوتید تغییریافته­ای که گروه هیدروکسیل ‘3  ندارد و بنابر این اگر به رشته پلی­نوکلئوتید در حال ساخته شدن اضافه شود ، از ادامه واکنش جلوگیری می­کند .

رتروویروس : (Retrovirus) : ویروسی است که ژنوم RNA  دارد و می­تواند به درون کروموزوم میزبان وارد شود . از مشتقات این ویروس­ها می­توان برای کلون کردن ژن در سلول­های پستانداران استفاده کرد.

ردپانگاری : (Footprinting) : تعیین جایگاه اتصال به پروتئین روی یک مولکول DNA با تعیین این که کدام یک از پیوندهای فسفودی استری از برش با DNasel  در امان مانده­اند .

رزین : (Resin) : بستری برای کروماتوگرافی .

رسوب گذاری اتانولی : (Ethanol precipitation ) : رسوی گذاری مولکول­های اسید نوکلئیک در حضور اتانول و نمک که روشی برای تلغیظ DNA  است .

روش تکثیر سریع انتهاهای cDNA : (RACE) (rapid amplification of cDNA ends(RACE)) : روش مبتنی بر PCR برای نقشه برداری انتهای مولکول­های RNA

روش کلون کانتیگ : (Clone contig approach) : روشی برای توالی­یابی ژنوم که در آن مولکول مورد نظر برای توالی­یابی را به قطعاتی به طول چند صد تا چند میلیون باز می­شکنند و جداگانه توالی­یابی می­کنند .

رونوشت­بردار معکوس : (Reverse transcriptase) : DNA پلیمراز وابسته به RNA که می­تواند مولکول DNA مکمل را از روی الگویی که RNA تک رشته­ای است ، بسازد .

رویکرد ضربتی : (Shotgun approach) : راهکارهای برای توالی­یابی ژنوم که در آن مولکول­هایی که باید توالی­یابی شوند ، به طور تصادفی به قطعاتی بریده شده و جداگانه توالی­یابی می­شوند.

ریبونوکلئاز : (Ribonuclease) : آنزیمی که RNA را هضم می­کند .

ریزآرایه : (Microarray) : مجموعه­ای از cDNAهای تثبیت شده روی ورقه شیشه­ای که در مطالعات ترنسکریپتوم استفاده می­شوند .

ریزتزریق : (Microinjection) : روشی برای وارد کردن DNA به درون سلول با تزریق مستقیم به درون هسته .

ژن کاندیدا : (Candidate gene) : ژنی که از طریق کلون کردن جایگاهی شناسایی شده و احتمالا عامل ایجاد یک بیماری است .

ژن گزارشگر : (Reporter gene) : ژنی که فنوتیپ آن را می­توان در موجود زنده ترانسفورم شده اندازه گیری کرد . از این روش برای آنالیز حذف مناطق کنترل کننده ژن­ها استفاده می­کنند .

ژل الکتروفورز : (Gel electrophoresis) : الکتروفورزی که در یک زمینه ژلی انجام می­شود بنابراین مولکول­های با بار الکتریکی مشابه را می­توان بر اساس اندازه از هم جدا کرد .

ژن : (Gene) : بخشی از DNA که یک RNA یا پلی­پپتید را کد می­کند.

ژن درمانی : (Gene therapy ) : فرایند بالینی که از ژن یا دیگر توالی­های DNA برای درمان بیماری استفاده می­کند .

ژنتیک : (Genetic) : شاخه­ای از زیست شناسی که به مطالعه ژن­ها می­پردازد .

ژنوم : (Genome ) : مجموعه کامل ژن­های یک موجود زنده .

ژنومیکس : (Genimics) : مطالعه یک ژنوم ، بویژه توالی کامل یک ژنوم .

ژنومیکس عملکردی : (Functional genomics) : مطالعاتی با هدف مشخص کردن تمام ژن­های ژنوم و تعیین عملکرد آن­ها.

ساخت مصنوعی ژن­ها : (Artificial gene synthesis) : ساختن یک ژن مصنوعی با استفاده از مجموعه­ای از الیگونوکلئوتیدهایی که با هم هم­پوشانی دارند .

