نوشته‌ها

سایت ویستاژن لغت نامه سولی و مولکولی کتاب لودیش را در اختیار شما عزیزان قرار داده است.

خانوادهP از :AAA

(AAA ATPase family) گروهی از پروتئی سازکلیدی هیدرولیزATP را با مولکول های حرکت بزرگ و معمولا همراه با سوبستراهای پروتئینی تا نخورده یا خردشدن کمپلکس های پروتئینی چند زیر واحدی جفت می شوند.

ابرخانواده: ABC

(ABC superfamily) گروهی بزرگی از پروتئین های اینتگرال غشایی بوده و اغلب به عنوان پروتئین های انتقالی غشایی،با کمک  انرژی ATP باعث حرکت مولکول های مختلف مثل فسفولیپیدها ،کلسترول، قندها، لیپیدها  از عرض غشای سلولی میشوند.

استیل کولین:

(Acetylecholine) استیل کولین یک میانجی عصبی در مهره داران است  که در اتصالات ماهیچه ای و سیناپس های عصب_عصب در مغز و سیستم عصبی محیطی عمل میکند.

استیل کوآنزیم:A

(Acetyl CoA) مولکول های کوچک و محلول در آب بوده و شامل یک گروه استیل متصل به کوآنزیمA می باشد.گروه استیل در چرخه اسید سیتریک به سیترات منتقل شده و همچنین به عنوان منبع کربن در سنتز اسیدهای چرب،استروئیدها و مولکول های دیگر عمل میکند.

اسید:

(Acid) جزیی که دهنده پروتون(H+)می باشد.گروه های کربوکسیل و‌فسفات اولین گروه های اسیدی در مولکول های زیستی می باشند.

اکتین:

(Actin) پروتئین های ساختاری فراوان در سلول های یوکاریوت که با دیگر پروتئین ها میانکنش می دهد.شکل مونومری گلبولاراکتین(G) برای تشکیل فیلامنت های اکتین پلیمریزه می شوند.درسلول های ماهیچه ای،اکتینF درطول انقباض با میوزین میانکنش می دهد.به میکروفیلامنت ها نیز مراجعه شود.

پتانسیل عمل:

(Action potential) پیام های الکتریکی سریع و گذرا که تمام یا قسمتی از آنها در سلول های تحریک پذیر منتشر شده (مثل نورون ها و سلول های ماهیچه ای) و منجر به باز و بسته شدن انتخابی کانال های دریچه دار سدیم(Na+) و پتاسیم(K+)می شوند.

انرژی فعال سازی:

(Activation energy) مقدار انرژی که برای آغاز واکنش های شیمیایی مورد نیاز است.یک آنزیم به وسیله کاهش انرژی فعال سازی سرعت واکنش را افزایش می دهد.

فعال کننده:

(Activator) یک فاکتور رونویسی ویژه که را تحریک می کند.

جایگاه فعال:

(Active site) ناحیه ویژه ای در آنزیم که به مولکول سوبسترا متصل شده و تغییرات شیمیایی را در مولکول سوبسترای متصل شده ایجاد می کند.

انتقال فعال:

(Active transport) حرکت یک یون یا مولکول کوچک به وسیله پروتئین از غشا بر خلاف شیب غلظت یا شیب الکتروشیمیایی بوده و با هیدرولیز ATP جفت می شود.

آدنوزین تری فسفات:

(Adenosine triphosphat) به ATPمراجعه کنید.

آدنیلیل سیکلاز:

(Adenyhyl cyclase) یکی از آنزیم هایی که بااتصال لیگاندهای خاص به‌گیرنده های سطح سلولی شان فعال شده و باعث تشکیل AMP حلقوی (cAMP) از ATPمی شود.این آنزیم را آندنیلات سیکلاز نیز می نامند.

گیرنده اتصالی:

(Adhesion receptor) پروتئینی در غشا پلاسمایی سلول های جانوری که به ترکیبات ماتریکسی خارج سلولی متصل شده و بنابراین باعث چسبیدن سلول به ماتریکس می شود.اینتگرین ها از اجزا اصلی گیرنده های اتصالی می باشند.

هوازی:

(Aerobic) درارتباط بایک سلول ارگانیسم یا فرآیند متابولیکی که از گاز اکسیژن (O2) استفاده می کنند یا می توانند در حضور       O2 رشد کنند.

اکسیداسیون هوازی:

(Aerobic oxidation) متابولیسم نیازمند به اکسیژن که در آن قندها و اسیدهای چرب به  CO2و H2O تبدیل میشوند.این واکنش با سنتز ATP جفت می گردد.

آگونیست:

(Agonist) مولکولی که اغلب سنتزی بوده و از فعالیت زیستی مولکول های طبیعی تقلید می کند.

آلل:

(Allele) یکی از دو‌یا چند فرم متفاوت یک ‌ژن سلول های دیپلوئید شامل دو آلل از هر ژن می باشند که در جایگاه مربوطه ( لوکوس در یک جفت کروموزوم همولوگ قرار دارند.

آلوستریک:

(Allosteric) در ارتباط با پروتئین ها و فرآیندهای  سلولی که به وسیله آلوستری تنظیم می شوند.

آلوستری:

(Allostery) تغییر در ساختار سوم و یا چهارم پروتئین که به وسیله اتصال مولکول های کوچک به جایگاه تنظیمی آن پروتئین انجام شده و موجب تغییراتی در فعالیت پروتئین می گردد.

آلفا:

(Alpha carbon atom) در اسید های آمینه،اتم کربن مرکزی به چهار گروه مختلف شیمیایی (به جز در گلیسین )که شامل زنجیره جانبی یا گروه Rهستند،متصل می شوند.

مارپیچ آلفا:

(Alpha helix) ساختار ثانویه معمول پروتئین که در آن توالی خطی اسیدهای آمینه به صورت راست گرد پیچ خورده و به وسیله پیوندهای هیدوژنی بین گروه های کربوکسیل و امید در اسکلت پلی پپتیدی پایدار می شود.

پیرایش متناوب:

(Alternative splicing) فرآیندی که در آن اگزون های یک mRNAاولیه در ترکیب های مختلف کنار هم قرار گرفته و باعث تشکیل دویا چندین mRNAازیک RNA اولیه می شود.

اسید آمینه:

(Aminoacid) ترکیب آلی که حداقل یک گروه آمینو و یک گروه کربوکسیل دارد.در اسیدهای آمینه که سازنده مونومرهای پروتئین یک گروه آمین و یک گروه کربوکسیل از طریق یک اتم مرکزی (کربن آلفا)بهم متصل می شوند.کربن آلفا به زنجیره های جانبی متفاوت اتصال می یابد.

آمینواسیل tRNA:

(Aminoacyl tRNA) شکل فعال یک اسید آمینه بوده و در سنتز پروتئین استفاده می شود،حاوی یک اسید آمینه است که از طریق پیوند استری پر انرژی به دو گروه هیدروکسیل 3’مولکول tRNA متصل می شود.

آمفی پاتیک:

(Amphipatic) در ارتباط با مولکول ها یا ساختارهایی که دارای یک قسمت آبدوست و یک قسمت آب گریز می باشند.

بی هوازی:

(Anaerobic) در ارتباط با سلول،ارگانیسم یا فرآیند متابولیکی که در عدم حضور گاز اکسیژن O2عمل می کند.

آنافاز:

(Anaphase) مرحله ای در تقسیم میتوز که کروماتید های خواهری(یا همولوگ های جفت شده در میوز) جدا شده و به سمت قطب های دوک حرکت می کنند.

اتصالات قلاب کننده:

(Anchoring junction) مناطق ویژه روی سطح سلول که مولکول های چسبیده سلولی یا گیرنده های چسبنده شامل: اتصالات چسبنده و دسموزوم ها و همی دسموزوم ها است.اتصالات چسبنده و دسموزوم ها چسبندگی سلول به سلول و اتصالات همی دسموزوم ها چسبندگی سلول به ماتریکس را ایجاد می کنند.

آناپلوئیدی:

(Aneuploiedy) هر ناهنجاری در کروموزوم های دیپلوئید طبیعی که در آن یک نسخه اضافی از یک یا چند کروموزوم وجود داشته و یا یک نسخه طبیعی از کروموزوم وجود ندارد.

آنیون:

(Anion) یک یون با بار منفی.

آنتاگونیست:

(Antagonist) مولکولی اغلب سنتزی که فعالیت زیستی مولکول های طبیعی(مثل هورمون ها)را موقف می کند.

آنتی بادی:

(Antibody) پروتئینی (ایمونوگلوبولین)که بطور طبیعی در پاسخ به آنتی ژن تولید شده و با جایگاه ویژه آنتی ژن(اپی توپ)واکنش نشان داده و خارج شدن آنتی ژن را از بدن تسهیل می کند.

آنتی کدون:

(Anticodon) توالی سه نوکلئوتیدی دریک tRNAکه مکمل کدون در mRNAمی باشد طی سنتز پروتئینی به جفت شده بازها بین کدون و آنتی کدون منجر به اتصال tRNA حاصل اسید آمینه به ریبوزوم شده و اسید آمینه خود را به زنجیره پلی پپتیدی درحال اضافه می نماید.

آنتی ژن:

(Antigen) هر ماده ای(معمولا بیگانه)که سیستم ایمنی را تحریک می کند. در سلول های Bآنتی ژن تشکیل آنتی بادی را تحریک می کند.این آنتی بادی به طور اختصاصی به آنتی ژن مربوطه متصل می شود. در سلول های T،یک آنتی ژن پاسخ التهابی را تحریک می کند.این پاسخ التهابی به دنبال تولید سیتوکین  با عملکرد فعالیت سیتوتوکسین ایجاد می شود.

سلول های ارائه دهنده آنتی ژن:

(Antigen presenting cell) هرسلولی می تواند آنتی ژن رابه قطعات کوچک هضم کرده و پپتیدهای حاصله را در ترکیب با مولکول هایMHCII در سطح سلول نشان دهد.این پپتیدها به وسیله سلول های Tتشخیص داده می شوند.APCهای اصلی(سلول های دندریتیک،ماکروفاژها و سلول های  Bو MHCII (را در سطح خود بیان می کنند.

انتقال ناهمسو:

(Antiport) نوعی انتقال مزدوج(کوترنسپورت)که درآن یک پروتئین غشایی(آنتی پورتر) دو مولکول یا یون های مختلف رااز یک سلول در خلاف جهت هم عبور می دهد.همچنین به انتقال هم راست مراجعه کنید.

رأسی:

(Apical) به قسمت بالای سلول،آرگان،یا ساختار بدنی دیگر اطلاق می شود.سلول های اپی تلیال سطح رأسی فضای خارجی بدن یا فضای باز داخلی را نشان می دهد(مانند لومن روده ای،مجرا)

آپوپتوز:

(Apoptosis) فرآیند تنظیم شده به وسیله ژنتیک بوه و در بافت های ویژه درطول تمایز و بیماری رخ داده و سلول خود را از بین می برد.این عمل به وسیله شکستن اجزا سلولی و یک سری تغییرات مورفولوژیکی در دیواره سلولی مشخص می شود.همچنین به آن مرگ برنامه ریزی شده سلولی نیز گفته می شود.به کاسپازها مراجعه شود.

آپویتوزوم:

(Apoptosome) هسپتار دیسک مانند و بزرگ Apaf-1 پستاندران.

Apaf-1پروتئینی است که در پاسخ به سیگنال های آپوپتوز تجمع یافته و به عنوان یک مائسین فعالسازی برای کاسپازهای آغاز و اثر گذار عمل می کند.

آکواپورین ها:

(Aquaporins) خانواده ای از پروتئین های انتقال دهنده غشایی که اجازه عبور آب و مولکول بدون بار کوچک مثل گلیسرول را از غشا پلاسمایی می دهند.

آرکنا:

(Arches) گروهی از پروکاریوتها که یکی از سه سلسله متمایز تکاملی ارگانیسم های امروزی را تشکیل می دهند.همچنین آنها را ارکئوباکتریها و آرکئان نیز می نامند.از بعضی جهات،آرکئاها به یوکاریوت ها شبیه تر از باکتری ها (باکتری های واقعی)می باشند.

ثابت اتصال:

(Associated constant) به ثابت تعادل مراجعه شود.

استر:

(Aster) ساختاری متشکل از ریز لوله ها (فیبرهای استری)که در طی میتوز از سانتروزوم به سمت خارج،خارج می شود.

اتم کربن نامتقارن:

(Asymmetric carbon atom) یک اتم کربن که به چهار گروه مختلف اتمی یا شیمیایی متصل می شود.همچنین به آن اتم کربن کایرال نیز گفته می شود. آرایش پیوندها به دو‌ صورت مختلف می تواند باشد.در نتیجه دو نوع ایزومر فضایی که تصویر آینه ای یکدیگرند تولید می شود.

تقسیم سلولی نامتقارن:

(Asymmetric cell division) هر تقسیم سلولی که در آن دو سلول دختری ژن های یکسانی دریافت می کنند اما اجزای مختلف(مثل mRNAو پروتئین ها) را از سلول مادری به ارث می برند.

آدنوزین 5’تری فسفات:

ATP(adenosine 5′-triphosphat) نوکلئوتیدی مهم برای به دام انداختن و انتقال انرژی آزاد در سلول ها می باشد.هیدرولیز هردو پیوند فسفوانیدرید در ATPمقدار زیادی انرژی آزاد می کند.این انرژی برای انجام فرآیندهای سلولی مورد نیاز است.

ATPآز:

(ATPase):گروه بزرگی از آنزیم های کاتالیز کننده هیدرولیزATPکه محصول ADP،فسفات معدنی و رها شدن انرژی آزاد است.به K+ و ATPaseNa+و پمپ ATPمراجعه شود.

پمپ با انرژی ATP:

(ATP-power pump) هر پروتئین انتقال غشایی که فعالیت ATPآز دارد و هیدرولیز ATPرا با انتقال فعال یون ها یا مولکول های کوچک از عرض غشا پلاسمایی بر خلاف شیب الکترو شیمیایی جفت کرده و به طور ساده پمپ نامیده می شود.

ATPسنتاز:

(ATP synthase) کمپلکس پروتئین چند زیر واحدی که به قسمت داخلی غشا میتوکندری،غشا تیلاکوئیدی در کلروپلاست و غشا پلاسمایی با کتریایی متصل شده و سنتز ATP را در طول فسفریلاسیون اکسیداتیو و فتوسنتز تسریع می کند،و کمپلکس F0F1 نیز نامیده می شوند.

اتوکرین:

(Autocrine) در ارتباط با مکانیسم سیگنال دهی که در آن سلول،مولکول های سیگنالی را تولید کرده (مثل فاکتور رشد)و سپس به آن متصل شده و پاسخ می دهد.

اتوکاردیوگرافی:

(Auto radiography):روشی برای نمایان کردن مولکول های رادیواکتیو موجود در یک نمونه (مثل قسمتی از بافت یا ژل الکتروفورز)به وسیله قرار دادن یک فیلم عکاسی(امولوسیون )یا آشکار ساز دو بعدی الکتریکی در معرض نمونه،فیلمی که در معرض نمونه قرار می‌گیرد اتورادیوگرام نامیده می شود.

آتوزوم:

(Auto some) تمام کروموزوم ها به غیر از کروموزوم های جنسی.

آکسون:

(Axon) زائده ای بلند در سلول های عصبی که قادر بع هدایت پیام های عصبی (پتانسیل عمل )تولید می شود.در جسم سلولی به سمت انتهای دور و شاخه دار می باشد(انتهای آکسون).

انتقال آکسونی:

(Axonal transport) پروتئین حرکتی که انتقال اندامک ها و وزیکول ها در طول میکروتوبول ها در آکسون سلول های عصبی انجام می دهد.انتقال رو به جلو از جسم سلولی به سمت پایانه آکسونی رخ می دهد.انتقال رو به عقب از پایانه آکسونی به سمت جسم سلولی اتفاق می افتد.

اکسونم:

(Axoneme) دسته ای از میکروتوبول ها و پروتئین های ضمیمه که در تاژک و مژک وجود داشته و مسئول ساختار و حرکت آنها می باشند.

باکتری:

(Bacteria) دسته ای از پروکاریوتها که یکی از سه سلسله متمایز ارگانیسم های امروزی را تشکیل داده و باکتری های واقعی(یوباکتریها )نیز نامیده می شوند و به طور فیلوژنتیکی از آرکئاها و یوکاریوتها متمایز می شوند.

باکتریوفاژها(فاژ):

(Bacteriophase ) ویروسی که سلول های باکتری را آلوده می کند.بعضی از فاژها به طور گسترده به عنوان وکتور در کلونینگ DNAاستفاده می شوند.

پایه:

(Basal) به بازولاترال مراجعه شود.

جسم پایه ای:

(Basal body) ساختاری در قاعده مژک و تاژک که ریز لوله ها در آن محل به عنوان پایگاهی برای رشد اکسونم شکل می گیرند،از لحاظ ساختار شبیه سانتریول می باشد.

تیغه پایه ای:

(Basal lamina) شبکه صفحه مانند نازک از اجزا ماتریکس خارج سلولی که در زیر اپی تلیوم جانوران و دیگر گروه ها سازمان یافته سلولی داشته و این سلول ها راازبافت پیوندی یا دیگر سلول ها جدا می کند.

باز:

(Base) ترکیبی که اغلب شامل نیتروژن می باشد و پذیرنده پروتون (H+) از اسید است.همچنین اغلب برای نشان دادن پورین ها و پیریمیدین ها در DNAو RNA استفاده می شود.

جفت باز:

(Basepair) بهم پیوستن دو نوکلئوتید مکمل در DNAیاRNAکه پیوندشان به وسیله پیوندهای هیدروژنی بین بازها استحکام می یابد.آدنین با تیمین یا یوراسیل و گوانین با سیتوزین جفت می شوند.

مارپیچ-حلقه-مارپیچ بازی:

(Base helix-loop-helix) در ارتباط با قسمت قاعده ای(پایه ای)و جانبی(کناری)یک سلول قطبی،ارگان یا ساختار بدنی،درمورد سلول های اپی تلیال سطح پایه ای جانبی(basolateral ) متصل بر سلول های همسایه در زیر غشا پایه قرار دارد.

سلولB:

(B cell) لنفوسیتی که در مغز استخوان شکل گرفته و گیرنده های ویژه آنتی ژن )ایمونوگلوبولین های متصل شده غشایی(رابیان می کند.بعداز واکنش با آنتی ژن،سلولBتکثیر شده و به سلول های پلاسمای ترشح کننده آنتی بادی تبدیل می شود.

گیرنده سلول B:

(B cell receptor) کمپلکس متشکل از مولکول های ایمنوگلوبولین متصل شده به غشا که برای هر آنتی ژن،ویژه بوده و به همراه زنجیره های Igآلفا و بتا،انتقال دهنده سیگنال است.

خوش خیم:

(Benign) در ارتباط با یک تومور که سلول هایی بسیار شبیه به سلول های طبیعی دارد،تومورهای خوش خیم در محلی که از آنجا منشا گرفته اند،باقی می مانند اما می توانند در نتیجه رشد،مضر واقع شوند به بدخیم مراجعه شود.

صفحات بتا:

(Beta sheet) ساختار صفحه مانند و ثانویه پروتئین ها که بوسیله پیوندهای هیدروژنی بین اتم های اصلی در دو زنجیره پلی پپتیدی یا بخش هایی از یک زنجیره تا خورده ایجاد می شود.

پیچ بتا:

(Beta tura) یک ساختار ثانویه Uشکل در پروتئین.

بلاست:

(Blast) یک برنامه کامپیوتری که بطور گسترده برای مقایسه توالی اسیدهای آمینه از یک پروتئین با توالی شناخته شده پروتئین های موجود در منابع اطلاعاتی استفاده می شود.جستجوهای بلاست سرنخ هایی درباره ساختار،عملکرد و تکامل پروتئین که به تازگی کشف شده اند،می دهد.

بلاستوسیست:

(Blastocyst):مرحله ای از جنین پستانداران که شامل 64سلول بوده و به دونوع سلولی(تروفکتودرم)که بافت های جنین خارجی را تشکیل خواهد داد(و توده سلولی داخلی )که جنین کامل را شکل می دهد یا مرحله ای که در دیواره رحم ایجاد می شود و با بلاستولا در جنین جانوران دیگر مرتبط است.

بافر:

(Buffer) محلولی از اسید (HA)و باز (A-)که با اضافه کردن مقادیر اندک اسید یا باز قوی،تغییرات کوچکی در pHایجاد می شود و pH نزدیک pka ترکیب باقی می ماند.

کادهرین:

(Cadherins) خانواده ای از مولکول های چسبنده سلولی  که در اتصالات چسبنده و دسموزوم تجمع یافته و واکنش های هموفیلیک سلول-سلول وابسته به Ca2+را انجام می دهد.

کالمودولین:

(Calmodulin) پروتئین کوچک سیتوزولی که به چهار یون کلسیم متصل می شود. کمپلکس کلسیم-کالمودولین به پروتئین های زیادی متصل شده و به این وسیله باعث فعال شدن یا مهار آنها می‌گردد.

