نوشته‌ها

سایت ویستاژن در این مقاله به زندگی نامه ارنست هکل پرداخته است.

زندگی نامه ارنست هکل

ارنست هاینریش فیلیپ اوت هکل (زاده ۱۶ فوریه ۱۸۳۴ – درگذشت ۹ اوت ۱۹۱۹ )، زیست شناس، مورخ طبیعت، فیلسوف، پزشک، استاد و هنرمند برجسته آلمانی بود که هزاران گونه مختلف را کشف و

نام گذاری کرد و شرح داد. وی یک درخت تبارشناسی که دربردارنده تمام گونه های حیات بود را رسم کرد و اصطلاحات زیادی را در زمینه زیست شناسی معرفی کرد. از آثار مهم او(معمای زندگی) است.

«هکل که او را داروینِ آلمان می دانند، یکی از روشن فکرانِ بسیار تأثیرگذار در اواخر قرن نوزدهم و اوایل  قرن بیستم بود. معمای جهان فقط در آلمان نیم میلیون نسخه فروش کرد و به چندین زبان نیز ترجمه شد. هکل مذهبِ علمِ خود را که یگانه انگاری خوانده می شد در مخالفت با سنت های یهودی و مسیحی شکل داد. دیدگاه او متضمن نوعی انسان شناسی بود که انواع انسانی را به سلسله مراتبی از گروه های نژادی تقسیم می کرد. هر چند او در سال ۱۹۱۹ پیش از تشکیل حزب نازی از دنیا رفت؛ ایده ها و تأثیر وسیع او در آلمان بدون تردید در تشکیل فضایی فکری نقش داشت که در آن، سیاست های تبعیض نژادی و نسل کشی را دارای ریشه های علمی می دانستند.»

از 1866 تا 1867 هکل با سفر به جزایر قناری به همراه هرمان فول کار کرد. در این دوره ، وی با چارلز داروین (در سال 1866 در داون هاوس در کنت) ، توماس هاکسلی و چارلز لیل ملاقات کرد.وی در سال 1869به عنوان محقق به نروژ ، در سال 1871 به کرواسی(جایی که در جزیره هوار در یک صومعه زندگی می کرد)، و در سال 1873 به مصر ، ترکیه و یونان سفر کرد. در سال 1907 وی موزهای در جنا ساخته بود تا به مردم درباره تحولات آموزش دهد.

هکل در سال 1909 از تدریس کناره گرفت و در سال 1910 از کلیسای انجیلی پروس خارج شد.

پژوهش ها

_هکل یک جانورشناس ، یک هنرمند و تصویرگر برجسته و بعداً استاد آناتومی تطبیقی بود . اگرچه ایده های هکل برای تاریخ تئوری تکاملی مهم است ، و گرچه او یک آناتومیست بی مهره صالح بود که مشهورترین کار خود را در مورد رادیولاریا بود ، اما بسیاری از مفاهیم سوداگرانه که وی به عنوان قهرمان درآمده ، نادرست تلقی می شوند. به عنوان مثال ، هاکل میکروارگانیسم های فرضی اجدادی فرضی را توصیف و نام برد که هرگز پیدا نشده اند.

_هکل یک چهره پرشور بود  که گاهی اوقات جهشی بزرگ و غیر علمی از شواهد موجود می گرفت. به

عنوان مثال ، در زمانی که داروین در مورد منشأ گونه ها به معنای انتخاب طبیعی ( 1859 ) انتشار یافت ، هکل فرض کرد که شواهدی از تکامل انسان در هند شرقی هلند (در حال حاضر اندونزی ) یافت می شود. در آن زمان هنوز بقایای نیاکان انسان مشخص نشده بود. وی این بقایای نظری را با جزئیات بسیار

توصیف کرد.

هکل نسخه ای از تئوری بازپرداخت قبلی را که قبلاً توسط آتینان سرس در دهه 1820 تنظیم شده بود ، پیش برد و توسط پیروان ایتین جفروه سنت هیلیر از جمله رابرت ادموند گرانت پشتیبانی کرد. این پیوند بین آنتوژنی (توسعه فرم) و فیلوژنی (تبار تکاملی) را پیشنهاد کرد.

هکل همچنین فرضیه تعدد زایی را بر تنوع مدرن گروههای انسانی اعمال کرد. وی به عنوان شخصیت

اصلی در داروینیسم اجتماعی و طرفدار پیشرو نژاد پرستی علمی شد.

هکل بشر را به ده نژاد تقسیم کرد که قفقاز بالاترین و اولیه ها محکوم به انقراض بودند. هکل ادعا کرد که “او نگرو” از هر نژاد انگشتان قوی تر و آزادتر متحرک داشت ، که به گفته وی ، شواهدی از پیشرفت کمتری آنها بود و همین امر باعث شد که او آنها را با “چهار” مقایسه کند. هکل همچنین معتقد بود که نگروها وحشی هستند و سفیدپوستان متمدن ترین بودند.

او در بالش و تکامل نژادی دیرین شناس دانشگاه هاروارد استفان جی گولد نوشت: “نژادپرستی تکاملی

پاسخ خود را به مردم آلمان برای خلوص نژادی و از خود گذشتگی راسخ به یک” تنها “دولت؛ اعتقاد خود را که سخت، قوانین بی شفقت تکامل حکومت تمدن بشری و طبیعت به طور یکسان ، با دادن حق به سلطه بر نژادهای مطلوب … همه به ظهور نازیسم کمک کرده اند. “

هنگامی که هایکل در دهه 1850 دانشجو بود ، علاقه زیادی به جنین شناسی نشان داد ، دو بار در سخنرانی های نسبتاً غیرمعمول شرکت کرد و در یادداشت های خود کمک های بصری را ترسیم کرد: کتاب های درسی تصاویر کمی داشتند و از صفحات با فرمت بزرگ برای نشان دادن دانش آموزان نحوه مشاهده اشکال ریز استفاده می شد. تحت یک میکروسکوپ بازتابی ، با بافتهای شفاف در برابر پس زمینه سیاه دیده می شود. از سری های توسعه برای نشان دادن مراحل درون یک گونه استفاده شده است ، اما نمایش ها و مراحل متناقض ، مقایسه گونه های مختلف را دشوارتر می کند.

داروین در مورد منشأ گونه ها ، که او هنگام خواندن آن در سال 1864 ، تأثیر قدرتمندی بر هاکل گذاشت ،

در مورد احتمال بازسازی تاریخ زندگی بسیار محتاط بود ، اما شامل بخشی بود که به تفسیر جنین شناسی فون بائر و انقلابی در زمینه مطالعه پرداخت. با این نتیجه گیری که “وقتی جنین به عنوان یک تصویر ، کم و بیش مبهم از جنس پدر و مادر در هر طبقه بزرگ از حیوانات ، مورد توجه جنین قرار می گیرد ، بسیار مورد توجه قرار می گیرد.” از آن به حکایات فون بائر در سال 1828 اشاره کرد(ترجمه نادرست آن به لوئیز آگاسیس ) که در مرحله اولیه جنین به قدری مشابه بود که نمی توان گفت آیا نمونه غیرمجاز از پستانداران ، پرندگان یا خزندگان بوده و تحقیقات خود داروین است…

گردآورنده: جناب آقای حسن مسرور