سازگاردهنده : ( Adaptor) : الیگونوکلئوتید مصنوعی دو رشته­ای که برای متصل کردن انتهاهای چسبنده به انتهاهای صاف (تراز) استفاده می­شود .

سازگاری : (Compatibility) : امکان حضور همزمان دو نوع پلاسمید در یک سلول .

ساعت مولکولی : (Molecular clock) : روش آنالیز بر مبنای سرعت موتاسیون که امکان تعیین زمان لازم برای رسیدن به شاخه­های یک درخت ژنی را مشخص می­کند .

سانتریفوژ شیب چگالی : (Density gradient centrifugation ) : جداسازی مولکول­ها و ذرات بر اساس چگالی شناوری با سانتریفوز کردن در محلول غلیظ ساکارز یا کلری سزیم .

ستون چرخشی :  (Spin column) : روشی برای تسریع کروماتوگرافی تعویض یونی با سانتریفوژ کردن ستون کروماتوگرای .

سرکوب :  (Repression) : خاموش شدن بیان یک یا چند ژن در پاسخ به یک ماده شیمیایی یا دیگر تحریکات .

سکوناز :  (Sequenase) : آنزیمی که برای توالی­یابی DNA با روش خاتمه سنتز استفاده می­شود .

سلول بنیادی جنینی :  (Embryonic stem cell(ES)) : سلول­های بنیادی حاصل از جنین موش یا موجودات زنده دیگر که برای ایجاد جانوران ترانس ژنیک ، مثل موش ناک­اوت شده ، استفاده می­شوند .

سونیکاسیون : ( Sonication  ) : فرآیندی که از فراصوت برای ایجاد شکست­های تصادفی در مولکول­هایDNA استفاده می­شود .

سیستم ترجمه عاری ا زسلول : (Cell-free translation system) : عصاره سلولی که تمام اجزلی لازم برای ساختن پروتئین ( از جمله زیرواحدهای ریبوزومی، Trna ها ، آمینواسیدها ، آنزیم­ها و  کوفاکتورها )) را دارد و می­تواند مولکول­های rna اضافه شده به مجموعه را ترجمه کند .

سیستم هیبرید دوگانه مخمر : (Yeast two hybrid system) : از روش­های کلون کردن در ساکارومیسس سرویزیه برای شناسایی پروتئین­هایی که با یکدیگر برهم کنش دارند .

شاخص انتخاب : (Selectable marker) : ژنی که روی حامل است و امکان شناسایی سلولی را که حامل یا DNA نوترکیب مشتق از حامل را دارد ، میسر می­سازد .

شستشو : (Elution) : جدا کردن مولکول از ستون کروماتوگرافی .

طیف سنجی جذب UV  : (UV absorbance spectrophotometry) : روشی برای اندازه گیری غلظت یک ترکیب یا مشخص کردن مقدار نور UV جذب شده توسط نمونه­ای از آن .

عصاره سلولی : (Cell extract) : فرآرده­ای که محتوی تعداد زیادی از محتویات سلول­های شکسته شده است .

عصاره شفاف شده : (Cleared lysate) : عصاره سلولی سانتریفوژ شده­ای که قطعاتا سلولی ، اندامک و احتمالا DNA کروموزومی از آن جدا شده است .

عنصرP : (P element) : ترانسپوزون دروزوفیلا ملانوگاستر که به عنوان پایه­ای برای حامل کلون­سازی در این حشره استفاده می­شود .

غربالگری ایمونولوژیک : (Immunoligical screening) : استفاده از یک آنتی بادی برای شناسایی پلی­پپتیدی که توسط یک ژن کلون­شده تولید می­شود .

غربالگری ترکیبی : (Combinatorial screening) : روشی که در آن با مخلوط کردن نمونه­ها با نظم و ترتیب خاص می­توان تعداد دفعات PCR یا آنالیزهای دیگر را کاهش داد ، بنابراین حتی بدون آزمایش کردن اختصاصی نمونه می­توان آن­ها را ارزیابی کرد .