کالری:

(Calorie) واحدی از گرما(انرژی گرمایی) یک کالری مقدار گرمایی است که دمای 10گرم آب را 10درجه سانتی گراد بالا می برد.کیلوکالری اغلب برای مشخص کردن محتوای انرژی غذاها و تغییرات در انرژی آزاد یک سیستم به کار می رود.

چرخه کلوین:

(Calvin cycle) مسیر متابولیسمی اصلی که Ca2+را طی فتوسنتز به صورت کربوهیدرات تثبیت کرده و به آن تثبیت کربن نیز گفته می شود.این فرآیندها بطور غیر مستقیم به نور وابسته هستند اما هم در تاریکی و هم در روشنایی نیز می توانند انجام شوند.

سرطان:

(Cancer) یک واژه کلی که به تومرهای بدخیم متعدد اشاره دارد.سلول های سرطانی رشد و تقسیم سریع تراز حد طبیعی داشته و به بافت های مجاور حمله کرده و بعضی اوقات در بافت های دیگر نیز بخش می شوند (متاستاز).

کپسید:

(Capsid) پوشش پروتئینی بیرونی ویروس که از چندین لایه زیر واحد های پروتئینی تشکیل شده و از محتوای اسید نوکلئیک ویروس محافظت می کند.

کربوهیدرات:

(Carbohydrate) عبارت کلی برای پلی هیدروکسی آلدئیدها، پلی هیدروکسی کتون ها یا ترکیباتی که از آنها مشتق می شوند.معمولا فرمول (CH2On) دارند.انواع اولیه این ترکیبات برای ذخیره و تامین انرژی در سلول های جانوران به کار می روند.

تثبیت کردن:

(Carbon fixation) به چرخه کلوین مراجعه شود.

کارسینوژن:

(Carcinogen) هرعامل فیزیکی یا شیمیایی که وقتی سلول ها در معرض آن قرار می گیرند،سرطانی می شوند.

ژن محافظ:

(Caretaker gene) ژنی که پروتئین های رمزدهی شده از آن با شرکت در تعمیر آسیب DNA از ژنوم محافظت می کنند.از دست دادن فعالیت ژن های محافظ باعث افزایش سرعت جهش و پیشرفت کار سیتوژن ها می شود.

کاسپاز:

(Caspase) گروهی از پروتئین های آنزیمی تجزیه کننده (پروتئاز )که در آپوپتوز عمل کرده و در یک مسیر آبشاری هریک از آنها باعث فعالیت کاسپاز بعدی می شوند.

کاتابولیسم:

(Catabolism) تجزیه سلولی مولکول های پیچیده به مولکول هاب ساده تر که با آزاد شدن انرژی همراه می باشد. آنابولیسم عکس این مسیر بوده و طی آن انرژی برای سنتز مولکول های پیچیده از انواع ساده تر مصرف می شود.

کاتالیزور:

(Catalist) ماده ای که سرعت یک واکنش شیمیایب را بدون تأثیر ماندگار در ساختارش افزایش می دهد.آنزیم ها،کاتالیزورهای پروتئینی می باشند و ریبوزیم ها RNAهایی هستند که می توانند به عنوان کاتالیزور عمل کنند.

کاتیون:

(Action) یون دارای بار مثبت.

DNAمکمل:

(cDNA(complementary DNA)):مولکول DNAکه از روی مولکول mRNAبه وسیله آنزیم ترانس کریپتاز معکوس ساخته می شود.بنابراین فاقد اینترون می باشد.

مولکول های اتصال دهنده سلول:

(Cell-adhesion molecules):پروتئین هایی در غشا پلاسمایی سلول ها که به پروتئین های مشابه روی دیگر سلول ها متصل شده و به این وسیله باعث چسبیدن سلول-سلول می شوند. چهار خانواده اصلیCAM: کادهرین ها،IgCAM،اینتگرین هاو سلکتین ها  می باشد.

چرخه سلولی:

(Cell cycle) توالی منظم از رویدادهایی که طی آن یک سلول کروموزوم خود را دوبرابر کرده و به دو سلول تقسیم می شود.چرخه سلولی شامل  چهار فاز می باشدG1: قبل از سنتز DNA اتفاق می افتد،در Sهمانند سازی  DNAروی می دهد. G2بعداز سنتز DNA و Mهنگام تقسیم سلولی روی می دهد و سرانجام دو سلول دختری تشکیل می شود.تحت شرایط خاص سلول ها از چرخه سلولی در طولG1خارج می شونذ و در فاز G0 به صورت سلول هایی که تقسیم نمی شوند باقی می مانند.

تقسیم سلول:

(Cell division) تقسیم یک سلول به دو ‌سلول دختری در یوکاریوت های عالی،این فرآیند شامل تقسیم هسته(میتوز)و سیتوپلاسم(سیتوکینز)می باشد.اغلب اوقات میتوز به هردو تقسیم سیتوپلاسم و هسته اشاره دارد.

اتصالات سلولی:

(Cell junction) جایگاه های خاصی در سطح سلول که از آنجا سلول ها به یکدیگر یا ماتریکس خارح سلولی متصل می شوند.

دودمان سلولی:

(Cell line) جمعیتی ازسلول های کشت داده شده از منبع گیاهی یا جانوری که در اثر یک تغییر ژنتیکی امکان رشد نامحدود سلول ها را فراهم می شود.

تبارسلولی:

(Cell strain):جمعیتی از سلول های کشت شده گیاهی یا جانوری که زندگی محدود داشته و سرانجام50 – 25روز بعد از تولید ازبین می روند.

سلولز:

(Cellulose) ساختار پلی سارکاریدی که از واحدهای گلوکز ساخته شده و پیوند بین آنها بتا(1-4)می باشد.سلولز میکروفیبریل های بلندی را تشکیل می دهد و جز اصلی دیواره سلول های گیاهی است.

دیواره سلولی:

(Cell wall) ماتریکس انعطاف ناپذیر و خارج سلولی که بعداز غشا پلاسمایی قرار گرفته و از سلول محافظت کرده و شکل آن را ثابت نگه میدارد.این ساختار در اغلب قارچ ها،گیاهان و پروکاریوتها مشاهده می شود.اما در اغلب جانوران پرسلولی وجود ندارد.

سانتریول:

(Centriole) دو جسم استوانه ای درون سانتروزوم سلول های جانوران که شامل 9دسته سه تایی از ریزلوله ها بوده و از نظر ساختاری شبیه جسم پایه ای می باشد.

سانتروزوم(کانون سلولی):

(Centrosome) ساختاری در نزدیکی هسته سلول های جانوری.این ساختار مرکز سازماندهی ریزلوله ها(MTOC)بوده و دارای یک جفت سانتریول است که در ماتریکس پروتئینی جای دارد و قبل از میتوز تقسیم می شود.باهر سانتروزوم قطب دوک به وجود می آید.

چاپرون:

(Chaperone) عبارتی کلی برای دو نوع پروتئین،چاپرون های مولکولی و چاپروئین ها که از تا خوردن نامناسب پروتئین های هدف جلوگیری کرده و یا تاخوردن صحیح پروتئین را تسهیل می کنند.

چاپرونین:

(Chapronine) به چاپرون مراجعه شود.

نقطه کنترل:

(Checkpoint) هریک از چند نقطه موجود در چرخه سلولی یوکاریوتی که ورود سلول به مرحله بعد را متوقف می کنند تا اینکه شرایط مناسب حاصل شود.

تعادل شیمیایی:

(Chemical equilibrium) شرایطی در واکنش شیمیایی که در آن غلظت همه محصولات و واکنش دهنده ها ثابت مانده و ‌سرعت واکنش رفت و برگشت مساوی است.

انرژی پتانسیل شیمیایی:

(Chemical potential energy) انرژی که در پیوندهای اتصال دهنده اتم ها در مولکول ها ذخیره می شوند.

کموکاین:

(Chemokine) پروتئین ترشحی متعدد و کوچک که بعنوان هدایت کننده شیمیایی کلوسیت ها عمل می‌کند.

کموتاکسی:

(Chemotaxis) حرکت سلول یا ارگانیسم به سمت ماده شیمیایی ویژه یا دور شدن از آن .

کایمر:

(Chimera) جانور یا بافتی که از اجزا مختلفی تشکیل شده است.این اجزا به طور ژنتیکی از افراد جداگانه مشتق شده اند، یک هیبرید پروتئینی شامل قسمت هایی از پروتئین های مختلف است.

کلروفیل ها:

(Chlorophylls) گروهی از رنگدانه های پورفیرین جذب کننده نور که برای فتوسنتز ضروری هستند.

کلروپلاست:

(Chloroplast) اندامک خاص در سلول های گیاهی،این اندامک به وسیله دو غشا احاطه شده و دارای غشاهای حاوی کلروفیل(تیلاکوئید)است که واکنش های جذب کننده نور فتوسنتز در آنجا اتفاق می افتد.

کلسترول:

(Cholesterol) لیپید شامل چهارحلقه استروئیدی با گروه های هیدروکسیل روی یک حلقه.ترکیبی که در غشاهای بسیاری از یوکاریوتها بوده  و پیش ساز هورمون های استروئیدی،اسیدهای چرب و ویتامینDمی باشد.

کروماتید:

(Chromatid) نسخه ای از کروموزوم های مضاعف شده که در فاز Sچرخه سلولی شکل می‌گیرد و به وسیله سانترومر به کروماتید دیگر متصل شده و کروماتید خواهری نیز نامیده می شود.درطول میتوز دو کروماتید جداشده و هرکدام از آنها وارد یکی از سلول های دختری می شوند.

کروماتین:

(Chromatin) کمپلکسی از DNA،هیستون ها و پروتئین های غیر هیستونی که کروموزوم های یوکاریوتی را تشکیل می دهند.تراکم کروماتین در طول میتوز باعث می شود کروموزوم ها در متافاز قابل مشاهده شوند.

کروماتوگرافی مایع:

(Chromatography,liquid) گروهی از روش های بیوشیمیایی برای جداسازی مخلوط های مولکولی(مثل پروتئین های مختلف ، بار)کروماتوگرافی تعویض یونی و یا توانایی متصل شدن به طور ویژه به یک مولکول (کروماتوگرافی تمایلی)است.

کروموزوم:

(Chromosome) واحد ساختاری ماده ژنتیکی که در یوکاریوت ها شامل مولکول دو زنجیره ای DNA و پروتئین های ضمیمه می باشد.در بیشتر پروکاریوتها یک مولکول DNA دو زنجیره ای حلقوی ماده ژنتیکی را تشکیل می دهد.به کروماتین و کاریوتیپ مراجعه شود.

مژک:

(Cilium,cilia) ساختارهای کوچک احاطه کننده غشا در سطح سلول های یوکاریوتی و دارای یک دسته مرکزی از ریزلوله ها است.مژک ها معمولا به صورت منظم برای به حرکت در آوردن سلول(مثل ارگانیسم های تک‌سلولی)یا برای به حرکت در آوردن ذرات کوچک یا مایعات(مثل سلول های تراکئا)به کار می روند.به اکسونم و‌فلاژلوم نیز مراجعه شود.

سیسترنا(سیس ترانس):

(Cisternal(cisternae)) محفظه های تخت که توسط غشا احاطه شده اند و در دستگاه گلژی و شبکه آندوپلاسمی یافت می شوند.

چرخه اسید سیتریک:

(Citric acid cycle) مجموعه ای از نه واکنش مرتبط باهم که در ماتریکس میتوکندری انجام می‌گیرد و در آن گروه های استیل اکسید و CO2تولید می شود و واسطه های احیا شده برای تولیدATPمصرف می شوند،همچنین چرخه کربس و چرخه تری کربوکسیلیک اسید (TCA)نیز نامیده می شود.

کلاترین:

(Clathrin) پروتئین رشته ای که به کمک پروتئین های گرد آوری کننده در ناحیه مخصوص سطح سیتوپلاسمی غشا پلیمریزه شده و شبکه ای را تشکیل می دهد و به این وسیله حفره های پوشیده شده با کلاترین تشکیل شده و وزیکول ها ازاین ناحیه جوانه می زنند.

کلیواژ:

(Cleavage) مجموعه ای از تقسیم های سلولی سریع در جنین زایی که به دنبال لقاح با رشد سلولی کم اتفاق می افتد و به تدریج سلول های کوچک تولید شده و منجر به تشکیل بلاستوسیت در پستانداران یا بلاستولا در دیگر جانوران می شود.این واژه برای هیدرولیز مولکول ها نیز به کار می رود.

کمپلکس برش/کمپلکس پلی آدنیلاسیون:

(Cleavage/polyadenylation complex)  کمپلکس پروتئینی بزرگ که باعث شکسته شدن mRNAاولیه در انتهای 3e’جایگاه پلیAشده و با اضافه نمودن آدنین،دم پلی Aرا تشکیل می دهد.

کلون:

(Clone) جمعیتی از سلول های مشابه از نظر ژنتیکی یا ویروس ها و ارگانیسم هایی که از جد مشترک منشا می گیرند.

نسخه های متعدد از ژن ها یا قطعات DNAمشابه که از طریق کلون کردن DNAنگهداری می شوند.

حلزونی:

(Cochlea) ساختار حلزونی شکل دارای اندام کورتی که بخش حساس به صدا در گوش داخلی می باشد.

کدون:

(Codon) توالی سه نوکلئوتیدی در DNAیا mRNA که نشان دهنده یک اسید آمینه به خصوص در هنگام پروتئین سازی است.همچنین به آنها تریپلیت نیز گفته می شود.از 64کدون ممکن،3کدون مربوط به پایان پروتئین سازی بوده و اسید آمینه ای را مشخص نمی کند و موجب پایان سنتز پروتئین می شود.

کویل-کویل:

(Coield-Coield) موتیف ساختاری پروتئین که از مارپیچ آلفا ،آمفی پاتیک ساخته می شود و می تواند به دور خود جمع شده و باعث پایداری خود می شود.این ساختار لوله مانند در اغلب پروتئین های رشته ای و به ویژه فاکتور های رونویسی یافت.

کلاژن:

(Collagen) گیلکوپروتئینی با سه ،مارپیچ غنی از گلیسین و پرولین که یکی از اجزا عمده ماتریکس خارج سلولی در بافت های پیوندی می باشد.زیر رده های متعدد این پروتئین از نظر قرار داشتن در بافت ها و ترکیب خارج سلولی و پروتئین های سطح سلولی مجتمع کننده آنها،باهم تفاوت دارند.

کمپلمان:

(Complement) گروهی از پروتئین های سرمی ساختاری که بطور مستقیم به سطوح میکروبی یا قارچی متصل و به این وسیله باعث فعال شدن مسیر پروتئولیتیکی شده و منجر به تشکیل کمپلکس حمله کننده سیتولیتیک می شوند.

مکمل:

(Complementary) در ارتباط با توالی اسید نوکلئیک یا زنجیره هایی که بازهایشان می توانند کاملا باهم جفت شوند.

مناطقی روی دو مولکول که باهم واکنش داده(مثل آنزیم و سوبسترا)و باهم به صورت قفل و کلید متناسب می شوند.

مکملcDNA:

(Complementary DNA) به cDNAمراجعه شود.

کامل شدن:

(Complementation) به تکامل ژنتیکی و تکامل عملکردی مراجعه شود.

شیب غلظت:

(Concentration gradiant) در زیست شناسی سلولی،تفاوت در غلظت سوبسترا در مناطق مختلف سلول،جنین ،یا محل های مختلف غشا سلولی می باشد.

کنفورماسیون:

(Conformation) شکل دقیق سه بعدی یک پروتئین یا سایر ماکرومولکول ها که از موقعیت فضایی اتم ها در مولکول حاصل می شود.

کانکسین ها:

(Connexions) خانواده ای از پروتئین های عبور کننده غشایی که اتصال های منفذ دار را در مهره داران شکل می دهد.

ساختاری:

(Constitutive) در ارتباط با تولید یا فعالیت سلولی مداوم یک مولکول با عملکرد مداوم فرآیندهای سلولی (مثل ترشح خود مختار)که تولید آنها یا محرک های داخلی یا خارجی تنظیم نمی شود.

دستجات انقباضی:

(Contractile loundles) دستجاتی از اکتین و میوزین در سلول های غیر ماهیچه ای که به عنوان اتصال سلول(مثل فیبرهای استرس ) یا حرکت سلول (حلقه انقباضی در سیستم سلول)عمل می کنند.

COPI:گروهی از پروتئین ها که وزیکول های انتقالی را درمسیر ترشحی پوشش می دهند.این وزیکول های پوشش داده شده با COPIپروتئین ها را از دستگاه گلژی به شبکه آندوپلاسمی و یک سیسترن به سیسترن بعدی در گلژی منتقل می کنند.

COPII:گروهی از پروتئین هایی که وزیکول ها رادر مسیر ترشحی پوشش می دهند.وزیکول های پوشش داده شده با COPIIپروتئین ها رااز شبکه آندوپلاسمی به گلژی هدایت می کنند.

انتقال همزمان با ترجمه:

(Cotranslational-translocation) انتقال همزمان پروتئین های ترشحی به داخل شبکه آندوپلاسمی وقتی که پروتئین تولید شده هنوز متصل به ریبوزوم می باشد و ترجمه در شبکه آندوپلاسمی ادامه یافته و پروتئین طویل می شود.

انتقال همراه:

(Cotransport) عبور یون ها و مولکول های کوچک از غشا برخلاف شیب غلظت که با عبور مولکول های دیگر در جهت شیب غلظت جفت می شود.

پیوند کووالانسی:

(Covalant band) نیروی شیمیایی مستحکمی که اتم ها را دریک مولکول به وسیله اشتراک گذاشتن یک یا چند جفت الکترون در کنار هم نگه می دارد.همچنین به پیوندهای غیر کوالان مراجعه شود.

کمپلکس شناسایی درون اگزون:

(Cross-exon recognition complex) پروتئین هایSRبزرگ تجمعی متصل شده به RNAو دیگر ترکیب هایی که به مشخص کردن اگزون ها در mRNAاولیه در یوکاریوتها عالی کمک می کنند و باعث پردازش صحیح RNAمی شوند.

کراسینگ اور:

(Crossing over) تعویض ماده ژنتیکی میان کروماتیدهای مادری و پدری در طول میتوز تا اینکه کروموزوم نوترکیب ایجاد شود .همچنین به نوترکیبی مراجعه شود.

AMPحلقوی:

(Cyclic AMP) یک پیامبر ثانویه که کانال های کاتیونی را در سلول های میله ای باز کرده و پروتئین کینازGرا در رگ های ماهیچه صاف و دیگر سلول ها فعال می کند.

سیکلین:

(Cycling) هریک از بی شمار پروتئین هایی که مقدار و غلظت آنها در طول چرخه سلول یوکاریوتی کم یا زیاد می شود.سیایکلین کمپلکس هایی با کیناز(کیناز وابسته به سیکلین)تشکیل می دهد و به این وسیله این آنزیم ها را فعال و نسبت به سوبسترای ویژه اختصاصی می کنند.

کیناز وابسته به سیکلین:

(Cyclin-dependent kinase) یک نوع پروتئین کیناز که در هنگام اتصال به سیکلین از نظر کاتالیتیک فعال می باشد.سیکلین  – CDKها متعدد در طی چرخه سلولی یوکاریوتها به وسیله فسفریله کردن پروتئین های هدف،عملیات مختلفی را به راه می اندازند.

سیتوکروم ها:

(Cytochromes) گروهی از پروتئین های رنگی دارای آهن می باشند و بعضی از آنها به عنوان حاملین الکترون در طی تنفس و فتوسنتز عمل می کنند.

سیتوکین:

(Cytokin) هریک از پروتئین های بی شمار کوچک ترشحی(مثل اریتروپوئیتین،G-CSFو اینترفرون،اینترلوکین)که به گیرنده های سطح سلول های خون و سیستم ایمنی متصل شده و تحریک تمایز و تکثیر این را رعایت می شوند.

گیرنده سیتوکین:

(Cytokin receptor) گروهی بزرگی از گیرنده های سیگنالی سطح سلول شامل:اریتروپوئیتین ،هورمون رشد ،اینترلوکین ها و اینترفرون ها.اتصال لیگاند منجر به فعال شدن بخش سیتوزولی کینازهای JAKمتصل شده به رسپتور می شود و به این وسیله مسیر سیگنال داخلی سلولی آغاز می گردد.

سیتوکینز:

(Cytokineis) تقسیم سیتوپلاسم طی میتوز که دو‌سلول دختری را تولید کرده و هرکدام ازاین سلول ها شامل اندامک ها و هسته می باشند.

سیتوپلاسم:

(Cytoplasm) محتویات یک‌سلول که درون غشا پلاسمایی قرار دارند.این محتویات در سلول های یوکاریوتی خارج از هسته قرار گرفته اند.

اسکلت سلولی:

(Cytoskeleton) شبکه ای از مواد فیبری،عمدتا شامل:ریزلوله ها، ریزرشته های اکتینی و رشته های حد واسط می باشد و در سیتوپلاسم سلول های یوکاریوتی قرار دارد.اسکلت سلولی موجب سازمان یابی و حفاظت از ساختارهای سلولی شده و باعث حرکت کروموزوم ها،اندامک ها و حرکت خود سلول می شود.