غیر فعال سازی ناشی از وارد شدن : (Insertional inactivation) : یکی از راهکارهای کلون کردن که وارد شدن یک قطعه DNA به درون حامل موجب غیر فعال شدن ژن درون حامل می­شود .

فارمینگ : ( Pharming ) : تغییرات ژنتیکی حیوانات اهلی به طوری که بتوانند پروتئین­های دارویی نوترکیب را در شیرشان تولید کنند .

فاژکمک کننده : (Helper phage) : فاژی که به همراه حامل کلون سازی مربوطه­اش به سلول میزبان وارد می­شود تا آنزیم­های لازم برای همانند سازی حامل کلون کردن را فراهم کند .

فاژمید : (Phagemid) : پلاسمید دو رشته­ای که منشا همانندسازی یک فاژ رشته­ای را دارد و می­توان از آن برای تهیه نمونه تک رشته­ای ژن کلون شده استفاده کرد .

فراوانی ترانسفورم کردن : ( Tranformation frequency) : تعداد سلول­هایی که در یک آزمون ترانسفورم شده­اند .

فن آوری آنتی­سنس : (Antisense technology) : استفاده از ؤن کد کننده RNA آنتی­سنس در مهندسی ژنتیک .

فن­آوری خاتمه­گر : (Terminator technology) : فرایند نوترکیبی DNA که موجب ساخته شدن پروتئین مهار کننده ریبوزوم در جنین گیاهان می­شود و برای جلوگیری از امکان کاشت دانه گیاهان مهندسی­شده استفاده می­شود .

فن­آوری DNA نوترکیب : (Recombinant DNA technology) : روش­هایی برای ساختن ، مطاله و استفاده از مولکول­های DNA نوترکیب .

قطعه کلنو ( از DNA پلیمراز I ) : (Klenow fragment (of DNA polymerase I)) : آنزیم DNA پلیمرازی است که از ایجاد تغییرات شیمیایی در DNA پلیمراز I اشرشیا کلی حاصل می­شود و در توالی­یابی DNA کاربرد دارد .

قوانین واتسون و کریک : ( Watson – Crik rules) : قانین جفت شدن بازها که در ساختار ژن­ها و بیان آن­ها صادق است . طبق این قانون A  با T و G با C جفت می­شوند .

کاست : (Cassette) : توالی DNA مشتمل بر پروموتر ، جایگاه اتصال ریبوزوم ، جایگاه برش آنزیم­های محدودگر ، ترمیناتور( یا برای میزبان­های یوکاریوتی ، پروموتر ، جایگاه­های برش آنزیم­های محدودگر ، توالی پلی­آدنیلاسیون) که درون حامل بیانی وجود دارد . اگر ژن خارجی درون جایگاه­های برش با آنزیم­های محدودگر وارد شود تحت کنترل علایم بیانی حامل قرار گرته و بیان می­شود .

کاستن ژنی : (Gene subtraction) : یک راهکار مهندسی ژنتیک که موجب غیر فعال شدن یک یا چند ژن یک موجود زنده می­شود .

کاسمید : (Cosmid) : حامل کلون سازی پلاسمیدی که جایگاه COS فاژλ را دارد . از این حامل­ها برای کلون کردن قطعات DNA تا kb 40 ایتفاده می­شود .

کایمر : (Chimera) : (1) مولکول DNA نوترکیبی که از قطعات DNA چند موجود زنده تشکیل شده است . این اسم از نام جانوری افسانه­ای گرفته شده است . (2) محصول اولیه کلون کردن با استفاده از سلول­های بنیادی جنینی : جانوری که از مجموعه­ای از سلول­ها با ژنوتیپ متفاوت تشکیل شده است .

کانتینگ : (Contig) : یک قطعه پیوسته از توالی DNA ، حاصل بخشی از یک پروژه توالی­یابی ژنوم .

کپسید : (Capsid) : پوشش پروتئینی که DNA یا RNA باکتریوفاژ یا ویروس را می­پوشاند .