سیتوزول:

(Cytosol) قسمت آب بی شکل سیتوپلاسم که شامل:اندامک ها،غشاها و ترکیبات نامحلول اسکلت سلولی می باشد.

سطح سیتوزولی:

(Cytosolic face) سطحی از غشا سلولی که پس از سیتوزول قرار دارد.

DAG:به دی اسیل گلیسرول مراجعه شود.

دالتون:

(Dalton) واحدی از جرم مولکولی که تقریبا برابر با جرم اتم هیدروژن است(1/66×10-24g)

دناتوره شدن:

(Denaturation) تغییرات اساسی در کنفورماسیون پروتئین یا اسید نوکلئیک که به واسطه شکستن تعداد زیادی پیوندهای غیر کووالانسی به موجب گرما یا قرارگرفتن در معرض مواد شیمیایی مختلف ایجاد می شودو منجر به از دست دادن فعالیت زیستی می گردد.

دندریت:

(Dendrite) زائده ای نسبتا کوتاه و منشعب که از جسم سلولی یک نورون بیرون ‌زده و پیام هارا ازآکسون دیگر نورون ها دریافت می کند.

سلول های دندریتیک:

(Dendritic cell) سلول های فاگوزسیتوزی ارائه دهنده آنتی ژن که در بافت های زیادی وجود دارند و پاتوژن ها را از طریق گیرنده های شبیه  Toll-Toll(like receptor)تشخیص می دهند.بعداز وارد شدن آنتی ژن به محلی از بافت آسیب دیده یا عفونی ماکروفاژها به گره های لنفاوی مهاجرت کرده و فعال شدن سلول هایTرا آغاز می کنند.

دئوکسی ریبونوکلئیک اسید:

(Del I ribonucleic acid) به DNAمراجعه شود.

غیر قطبی شدن:

(Depolarization) کاهش پتانسیل الکتریکی منفی درسطح سیتوزولی که به طور معمول درحالت استراحت در دوسوی غشا وجود دارد و منجر به کم شدن بار منفی داخل غشا یا پتانسیل غشایی مثبت در داخل غشا می گردد.

معین سازی:

(Determination) تغییراتی در طی جنین زایی سلول است.این تغییرات سلول را دریک مسیر ویژه تمایز قرار می دهد.

تکوین:

(Development) تمامی فرآیندهایی که شامل: رشد، تمایز و سازمان یابی یک سلول لقاح یافته و تبدیل آن سلول به گیاه یا جانور کامل است.طی فرآیند رشد، قطبی شدن در حرکت انواع سلول های منفرد، بافت ها و اندام ها شکل می گیرد.

دی اسیل گلیسرول:

(Diacyglycerol) پیامبر ثانویه متصل به غشا که می تواند به وسیله شکستن فسفواینوزیتول ها در پاسخ به تحریگ گیرنده های سطح معین تولید شود.

بیان متفاوت ژنی:

(Differential gene expression) بیان ژن های مختلف به وسیله سلول های با ژنوتیپ های مشابه که منجر به تولید یک سری پروتئین های ویژه می شود.این پروتئین های ویژه مراحل رشد یا تمایز نوع سلول را موجب می شود.

تمایز:

(Different I on) فرآیندی که معمولا شامل تغییرات در میان ژن های سلول اولیه و تبدیل آن به یک سلول تخصص یافته می شود.

دیپلوئید:

(Diploied) در ارتباط با سلول یا ارگانیسم که دارای دوسری کامل از کروموزوم های همولوگ و به همین ترتیب دونسخه از هر ژن یا جایگاه ژنی می باشد.سلول های سوماتیک دارای تعدادی کروموزوم های دیپلوئید هستند.این کروموزوم ها (2n) که ویژه یک نوع است.همچنین به هاپلوئیدی مراجعه شود.

دی ساکارید:

(Disaccharide) کربوهیدرات کوچک که شامل دو مونوساکارید است این دو مونومر به صورت کوالان با یک پیوند گلیکوزیدی بهم متصل می شوند.

ثابت تجزیه :

(Dissociation constant) به ثابت تعادل مراجعه شود.

پیوند دی سولفیدی:

(Disulfidebond) اتصال کووالان که بین اتم های سولفور متعلق به سیستئین در پلی پپتیدهای مختلف با بخش های مختلفی ازیک پلی پپتید صورت می‌گیرد.

داکسی ریبونوکلئیک اسید:

(Deoxiribonucleic acid) پلیمر خطی طویل که از 4 داکسی ریبونوکلئوتید ساخته شده و حامل اطلاعات وراثتی می باشد.همچنین به DNA با مارپیچ دوگانه مراجعه شود.

کلونینگ DNA:

(DNA Cloning) روش DNAنوترکیب که در آن  cDNAیا قطعاتب از  DNAژنومی به یک وکتور کلون سازی متصل می شود،سپس وکتور را به سلول های میزبان کشت شده وارد می کنند و طی رشد سلول های میزبان‌درون آنها باقی می مانند.همچنین کلون سازی ژن نیز نامیده می شود.

کتابخانه DNA:

(DNA library) مجموعه ای از مولکول های  DNAکلون شده شامل کلیه قطعات ژنوم، کتابخانه ژنی، یا نسخه های DNA ساخته شده از همه mRNAها به وسیله یک نوع سلول(کتابخانه)  cDNAاین مولکول های  DNAبه وکتورهای کلون سازی متصل شده اند.

DNAلیگاز:

(DNA ligase) آنزیمی که انتهای 3’یک قطعه DNAرا به انتهای5’دیگری متصل می کند و زنجیره ممتد تشکیل میشود.

آنزیم های DNA:

(DNA microarray) یک سری منظم از هزاران توالی نوکلئوتیدی مختلف که در اسلاید میکروسکوپی یا سطح جامد مرتب شده اند و می توانند در میان ژن ها در سلول های مختلف یا سلول های ویژه در مراحل مختلف رشد یا تحت شرایط مختلف دیگر استفاده شوند.

DNAپلیمراز:

(DNA polymerase) آنزیمی که از یک رشته DNAهمانندسازی می کند تا رشته مکمل ساخته می شود.همه DNAپلیمرازها، داکسی ریبونوکلئوتیدها را در هربار ازسمت 5′ به انتهای 3′ یک پرایمر کوتاه از RNA یا DNAاضافه می کنند.

دُمین:

(Domain) منطقه مشخص ازیک پروتئین با ساختار سه بعدی .دُمین عملکردی فعالیت ویژه یک پروتئین را انجام می دهد.دُمین ساختاری دارای 40یا تعداد بیشتری آمینواسید می باشدکه در ساختار سوم یا دوم مرتب داده شده اند.دُمین توپولوژیکی رابطه مشخص با بقیه پروتئین دارد.

غالب:

(Dominal) درارتباط با آللی از ژن که در فنوتیپ هتروریگوت بیان می شود.آلل مغلوب بیان نمیشود.

Dominant negative:

درعلوم ژنتیک، آللی که درحالت غالب  عمل می کند اما اثری مشابه از دست دادن فعالیت آلل غالب را بروز می دهد.به طور کلی آلل تولید کننده پروتئین جهش یافته است.این پروتئین عمل پروتئین طبیعی را بوسیله متصل شدن به هرکدام از آنها بایک پروتئین بالا دست یا پایین دست آن پروتئین در مسیر متوقف می کند.

مارپیچ دوگانه:

(Double belix,DNA) ساختار معمول سه بعدیDNAسلولی که در آن دوزنجیره پلی نوکلئوتیدی به صورت آنتی پارالل به موازات هم قرار می گیرند و این دو‌رشته توسط پیوندهای هیدروژنی بین بازهای مکمل به دورهم پیچ می خورند.

فرودست(پایین دست):

جهتی برای یک ژن که RNAپلیمراز طی رونویسی در آن راستا حرکت می کندو به سوی انتهای رشته DNAالگو پیش می رود موقعیت +1روی ژن اولین نوکلئوتیدی است که رونویسی می شود و به همین ترتیب +2و+3تاالی آخر رونویسی می شوند.رویدادهایی که بعدا در مراحل آبشاری اتفاق می افتد(مثل مسیر سیگنالی)همچنین به بالادست مراجعه شود.

داینئین ها:

(Dyneins) عضوی از پروتئین های حرکتی که از انرژی حاصل از هیدرولیز ATPبرای حرکت به سمت انتهای منفی ریزلوله ها استفاده می کنند.داینئین ها می تواند وزیکول ها و اندامک ها را منتقل کنند و مسئول حرکت مژه و تاژک می باشند و در حرکت کروموزوم ها طی میتوز نقش دارند.

اکتودرم:

(Ectoderm) خارجی ترین لایه از سه لایه اصلی جنین پستانداران که به بافت اپیدرمی، سیستم عصبی و اندام های حسی بیرونی تبدیل می شوند.همچنین به اندودرم و مزودرم مراجعه شود.

بازویEF:

(EF-hand) یک موتیف ساختاری مارپیچ -حلقه – مارپیچ که در پروتئین های متصل شونده به Ca2+مثل کالمودولیت وجود دارد.

پتانسیل الکتریکی:

(Electronic potential) انرژی مرتبط با جداشدن بارهای مثبت و‌منفی ، پتانسیل الکتریکی تقریبا در دوسوی غشای پلاسمایی همه سلول ها حفظ می شود.

شیب الکتریکی:

(Electronic gradiant) نیروی به حرکت درآورنده که به صورت انرژیتیکی مسیر مناسب انتقال یک یون(یا مولکول های باردار)را در دوسوی غشا مشخص می کند.این شیب در نتیجه ترکیب شدن اثر شیب غلظت یون ها و پتانسیل غشایی در دوسوی غشا می باشد.

ناقل الکترون:

(Electron carrier) هرمولکول یا اتمب که الکترون هارا از مولکول های دهنده می پذیرد و آنها را به مولکول های پذیرنده در واکنش های مزدوج اکسیداسیون و احیا منتقل می کنند.

انتقال الکترون:

(Electron transport) جریانی از الکترون ها از طریق ناقلین الکترون‌ از دهنده های الکترونی احیا کننده)مثل  (NADHبه O2در غشا داخلی میتوکندری یا از H2Oبه NADH+در غشا تیلاکوئیدی کلروپلاست گیاهان صورت می گیرد.

زنجیره انتقال الکترون:

(Electron transport chain) زنجیره انتقال الکترون یک سری از کمپلکس های چند پروتئینی در غشا داخلی میتوکندری که همراه با سیتوکروم و کوآنزیم می باشد که الکترون ها از الکترون های دهنده احیا کننده مثل NADH  به O2منتقل می شوند. هر عضو از زنجیره شامل یک یا تعداد بیشتری از ناقلین الکترون متصل شده می باشد.

الکتروفورز:

(Electrophoresis) یکی از چندین روش جداسازی ماکرومولکول ها که برمبنای میزان حرکتشان در ژل یا محیط های دیگر در معرض یک میدان الکتریکی قوی از هم جدا می شوند.

فاکتور طویل شدن:

(Elongation factor) گروهی از پروتئین های غیر ریبوزومی که برای ادامه ترجمه mRNAیا سنتز پروتئین به دنبال آغاز ترجمه،مورد نیاز است.

آمبریوژنز)جنین زایی(:

(Emberyogensis):تمایزهای اولیه یک موجود زنده در تخم لقاح یافته.

سلول های بنیادی آمبروژنیک:

(Embergonic stem cells):تباری از سلول های کشت شده که از جنین های سیار ابتدایی مشتق می شوند و می توانند به صورت گسترده به انواع سلول ها در محیط آزمایشگاهی یا بعداز اضافه کردن مجدد به جنین میزبان تمایز یابند.

اندرگونیک :

(Endergonic):در ارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که دارای ∆Gمثبت می باشند بنابراین به منظور پیشرفت واکنش به انرژی آزاد نیاز دارند(متضاد exergonic)

درون ریز:

(Endocrine) درارتباط با مکانیسم که درآن سلول های هدف به هورموم منتشرشده به داخل خون متصل شده و به وسیله سلول های ترشح کننده ویژه موجود دریک غده پاسخ می دهند(مثل غده تیروئید و پاراتیروئید)

مسیرآندوسیتوزی:

(Endocytic pathway) مسیر سلولی شامل آندوسیتوز وابسته به گیرنده که مواد خارج سلولی را به وسیله پروتئین های ناقل غشایی وارد می کند و برای حذف گیرنده های پروتئین هااز سطح سلول و تنظیم فعالیت آنها عمل می کند.

آندوسیتوز:

(Endocytosis) واژه کلی برای جذب مواد خارج سلولی از طریق به درون کشیده شدن غشا پلاسمایی که شامل آندوسیتوز وابسته به گیرنده، فاگوسیتوز و پیوسیتوز می باشد.

آندودرم:

(Endoderm) داخلی ترین لایه از سه لایه اصلی جنین جانوران،که به روده و دستگاه تنفس تبدیل می گردد.به اکتودرم و مزودرم مراجعه شود.

شبکه آندوپلاسمی:

(Endoplasmic reticulum) شبکه ای از ساختارهای غشایی بهم پیوسته در سیتوپلاسم سلول های یوکاریوتی که متصل به پوشش بیرونی هسته می باشد.یوکاریوت حشن به ریبوزوم ها متصل می باشدو در سنتز و پردازش پروتئین های ترشحی و پروتئین های غشایی نقش دارد. یوکاریوت ها صاف  بدون ریبوزوم می باشد و در سنتز لیپیدها نقش دارد.

اندوزوم:

(Endosome) یکی از دو جزمتصل به غشا اندوزوم های اولیه(وزیکول های آندوسیتوزی)از غشا پلاسمایی طی آندوسیتوز وابسته به گیرنده جوانه می زند.اندوزوم های ثانویه دارای pHاسیدی هستند و در دسته بندی پروتئین ها به لیزوزوم نقش دارند.

هم زیستی داخلی:

(Endosgmbiont) یک باکتری که داخل سلول یوکاریوت در صورت همزیست مشترک و سودمند باقی می ماند. برطبق فرضیه همزیستی داخلی، هردو اندامک میتوکندری و کلروپلاست از طریق همزیستی داخلی حاصل شده اند.

اندوترمیک:

(Endothermic) درارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که دارای تغییر مثبت در آنتالپی هستند و گرما رابه منظور پیشرفت واکنش جذب می کنند،متضاد اگزوترمیک.

تشدید کننده:

(Enhancer) توالی تنظیم کننده در DNAیوکاریوتی است و می تواند در فاصله دورتر از ژنی که کنترل می کند،قرار گیرد.تشدیدکننده ممکن است در داخل توالی رمزدهی کننده قرار گیرد.اتصال پروتئین های ویژه به یک تشدید کننده، سرعت رونویسی ژن تحت کنترل را تغییر می دهد.

جسم تشدید کننده:

(Enhancesome) کمپلکس نوکلئوپروتئینی بزرگ که از تجمع فاکتورهای رونویسی حاصل می شود(فعال کننده و مهارکننده ها)،این فاکتورهای رونویسی به صورت مشترک با کمک پروتئین های خم کننده DNAمتصل می شوند.

آنتالپی:

(Enthalpy(H)) گرما، دریک واکنش شیمیایی ،آنتالپی واکنش دهنده ها یا محصولات با مجموع انرژی های پیوندهایشان برابر است.

آنتروپی:

(Entropy(S)) میزان بی نظمی دریک سیستم.هرچه آنتروپی بیشتر باشد میزان بی نظمی بیشتراست.

پاکت:

(Envelope) به پاکت هسته ای یا پاکت ویروسی مراجعه شود.

آنزیم:

(Enzyme) پروتئینی که به واکنش های شیمیایی ویژه بایک یا چند سوبسترای اختصاصی را کاتالیز می کند.

اف:

(Eph) گیرنده سطح سلولی برای افرین،همچنین رسپتور Ephنیز نامیده می شود.

نفرین:

(Nephrin) خانواده ای از پروتئین های سیگنالی متصل به غشا که در واکنش های سلول به سلول شرکت کرده و در تنظیم رشد اکسون ها درگیرهستند.بنابراین آنها اتصال های مناسب طی تمایز سیستم عصبی را فراهم می کنند.

فاکتور رشد اپیدرمی:

(Epidermal growth factor) فاکتوررشد اپیدرمی:خانواده ای از پروتئین های ترشحی سیگنالی که در رشد بیشتر بافت ها در اغلب جانوران به کار می روند.سیگنال های EGFبه گیرنده های تیروزین کیناز ها محدود می شوند.جهش در ترکیبات انتقال دهنده سیگنال هایEGFدر سرطان های انسان مثل سرطان مغز ایجاد می شود.به خانواده HERمراجعه شود.

اپی ژنتیک:

(Epigenetic) در ارتباط با فرآیندی که بیان ژن های خاصی را تحت تاثیر قرار داده و سلول های دختری آن را به ارث می برند،اما تغییر توالی DNAدرگیر نم یشوند.

اپی نفرین:

(Epinephrine) یک کاته کولامین ترشحی به وسیله غده آدرنال و بعضی نورون ها در پاسخ به استرس،همچنین آدرنالین نیز نامیده می شود. اپی نفرین به عنوان هورمون و نوروترانسمیتر (میانجی عصبی)عمل کرده و باعث حالت تهاجمی می شود.(مثل افزایش سطح گلوکز خون و افزایش ضربان قلب).

اپی تلیوم:

(Epithelium) پوشش صفحه مانند که ازیک یا چند لایه از سلول های متصل بهم تشکیل شده اند.این پوشش در سطح خارجی و داخلی بدن قرار دارد.

اپی توپ:

(epitop) قسمتی از آنتی ژن که به گیرنده ویژه آنتی ژن در سطح سلول Bیا سلول هایTیا به آنتی بادی متصل می شود.آنتی ژن های پروتئینی بزرگ دارای چندین اپی توپ هستند و به آنتی بادی ها با ویژگی های مختلف متصل می شوند.

ثابت تعادلی:

(Equilibrium constant) نسبت ثابت سرعت واکنش رفت و برگشت دریک واکنش،یک واکنشA+B<=>AB،ثابت اتصال (Ka)برابر با kو ثابت تجزیه (kd)برابر است با 1/kدارد.

اریتروپویتین:

(Erthropoietin) سیتوکینی که تولید سلول های گلبول قرمز را به وسیله تحریک تمایز و تکثیر سلول های اجدادی اریتروئید در مغز استخوان موجب می شود.

یوکروماتین:

(Euchromatin) بخش هایی از کروماتین که کمی فشرده اند و در کروموزوم های اینترفاز ظاهر می شوند و شامل مناطق فعال از لحاظ ترجمه هستند.همچنین به هتروکرماتین مراجعه شود.

یوکاریوت:

(Eukaryout) رده ای از ارگانیسم ها که شامل یک یا تعداد بیشتری سلول می باشند و حاوی یک هسته و اندامک های احاطه شده با غشا هستند.آنها یکی از سه فرمانروای موجودات زنده امروزی را تشکیل می دهند.به آنها یوکاریا نیز می گویند.یوکاریوتها شامل همه ارگانیسم ها بجز ویروس ها و پروکاریوتها می باشند.

سیستم ترمیم برش بازیDNA:

یکی از مکانیسم های متعدد برای تعمیر آسیب DNAکه در نتیجه دپورینه شدن یا آمینه شدن خودبه خودی یا قرار گرفتن در معرض مواد سرطان زا ایجاد می شود.این سیستم های تعمیری به خوبی عمل خود را انجام می دهند و باعث کاهش خطر ابتلا به سرطان می شوند.

اگزرکورئیک:

(Exorgonic) درارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که دارای ∆Gمنفی هستند و انرژی آزاد را منتشر کرده و به این ترتیب موجب پیشرفت واکنش می شوند.متضاد اندرگونیک.

اگزوسیتوز:

(Exocytosis) انتشار مولکول های داخل سلولی(مثل هورمون ها و پروتئین های ماتریکسی)که این مواد به وسیله وریکول ادغام شونده با غشای پلاسمایی به بیرون سلول ریخته می شوند.

اگزون :

(Exon) قطعاتی از ژن یوکاریوتی(یااز رونوشت اولیه)که به عنوان mRNAبالغ،rRNA یا tRNAبه سیتوپلاسم می رسد.همچنین به اینترون مراجعه شود.

تلاطم اگزونی:

(Exon shuffling) فرآیند تکاملی برای ایجاد ژن های جدید(مثل ترکیب های جدید از اگزون ها)از انواع اولیه موجودات زنده،این فرآیند به وسیله نوترکیبی میان اینترون های دو ژن جدااز هم یا به وسیله جابجایی عناصر متحرک DNAصورت می‌گیرد.

سطح اگزوپلاسمی:

(Exoplasmic face) سطحی از غشا سلولی که دور از سیتوزول قرار دارد.

اگزوزوم:

(Exosome) مجموعه بزرگ دارای اگزونوکلئاز که قطعات اینترون های حاصل از پیدایش را تجزیه می کند و‌بطور ناقص mRNAاولیه را در هسته یا mRNAهای دارای دم پلیAکوتاه در سیتوپلاسم پردازش می کنند.

اگزتومیک:

(Exothermic) درارتباط با واکنش ها و فرآیندهایی که تغییرات آنتالپی منفی دارند و گرما آزاد کرده و به این ترتیب واکنش پیش می رود  (متضاد اندوترمیک).

اکسپورتین:

(Exporting) پروتئینی که به یک پروتئین محموله در هسته با کمک Ran،عضوی از ابرخانواده GTPaseمتصل شده و محموله رااز طریق منافذ هسته ای به سیتوپلاسم منتقل می کند و همچنین به ایمپورتین مراجعه شود.

وکتور بیانی :

(Expression vector) ویروس یا پلاسمید تغییر داده شده که یک ژن یا cDNA را به سلول میزبان مناسب حمل می کند و سنتز پروتئین رمزدهی در آنها را انجام می دهدو برای غربال کردن کتابخانه DNAیک ژن خاص یا یک تولید مقدار زیاد یک پروتئین از ژن کلون شده به کار می رود.

ماتریکس خارج سلولی:

(Extra cellular matrix) شبکه ای نامحلول از پروتئین ها و پلی ساکاریدها که توسط سلول ها به فضای بین آنها ترشح میشود.این شبکه پشتوانه ساختاری در بافت ها ایجاد کرده و می تواند بر تمایز و عمل بیوشیمیایی سلول ها موثر باشد.

کمپلکس F0F1:

(F0F1 complex) به ATPسنتناز مراجعه شود.

انتقال تسهیل شده:

(Facilitated transport) انتقال یک یون یا مولکول های کوچک به کمک پروتئین از غشای سلولی در جهت شیب غلظت با سرعت بالاتر از سرعت انتشار ساده آن همچنین آن را انتشار تسهیل شده می نامند.

فلاوین آدنین دی نوکلئوتید:

(Flavin adenin dinucleutid)FAD مولکول آلی کوچک که به عنوان ناقل الکترون به وسیله پذیرفتن دو الکترون‌از مولکول دهنده و دو یون H+از محلول عمل خود را انجام می دهد.

اسید چرب:

(Fatty acid) هرزنجیره هیدروکربنی طویل که یک گروه کربوکسیل دریک انتها داشته و منبع اصلی انرژی طی متابولیسم و یک پیش ساز برای سنتز فسفرلیپیدها ، تری گلیسیریدها، استرهای کلسترول می باشد.

فیبروبلاست:

(Fibrobrast) سلول بافت پیوندی که کلاژن و دیگر ترکیبات ماتریکس خارج سلولی را ترشح می‌کند.به هنگام ترمیم زخم یا در محیط کشت بافت می توانند حرکت کرده و تقسیم شوند.

FISH به هیبریدسازی فلورسانس مراجعه شود.

فلاژلوم:

(Flagellum) ساختار حرکتی بلند،معمولا یک عدد درهر سلول ،که از سطح اغلب سلول های یوکاریوتی بیرون‌زده مثل اسپرم با ضربات موجی شکل سلول را حرکت می دهد.ساختار تاژک باکتری های کوچک تر و ساده تر است.همچنین به اکسونم و مژه مراجعه‌ شود.

فلاوین آدنین دی نوکلئوتید:

(Flaria adenin dinucletid) به FADمراجعه شود.

فلیپاز:

(Flipase) پروتئینی که حرکت لیپیدهای غشایی ازیک سمت غشا به سمت دیگر در دولایه فسفولیپیدی را انجام میدهد.

Fluorescence-activated cell sorter(FACS))) وسیله ای که یک یا تعداد کمی سلول را ازمیان هزاران سلول دیگر تشخیص می دهد و آنها را بر پایه تفاوت در فلورسانسشان دسته بندی می کند.

FISH:هریک از چندین روش برای تشخیص توالی ویژه DNA یاRNA درسلول ها و بافت ها به وسیله تیمار نمونه ها با پروب های فلورسنت که با توالی ویژه هیبرید شده و باعث مشاهده نمونه با میکروسکوپ فلورسنت می شود.

رنگ آمیزی فلورسنت:

(Fluorescent staining) روش عمومی برای مشاهده ترکیبات سلولی به وسیله تیمار سلول ها یا بافت ها با ماده رنگی نشاندار با فلورسنت مثل آنتی بادی که بطور ویژه به ترکیب خاص متصل شده و موجب مشاهده نمونه به وسیله میکروسکوپ فلورسانت میشوند.

انرژی آزاد:

(Free energy) میزانی از انرژی پتانسیل یک‌سیستم که مجموع عمل آنتالپی و آنتروپی می باشد.

تغییر انرژی آزاد:

(Free energy change) تفاوت درمجموع انرژی آزاد مولکول های تولید شده و مولکول های واکنش دهنده دریک واکنش (∆G)شیمیایی.تغییر منفی زیاد ∆Gنشانگر این است که واکنش یا فرآیندهای دیگر تمایل به پیشرفت دارد.

مکمل سازی عملکردی:

(Functional complementation) برنامه ای برای غربال کردن کتابخانه DNA، ژن وحشی که عمل یک ژن معیوب را دریک جهش یافته ویژه بازسازی می کند.

فازG0,G1,G2:

(G0,G1,G2 pass) به چرخه سلولی مراجعه شود.

گامت:

(Gamete) سلول هاپلوئید،تخصص یافته یک اسپرم یا یک تخمک در جانوران، که طی تقسیم میتوز به وسیله سلول های زایا تولید می شود.درتولید مثل با به هم پیوستن اسپرم و تخمک مراحل تمایز یک موجود زنده شروع میشود.

ژنGap:

(Gap gene) گروهی از ژن ها در دروزوفیلا که در مراحل اولیه جنینی به وسیله فاکتور های رونویسی از mRNAمادری در سلول تخم فعال می شوند.همه فاکتورهای رونویسی که در مراحل اولیه در طول شکل گیری قطب قدامی و خلفی رمزدهی می شوند.

اتصالات شکافدار:

(Gap junction) کانال های پروتئینی بین سلول های مجاور سلول های جانواران که اجازه ی عبور یون ها و مولکول های کوچک راازغشا سلول ها می دهد،همچنین به پلاسموماتا مراجعه شود.

گاسترولاسیون:

(Gastrulation) فرآیندی درمرحله اولیه جنینی که در آن سلول های بلاستوسیت لوله ای راایجاد می کنند و سه لایه جنینی اکتودرم،مزودرم و آندودرم راشکل می دهند.

ژن:

(Gene) واحد فیزیکی و شیمیایی وراثت که ازیک نسل ب نسل دیگر منتقل می شود.ازدیدگاه مولکولی تمام‌ توالی DNAشامل اگزون،اینترون و مناطق کنترل رونویسی و بطور کلی آنچه که برای تولید پلی پپتید عملکردی از RNAضروری می باشد .همچنین به واحد رونویسی مراجعه شود.

کنترل ژنی :

(Gene control) همه مکانیسم هایی که در تنظیم بیان ژن دخیل هستند و معمول ترین روش کنترل تنظیم رونویسی می باشد.اگرچه مکانیسم های دیگری مثل پردازش،پایداری و ترجمه mRNAدرکنترل بیان بعضی ژن ها موثرند.

بیان ژنی:

(Gene expression) همه فرآیندهایی که طی آن اطلاعات رمزدهی شده دریک ژن به فنوتیپ قابل مشاهده تبدیل میشوند(اغلب تولید یک پروتئین)

خانواده ژنی:

(Gene family) دسته ای از ژن ها که به وسیله مضاعف شدن یک ژن اجدادی و تنوعات بعدی موجب تغییرات کمی درتوالی نوکلئوتیدی می شوند.

کد ژنتیکی:

(Genetic code) دسته ای از فرمان ها که نوکلئوتیدهای سه تایی یا رمزها در DNAیا RNAاسیدهای آمینه ویژه را در پروتئین ها مشخص می کنند.

مکمل سازی ژنتیکی:

(Genetic complementation) اصطلاح عمل ژن وحشی در سلول های هتروزیگوت دیپلوئید که از سلول های هاپلوئید حاصل می شوند.هرکدام از این سلول ها دارای جهشی در ژن های متفاوت رمزدهی کننده پروتئین لازم برای مسیربیوشیمیایی مشترک هستند.آنالیز مکمل جهش مغلوب رادر جهش یافته با فنوتیپ جهشی مشابه ایجاد شده در ژن های متفاوت یا مشابه ،تشخیص می دهد.

نقشه برداری ژنتیکی:

(Genetic mapping) تشخیص مناطق مرتبط با ژن ها درروی یک کروموزوم.

مارکرهای ژنتیکی:

(Genetic markers) آلل های مرتبط با فنوتیپ قابل تشخیص که بطور تجربی برای شناسایی یا انتخاب ژن پیوسته یک کروموزوم، یک سلول یا یک موجود زنده به کار می رود. همچنین به مارکرهای مولکولی برپایه DNAمراجعه شود.

ژنوم:

(Genome) مجموع اطلاعات ژنتیکی که به وسیله یک سلول ارگانیسم حاصل می شود.

انگشت نگاری ژنومی:

(Genomic imprinting) فرآیندی که طی تمایز گامت های دیگر در تغییرات کروماتین اتفاق می افتد تا موجب بیان ژن های ویژه شود.به علت اینکه در گامت های نروماده ژن های متفاوتی وجود داره.بیان فنوتیپی ژن های بخصوص توارث الل های ویژه از نر یا ماده راتشخیص می دهد.

ژنومیکس:

(Genomics) آنالیزهای مقایسه ای تمام توالی ژن های ارگانیسم های مختلف و تشخیص الگوهای بیان ژن که برای برآورد ارتباطات تکاملی بین گونه ها و پیشگویی انواع کلی RNAهای تولید شده به وسیله یک ارگانیسم به کار میرود.

ژنوتیپ:

(Genotype) مجموع ساختار ژنتیکی یک سلول منفرد یا ارگانیسم و همچنین آلل های ویژه دریک یا چندین جایگاه ژنی می باشد.

سلول زایا:

(Germ cell) هرسلولی که در تولید مثل جنسی یک ارگانیسم به طور فعال در تشکیل گامت ها و پیش سازهای نابالغ شرکت می کند.همچنین دودمان سلول های زایا نیز نامیده می شوند.به سلول های سوماتیک مراجعه شود.

لایه زاینده:

(Germlayer) اجداد سلول های زایا که به گامت ها تبدیل می شوند و بنایراین در تشکیل نسل های بعدی شرکت دارند.

سلول لایه زاینده:

(Germline cell) به سلول های زاینده مراجعه شود.

گلیا:

(Glia) سلول های پشتیبان نمی کنند و سلول های گلیا نیز نامیده می شوند و از سلول های شوآن و الیگودندروسیت ها که غلاف میلین را تولید می کنند و آستروسیت ها که در تشکیل سیناپس عمل می کنند و میکروگلیا که فاکتورهای ترومیک می سازد و در پاسخ های ایمنی عمل می کند تشکیل شده اند.

گلوکاگون:

(Glucagon) هورمون پپتیدی که در سلول های جزایر پانکراس تولید می شود و تبدیل گلیکوژن به گلوکز را در کبد انجام می دهد.گلوکاگون به همراه انسولین برای کنترل سطح قندخون عمل می کند.

گلوگز:

(Glucose) مونوساکارید 6کربنه، که به عنوان یک سوخت اصلی در اغلب سلول هاست.پلیمر طویل گلوکز، گلیکوژن و نشاسته به ترتیب برای ذخیره انرژی در سلول های جانوری و گیاهی به کار می روند.

پروتئین های Glut:

(Glut proteins) خانواده ای از پروتئین های گذرنده غشایی که شامل 12مارپیچ آلفا عبوری از غشا می باشد.این پروتئین ها انتقال گلوکز و کمی قندهای دیگر از غشا پلاسمایی در جهت غلظت را انجام می دهند.

گلیکوژن:

(Glycogen) پلی سارکاید طویل و منشعب که منحصرا از واحدهای گلوکز تشکیل شده و منبع اصلی ذخیره کربوهیدرات در جانوران می باشد و عمدتا درسلول های ماهیچه ای و کبد یافت می شود.

گلیکولیپید:

(Glycolipid) هرلیپیدی که به زنجیره کربوهیدراتی کوتاه به صورت کووالان متصل شده و اغلب درغشا پلاسمایی یافت می شوند.

گلیکولیز:

(Glycolysis) مسیر متابولیکی که در آن قندها با تولید ATPبه صورت بی هوازی، به لاکتات یا پیروات در سیتوزول تجربه می شوند.

گلیکوپروتئین:

(Glycoprotein) هرپروتئین به یک یا تعداد زیادی از زنجیره های پلی ساکاریدی که به فور کووالان متصل هستند. بیشتر پروتئین های ترشحی و غشایی گلیکوپروتئینی می باشد.

گلیکوزآمینوگلیکان ها:

(Glycosaminoglycan) پلیمر طویل، خطی و باردار با واحدهای تکرار شونده دی سارکاریدی که اغلب این دی ساکاریدها سولفاته اند.GAGیکی از ترکیبات اصلی ماتریکس خارج سلولی است.معمولا به عنوان جزئی از پروتئوگلیکان می باشد

پیوند گلیکوزیدی:

(Glycosidic bond) پیوند کووالان میان دومونوساکارید که به هنگام اتصال یک اتم کربن ازیک قند با گروه هیدروکسیل قند دیگر با آزادشدن یک مولکول آب تشکیل می شود.

Gپروتئین،تک زیرواحدی:

(G proteins monomeric) به ابرخانواده GTPآز مراجعه شود.

Gپروتئین،سه زیرواحدی بزرگ:

(G protein,trimeric) پروتئین های متصل به GTP که درمسیرهای سیگنال دهی داخلی سلولی عمل می کنند.معمولا به وسیله اتصال لیگاند به گیرنده مزدوجشان درسطح سلول فعال می شوند.این پروتئین ها دارای 7مارپیچ عبوری از غشا می باشند.همچنین به ابرخانواده GTPآز مراجعه شود.

Gپروتئین های جفت شونده با گیرنده:

(G protein conpledreceptor) عضوی ازیک گروه بزرگ گیرنده های سیگنالی سطح سلول که شامل اپی نفرین، گلوکاگون و فاکتور جفت گیری در مخمر می باشد.همه GPCRها دارای7مارپیچ عبوری از غشا می باشند اتصال لیگاند موجب فعال شدن Gپروتئین های تری مری یا سه تکه ای مزدوج می شود و به این وسیله مسیرهای سیگنالی داخل سلولی آغاز می گردد.

کمپلکس گلژی:

(Golgi complex) کیسه های پهن متشکل از کیسه هایی از اجزا غشا در سلول های یوکاریوتی که بهم متصل شده اند و در پردازش و دسته بندی پروتئین ها و لیپیدها برای ارسال به بخش های دیگر سلولی یا برای ترشح نقش دارد و همچنین شبکه گلژی نیز نامیده می شود.

رشد مخروطی:

(Growth cone) متشکل از امتدادهایی از غشا سلولی و بطور عمده، رشد و انتهای اکسون می باشد که به عنوان ساختار راهنمایی حسگرهای متحرک عمل میکند.

فاکتور رشد:

(Growth factor) مولکول پلی پپتیدی خارج سلولی که به رسپتور سطح سلول متصل شده و مسیر سیگنالی داخل سلولی راایجاد می کند.این مسیر بطور کلی منجر به تقسیم سلولی می شود.

ابرخانوادهGTPاز:

(Gtpase super family) گروهی از پروتئین های داخل سلولی که بین دوحالت چرخه ای غیرفعال بااتصال به GDPو یک حالت فعال متصل به GTPقرار دارند.زیرواحدGآلفا از پروتئین های Gسه زیرواحدی ، بزرگ، و Gپروتئین های تک زیرواحدی کوچک مثلRan,Ras,Rob,Racو فاکتور های طویل شدن ویژه دخیل در سنتز پروتئین را شامل می شود .همچنین به پروتئین Gو سه زیرواحدی بزرگ مراجعه شود.

هاپلوئید:

(Haploied) درارتباط بایک ارگانیسم یا سلول که فقط عدد ازهر جفت کروموزوم های همولوگ را دارا می باشد.بنابراین فقط یک نسخه از هر ژن یا جایگاه های ژنی را دارد.گامت ها و سلول های باکتری هاپلوئید می باشند.همچنین به دیپلوئید مراجعه شود.

هجهوگ:

(Hedgehog) خانواده ای از پروتئین های سیگنالی ترشحی که تنظیم کننده های اصلی تمایز بیشتر بافت ها و اندام ها در گونه های متعدد جانوران می باشند.جهش در اجزا و انتقال سیگنالی Hhبه صورت سرطان انسانی و نقص های تولدی ظاهر می شود.گیرنده این پروتئین ها،پروتئین گذرنده از غشا می باشد.

هلیکاز:

(Helycase) هرآنزیمی که درطول دو‌رشته DNAحرکت کرده و با مصرف انرژی آزاد شده و بوسیله هیدرولیز ATPدورشتهDNAراازهم جدا کرده و برای همانندسازی DNAضروری است.فعالیت فاکتور های آغازی ویژه که می تواند ساختار سوم در mRNAراطی آغاز ترجمه باز کند.

مارپیچ حلقه مارپیچ:

(HLH-helix-Loop-helix) موتیف ساختاری محافظت شده شامل دومارپیچ آلفا که به وسیله حلقه کوچک بهم متصلند و در فاکتورهای دو زیرواحدی رونویسی یوکاریوتی یافت می شود.

خانواده HER:

(HER family) گروهی از گیرنده های متعلق به گیرنده های تیروزین کیناز که به تعدادی از فاکتورهای رشد اپیدرمی متصل می شوند.بیان بیش از حد پروتئین HER2بااغلب سرطان های سینه ارتباط دارد.

هتروکروماتین:

(Hetero chromatin) مناطقی از کروماتین که بسیار فشرده اند و در طی اینترفاز از نظر رونویسی غیرفعال می باشند.

هتروزیگوت:

(Heterozygous) درارتباط با سلول دیپلوئید یا ارگانیسم که دارای آلل های متفاوت از ژن ویژه می باشد.

هگزوز:

(Hexose) مونوساکارید 6کربنه.

پیوند پرانرژی :

(High-energy bond) پیوند کوالان که به هنگام هیدرولیز تحت شرایط داخل سلولی مقدار زیادی انرژی آزاد می کند.مثال هایی از این پیوندها ،پیوندفسفوانیدرید در ATP,پیوند تیواستری در استیل CoAو پیوندهای استرفسفات متعدد می باشد.

هیستون:

(His tone) پروتئین های کوچک و محافظت شده که در کروماتین سلول های یوکاریوت یافت می شوند.هیستون ها با DNAدرساختاری به نام نوکلئوزم پیوند می خورند.

هومئودُمین:

(Homoedomain) موتیف ساختاری محافظت شده DNAبرای اتصال به DNAکه درفاکتورهای رونویسی تمایزی یافت می شود.

هومئوز:

(Homeose) تبدیل یک قسمت از بدن به قسما دیگر که در نتیجه جهش با بیان نامناسب ژن های تمایزی ایجاد می شود.

کروموزوم همولوگ:

(Homologous chromosome) یکی از دونسخه کروموزوم مشابه که در سلول دیپلوئید وجود دارد و همچنین به آن همولوگ نیز می گویند.هرکروموزوم همولوگ ازیک والد به ارث می رسد.

نوترکیبی همولوگ:

(Homologous recombination) به نوترکیبی مراجعه شود.

همولوگ:

(Homologous) نسخه های پدری و مادری ازهر کروموزوم که درسلول های دیپلوئید وجود دارد، همولوژی نیز نامیدع می شود.

همولوژی:

(Homology) شباهت در ویژگی ها مثل پروتئین و توالی اسید نوکلئیک یا ساختار یک اندام که منشا تکاملی مشترک را نمایان می سازد.

هگزوز:

(Hexose) مونوساکارید 6 کربنه.

پیوند پرانرژی:

(High _ energy bond) پیوند کوالانی که به هنگام هیدرولیز تحت شرایط داخل سلولی مقدار زیادی انرژی آزاد می کند. مثال هایی از این پیوند ها، پیوند فسفو انیدرید در ATP، پیوند تیواستری در استیل CoA و پیوند های استرفسفات متعدد می باشد.

هیستون:

(Histone) پروتئین های کوچک و محافظت شده که در کروماتین سلول های یوکاریوت یافت می شوند. هیستون ها با DNA در ساختاری به نام نوکلئوزوم پیوند می خورد.(شکل 6_29)

هومئودُمین

(Homoedomain) موتیف ساختاری محافظت شده DNA برای اتصال به  DNA(یک مارپیچ – دور – مارپیچ) که در فاکتورهای رونویسی تمایزی یافت می شود.

هومئوز:

(Homeose) تبدیل یک قسمت از بدن به قسمت دیگر که در نتیجه یا بیان نامناسب ژن های تمایزی ایجاد می شود.