کتابخانه ژنومی : ( Genimic library) : مجموعه ای از کلونهایی که کلیه ژن­های موجود زنده را دارد .

کتابخانه نمایش فاژی : (Phage display library ) : مجموعه­ای از کلون­های M13 که قطعه متفائتی از DNA مورد استفاده در نمایش فاژی را همراه دارند .

کروماتوگرافی تعویض یونی : (Iin exchange chromatography ) : روشی برای جداسازی مولکول­ها با توجه به قدرت اتصال آن­ها به ذرات باردار الکتریکی موجود در یک ماتریکس کروماتوگرافی .

کروماتوگرافی تمایلی : (Affinity chromatography) : روش کروماتوگرافی مبتنی بر استفاده از یک لیگاند ه به پروتدین خاصی متصل می­شود و بنابراین می­توان از آن برای خالص سازی پروتئین مورد نظر استفاده کرد .

کروموزوم : (Chomosome ) : ساختاری متشکل از DNA و پروتئین که بخشی از ژنوم هسته­ای یوکارت­ها را در بر دارد . با کمی تسامح می­توان از این اسم در مورد ژنوم پروکاریون­ها نیز استفاده کرد .

کروموزوم مصنوعی باکتریایی (BAC) : (Bacterial artificial chormosome) : حامل کلون سازی با پایه پلاسمید F  که برای کلون کردن قطعات بزرگ DNA در اشرشیا کلی استفاده می­شود.

کروموزوم مصنوعی مخمر : (Yeast artificial chormosome (YAC)) : حامل کلون سازی که ترکیب ساختاری کروموزوم مخمر را دارد و از آن می­توان برای کلون کردن قطعات بزرگ DNA استفاده کرد .

کروموزوم مصنوعی مشتق شده از P1)) (PAC) : حامل کلون کردن با پایه باکتریوفاژ P1 که برای کلون­سازی قطعات بزرگ DNA در اشرشیا کلی استفاده می­ش.د .

کروموزوم ویروس : (Virus chromosome ) : مولکول­های RNA یا DNA که درون یک کپسید ویروسی هستند و ژن­های ویروسی را حمل می­کنند .

کشت بسته : (Batch culture) : کشت باکتری­ها در حجم ثابتی از محیط کشت مایع ، در یک ظرف بسته را می­گویند . در این روش در طی مدت گرماگذاری ، اضافه کردن یا کم کردن محیط کشت انجام نمی­شود .

کشت مداوم : (Continuous culture) : کشت میکروارگانیسم­ها در محیط کشت مایع تحت شرایط کنترل شده همراه با اضافه کردن و برداشت محیط کشت در دامنه­های زمانی خاص .

کشت مایع : (Broth culture) : کشت میکروارگانیسم­ها در محیط کشت مایع .

کلون : (Clone ) : مجموعه ای از سلول­ها که مولکول­های DNA نو ترکیب یکسانی دارند .

گلون کرد DNA مکمل (cDNA) : ( co,plemntary DNA (cDNA) cloning ) : روش کلون کردن مبتنی بر استفاده از DNA از روی mRNA .

کلون کردن جایگاهی : (Position cloning ) : فرآندی که از اطلاعات جایگاه یک ژن برای بدست آوردن کلون آنژن استفاده می­شود .

کلون کردن ژن : (Gene cloning ) : وارد کردن قطعه DNAای که حامل یک ژن است به درون یک حامل کلون سازی و تکثیر مولکول DNA نوترکیب حاصل در یک میزبان ، از این اصطلاح برای توصیف روش­های هوشمندانه­ای که بدون حامل کلون­سازی موجب انتقال ژن می­شوند ( مثل روش انتقال مستقیم ژن ) هم استفاده می­شود .

کلون کردن ضربتی : (Shotgun cloning) : راهکاری برای کلون کردن که شامل وارد کردن قطعات تصادفی یک مولکول DNA  بزرگ به درون حامل است که منجر به ایجاد تعداد زیادی مولکول DNA نوترکیب می­شود .

گروه ناسازگار : ( Incompatibility group ) : انواع مختلفی از پلاسمیدها که اغلب از یک خانواده هستند ، اما نمی­توانند به همراه هم در یک سلول وجود داشته باشند .

گام زنی کروموزومی : ( Choromosome walking) : روشی برای ایجاد کلون کاتینگ با شناسایی قطعات DNA کلون شده­ای که با هم هم­پوشانی دارند .

گسترش پرایمر : ( Primer extension ) : روشی برای تحلیل رو نوشت که در آن انتهای’5 یک RNA با اتصال و گسترش یک پرایمر الیگونوکلئوتیدی نقشه برداری می­شود .

لامبدا : ( Lambda) ( λ ) : باکتروفاژی که اشرشیا کلی را عفونی می­کند . از مشتقاات آن به عنوان حامل کلون کردن استفاده می­شود .

لیزوزیم : ( Lysozyme) : آنزیمی که دیواره سلولی برخی باکتری­ها را تضعیف می­کند .

لیگاز (DNA لیگاز ) : (Ligase (DNA ligase) : آنزیمی است که بریدگی­های مولکول­های DNA دو رشته­ای را در سلول­ها ترمیم می­کند . در آزمایش­های کلون سازی از DNA لیگاز خالص شده برای متصل کردن  مولکول­های DNA استفاده می­شود .

مبدا همانندسازی : (Origin of replication ) : جایگاه مخصوصی روی مولکول DNA که همانندسازی DNA از آنجا شروع می­شود .

متصل کننده : ( Linker ) : یک الیگونوکلئوتید دو رشته­ای مصنوعی است که برای اتصال انتهاهای چسبنده به مولکول­های با انتهای صاف استفاده می­شود .

محدودسازی بیولوژیکی : (Biological containment) : عبارت از روش­های پیشگیرانه­ای است که برای جلوگیری از تکثیر مولکول­های DNA نوترکیب در میکروارگانیسم­ها در محیط طبیعی انجام می­شود . در این روش از حامل­ها و میزبان­هایی استفاده می­شود که دستکاری شده­اند و بنابراین نمی­توانند خارج از محیط آزمایشگاه زنده بمانند .

محیط کشت حداقل : ( Minimal medium ) : محیط کشت مشخصی که تنها تعدا محدودی از مواد غذایی مورد نیاز برای یک باکتری خاص را دارد .

محیط کشت مشخص : ) Defined medium  ) : محیط کشت باکتریایی که ترکیباتش معلوم است .

محیط کشت نامشخص :  ( Undefined medium ) محیط کشتی که اجزای تشکیل دهنده­اش مشخص نیستند  .

مکمل : ( Complementary) : دو پلی­نوکلئوتیدی که بازهایشان می­توانند با هم جفت شوند و یک مولکول دو رشته­ای ایجاد کنند .

مولکول DNA نوترکیب : ( Recombinant DNA molecule) : مولکول DNA ای که با متصل کردن قطعات DNA مختلف به یکدیگر به دست می­آید .

معرف نقشه برداری : ( Mapping reagent ) : مجموعه­ای از قطعات DNA روی کروموزوم­ها یا درون ژنوم که برای نقشه برداری STS  استفاده می­شوند .

موش ناک­اوت شده : ( Knockout mouse ) : موشی که مهندسی شده و حامل یک ژن غیر فعال است .

مولد : (Productive ) : چرخه عفونی ویروس که می­تواند به تکمیل ساخته شدن و رها شدن ذرات ویروسی جدی بیانجامد .

مهندسی پروتئین : (Protein engineering) : مجموعه روش­هاییکه شامل ایجاد جهش در ژ«­ها و ایجاد تغییرات هدفمند در مولکل پروتئین سنتز شده است . اغلب از این روش­ها برای بهبود ویژگی­های آنزیم­هایی که کاربرد صنعتی دارند استفاده می­شود .

مهندسی ژنتیک : (Gnetic engineering ) : استفاده از روش­های آزمایشگاهی برای ایجاد مولکول­های DNA حاوی ژن یا ژن­های جدید.