کروموزوم همولوگ:

( Homologus chromosome) یکی از دو نسخه کروموزوم مشابه که در سلول دیپلوئید وجود دارد و همچنین به آن همولوگ نیز می گویند، هر کروموزوم همولوگ از یک والد به ارث می رسند.

نوترکیبی همولوگ:

( (Homologus recombinationبه نوترکیبی مراجعه شود.

همولوگ:

((Homologous نسخه های پدری و مادری از هر کروموزوم که در سلول های دیپلوئید وجود دارند همولوژی نیز نامیده می شود.

همولوژی:

(Homology) شباهت در ویژگی ها ( مثل پروتئین و توالی اسید نوکلئیک یا ساختار یک اندام) که منشا تکاملی مشترک را نمایان می سازد.

هموزیگوت:

(Homozygous) در ارتباط با یک سلول دیپلوئید یا ارگانیسم که دارای دو آلل مشابه از هر ژن ویژه هستند.

هورمون:

(Hormone) به طور کلی هر ماده خارج سلولی که پاسخ های ویژه را در سلول های هدف تحریک می کند، به ویژه

به مولکول های سیگنالی گردش کننده در خون و ایجاد کننده سیگنال های آندوکرینی، هورمون گفته می شود.

هگزوژن:

(Hoxgene) دسته ای از ژن های تمایزی که فاکتور های رونویسی دارای هومودُمین را رمزدهی می کنند و به تعیین شکل بدن جانوران کمک می نمایند. جهش در ژن های Hox منجر به هموئوزیس می شود.(شکل 22-32)

هیالورونان:

((Hyaluronan یک گلیکوز آمینوگلیکان هیدراته بزرگ (GAG) که یکی از ترکیبات اصلی ماتریکسی خارج سلولی می باشد. همچنین به آن اسید هیالورونیک یا هیالورانات نیز می گویند. هیالورونان باعث ارتجاعیت و سفتی ولزج شدن بافت پیوندی می شود.

هیبرید شدن اسید نوکلئیک:

(Hybridizatin nucleic acid) ترکیب دو زنجیره اسید نوکلئیک مکمل برای شکل گیری یک مولکول دو رشته ای که شامل دو رشته DNA یا RNA مورد  استفاده قرار می گیرند.

هیبریدوما:

((Hybridoms   سلول های دوگانه کلون شده که نامیرا بوده و آنتی بادی مونوکلونال می سازند این سلول های دوگانه از ترکیب سلول های B طبیعی یا سلول های میلوما شکل می گیرند.

هیدروکربن:

(Hydrocarbon) پیوند غیرکووالان که بین یک اتم (اغلب اکسیژن یا نیتروژن) با بار منفی و یک هیدروژن با بار مثبت

برقرار می گردد. پیوند هیدروژنی اهمیت زیادی در تثبیت ساختار پروتئین ها و جفت شدن بازها بین زنجیره های اسید نوکلئیک دارا می باشد.(شکل 2-8)

آبدوست:

((Hydrophilic میانکنش مناسب و موثربا اب، همچنین به قطبیت مراجعه شود.

آبگریز:

(Hydrophobic) میانکنش نامناسب با آب، بهطور کلی حل شدن کم یا نامحلول بودن در آب، همچنین به ؛یر قطبی مراجعه شود.

اثر آبگریزی:

(Hydrophobic effect) نیرویی که مولکول های غیرقطبی با بخش هایی غیر قطبی از مولکول ها را به تجمع با یکدیگر در محیط ابی وا می دارد تا اینکه واکنش آنها با مولکول های آب کمتر شود. اغلب این واکنش ها با پیوندها آبگریز نامیده می شوند.

هیپرپلاریزاسیون:

(Hyperpolarization) افزایش پتانسیل الکتریکی در سطح سیتوزولی غشاء از حالتی که به طور معمول در دو سوی غشاء پلاسمایی در هنگام استراحت وجود دارد و منجر به پتانسیل غشایی منفی بالا می شود.

هیپرتونیک:

(Hypertonic) در ارتباط با یک محلول خارج سلولی که به علت افزایش مواد محلول در آن، آب طی فرآیند اسمز از سلول خارج می شود.

هیپوتونیک:

(Hypotonic) در ارتباط با یک محلول خارج سلولی که به علت کاهش غلظت محلول ها در آن ها آب طی فرآیند اسمز وارد سلول می شود.

CAMهای Ig:

(IgCAMS) خانواده ای از مولکول های چسبنده (اتصالی) سلولی که شامل چندین دُمین ایمونوگلوبولین است و واکنش های سلول به سلول مستقل از Ca2+ را انجام می دهد. CAM و Ig ها در بافت های مختلف تولید می شوند و از ترکیبات اتصالات سخت می باشند. (شکل  3-19)

ایمنی:

(Immunity) حالتی از مقاومت (ایمنی) بر علیه اثرات مضر قرار گرفتن در معرض پاتوژنها که در دو فرم است. پاسخ ایمنی دانی که به سرعت عمل میکند اما نسبتا غیر اختصاصی است و دیگری پاسخ ایمنی اکتسابی که چند روز بعد به طور کامل عمل می کند، اما کاملا اختصاصی می باشد. (شکل 1-4)

ایمونوگلوبولینIg:

(Ig ) Immunoglobulin )) هر یک از پروتئین های سرمی که به وسیله سلول های B تمایز یافته تولید می شوند و می توانند به عنوان آنتی بادی عمل کنند. همچنین در شکل متصل به غشاء به عنوان بخشی از گیرنده سلول های B می باشند. ایمونوگلوبولین ها، به پنج کلاس تقسیم می شوند (ایزوتیپ) و هر کدام خصوصیات عملکردی ویژه دارند.همچنین به آنتی بادی مراجعه شود.(شکل های 24-8 و 24-9)

تاخوردگی ایمونوگلبولین:

(Immunoglubulin fold) موتیف ساختاری تکاملی که در آنتی بادی ها وجود دارد. رسپتور سلول های T و سایر پروتئین های یوکاریوتی به طور مستقیم در تشخیص آنتی ژن ویژه دخیل نیستند، همچنین دُمین ایمونوگلبولین نیز نامیده می شوند.(شکل 24-12b)

ایموپورتین:

(Importin) پروتئینی که به پروتئین محموله در سیتوپلاسم متصل شده و آن را از طریق مناقد هسته ای به داخل هسته انتقال می دهد. برگشت ایمپورتین به سیتوپلاسم به کمک Ran (عضوی از ابرخانواده GTP آز) صورت می گیرد. همچنین به اکسپور تین مراجعه شود.

القا:

(Induction) 1.تغییری در حالت تمایزی یک سلول یا یک بافت در جنین زایی که در نتیجه سیگنال هایی از سلول یا بافت

یا به وسیله تماس مستقیم با سایر سلول ها روی می دهد. 2.افزایش در سنتز آنزیم یا مجموعه ای از آنزیم هایی که به وسیله مولکول های ویژه (القا کننده) در متابولیسم سلولی صورت می گیرد.

التهاب:

(Inflammation) پاسخ موضعی به آسیب  یا عفونت که منجر به فعالیت سلول های سیستم ایمنی و دیگر اجزا آن محل آسیب دیده می شود و به وسیله چهار نشانه قرمزی، تورم، تهیه و درد مشخص می گردد.

فاکتور شروع:

(Initiation Factor) گروهی از پروتئین های غیر ریبوزومی که تجمع مناسب ریبوزوم و mRNA را فراهم کرده و برای شروع ترجمه ضروری هستند (سنتز پروتئین) (شکل 4-24)

اینوزیتول 1 ,4,5 تری فسفات:

(Inositol. 1, 4, 5 triphosphate (IP3)) پیامبر ثانویه داخل سلولی که به وسیله شکستن لیپید غشایی فسفاتیدیل اینوزیتول 4 و 5 دی فسفات در پاسخ به تحریک گیرنده های سطح سلولی تولید می شوند.  IP3 منجر به آزاد شدن   Ca2+ذخیره شده در شبکه ی اندوپلاسمس می شود و یکی از چندین فسفواینوزیتول های فعال بیوزیستی است.(شکل 15-9 و جدول 15-3)

هیبریدیزاسیون در جا:

(In sito hybridization) هیبریداسیون در جا، روشی برای تشخیص توالی های ویژه DNA و RNA در سلول ها و بافت ها به وسیله ی تیمار نمونه با پروب ها یتک زنجیره ای است که این پروب ها با توالی اختصاصی خود در نمونه هیبرید می شوند.

عایق:

(Insulator) توالی خاصی از DNA که از رونویسی یک ژن در یک سمت عایق توسط تشدید کننده های رونویسی ( که در سمت دیگرعایق قرار دارند) جلوگیری می کند، بنابر این واکنش های نامناسب میان عناصر کنترل ژن های مجاور ایجاد نمی شود.

انسولین:

Insulin)) هورمون پپتیدی که توسط سلول های βجزایر لانگرهانس تولید می شود و جذب گلوکز به داخل ماهیچه ها و سلول های چربی را افزایش می دهد. انسولین به همراه گلوکاگون سطح گلوکز خون را تنظیم می کند. انسولین به عنوان فاکتور رشد در بسیاری از سلول ها می باشد.

پروتئین غشایی اینتگرال:

Integral membrane protein)) هر پروتئینی که دارای یک یا تعداد بخش های آب گریز می باشد. این بخش های آب گریز در مرکز دو لایه فسفولیپیدی قرار دارد. همچنین به آنها پروتئین گذرنده غشایی نیز می گویند.

اینتگرین:

Integrin)) خانواده بزرگی از پروتئین های هترودیمری گذرنده غشایی که به عنوان گیرنده های اتصال عمل کرده و موجب اتصال سلول به ماده زمینه ای خارج سلولی شده یا به عنوان مولکول های اتصال سلولی باعث اتصال سلول به سلول می شود.

اینترفرون (IFN):

(IFNs) Interferons)) گروه کوچکی از سیتوکین ها که به گیرنده های سطح سلول هدف متصل شده و موجب تغییراتی در بنیان ژن می شوند، این تغییرات منجر به یک حالت ضد ویروسی با سایر پاسخ های سلولی مهم در سیستم ایمنی می شوند.

اینترلوکین ها:

((ILA) Interleukins) گروه بزرگی از سیتوکین ها که بعضی از آنها در پاسخ به التهاب آزاد می شوند و موجب تکثیر و عملکرد سلول های B تولیدکننده آنتی بادی در سیستم ایمنی می شوند.

رشته های حد واسط:

(Interinlediate filament)  رشته های اسکلت سلولی (به قطر 10 نانومتر) که به وسیله پلیمریزاسیون ویژه درهربافت ایجاد می شود و شامل زیر واحدهای پروتئینی مثل کراتینها، لامینها و رشته های عصبی می باشند. (شکل 18-45 و جدول 18-1)

اینترفاز:

(Interphase) دوره زمانی طولانی چرخه سلولی شامل مراحل G1 و D و G2، میان یک فاز میتوزی و فاز میوزی بعدی. (شکل 1-17و20-1 )

اینترون:

Intron)) بخشی از یک رونوشت اولیه (یا بخشی از DNA که آن را رمزدهی می کند) که در پردازش RNA حذف شده و در mRNA عملکردی و rRNA و tRNAهای بالغ وجود ندارد.

در شرایط آزمایشگاهی:

(Invitro) واکنش یا فرایندی که در یک محیط عاری از سلول صورت می گیرد. گاهی اوقات به منظور شناسایی سلول های تکثیر شده در محیط کشت از سلول های تکثیر شده در ارگانیسم استفاده می شود.

در داخل بدن موجود زنده:

(Invivo) واکنش یا فرآیندی که در یک سلول یا ارگانیسم دست نخورده اتفاق می افتد.

میانکنش یونی:

(Ionic interaction) پیوند غیر کوالان بین یون با بار مثبت (کاتیون) و یک یون با بار منفی (آنیون) که اغلب پیوند یونی نامیده می شود.

IP3:

((IP3 به اینوزیتول 1 و 4 و 5 تری فسفات مراجعه شود.

ایزوفرم:

(Isoform) یکی از چندین شکل پروتئین های مشابه که توالی اسید آمینه ای آن ها اندکی با هم فرق دارد ولی عملکرد کلی آن ها با هم مشابه است، ایزوفرمها (هم ریخت ها) به وسیله ژن های مختلف یا یک زن منفرد که رونوشت اولیه آن تحت تأثیر پیرایش متناوب قرار گرفته است، ایجاد می شوند.

ایزوتونیک:

(Isotonic) در ارتباط با محلولی که غلظت مواد محلول موجود در آن به حدی نیست که باعث حرکت آب به داخل یا خارج سلول شود.

PH ایزوالکتریک:

(PH Isoelectree poit(PI)) محلولی که پروتئین حل شده یا مولکول های باردار دیگر در آن بار خنثی پیدا می کنند و بنابراین در میدان الکتریکی حرکت نمی کنند. (شکل 3-34)

کاریوفرین:

(Karyopherin) خانواده ای از پروتئین های انتقالی هستند که به عنوان ایمپورتین و اکسپورتین یا هر دو صورت عمل می کنند.هر کاریوفرین به توالی سیگنال (نشانه) ویژه در پروتئین های محموله متصل می شوند و به داخل یا خارج هسته حرکت می کنند.

کاریوتیپ:

(Karyotype) تعداد اندازه و شکل هایی از مجموع کروموزوم های متافازی یک سلول یوکاریوتی.

کراتین:

(Keratin) گروهی از پروتئین های رشته ای حدواسط که در سلول های اپی تلیال وجود دارند و داخل رشته های هتروپلیمری تجمع می یابند.

کیلوکالری:

Kilocalorie (KCal))) به کالری مراجعه شود.

کیناز:

Kinase)) آنزیمی که گروه فسفات انتهای ATP را به یک سوبسترا منتقل می کند. پروتئین کینازها فسفریله کننده سرین،  ترئونین یا تیروزین های ویژه، نقش مهمی در تنظیم فعالیت بسیاری از پروتئین های سلولی دارند، همچنین به فسفاتاز مراجعه شود.( شکل 3-33)

کینزین

Kinesin)) گروهی از پروتئین های حرکتی که با استفاده از انرژی حاصل از ATP به سمت انتهای ریز لوله ها حرکت می کنند، کینزین ها می توانند وزیکول ها و اندامک ها را جابه جا کرده و در طی میتوز در حرکت کروموزوم ها نقش دارند. (شکل 21-18 تا 18-19)

انرژی جنبشی:

Kinetic energy)) انرژی حرکتی مثل حرکت مولکول ها.

کینه توکور:

((Kinetochore ساختار پروتئینی چند لایه که در نزدیکی سانتروزوم هر کروموزوم میتوزی قرار داشته و از این منطقه ریز لوله ها به سمت قطبین دوک سلول امتداد یافته و نقش فعال در حرکت کروموزوم ها به قطبین دوک در طی آنافاز دارند. (شکل 18-39)

Km:

(Km) پارامتری که نشان دهنده تمایل یک آنزیم برای سویسترا می باشد و برابر با غلظت سوبسترا در نصف سرعت حداکثر واکنش است.همچنین به آن ثابت میکائیلس نیز می گویند. پارامتر مشابه Km که نشان دهنده تمایل پروتئین انتقال دهنده به

مولکول انتقالی و یا تمایل یک رسپتور به لیگاندش می باشد نیز وجود دارد.

خاموش کردن siRNA:

Knockclown , siRNA)) روشی آزمایشگاهی برای جلوگیری از ترجمه  mRNA ویژه که با استفاده از siRNA صورت می گیرد. این روش برای کاهش فعالیت یک پروتئین به ویژه در ارگانیسم هایی که پیرو روش های ژنتیکی کلاسیک برای جدا کردن فقدان عمل جهش یافته ها نیستند، می باشد.

تخریب ژنی:

(Knockout’gene) غیر فعال سازی انتخابی ژن ویژه با جایگزین کردن آن با یک آلل غیر عملکردی (مختل شده) در یک ارگانیسم طبیعی.

رشته ی پیرو:

Lagging strand)) یکی از دو زنجیره DNA خواهری که در چنگال همانندسازی شکل می گیرند این ها قسمت های ناپیوسته می باشند (قطعات اوکازاکی) از جهت  5`  به 3` ساخته شده، بعدا به هم متصل می شوند. همچنین به رشته پیرو مراجعه شود. (شکل4-30)
لامینین:

Laminin)) پروتئین هتروتریمری بزرگ ماتریکسی که در غشاء پایه یافت می شود.

لاترال:

Lateral)) به بازو لاترال مراجعه شود.

مهار جانبی:

Lateral inhibition)) فرایند مهم توسعه یافته به واسطه سیگنال است. این فرایند منجر به ایجاد سرنوشت های مختلف سلول های مجاور شبیه به هم می شود.

رشته ی پیرو:

Leading strand)) یکی از دو زنجیره DNA که در چنگال همانند سازی به وسیله سنتز پیوسته در جهت 5` به 3` تشکیل می شود. جهت سنتز، رشته رهبر هم جهت با حرکت چنگالی همانند سازی می باشد. همچنین به رشته پیشرو مراجعه شود. (شکل   4-30)

لکتین:

(Lectira) هر پروتئینی که محکم به قندها متصل می شود. لکتین ها به تاخوردن مناسب بعضی گلیکوپروتئین ها در شبکه آندوپلاسمی کمک کرده و برای خالص سازی گلیکوپروتئین ها در کروماتوگرافی تمایلی استفاده می شود یا هیبریدیزاسیون در روش در جا به عنوان معرف شناسایی گلیکوپروتئین ها کاربرد دارند.

زیپ لوسین:

(Leucin zipper) موتیف ساختاری مارپیچ که از دو مارپیچ α هومودیمر یا هترودیمر تشکیل شده است، که یک موتیف مشترک در بسیاری از فاکتورهای رونویسی یوکاریوتی می باشند.همچنین به کویل کویل مراجعه شود.

عناصر طویل پراکنده:

LINES (Long interspresed element))) دسته ای از رتروترانسپوزون ها با طول 6 کیلوباز که به ویژه در پستانداران فراوان هستند و تقریبا 21٪ از کل DNA انسانی را تشکیل می دهند.

پیوستگی:

(Linkage)در علم ژنتیک تمایل در جایگاه مختلف روی کروموزوم های مشابه برای به ارث رسیدن همراه با هم، هر چه در جایگاه به هم نزدیک تر باشند فراوانی نوترکیبی میان آن ها کمتر و پیوستگی بین آن ها بیشتر می شود.

لیپید:

(Lipid) هر مولکول آلی که نامحلول می باشد اما در حلالهای آلی غیرقطبی حل می شود، کلاس های اصلی آنها شامل اسیدهای چرب، استروئیدها وتری گلیسریدها می باشد.

پروتئین غشایی متصل به لیپید:

(Lipid – anchored membrane protein) هر پروتئینی که از طریق یک یا چند پیوند کووالان به گروه های لیپیدی موجود در دو لایه فسفولیپیدی غشاء سلولی اتصال یابد.

رَفت لیپیدی:

Lipid raft)) دُمین های کوچک در غشا پلاسمایی که از کلسترول، اسفنگومیلین و پروتئین های کراتین غنی می باشند.

لیپو پروتئین:

Lipoprotein)) هر پروتئین بزرگ محلول در آب و ترکیب لیپیدی که لیپیدها را به بدن متصل می کند. همچنین به لیپوپروتئین های با وزن مولکولی کم مراجعه شود. (LDL)

لیپوزوم:

(Liposome) ساختار کروی شکل دو لایه فسفولیپیدی که درون آن آب وجود دارد و در محیط آزمایشگاهی از فسفولیپیدها و احتمالا پروتئین های غشایی ساخته می شود.

جایگاه:

(Locus) جایگاه به خصوص یک زن روی یک کروموزوم، همه آلل های ویژه یک ژن جایگاه های ژنی مشابهی را اشغال می کنند.

تکرارهای انتهایی طویل:

(Long terminal repeats(LTRs)) توالی تکراری مستقیم، که بیشتر از600جفت باز داشته و در طرفین مناطق رمزدهی کننده DNA رترو ویروسی الحاق شده و در رتروترانسپوزون های ویروسی قرار دارد.

لیپوپروتئین های با چگالی کم:

Low density lipoprotein (LDL))) لیپوپروتئین های با وزن مولکولی کم: یک گروه از لیپوپروتئین ها شامل آپولیپوپروتئین 100-B که یک ناقل اصلی کلسترول در تشکیل استرهای کلستریل در بافت ها، به ویژه در کبد می باشد.

لومن:

(Lumen) فضای داخل ساختار لوله ای (مثل رگ یا روده) با حجم داخلی از یک ترکیب متصل به غشاء در یک سلول.

لمفوسیت:

( (Lymphocytesدو دسته از سلول های سفید خون که مولکول های بیگانه) آنتی ژن ها) را تشخیص داده و در پاسخ ایمنی شرکت می کنند.لمفوسیت های B )سلول های B) مسؤول نابود سازی سلول های آلوده به باکتری ها، ویروس ها، سلول های بیگانه و سلول های سرطانی می باشند.