میدان الکتریکی یکنواخت حاشیه­ای : ( Contour clamped ho,ogeneous elecric fields (CHEF) ) : روش الکتروفورز برای جدا کردن قطعات بزرگ DNA .

نشاندار کردن : ( Labelling ) : وارد کردن یک نوکلئوتید نشانگر به درون مولکول اسید نوکلئیک . نوکلئوتید نشانگر معمولا ( و نه همیشه ) رادیواکتیو یا فلورسنت است .

نشانگر DNA  : ( DNA marker ) : توالی DNAکه به صورت دو یا چند الل وجود دارد و بنابراین می­توان از آن در نقشه برداری ژنتیکی استفاده کرد.

نشانگر رادیواکتیو : ( Radioactive marker) : اتم رادیو اکتیو مورد استفاده برای شناسایی مولکول بزرگی که درون آن وارد شده است .

نقشه برداری ژنی : (Gene mapping ) : تعیین جایگاه نسبی ژن­های مختلف روی یک مولکول DNA .

نقسه برش با آنزیم­های محدودگر : (Restriction map) : نقشه­ای که نشان دهنده جایگاه برش آنزیم­های محدودگر مختلف روی مولکول DNA است .

نقشه ژنتیکی : ( Genetic map ) : نقشهژنومی که از بررسی مستقیم مولکول­های DNA حاصل شده است .

نمایش فاژی : ( phage display) : روشی مبتنی بر لون کردن در فاژM13 ، برای شناسایی پروتئین­هایی که با یکدیگر برهم کنش دارند .

نوترکیب : ( Recombinant) : سلول ترانسفورم شده­ای که دارای یک مولکول DNA نوترکیب است .

نوترکیبی :  (Recombination) : تعویض توالی­های DNA میان دو مولکول مختلف . نوترکیبی به طور طبیعی رخ می­دهد اما در دستکاری­های DNA هم از آن استفاده می­شود .

نوترکیبی همولوگ : ( Homologous recombination ) : نو ترکیبی میان دو مولکول DNA دو رشته­ای همولوگ ، از جمله آن­هایی که تشابه توالی نوکلئوتیدی گسترده­ای دارند .

واکنش زنجیره­ای پلیمراز : ( Polymerase chain reactoin(PCR)) : روشی برای تکثیر آنزیمی نسخه­های متعدد از توالی DNA هدف .

وکتور یا حامل : ( vector) : مولکول DNA  که می­تواند در مجود زنده میزبان تکثیر یابد . برای کلون کردن ، ژن را وارد آن کرده و مولکول DNA نوترکیب را به دست می­آورند .

ویروس کلم (Caulimoviruses) : یک از دو گروه ویروس DNA داری که گیاهان را عفونی می­کنند . این ویروس­ها پتانسیل لازم برای استفاده شدن به عنوان حامل کلون کردن ژن در تعدادی از گیاهان عالی را دارند .

ویروس موزائیک کلم : ( cauliflower mosaic virus (CaMV)) : شناخته شده ترین ویروس کلم که در گذشته به عنوان حامل کلون کردن برخی گونه­های گیاهی عالی استفاده می­شد . ویروس موزائیک کلم منبعی برای تهیه پروموترهای قدرتمند در انواع دیگر حامل­های کلون شازی گیاهی نیز می­باشد .

ویروس همراه آدنو (AAV) : (Adeno-associated virus (AAV)) : ویروسی که ارتباطی با آدنوویروس­ها ندارد ، اما اغلب در بافت­های عفونی شده با آدنوویروس­ها دیده می­شود ، زیرا AAVها از برخی پروتئین­های تولید شده توسط آدنوویروس­ها برای تکمیل چرخه همانند سازی خود استفاده می­کنند .

هاپلو گروه: ( Haplogroup) : یکی از کلاس­های اصلی توالی DNA میتوکندری موجود در جمعیت انسانی .

هضم دوگانه : (Double digestion) : برش مولکول DNA با دو آنزیم محدودگر مختلف ، همزمان یا پشت سرهم .