لیزشدن:

(Lysis) نابودی یک سلول به وسیله شکستن غشای پلاسمایی و آزاد شدن محتویات آن.

لیزوژنی:

Lysogeny)) پدیده ای که در آن DNA ویروس در سلول باکتری ( باکتریوفاژ) وارد ژنوم سلول میزبان می شود و همراه با DNA باکتری همانندسازی شده ولی بیان نمی شود. فعال سازی بعدی منجر به شکل گیری ذرات ویروسی جدید شده و در نهایت موجب لیز سلول می شود.

لیزوزوم:

(Lysosome) اندامک کوچک که دارای pH داخلی 4.5 بوده و شامل آنزیم های هیدرولیزکننده می باشد و در تجزیه مواد وارد شده به وسیله آندوسیتوز و اجزاء سلولی در خودخواری نقش دارد.

مرحله میتوزی:

M (mitotie) phase)) به چرخه سلولی مراجعه شود.

مولکول بزرگ:

Macromolecule)) هر مولکول پلیمری بزرگ (مثل اسید نوکلئیک، پلی ساکارید، پروتئین) که دارای جرم مولکولی بیش از چند هزار دالتون می باشد.

ماکروفاژ:

(Macrophage) لکوسیت های فاگوسیتوز کننده که پاتوژن ها را از طریق گیرنده های شبیه Toll ) Toll – Like receptor )  تشخیص می دهند. آن ها به عنوان سلول های ارائه دهنده آنتی ژن می باشند و منبع اصلی تولید سیتوکین هستند.

کمپلکس سازگاری بافتی:

Major histocompatibility complex (MHC))) یک سری از ژنهای مجاور(همسایه) که مولکول های MHC دسته I وII و دیگر پروتئین ها را رمزدهی می کنند. برای ارائه آنتی ژن همچنین بعضی پروتئین های کمپلمان ضروری می باشند. ترکیب در موش و انسان HLA نامیده می شود.

بدخیم:

Malignant)) در ارتباط با تومور یا سلول های توموری که به بافت های طبیعی اطراف خود حمله می کنند و متاستاز انجام می دهند.همچنین بع خوش خیم مراجعه شود.

MAP کیناز:

MAP Kinase)) خانواده ای از پروتئین کینازهایی که در پاسخ به تحریک سلول به وسیله فاکتورهای رشد مختلف فعال می شوند و با فسفریله کردن فاکتورهای رونویسی ویژه و پروتئین های هدف دیگر باعث پاسخ سلولی می شوند. (شکل 16-26 و    16-27)

سرعت حداکثر:

Maximal velocity)) سرعت حداکثر، به Vmax مراجعه شود.

حسگرهای مکانیکی:

Mechanosensor)) هر یک از چندین نوع ساختار های حسی که در بافت های مختلف جای دارند و به تماس های محیطی و حرکت های دست و پا و سر، در دو دما پاسخ می دهند.

میانجی:

((Mediator ترکیب چند پروتئین بسیار بزرگ که یک پل مولکولی میان فعال کننده های رونویسی متصل شده به یک تشدید کننده و RNA پلیمراز II در یک پروموتر تشکیل می دهند. به عنوان یک فعال کننده در تحریک رونویسی عمل می کند. (شکل  7-41 و7-42)

میوز:

Meiosis)) نوع خاصی از تقسیم سلولی در یوکاریوت ها که طی بلوغ سلول های زاینده اتفاق می افتد و شامل دو مرحله تقسیم هسته و سیتوپلاسم است. دارای یک مرحله از همانند سازی DNA بوده و منجر به تشکیل چهار سلول هاپلوئید (گامت ها) از یک سلول دیپلوئید می شود. (شکل5-3)

پتانسیل غشایی:

Membrane potential)) تفاوت پتانسیل الکتریکی در دو سوی غشاء که به واسطه فزونی یون های مثبت (کاتیون ها) در یک سمت غشاء و یون های منفی (آنیون ها) در سمت دیگر غشاه ایجاد می شود.(شکل 11-17 و 11-18)

پروتئین ناقل غشاء:

Membrane transport protein)) واژه ای کلی برای هر پروتئین اینتگرال غشا که تحرک یک یا چندین یون ویژه یا مولکول های کوچک از غشاء سلولی را بدون توجه به مکانیسم انتقالی، انجام می دهد.

مریستم:

Meristem)) گروه سازمان یافته غیر تمایزی از سلول های تقسیم شونده که در نوک ساقه و ریشه های در حال رشد گیاهان حفظ می شوند. همه بافت های بالغ از مریستم منشاه می گیرند.

مزانشیم:

Mesenchyme)) بافت پیوندی جنین نابالغ که از سلول های سازمان یافته و سلول های متصل به حالت سست تشکیل شده است واز مزودرم و اکتودرم در جانوران مشتق می شود.

مزودرم:

Mesoderm)) لایه میانی از سه لایه اصلی جنینی جانوران که بین اکتودرم و اندودرم قرار دارد و منشاء نوتوکرود، بافت های پیوندی، ماهیچه، خون و دیگر بافت ها می باشد. (شکل 21-3 و 22-11)

RNA پیک:

Messenger RAN)) به mRNA مراجعه شود.

متافاز:

Metaphase)) مرحله ای از میتوز که در آن کروموزوم ها متراکم اند و به دوک میتوز در قسمت استوایی آن متصل می شوند اما هنوز جداسازی آن به سمت قطبین دوک شروع نشده است. (شکل 18-34)

متاستاز:

(Metastasis) انتشار سلول های سرطانی از محل منشاء شان و استقرار آن ها در جایگاه های ثانویه رشد.

MHC:

(MHC) به ترکیب اصلی سازگاری بافتنی مراجعه شود.

مولکول MHC:

MHC molecule)) گلیکوپروتئینی که پپتیدهای مشتق از پروتئین های بیگانه و خودی روی سطح سلول را ارائه می دهد و برای ارائه آنتی ژن به سلول های T ضروری می باشد دسته MHCI تقریبا در همه سلول های هسته دار بیان می شود. مولکول دسته MHCII در سطح سلول های ارائه دهنده آنتی ژن بیان می گردد. (شکل  24-23 و 24-24)

میسل:

Micelle)) تجمع کروی از فسفولیپیدهای محلول در آب یا مولکول های آمفی پاتیک دیگر، که خودبه خودی در محلول آبی تشکیل می گردند. (شکل  10-6c)

ثابت میکائیلیس:

Michaelis constart)) ثابت میکائیلیس؛ به Kim مراجعه شود.

ریز رشته:

Microfilament)) رشته های اسکلت سلولی (با قطر 7 نانومتر) که به وسیله پلیمریزه شدن اکتین کروی (G) ایجاد می شوند. همچنین به آن ها رشته های اکتین نیز می گویند. ریزرشته ها در انقباض ماهیچه ها، سیتوکینز، حرکت سلول و سایر عملکردهای سلولی نقش مهمی را ایفا می کنند.

RNA کوچک:

Micro RNA)) به mRNA مراجعه شود

ریزلوله:

Microtubule)) رشته های اسکلت سلولی (با قطر 25 نانومتر) که به وسیله پلیمریزه شدن مونومرهای توبولین   α و β شکل می گیرند و دارای قطبیت ساختاری و عملکردی هستند. ریز لوله ها از اجزاء اصلی مژه، تاژک، دوک میتوزی و سایر ساختار های سلولی می باشند (شکل 18-2 و 18-3)

پروتئین های متصل به ریز لوله (MAP):

Microtubule – associated Protein (MAP))) هر پروتئینی که به ریز لوله ها متصل شده و پایداری آن ها را تنظیم می کنند. (شکل 18-14 و 18-15)

مرکز سازماندهی ریزلوله:

Microtubnle organizing center)) به MTOC مراجعه شود.

میکروویلی:

Microvillus (microvilli))) برآمدگی های کوچک پوشش دهنده غشاء در سطح سلول های جانوری که شامل مرکزی از رشته های اکتین می باشند. میکروویلی های زیادی در سطح جذبی سلول های اپی تلیال روده وجود دارند. این میکروویلی ها سطح جذب مواد غذایی را افزایش می دهند. (شکل 17-4 و 19-9)

RNA کوچک:

Micro RNA, mi RNA)) هر یک از RNAهای داخل سلولی کوچک که دارای   20-30  نوکلئوتید هستند و از نواحی دو رشته ای با ساختارهای ثانویه سنجاق سر در RNA طویل اولیه تشکیل شده اند، یک رشته از miRNA بالغ متصل شده و یک ترکیب RNA القاءکننده خاموشی (RISC) ایجاد می شود. این ترکیب از ترجمه mRNA هدف هیبرید شده به چندین پروتئین به طور ناقص یا miRNA جلوگیری می کند. چندین miRNA باید با یک mRNA منفرد دو رشته شوند تا از ترجمه آن جلوگیری به عمل آورند. همچنین به siRNA مراجعه شود (شکل 8-25 و 8-26)

میتوکندری:

(Mitochondrion ( mitochondria ))  یک اندامک بزرگ که توسط غشاء فسفولیپیدی دولایه احاطه شده و حاوی DNA بوده و فسفریلاسیون اکسیداتیو را انجام می دهد که به موجب آن بیشترین ATP در یوکاریوت ها تولید می شود. (شکل  9-8 و 12-6)

میتوژن:

Mitogen)) فرآیندی در سلول های یوکاریوتی که به موجب آن هسته تقسیم شده و دو هسته خواهری مشابه با کروموزوم های دیپلوئید تولید می کند. همچنین به سیتوکینتز و میوز مراجعه شود. (شکل  18-34)

عامل پیش برنده ی میتوز:

(Mitosis – promoting factor) به MPF مراجعه شود.

دوک میتوزی:

Mitotic spindle)) ساختار موقتی تخصص یافته که طی میتوز در سلول های یوکاریوت ایجاد می شود و کروموزوم ها روی آن قرار گرفته و آن ها را به قطب های مختلف سلول تقسیم شده ، حرکت می دهد. همچنین دستگاه میتوزی نیز نامیده می شود. (شکل 18-36)

عنصر متحرک DNA:

Mobile DNA element)) به عناصر قابل انتقال DNA مراجعه شود.

چاپرون مولکولی:

Molecular chaperone)) به جاپرون مراجعه شود.

مکمل شدن مولکولی:

( (Molecular compennentryنوع تناسب قفل و کلید میان اشکال، بارها، آبدوستی و یا دیگر خصوصیات فیزیکی دو مولکول یا دو پروتئین که چندین واکنش غیرکووالان میان آن ها برای نزدیک تر کردن شان شکل می گیرد.

مولکول های مارکر بر اساسDNA:

Molecular markers, DNA based)) توالی های DNA که بین گونه های یکسان موجودات زنده متنوع می باشند (چندشکلی DNA) و در مطالعات پیوستگی در علم ژنتیک مفید هستند و شامل RFLPها می باشند.

آنتی بادی مونوکلونال:

Monocloral ontibody)) آنتی بادی که به وسیله یک سلول B تولید می شود بنابراین این پروتئین هموژن یک آنتی ژن منفرد و اختصاصی (ایی توپ) را تشخیص می دهد و می تواند به طور آزمایشگاهی با استفاده از هیبریدوما تولید گردد.

مونومر:

Monomer)) هر مولکولی که به طور شیمیایی به سایر مولکول های مشابه خود متصل شده و یک پلیمر را شکل می دهد مثل اسید آمینه ، نوکلئوتیدها و مونوساکاریدها.

مونوساکارید:

(Monosaccharide) هر قند ساده با فرمول   n(CH2O) که در آن  n=3-7 می باشد.

مورفوژن (ریخت زا):

Morphogen)) یک مولکول سیگنال که هویت یک سلول را در طی تمایز مشخص می کند. این کار با توجه به غلظت این مولکول انجام می گیرد.

موتیف ساختاری:

Motif, structural)) ترکیب ساختاری سه بعدی و دوبعدی در پروتئین ها که اغلب به وسیله توالی اسید آمین های ویژه ایجاد می شود. همچنین آن را تاخوردگی ساختاری نیز می نامند. یک موتیف ساختاری دارای یک ساختار سه بعدی ویژه بوده و اغلب عملکرد بخصوصی را انجام می دهد.

پروتئین حرکتی:

Motor protein)) عضوی از دسته به خصوص آنزیم های مکانو شیمیایی که از انرژی هیدرولیز ATP ، برای حرکت خطی یا چرخشی استفاده می کنند. همچنین به آن ها حرکت دهنده های مولکولی نیز می گویند.همچنین به داینئین، کینزین و میوزین مراجعه شود.

عامل پیش برنده ی میتوزی:

MPF (mitosis – promoting factor))) پروتئین هترودیمری که از سیکلین میتوزی و کیناز وابسته به سیکلین -CDK تشکیل شده و باعث ورود سلول به میتوز و به وسیله فسفریلاسیون پروتئین های به خصوص می شود.

mRNA پیک:

(mRNA ( messenger RNA)) هر RNA که ترتیب اسیدهای آمینه را در پروتئین مشخص می کنند (مثل ساختار اولیه) و به وسیله رونویسی DNA به واسطه آنزیم RNA پلیمراز تولید می شود. در یوکاریوت ها آغاز تولید RNA (رونوشت اولیه) تحت تأثیر پردازش برای ایجاد mRNA بالغ قرار می گیرد. همچنین به ترجمه مراجعه شود. (شکل  14-15)

mRNA خارج کننده:

mRNA – exporter) ) پروتئین هترودیمری که به mRNA حاوی ذرات ریبونوکلئوپروتئین ها (mRNPS) متصل شده و آن را از هسته سیتوپلاسم به وسیله واکنش با توکلئوپورین ها به صورت گذرا در کمپلکس منافذ هسته ای انتقال می دهد. (شکل18-22)

مرکز سازماندهی ریزلوله:

MTOC (microtubule – organizing center))) واژه عمومی برای هر ساختاری مثل سانتروزوم، دوک قطبی و جسم پایه که ریز لوله ها را در سلول ها شکل می دهد. (شکل  18-5)

پروتیئن های چند اتصالی ماتریکس:

Multiadhesive matrix proteins)) گروهی از پروتئین های طویل انعطاف پذیر که به ترکیبات دیگر ماده زمینه ای خارج سلولی و گیرنده های سطح سلولی متصل می شوند و بنابراین اجزاء ماتریکس را به غشاء سلولی متصل می کنند. مثال هایی از این پروتئین ها، لامینین یک ترکیب اصلی غشاء پایه و فیبرونکتین که در بسیاری از بافت ها وجود دارد، می باشند.

چندزیرواحدی:

(Multimeric ) پروتئین هایی که شامل چند زنجیره پلی پپتیدی (یا زیر واحد) می باشند.

جهش زا:

Mutagen)) ماده شیمیایی با فیزیکی که القاکننده جهش می باشد.

جهش:

Mutation)) تعبیر وراثتی پایدار در توالی نوکلئوتید یک کروموزوم و اغلب در یک ژن که معمولا منجر به تغییر در عملکرد محصول ژن می شود.

غلاف میلین:

Myelin sheath)) غشاء سلولی تخصص یافته و توده ای شکل که یک لایه عایق اطراف آکسون مهره داران تشکیل داده و سرعت هدایت پیام های عصبی را افزایش می دهد. (شکل 3-15)

میوفیبریل:

Myofibril)) یک ساختار بلند در سیتوپلاسم سلول های ماهیچه ای شامل ردیف تکراری منظم از سارکومرها که از رشته های ضخیم (میوزین) و رشته های نازک (اکتین) تشکیل شده اند. (شکل 17-39)

میوزین ها:

Myosins)) دسته ای از پروتئین های حرکتی که با تحریک اکتین، دارای فعالیت ATP آزی می شوند. میوزین ها به هنگام انقباض ماهیچه و سیتوکینز و همچنین به هنگام جابه جایی وزیکول ها در طول رشته های اکتین حرکت می کنند.

+NAD (نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید):

NAD+ (nicotinamide adenine dinocleotile))) مولکولی آلی کوچک که به عنوان ناقل الکترون به کار می رود و این عمل را به وسیله پذیرفتن دو الکترون از یک مولکول دهنده و یک +H محلول انجام میدهد. (شکل  2-33a)

+NADP (نیکوتین امید آدنین دی نوکلئوتید فسفات):

NADP+ (nicotinamide adenine NAD dinocleotide phosphate))) شکل فسفری +NAD که به صورت ممتد در طی فتوسنتز به عنوان یک ناقل الکترون در مسیر بیوسنتزی عمل می کند.

K+/Na+ – ATP آز:

(Na+/K+ ATP ase) یک پمپ ATP آن که با هیدرولیز ATP برای خارج ساختن یونهای Na+ و داخل نمودن یون های  K+ جفت می شود و به طور گسترده مسئول حفظ غلظت داخل سلولی+ Na (کم) و +K (زیاد) در سلول های جانوران می باشد، اغلب پمپ سدیم پتاسیم نامیده می شود. (شکل11-12)

سلول های کشنده طبیعی:

Natural Killer (NK) cells)) سلول های کشنده طبیعی: اجزاء سیستم ایمنی ذاتی که به طور غیر اختصاصی سلول های آلوده به ویروس و سلول های توموری را تشکیل داده و آنها را از بین می برند. (شکل24-5 )

نکروز:

Necrosis)) مرگ سلولی در نتیجه آسیب بافتی یا سایر امراض است و معمولا با تورم و ترکیدن سلول و آزاد شدن محتویات آن مشخص می شود، در مقایسه با آپوپتوز به کار می رود.

رشته های عصبی:

(NFs)) Neutrofilaments) گروهی از پروتئین های رشته ای حدواسط که فقط در نورون ها وجود دارند و در ساختار آکسونی و سرعت دادن به انتقال پتانسیل عمل در جهت آکسونی شرکت می کنند.

نورون (سلول عصبی):

(Neuron (nerve cell)هر کدام از سلول هایی که پیام های عصبی را در سیستم عصبی هدایت می کنند، یک نورون شامل جسم سلولی، تعدادی زائده های کوچک منشعب (دندریت ها) و یک زائده طویل (آکسون) می باشد. (شکل 23-19 و 22-30)

میانجی عصبی:

Neuro transmitter)) مولکول سیگنال دهی خارج سلولی که توسط نورون پیش سیناپسی در یک سیناپس شیمیایی آزاد شده و یک سیگنال  به نورون پس سیناپسی منتقل می کند. پاسخی که به وسیله میانجی عصبی تحریک می شود شامل پاسخ های تحریکی با مهاری است و توسط گیرنده های پس سیناپسی سلول تشخیص داده می شوند. (شکل19-23 و 20-23)

نوروتروفین:

Neurotrophin)) خانواده ای از فاکتورهای تروفیکی ساختاری و عملکردی که به گیرنده های TRKs متصل شده و برای حیات نورون ها ضروری هستند و شامل فاکتور رشد عصبی (NGF) و فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) می باشد.

نورولاسیون:

Neurolation)) شکل گیری لوله عصبی به وسیله تاخوردن صفحه عصبی، در جنین مهره داران و بخشی از اکتودرم که به ساختار عصبی تمایز می باید.

نوتروفیل:

Neutrophils)) لکوسیت های فاگوسیتوز کننده که به سمت بافت آسیب دیده جذب شده و به طرف آن حرکت می کنند. نوتروفیل های فعال شده سیتوکین ها و آنزیم های کشنده باکتری ها (مثل لیزوزیم) و دیگر محصولاتی را ترشح می کنند.این محصولات در التهاب شرکت کرده و به پاک سازی پاتوژن های مهاجم کمک می کنند.

نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید:

Nicotinamide adenine dinocleotid)) به +NAD مراجعه شود.

الیگو ساکارید های متصل به  N:

N – Linked oligosaccharide)) زنجیره الیگوساکاریدهای منشعب که به زنجیره جانبی گروه اسید آمینه ای از یک آسپاراژین در یک گلیکوپروتئین متصل می شود. همچنین به الیگوساکارید متصل به O مراجعه شود.

نوسیسیتور:

Nociceptor)) حسگرهای مکانیکی که به درد مرتبط با بافت صدمه دیده بدن پاسخ می دهند و به وسیله ترومای مکانیکی، تب، الکتریسته شدن (برق) پاسخ های شیمیایی ایجاد می شوند.

میانکنش های غیرکووالان:

Noncovalunt interaction)) هرواکنش شیمیایی نسبتا ضعیف که در آن الکترونی به اشتراک گذارده نمی شود. (شکل2-6و 2-12)

غیرقطبی:

Nonpolar)) در ارتباط با مولکول یا ساختاری که فاقد هر بار الکتریکی یا توزیع نامتقارن بارهای مثبت و منفی می باشد. به طور کلی مولکول های غیرقطبی کمتر از مولکول های قطبی در آب حل می شوند و اغلب در آب نامحلول می باشند.

لکه گذاری نورتون:

Northern blotting)) روشی برای تشخیص RNAهای ویژه که به وسیله الکتروفورز تفکیک شده اند. این کار با هیبریدسازی RNA مورد نظر با یک پروب نشاندار DNA صورت می گیرد همچنین به لکه گذاری ساترن مراجعه شود.(شکل (5-27

جسم هسته ای:

Nuclear body)) ناحیه کروی و سخت تخصص یافته عملکردی در هسته که شامل پروتئین های ویژه RNAها می باشد و در تجمع کمپلکس ریبونوکلئوپروتئین ها (RNP) عمل کرده و بیشترین نوع شاخص جسم هسته ای و هستک ها می باشند.

پاکت هسته ای:

Nuclear envelop)) ساختار دولایه غشایی که اطراف هسته را احاطه می کند، غشاء خارجی به شبکه آندوپلاسمی متصل می شود و دولایه غشاء با کمپلکس منافذ هسته ای روزن دار (متخلخل) می شوند. (شکل 9-1)

لامین هسته ای:

Nuclear lamina)) شبکه رشته ای در سطح داخلی غشاء هسته که از رشته های حدواسط لامین تشکیل شده است. (شکل 20-16)

کمپلکس منفذ هسته ای:

Nuclear pore complex (NPC))) ساختار چند پروتئینی بزرگ که به مقدار زیاد از نوکلئوپورین ها تشکیل شده و در عرض دولایه پوشش غشایی هسته امتداد می یابد. یون ها و مولکول های کوچک از طریق NPCها انتشار می یابند و ریبونوکلئوپروتئین ها به صورت انتخابی از طریق NPCها با کمک پروتئین های محلول منتقل می شوند. (شکل 13-32)

گیرنده هسته:

Nuclear receptor)) عضوی از یک دسته گیرنده های داخل سلولی که به مولکول های محلول در لیپید (مثل هورمون های استروئید) متصل می شوند. تشکیل کمپلکس های گیرنده لیگاند، رونویسی را فعال می کند. همچنین ابر خانواده گیرنده استروئید نامیده می شود. (شکل 7-50)

اسید نوکلئیک:

Nucleic acid)) یک پلیمری از نوکلئوتیدهای متصل به هم از طریق پیوندهای فسفودی استری DNA و RNA از اسیدهای نوکلئیک اصلی در سلول ها هستند

نوکلئوکپسید:

Nucleocapside)) کپسید ویروسی اسید نوکلئیک.

هستک:

Nuclealus)) ساختار بزرگ در هسته سلول های یوکاریوتی بوده و سنتز و پردازش RNA در هستک و زیرواحدهای ریبوزوم ها در آنجا جمع می شوند.

نوکلئوپورین ها:

Nucleoporins)) گروه بزرگی از پروتئین ها که کمپلکس منقذ هسته ای را می سازند. یک دسته (نوکلئوپروتئین FG) در ورود و خروج هسته ای شرکت می کند.

نوکلئوزید:

Nucleosid)) یک مولکول کوچک که از باز پورین یا پیریمیدین متصل به پنتوز (ریبوز یا داکسی ریبوز) تشکیل شده است.

نوکلئوزوم:

Nucleosome)) واحد ساختاری کروماتین شامل یک مرکز صفحه ای شکل از پروتئین های هیستون که قطعه ای به طول 147 جفت باز از DNA به دور آن پیچ خورده است. (شکل  6-29)

نوکلئوتید:

Nucleotid)) یک نوکلئوزید با یک یا چند گروه فسفات که به وسیله پیوند استری به قسمت قندی و به طور کلی به قسمت 5` مولکول قند متصل شده است. DNA و RNA پلیمرهایی از نوکلئوتیدها هستند و به ترتیب شامل داکسی ریوز و ریبوز می باشند. (شکل 2-16 و جدول (2-3)

هسته:

Nucleus)) اندامک غشاء دار بزرگی در سلول های یوکاریوتی که حاوی DNA سازنده ریبوزوم است. سنتز پردازش RNA و جمع شدن ریبوزوم ها در هسته اتفاق می افتد.

قطعات اوکازاکی:

Okazaki fragment)) قطعات DNA ( کمتر از 1000 باز) کمک رشته ای کوچکی که در طی سنتز رشته پیرو در همانندسازی DNA شکل می گیرند و به سرعت به وسیله DNA لیگاز به هم متصل می شوند تا یک زنجیره ممتد DNA تولید کنند. (شکل 4-30)

الیگوپپتید:

Oligopeptide)) یک پلیمر خطی کوچک با اندازه متوسط که از اسیدهای آمینه تشکیل شده و به وسیله پیوندهای پپتیدی به هم متصل شده اند واژه های پپتید و الیگوپپتید اغلبیه به طور مترادف استفاده می شوند.

الیگوساکارید متصل به O :

O – Linked oligosaccharid)) زنجیره الیگوساکارید که به گروه هیدروکسیل یک سرین پاترئونین در یک گلیکوپروتئین متصل می شود. همچنین به الیگوساکارید متصل به N مراجعه شود.

آنکوژن:

Oncogene)) ژنی که محصول آن در تبدیل سلول ها در محیط کشت یا در القای سرطان در جانور دخیل است، اغلب ژن های توموری، شکل جهش یافته یک ژن طبیعی می باشند. پیش ژن توموری یا پروترانکوژن در کنترل فرآیندهای تقسیم سلولی یا رشد سلول دخیل می باشند. (شکل 25-11)

پروتئین توموری:

Oncoprotein)) پروتئینی که توسط انکوژن رمزدهی می شود موجب تکثیرغیر طبیعی سلولی می گردد و ممکن است شکل جهش یافته از یک پروتئین طبیعی غیرتنظیمی با یک پروتئین طبیعی باشد که به فراوانی در زمان یا مکان اشتباه در یک ارگانیسم تولید می شود.

قالب خواندن:

Open reading frane (ORF))) مناطقی از توالی DNA که به وسیله کدون پایان در یکی از قالب های خواندن نوکلئوتیدهای سه تایی قطع نشده است. یک ORF با یک کدون شروع آغاز شده و تقریبا به تعداد 100 کدون  که به احتمال زیاد یک پروتئین را رمزدهی می کنند،امتداد می یابد.

اپراتور:

Operator)) توالی کوچک DNA در هر ژن یک باکتری یا باکتریوفاژ که به یک گیرنده پروتئینی متصل شده و رونویسی ژن های مجاور را کنترل می کند.

اپران:

Operon)) ناحیه ای شامل ژنهای متصل به هم در DNA باکتریایی که به واسطه یک اپراتور رونویسی می شوند و از رونویسی آن یک mRNA شامل توالی رمزدهی کننده چند پروتئینی ایجاد می شود. (شکل 4-13a)

اندامک:

Organelle)) هر ساختار دارای غشاء که در سلول های یوکاریوتی یافت می شوند. (شکل 1-2b و 9-1)

اندام کورتی: Organ of corti)) ساختار حسی آکوستیک که در حلزون گوش داخلی قرار داشته و از سلول های مویی تشکیل شده است. این ساختارها حرکت مکانیکی حاصل از ایجاد صدا را به پیام های الکتریکی تبدیل می کنند. این حس گرها به عنوان میکروفن (دستگاه انتقال صدای بدن) در بدن می باشند.

اسمز: Osmosis)) حرکت آب از یک غشاء نیمه تراوا که (نفوذپذیر نسبت به آب نه به محلول ها) از محلولی با غلظت کمتر به سمت محلولی با غلظت بیشتر انجام می شود (شکل 11-6)

اکسیداسیون:

Oxidation)) از دست دادن الکترونهای یک اتم هنگامی که یک اتم هیدروژن از یک مولکول حذف یا اکسیژن اضافه می شود، متضاد احیاء.

پتانسیل اکسیداسیون:

Oxidation potential)) تغییر ولتاژ هنگامی که یک اتم یا مولکول یک الکترون را از دست می دهد، یا میزان تمایل یک مولکول برای از دست دادن یک الکترون. برای انجام یک واکنش اکسیداسیون (رفت) پتانسیل اکسیداسیون مقدار یکسانی ( یکنواختی) دارد اما در واکنش برگشت (احیاء) پتانسیل احیاء ایجاد شده، مقدار عکس واکنش رفت را دارد.

فسفریلاسیون اکسیداتیو:

( (Oxidative phosphorylationفسفریلاسیون ADP به منظور ایجاد ATP که به وسیله انتقال الکترون ها به اکسیژن (O2) در باکتری و میتوکندری صورت می گیرد. این فرآیند شامل تولید شیب پروتونی طی انتقال الکترون بوده و در پی آن از این شیبه به منظور تولید ATP استفاده می شود.

پروتئین p53:

p53 protein)) محصول ژن مهارکننده توموری است و در جلوگیری از آسیب DNA سلول ها نقش مهمی دارد. جهش غیر فعال در ژن p53 در بسیاری از سرطان های انسانی ایجاد می شود. (شکل 25-26)

ژن های Pair-rules  :

Pair-rule genes)) یک گروه از ژن ها که در نوارهای متناوب در طول محور قدامی، خلفی جنین اولیه دروزوفیلا بیان می شوند. همه آن ها فاکتورهای رونویسی را رمزدهی کرده و همراه با ژن های gap وژن های  segment – polarity در ایجاد کلمات بندی در حشرات عمل میکنند. (شکل 22-27c)

پاراکرین:

Paracrine)) در ارتباط با مکانیسم سیگنال دهی بوده و در آن سلول هدف به یک مولکول سیگنال (مثل فاکتور رشد و میانجی عصبی) که به وسیله سلولهای نزدیک تولید شده و با انتشار به سلول هدف می رسند، پاسخ می دهند.

تکه – نگهداری:

Patchclamping)) روشی برای شناسایی جریان بونها از طریق یک کانال یونی یا از کل غشاء سلولی با استفاده از یک میکروپیپت، از نوک میکروپیپت برای گرفتن قطعه ای کوچک از غشاء سلولی استفاده می گردد. (شکل11-21)

تشکیل الگو:Pattern formation)) فرآیند سازمان یابی سلول ها، اندام ها و بافتهای یک جنین تمایز یافته به الگوهای منظم ویژه مثل استخوان های دست یا نقش و نگار روی بال پروانه.

جسم P: P body))دُمین سیتوپلاسمی فشرده که حاوی ریبوزوم و فاکتورهای ترجمه نیست و در مهار ترجمه و تجزیه mRNA نقش دارد همچنین آن را جسم پردازش کننده RNA سیتوپلاسمی نیز می نامند.

واکنش زنجیره ای پلیمراز:

PCR (polymerase chain reaction))) روشی برای تکثیر قطعه به خصوص از DNA است. این قطعات به وسیله چندین چرخه سنتز DNA از پرایمرهای الیگونوکلئوتید کوچک ساخته می شوند. در این روش از گرمای مختصری برای جدا کردن زنجیره های مکمل استفاده می شود.(شکل 5-23)

پنتوز: Pentose)) مونوساکارید ۵ کربنه. ریبوز و داکسی ریبور به ترتیب در RNA و DNA وجود دارند. (شکل  3-16)

پپتید: Peptide)) پلیمر خطی کوچک از اسیدهای آمینه که به وسیله پیوندهای پپتیدی به هم متصل هستند. واژه پپتید و الیگوپپتید به طور مترادف استفاده می شوند. به پلی پپتید نیز مراجعه شود.

پیوند پپتیدی:

Peptid bond)) پیوندی کووالان که اسیدهای آمینه را به هم متصل می کند. این پیوند با واکنش بین گروههای آمین و کربوکسیل در اسید آمینه مجاور شکل می گیرد و یک مولکول آب نیز رها می گردد( دهیدراسیون). (شکل  2-13)

پروتئین های محیطی غشا:

Peripheral membrane protein)) هر پروتئینی که با سطح سیتوپلاسمی یا سیتوزولی غشا پیوند می یابد اما وارد بخش آبگریز دو لایه غشاء نمی شود. همچنین به پروتئین های غشایی اینتگرال مراجعه شود. (شکل 10-1)

پرلکان:

Perlecan)) یک پروتوکلیکان چند دُمینی بزرگ که از ترکیبات ماتریکسی خارج سلولی (ECM) بوده و به اجزا ECM مثل فاکتورهای رشد و مولکول های سطح سلولی متصل می شوند. پرلکان از ترکیبات اصلی غشاء پایه است.

پراکسیزوم:

Peroxisome))اندامک کوچک حاوی آنزیم هایی برای تجزیه اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه است که طی واکنش هایی، پراکسید هیدروژن تولید شده را به وسیله آنزیم کاتالاز به آب و اکسیژن تبدیل میکند. .

PH: معیاری برای اندازه گیری اسیدی یا قلیایی بودن یک محلول که به صورت لگاریتم منفی غلظت یون هیدروژن مول بر لیتر تعریف می شود که PH=-Log [H+] ، در محیط خنثی PH=7 بوده و مقادیر کمتر از آن اسیدی و بیشتر از آن قلیایی به شمار می روند.

فاگوسیت:

Phagocyte)) هر سلولی که پاتوژن ها و دیگر ذرات آنتی ژن را هضم کرده و از بین می برد. فاگوسیت های اصلی، ماکروفاژها و سلول های دندرتیکه و نوتروفیل ها می باشند.

فاگوسیتوز:

Phagocytosis)) فرآیندی که در آن ذرات نسبتا بزرگ (سلول های باکتریایی) به وسیله سلول های یوکاریوتی ویژه بلعیده می شوند. در این فرآیند تشکیل و تخریب رشته های اکتین دخیل هستند.فاگوسیتوز از اندوسیتوز وابسته به گیرنده متمایز می باشند.

فنوتیپ:

Phenotype)) خصوصیات فیزیکی و فیزیولوژیکی قابل تشخیص یک سلول یا یک ارگانیسم که به وسیله ژنوتیپ ایجاد می شود. همچنین ویژگی به خصوص مرتبط با یک الل ویژه است

فرمون:

Pheromone)) مولکول سیگنال دهی که به وسیله یک فرد آزاد می شود و ساختار، میان ژن افراد دیگر از همان گونه را تغییر می دهد. عوامل جفت گیری α وβ مخمر نمونه هایی هستند که به خوبی مطالعه شده اند.

فسفاتاز:

Phosphatase)) آنزیمی که گروه فسفات را از یک سوبسترا به وسیله عمل هیدرولیز حذف می کند، فسفاتازهای فسفوپروتئین ها با همکاری پروتئین کینازها، فعالیت اغلب پروتئین های سلولی را کنترل میکنند. (شکل  3-33)

پیوند فسفوانیدریدی:

Phosplicanhicdricle bond)) یک نوع پیوند پرانرژی که بین دو گروه فسفات ایجاد می شود مثل پیوندهای بین فسفاتβ و Ɣ یا α و β در مولکول   ATP .(شکل 2-31)

پیوند فسفودی استری:

Phosphodiester bond)) پیوند شیمیایی میان نوکلئوتیدهای مجاور در مولکول DNA و RNA که شامل دو پیوند فسفر استری سمت 5` و 3` فسفات می باشد. (شکل 4-2)

فسفوگلیسریدها:

Phosphoglicerids)) مشتق آمفی پاتیک از گلیسرول ۳ فسفات است و به طور کلی از دو زنجیره آبگوی اسید چرب استری شده با گروههای هیدروکسیل گلیسرول و یک گروه سرقطبی متصل به فسفات تشکیل شده است. فسفوگلیسیریدها فراوان ترین لیپیدها در غشاء زنده می باشند .(شکل 2-20و10-5a)

فسفوایتوزیتید:

(Phosphoinositids) گروهی از لیپیدهای غشایی که دارای مشتقات فسفانه اینوزیتول هستند و بعضی از آن ها به عنوان پیامبرهای ثانویه در چندین مسیر سیگنال دهی عمل می کنند.

فسفولیپاز C:

(PLC)) Phospholipise C) فسفولیپاز متصل به غشاء از طریق Gaq باGao است و لیپید غشایی فسفاتیدیل اینوزیتول 4 و 5 بین فسفات را شکسته و پیامبر ثانویه DAG و IP3 را تولید میکند. (شکل 15-29 و15-30)

فسفولیپید:

Phospholipid)) دسته ای از لیپیدها که در غشاء زیستی وجود دارند و شامل فسفوگلیسیریدها و اسفنگولیپیدها می باشند. (شکل 10-5aو20-3)

دولایه فسفولیپیدی:

Phospholipid bilayer)) در لایه فسفولیپیدی ساختار دولابه صفحه مانند که در همه غشاهای زیستی یافت می شود و در آن ساختارهای سرقطبی فسفولیپیدها در معرض محیط آبی قرار می گیرند، در حالی که زنجیره های غیر قطبی اسید چرب در وسط این ساختارها قرار دارند. ( شکل 10-6a,b)

انتقال فتو الکترون:

Photoelecteron transport)) انتقال به وسیله نور می باشد و از طریق آن یک بار الکتریکی از اتم جدا شده و در طول غشاء فتیلا کوئید منتقل می شود. رویدادهای بعدی در فتوسنتز به واسطه این عمل اتفاق می افتد.(شکل 12-45)

تنفس نوری:

Photorespiration)) مسیر واکنش که با تثبیت CO2 (چرخه کلوین) با مصرف ATP و تولید CO2 اتفاق می افتد، بنابراین کارایی فتوسنتز کاهش می یابد (شکل 12-45)

فتوسنتز:

Photosynthesis)) یکی مجموعه واکنشهای پیچیده در بعضی باکتری ها و در کلروپلاست گیاهان که در آن از انرژی نورانی برای تولید کربوهیدرات از CO2 استفاده می شود. این واکنش ها معمولا با مصرف  H2O و تولید O2 همراه می باشند.

فتوسیستم ها:

Photosystems)) کمپلکس های چند پروتئینی که در ارگانیسم های فتوسنتز کننده وجود دارند و از کمپلکس های دریافت کننده نور کلروفیل ها و یک مرکز واکنش جایی که انتقال نوری الکترون اتفاق می افتد تشکیل شده است. (شکل  12-42)

فراگمو پلاست:

Phragmoplast)) یک ساختار موقتی در گیاهان است و در طی تلوفاز هنگامی که غشاء پلاسمایی دو سلول دختر تشکیل شده و محتویات دیواره سلولی بین دو سلول جدید گسترش می یابد، شکل می گیرد. (شکل  18-43)

Pl: به نقطه ایزوالکتریک مراجعه شود.

پلاکین ها:

Plakins)) خانواده ای از پروتئین ها که به متصل شدن رشته های حد واسط به دیگر ساختارها کمک می کنند.

سنجش پلاک ها:

Plaqueassay)) روشی برای تشخیص تعداد ذرات ویروسی در یک نمونه که به وسیله کشت نمونه های رفیق شده در سطح لایه های سلول حساس میزبان صورت می گیرد، سپس محل های روشن حاوی سلول های لیز شده (پلاک ها) شمارش می شوند. (شکل 4-45)

غشاء پلاسمایی:

Plasma membrane)) غشای احاطه کننده یک سلول که سلول را از محیط خارجی جدا می کند و شامل دو لایه فسفولیپیدی و لیپیدهای غشایی، پروتئین ها و … می باشد. (شکل 10-2و10-1)

پلاسمید:

Plasmid)) DNAحلقوی کوچک خارج کروموزومی که قادر است به طور خود مختار در یک سلول همانندسازی کنند. اغلب در کلون سازی DNA به عنوان وکتور (حامل) استفاده می شود.

پلاسمودسماتا:

Plasmodesmata ( sing plasmodesm )) اتصالات لوله ای شکل که سیتوپلاسم سلول های گیاهی مجاور را به هم متصل می کند و از نظر عملکردی مشابه اتصالات در سلول های جانوری است. (شکل  9-38)

بلوغ پروتئین:

Protein maturation)) تغییر یک نوکلئوتید در ناحیه به خصوص از DNA رمزدهی کننده یک پروتئین بوده و ممکن است منجر به تشکیل کدون دیگر رمزدهی کننده اسید آمینه متفاوت یا کدون پایان رونویسی در ژن شود، حذف یا اضافه شدن یک نوکلئوتید موجب تغییر در قالب خواندن می شود.

قطبی:

Polar)) در ارتباط با یک مولکول یا ساختاری دارای یک بار الکتریکی یا توزیع بار منفی و مثبت به صورت نامتقارن می باشد مولکول های قطبی محلول در آب هستند.

قطبیت:

Polarity)) در زیست شناسی سلولی وجود تفاوت های ساختاری و یا عملکردی در مناطق مشخص یک سلول با ترکیبات سلولی می باشد.

قطبی شده:

Polarized)) در زیست شناسی سلولی، در ارتباط با هر سلول یا ساختار سلولی که به وسیله نامتقارن بودن عملکردی و ساختاری مشخص می شود.

پلیمر:

Polymer)) مولکول بزرگ متشکل از چندین واحد مشابه (مونومر) است که به وسیله پیوندهای کوالان به هم متصل شده اند. (شکل 2-13)

واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) :

Polymerase chain reaction (PCR))) به PCR مراجعه شود.

پلی پپتید:

Polypeptide)) پلیمر خطی از اسیدهای آمینه ای که به وسیله پیوندهای پپتیدی به هم متصل شده اند و معمولا دارای 20 یا تعداد بیشتری مونومر می باشند، به پروتئین نیز مراجعه شود.