هضم ناقص : (  Partial digestion ) : تیمار مولکول DNA  با یک آنزیم محدودگر تحت شرایطی که تنها بخشی از جایگاه­های برش توسط آنزیم شناسایی و بریده شوند .

هم یوغی : ( Conjugation ) : اتصال فیزیکی میان دو باکتری که معمولا همراه با انتقال DNA از یک سلول به سلول دیگر است .

همولوژی (Homology) : به دو ژن حاصل از دو موجود زنده مختلف گفته می­شود که از یک ژن اجدادی مشتق شده­اند . دوژن همولوگ معمولا تشابه توالی لازم برای فراهم کردن امکان استفاده از یکی به عنوان پروب شناسایی دیگری را دارند .

هیبریداسیون اسیدنوکلئیک : ( Nucleic acid hybridization ) : ایجاد یک مولکول دورشته­ای در اثر جفت شدن بازهای پلی نوکلئوتیدهای مکمل یا همولوگ .

هیبریداسیون در محل : ( In situ hybridization) : روشی برای نقشه برداری ژن که شامل هیبریداسیون یک نمونه نشاندار از ژن کلون شده با مولکول بزرگی از DNA  ( که معمولا کروموزوم است ) می­باشد .

هیبریداسیون در محل فلورسنسی : ) Fluoresccence in situ hbridization) : یک روش هیبریداسیون در محل که از فلوروکروم­هایی با رنگ­های مختلف برای جایابی دو یا چند ژن روی کروموزوم تحت آزمایش استفاده می­شود .

DNA  باستانی : (Ancient DNA) :  DNA حفظ شده در یک نمونه باستان شناسی یا فسیل .

DNA  پلیمراز : (DNA polymearase) : آنزیمی که از روی الگوی DNA  یا RNA  ، DNA می­سازد .

DNA  تام سلول : (Total cell DNA) : متشکل از کل DNA موجود در یک سلول یا در گروهی از سلول­ها .

DNA  پلیمراز Taq : (Taq DNA polymerase) : DNA پلیمراز مقاوم به حرارت که در PCR استفاده می­شود .

DNA حلقوی باز : ((OcDNA) Open-circular DNA) : آرایش فضایی غیر ابرمارپیچی DNA که در هنگام وجود درز در DNA حلقوی دورشته­ای ایجاد می­شود .

DNA حلقوی بسته کووالان : ( Covalently closed-circular DNA (cccDNA)) : مولکول DNA حلقوی دو رشته­ای بدون درزی که معمولا به صورت ابرمارپیچ دیده می­شود .

DNA ژنومی : (Genomic DNA) : متشکل از کل DNA موجود در یک سلول یا گروهی از سلول­ها.

DNA PCR تکراری : ( Repetitive DNA PCR ) : روش انگشت نگاری کلون که از PCR  برای مشخص کردن جایگاه­های مربوط به توالی­های تکراری دورن قطعات DNA کلون شده استفاده می­شود.

GM ( محصولات مهندسی شده ) : (GM ( Genetically modified ) crop ) : گیاهی که با اضافه کردن یا کاستن ژن­ها حاصل شده است .

Heterologous probing  : استفاده از یک مولکول اسید نوکلئیک نشاندار برای مشخص کردن مولکول­های مشابه با روش هیبریدسازی .

Host controlled restriction  : مکانیسمی است که بوسیاه آن برخی باکتری­ها از حمله فاژها جلوگیری می­کنند . آن­ها این کار را با تولید اندونوکلئازهای محدودگری که DNA غیر باکتریایی را می­شکنند ، انجام می­دهند .

Indel  : جایگاهی که یک توالی DNA وارد ژنوم می­شود یا از ژنوم خارج می­شود . این نام گذاری به خاطر این است که با مقایسه دو توالی جایگزین نمیتوان گفت که آیا توالی از یک یحذف شده یا به دیگری اضافه شده است .

M13 : باکتریوفاژی است که اشرشیا کلی را آلوده می­کند . از مشتقات آن به عنوان حامل کلون سازی استفاده می­شود .

M13 تکثیری : شکل دو رشته­ای مولکول M13 DNA که در سلول­های اشرشیا کلی آلوده شده دیده می­شود.

Orphan : ORFای که به نظر می­رسد مربوط به یک ژن عملکردی باشد ، اما هیچ عملکردی از آن مشاهده نشده باشد .

ماهوارک : (Microsatellite) : پلی­مورفیمس است که معمولا شامل تکرار توالی­های دو ، سه ، چهار یا پنج نوکلئوتیدی است . به این توالی­ها توالی­های کوتاه تکراری پشت سر هم نیز گفته می­شود (STR) .

P1 : باکتریوفاژی که اشرشیا کلی را عفونی می­کند و از مشتقات آن به عنوان حامل کلون سازی استفاده می­شود .

Principle Component analysis  : فرایندی برای تعیین الگوی کلی در مجموعه بزرگی از نمونه­های متفاوت .

Processivity  : مقدار DNAای که قبل از جدا شدن DNA پلیمراز از الگو ساخته می­شود .

Radiation hybrid  : مجموعه­ای از رده­های سلولی جندگان که دارای قطعات مختلف ژنوم انسان هستند و با روش پرتودهی ساخته شده­اند . از این مجموعه به عنوان وسیله نقشه برداری برای مطالعه ژنوم انسان استفاده می­شود .

Random priming  : روشی برای نشاندار کردن DNAبا استفاده از هگزامرهای تصادفی که به صورت تصادفی به DNA تک رشته­ای متصل شده و نقش پرایمر را برای ساختن رشته مکمل الگو توسط آنزیم مناسب بازی می­کنند .

Relaxed : DNA حلقوی بدون ابر مارپیچ .

RNA پیامبر : رونوشت­ ژن­های کد کننده پروتئین .

PCR  چندگانه : (Multiplex PCR ) : PCRای که با بیش از یک جفت پرایمر انجام می­شود و دو یا چند جایگاه را روی قطعه DNA مورد نظر هدف­گیری می­کند .

PCR قطعه تکراری پراکنده : ( IRE-PCR) : یک روش انگشت نگاری کلون با استفاده از PCR برای شناسایی جایگاه نسبی توالی­های تکراری در قطعات DNA کلون شده .

RT-PCR : روش PCR که در آن ماده اولیه شروع واکنش RNA است . در مرحله اول این فرایند با واکنش رونوشت­برداری معکوس یک مولکوب c DNA از RNA ، ساخته می­شود .

Simian virus 4  (SV40) : ویروس پستانداران که به عنوان پایه حامل­های کلون سازی استفاده شده است .

Stem-Loop  : ساختار سنجاق سری پلی­نوکلئوتیدها که دارای ساقه­ای حاصل از جفت شده بازها و یک لوپ جفت نشده است .

Stuffer fragment  : بخشی از حامل جایگزینی λ که برای ورود DNA جدید از آن حذف می­شود .

T-DNA : بخشی از پلاسمید Ti که وارد DNA گیاه می­شود .

Vehicle  یا حامل : کلمه­ای که گاه به جای وکتور به کار می­رود . معنی آن این است که حامل ، ژن کلون­شده را در طی فرایند کلون کردن انتقال می­دهد .

Wave of advance model  : تئوری که بر اساس آن گسترش کشاورزی در اروپا با حرکت گسترده انسان همراه شده است .

Whole genome shotgun approach : راهکار توالی­یابی ژنوم که ترکیب توالی­یابی ضربتی تصادفی با یک نقشه ژنومی است . در اینجا از نقشه ژنومی برای سر هم کردن توالی کلی استفاده می­شود .

Zoo blot  : غشای نایلونی یا نیتروسلولزی که DNA تثبیت شده چندین گونه را دارد و برای مشخص کردن وجود یا عدم وجود همولوژی بین یک ژن از یک گونه با ژن­هایی از گونه­های دیگر استفاده می­شود .

گردآورنده : سرکار خانم پریناز زارع

رفرنس: کتاب کلون سازی ژن ها و آنالیز DNA  نوشته پروفسور براون