پلی ریبوزوم:

Polyribosome)) ترکیبی دارای چندین ریبوزوم که در آن همه ریبوزوم ها یک RNA واحد را ترجمه می کنند و به آنها پلی زوم نیز می گویند )شکل 4-28)

پلی ساکارید:

Polysacharide)) پلیمر منتشعب یا خطی از مونوساکاریدها که به وسیله پیوندهای گلیکوزیدی به هم متصل شده اند و معمولا دارای بیش از 15 مونوساکارید هستند به پلیمرهای حاوی کمتر از 15 مونوساکارید، الیگوساکارید گویند

کروموزوم پلی تن:

Polyten chromosome)) کروموزوم بزرگی که از چندین نسخه مشابه خود تشکیل شده اند. این نسخه ها به وسیله چندین چرخه همانندسازی DNA بدون جدا شدن کروموزومی ایجاد می شوند. کروموزوم های پلی تن در بسیاری از پلاک ها در دروزوفیلا و سایر حشرات بافت می شوند  (شکل 6-44 و 6-45)

غیراشباع چندگانه:

Polyunsaturated)) در ارتباط با ترکیبی (مثل اسید چرب) که در آن دو یا تعداد بیشتری پیوندهای دوگانه یا سه گانه کربن – کربن وجود دارد

پورین:

Porin)) دسته ای از پروتئین های تریمری گذرنده غشایی که از طریق این پروتئین ها، مولکول های کوچک محلول در آب می توانند از غشاء دولایه عبور کنند. این پروتئین ها در غشاء بیرونی میتوکندری، کلروپلاست و باکتری های گرم منفی وجود دارند. (شکل 10-8)

انرژی پتانسیل:

Potential energy)) انرژی ذخیره شده در سیستم های زیستی، شکل اصلی انرژی که به صورت های مختلف مانند پتانسیل پیوندهای شیمیایی، شیب غلظت و پتانسیل الکتریکی درغشاهای سلولی وجود دارد.

پیش mRNA:

Pre mRNA)) رونوشت اولیه RNA پیک که در اثر پردازش ایجاد می شود.

پیش RNA:

Pre RNA)) RNAریبوزومی اولیه بزرگ که در هستک سلول های یوکاریوتی سنتز می شوند و سه چهارم RNAهای موجود در ریبوزوم را تولید می کند. (شکل 8-34 و 8-35)

ساختار اولیه:

Primary structure)) توالی خطی اسید آمینه ای در زنجیره پلی پپتیدی در پروتئین ها.

رونوشت اولیه:

Primary transcript)) RNA اولیه در یوکاریوت ها که دارای اینترون ها و اگزون ها است و به وسیله رونویسی از DNA الگو ایجاد می شود، اغلب رونوشت های اولیه تحت پردازش قرار می گیرند تا RNA فعال از نظر فیزیولوژیکی را ایجاد کنند.

پریماز:

Primase)) RNA پلیمراز تخصص یافته که قطعات کوچکی از RNA را تولید می کنند. این قطعات به عنوان پرایمر برای سنتز DNA استفاده می شوند. (شکل4-31 )

پرایمر:

Primer)) توالی کوتاه اسید نوکلئیک که دارای گروه 3` هیدروکسیل آزاد بوده و با زنجیره مکمل خود جفت بازها را تشکیل می دهد و به عنوان نقطه شروع اضافه شدن نوکلئوتیدها به نسخه زنجیره الگو عمل می کند.

پروب:

Probe)) قطعاتی از DNA یا RNA مشخص که با مواد رادیواکتیو یا مواد شیمیایی نشاندار شده اند و به منظور شناسایی توالی نوکلئوتیدی ویژه مورد استفاده قرار می گیرند.

مرگ برنامه ریزی شده سلولی:

Progrin Tinnited cell leath)) به اپوپتوز مراجعه شود.

پروکاریوت:

Prokaryote)) دسته ای از ارگانیسم ها شامل باکتری ها و آرکنا است که فاقد غشاء هسته و سایر اندامکها می باشند. همچنین به یوکاریوتها مراجعه شود. (شکل1-3)

پرومتافاز:

Prometaphase)) دومین مرحله میتوزی که غشاء هسته و لامین هسته ای شکسته می شود و میکروتوبول ها برای تشکیل دوک میتوز شکل گرفته و جفت های کروموزوم ها به وسیله ساختار های اختصاصی کینه توکور روی دوک قرار می گیرند. (شکل 18-34)

پروموتر:

Promotor)) توالی DNA که محل آغاز رونویسی برای RNA پلیمراز را تشخیص می دهد. (شکل 4-11)

عناصر تزدیک پروموتر:

Promotor – proximial lenilent) (هر توالی تنظیم کننده در DNA یوکاریوتی که در فاصله حدودا 200 جفت باز از محل شروع رونویسی قرار دارد، رونویسی بیشتر ژن ها به وسیله ی چندین عنصر نزدیک پروموتر کنترل می شود( شکل 7-16 )

پروفاز:

(Prophase) اولین مرحله میتوزی طی این مرحله تراکم، مضاعف شدن سانتروزوم ها و حرکت آنها به سمت قطبین دوک و تشکیل دوک میتوز اتفاق می افتد. (شکل 18-34)

پروتئاز:

(Protease) هر آنزیمی که یک با تعداد بیشتری از پیوندهای پپتیدی را در پروتئین های هدف می برد.

پروتئوزوم:

Proteasoma)) ترکیب پروتئازی چند عملکردی بزرگ در سیتوزول که پروتئین های داخل سلولی متصل و نشاندار شده به چندین مولکول یوبی کوئیتین را تخریب می کند.

پروتئین:

Protein)) مولکول بزرگ که از یک یا چندین زنجیره پلی پپتیدی تشکیل شده است و در حالت طبیعی به شکل ویژه سه بعدی (حالت فعال پروتئینی) تا می خورد

خانواده پروتئینی:

(Protein family)یک سری از پروتئین های همولوگ که به وسیله یک خانواده ژنی رمزدهی می شود

پروتئین کیناز A:

A (PKA)) Protein kinase) آنزیم سیتوزولی که به وسیله AMP حلقوی (cAMP ) فعال شده و پروتئین های سلولی زیادی را فسفریله کرده و بنابراین فعالیت آنها را تنظیم می کند. همچنین پروتئین کیناز وابسته به AMP نامیده می شود، (شکل 23-15)

پروتئین کیناز B:

Protein kinase B (PKB))) آنزیم سیتوزولی در غشاء پلاسمایی که به وسیله فسفواینوزیتیدهای تحریک شده سیگنالی فعال می شوند. همچنین AKT نامیده میشود. (شکل 16-30)

پروتئین کیناز C:

(PKC)) (Protein kinase Cآنزیم سیتوزولی که در پاسخ به تحریک سیگنال به کار می رود و منجر به بالا رفتن غلظت Ca2+ می شود. سپس به وسیله دی اسیل گلیسرول (DAG) متصل به غشاء فعال می شود.(شکل 15-30)

پروتئوگلیکان ها:

Proteoglycans)) گروهی از گلیکوپروتئین ها (مثل پرلکان و اگرکان) که از یک پروتئین مرکزی و یک یا تعداد بیشتری زنجیره گلیکوزآمینوگلیکان (GAG) تشکیل شده است. آنها در ماتریکس خارجی سلولی همه جانوران یافت می شوند. بعضی از پروتئوگلیکان ها به صورت پروتئین های اینتگرال (درون غشایی) هستند.(شکل 19-29)

پروتئوم:

Proteom)) مجموع پروتئین های تولید شده به وسیله یک سلول.

پروتئومیکس:

Proteomix)) مطالعه سیستماتیک که تغییرات، واکنش ها، منطقه بندی و عملکردهای همه پروتئین ها را در کل ارگانیسم، بافت و سلول و اجزای سلولی بررسی می کند.

پروتون:

Proton)) واژه عمومی برای یک یون هیدروژن (H+)

نیروی محرک پروتئین:

Proton – miotive force)) انرژی معادل شیب غلظتی +H و شیب پتانسیل الکتریکی در غشاء سلولی است و برای سنتر ATP به وسیله ATP سنتاز و انتقال مولکول ها خلاف شیب غلظتشان و حرکت فلاژل (نازک) باکتریایی به کار می رود. (شکل  12-2)

پیش آنکوژن:

Proto oncogene)) ژن طبیعی سلولی است و پروتئین دخیل در تنظیم رشد و تمایز سلولی را رمزدهی می کند. این ژن ها می توانند به وسیله جهش، تغییر در رمزدهی کردن یک قسمت از پروتئین یا به وسیله تغییر در بیان ژن به آنکوژن های ایجاد کننده سرطان تبدیل شوند (شکل 25-11)

پرو ویروس:

) DNA (Provirus ویروس طبیعی که به درون ژنوم میزبان وارد می شود. در طی همانند سازی سلول، DNA پروویروس همانند سازی کرده و در سلول های دختری ظاهر می شود، فعال شدن DNA پروویروس منجر به تولید و انتشار ویروس اولیه می شود.

ژن کاذب:

Pesudogene)) توالی DNA که شبیه ژن عملکردی است اما محصول عملکردی تولید نمی کنند و احتمالا به وسیله حرکت توالی ژن های مضاعف شده ایجاد می شوند.

ضربه – تعقیب:

Pulse – chase)) روشی آزمایشگاهی که در آن یک مولکول رادیواکتیو کوچک (تعقیب) برای مدت کوتاهی به سلول اضافه شده، سپس با افزایش شکل غیر نشاندار از همان مولکول کوچک (ضربه) در محیط دیگر قرار داده می شود و برای تشخیص تغییر موقعیت مولکول های سلولی یا سرنوشت متابولیکی آن مولکول در طول زمان، مورد استفاده قرار می گیرد

پمپ:

Pump)) به پمپ ATP مراجعه شود.

پورین ها:

Purines)) دسته ای از ترکیبات نیتروژن دار که دارای دو حلقه هتروسایکلیک متصل به هم بوده و در پورین های A و G در DNA و RNA یافت می شوند.همچنین به جفت باز مراجعه شود.(شکل 2-17)

پیریمیدین ها:

Pyrimidines)) دسته ای از ترکیبات نیتروژن دار که شامل یک حلقه هتروسیکلیک است. از این ترکیبات سیتوزین و تیمین در DNA یافت می شود که در RNA یوراسیل جایگزین تیمین شده است. یه جفت باز نیز مراجعه شود. (شکل 2-17)

ساختار چهارم:

Quatemary structure)) تعداد و موقعیت نسبی زنجیره های پلی پپتیدی در پروتئین های چند زیر واحدی. (شکل  3-10b)

رادیوایزوتوپ:

Radioisotope)) شکل ناپایدار یک اتم که همراه با از بین رفتن خود اشعه ساطع می کند. رادیو ایزوتوپ های زیادی به عنوان نشانگرهای مولکول های زیستی مورد استفاده قرار می گیرند.

پروتئین Ras:

Ras protein)) پروتئین تک زیر واحدی از ابرخانواده GTP آز که پروتئین شروع کننده سیگنالی بوده و به غشاء پلاسمایی به وسیله یک لیپید متصل شده اند و در مسیرهای سیگنالی داخل سلولی عمل کرده و به وسیله اتصال لیگاند به گیرنده تیروزین کینازی و سایر گیرنده های سطح سلولی دیگر فعال می شوند.

ثابت سرعت:

Rate constant)) ثابتی که غلظت واکنش گرها را به سرعت واکنش شیمیایی مرتبط می سازد.

قالب خواندن:

Reading frame)) توالی نوکلئوتیدهای سه تایی (کدون ها) که از یک کدون شروع ترجمه آغاز شده و به یک کدون پایان ترجمه ختم می شوند. بعضی mRNAها را میتوان به وسیله تغییر در قالب خواندشان (دو قالب خواندن مختلف) به پلی پپتیدهای متفاوت ترجمه کرد.

گیرنده:

Receptor)) هر پروتئینی که به طور اختصاصی به مولکول دیگری اتصال می باید تا سیگنال های سلول – سلول، اندوسیتوز،

اتصال(چسبندگی) یا سایر فرایندهای سلولی انجام گیرد. این پروتئین ها اغلب در غشاء پلاسمایی، هسته یا سیتوزول قرار دارند و به مولکول های خارج سلولی ویژه (لیگاند) اتصال می یابند. اغلب تغییرات کنفورماسیون را در گیرنده تحریک کرده و به این وسیله پاسخ سلولی را آغاز می کنند همچنین به گیرنده اتصال، گیرنده هسته ای مراجعه شود. (شکل  15-1 و  16-1)

آندوسیتوز از طریق گیرنده:

Receptor mediated endosiytosis)) جذب مواد خارج سلولی که به گیرنده های ویژه سطح سلولی که به وسیله به درون کشیده شدن غشاء پلاسمایی اتصال می یابند تا وزیکول غشایی (اندوزوم اولیه) تشکیل شود. (شکل 14-29)

گیرنده تیروزین کینازی:

Receptor tyrosin Kinase (RTK))) عضوی از یک دسته بزرگ گیرنده های سطح سلولی که معمولا دارای یک دُمین گذرنده از غشاء بوده و شامل رسپتورهایی برای انسولین و فاکتورهای رشد می باشند. اتصال لیگاند، پروتئین کیناز ویژه تیروزین را در دُمین گیرنده فعال می کنند و به این وسیله مسیرهای سیگنالی داخل سلولی آغاز می شود. (شکل  16-17 و

16-16)

مغلوب:

Recessive)) در ارتباط با اللى از یک ژن که در فتوتیپ در حضور آلل غالب بیان نمی گردد بنابراین در فتوتیپ فردی که دارای دو آلل مغلوب (هموزیگوت) می باشد ظاهر می گردد. جهش در آلل های مغلوب در کل منجر به از دست رفتن عملکرد آن می شود. (شکل 5-2)

نوترکیبی DNA:

Recombinant DNA)) هر مولکول DNA که در محیط آزمایشگاهی به وسیله پیوستن قطعات DNA از منابع مختلف تولید می شود

نوترکیبی:

Recombination)) فرآیندی که در آن کروموزوم ها یا مولکول های DNA شکسته شده و قطعات برای ایجاد ترکیبات جدید دوباره به هم پیوند می خورند،نوترکیبی همولوگ در طی میوز از کراسنگ آور کروموزوم های همولوگ ایجاد می شود. نوترکیبی همولوگ و نوترکیبی غیرهمولوگ (بین کروموزوم های مورفولوژیک متفاوت) طی مکانیسم های تعمیر DNA نیز اتفاق می افتد و می تواند در محیط آزمایشگاه با DNA خالص سازی شده و آنزیم ها انجام شود. (شکل 5-10)

واکنش ردوکس:

Redox reaction)) یک واکنش اکسیداسیون – احیاء که در آن یک یا چند الکترون از یک واکنش گر به دیگری انتقال می یابد.

احیاء:

Reduction)) گرفتن یک الکترون از یک اتم هیدروژن به یک مولکول اضافه شده یا اکسیژن حذف می شود. متضاد اکسیداسیون

پتانسیل احیاء:

Reduction potetial (E))) تغییر ولتاژ در یک اتم یا مولکول هنگامی که یک الکترون می گیرد، یا میزان تمایل یک مولکول به گرفتن الکترون برای انجام واکنش احیاء E احیاء (واکنش رفت) مقداری برابر اما مخالف پتانسیل اکسیداسیون برای واکنش برگشت (اکسیداسیون) را دارد.

فاکتور آزاد کننده:

Release fork (RF)))   یکی از دو نوع پروتئین های غیر ریبوزومی که کدون پایان را در mRNA تشخیص داده و آزاد شدن زنجیره پلی پپتیدی کامل را پیش برده و به این وسیله ترجمه را پایان می دهند (سنتز پروتئین) (شکل 4-27)

چنگال همانند سازی:

) Replication fork (RF))) ناحیه به شکل Y در DNA دو رشته ای که در آن دو زنجیره از هم باز شده و طی سنتز DNA همانندسازی می شوند.همچنین به آن چنگال رشد نیز می گویند. (شکل 4-30)

ناحیه منشاء همانندسازی:

) Replication origin) بخش های واحدی از DNA که در ژنوم DNA یک موجود جایی که همانندسازی شروع می شود وجود دارد. کروموزومهای یوکاریوتی دارای چندین محل شروع می باشند در حالی که کروموزوم های باکتریایی و پلاسمیدها معمولا فقط یک محل شروع دارند.

ژن گزارشگر:

Reporter gene)) ژنی که به آسانی سنجش می شود (مثل β گالاکتوزیداز، لوسیفراز). ژن های گزارشگر در آزمایش های متعددی به کار می روند تا فعالیت پروموتور یک ژن را تشخیص دهند.

مهارکننده:

Repressor)) فاکتور رونویسی ویژه که از رونویسی جلوگیری می کند.

ریشه:

Residue)) واژه عمومی برای واحدهای تکراری در یک پلیمر که بعد از پیوند کووالان پیش سازهای موتوری حفظ می شود.

تفکیک:

Resolution)) حداقل فاصله بین دو جسم که به وسیله چشم تشخیص داده می شود. همچنین به آن نیروی تفکیک نیز می گویند.

زنجیره ی تنفسی:

Respiratory chain)) به زنجیره انتقال الکترون مراجعه شود.

کنترل تنفس:

Respiratory control)) وابستگی اکسیداسیون NADH و FADH2 میتوکندریایی به مصرف ADP و P برای سنتز ATP.

کانال های غیرفعال (استراحت) K+:

Resting K+ channels)) کانال های یون +K در غشاء پلاسمایی که دریچه ندارند و در همکاری با غلظت زیاد K+ سیتوزولی ایجاد شده به وسیله پمپ  ATP Na+/K+ تولید می شوند به طور عمده این کانال ها مسئول ایجاد پتانسیل غشایی استراحت درونی در سلول های پستانداران می باشند.

آنزیم محدود کننده:

Restriction enzyme)) هر آنزیمی که توالی کوتاه اختصاصی را در محل برش محدودکننده تشخیص داده و برش می دهد. در مولکول های دو زنجیره ای DNA به طور عمده در تولید DNA نوترکیب در آزمایشگاه استفاده می شوند. به آنها اندونوکلئاز محدود کننده نیز می گویند. (شکل 5-11) و جدول (5-1)

قطعه محدود کننده:

Restriction fragment)) قطعه DNA که به وسیله تشخیص شکسته شدن با آنزیم محدود کننده ویژه ایجاد می شود. این قطعات در تولید مولکول های DNA نوترکیب و کلون کردن DNA استفاده میگردد.

قطعات با طول مختلف حاصل عملکرد آنزیم های محدود کننده:

Restriction fragment lenghpolynarphisms)) به RFLP مراجعه شود.

نقطه محدود کننده:

Restriction point)) نقطه ای در اواخر G1 چرخه سلولی در سلول های پستانداران بوده و سلول را متعهد به ورود به مرحله S و کامل شدن چرخه سلولی حتی در صورت فقدان فاکتورهای رشد می کنند، به طور عملکردی برابر با استارت در مخمر می باشد.

نقشه های شبکیه ای:

Retinotectal maps)) نقشه های مربوط به اطلاعات بینایی که در یک قسمت در شبکیه به وسیله ورود نور ایجاد شده است، قسمت دیگر در بخش بینایی مغز (رکتوم) به وسیله سلولهای گانگلیون رتینال آورنده اطلاعات از چشم به مغز ایجاد می شود، نقشه ایجاد شده در مغز مشابه نقشه ایجاد شده در چشم است.

رتروترانسپوزون:

Retrotransposone)) عناصر DNA قابل انتقال در یوکاریوتها که در ژنوم به وسیله RNA حد واسط حرکت می کنند و در مرحله رونویسی معکوس درگیر می شوند. همچنین به ترانس پوزون مراجعه شود (شکل6-8b)

رتروویروس:

Retrovirus)) نوعی ویروس یوکاریوتی حاوی RNA که در سلول ها به وسیله ساختن یک نسخه DNA از روی RNA همانند سازی می کنند. این DNA ویروسی به DNA کروموزومی سلولی وارد شده و یک پروویروس (پیش ویروس) را تشکیل داده و باعث ایجاد RNAهای ژنومی بعدی و همچنین mRNA برای پروتئین های ویروسی می شود. (شکل4-49)

ترانس کرییتاز معکوس:

Revers transcriptas)) آنزیمی که در رتروویروس ها یافت می شود و واکنش های پیچیده ای را کاتالیزو می کند. در این واکنش ها یک زنجیره دو رشته ای DNA از یک الگوی تک رشته ای RNA ساخته می شود.

ریبولوز 1 و 5 پیس فسفات کربوکسیلاز:

RFLP (Restriction fragment lengh polymorphism))) تفاوت های میان افراد در توالی DNA ژنومی که به وسیله محل های تشخیص با آنزیم های محدود کننده ویژه ایجاد شده یا از بین می روند. این توالی ها یکی از چندین نوع توالی های متفاوت میان افراد بوده و به عنوان نشانگرهای مولکولی DNA در مطالعات پیوستگی انسانی به کار می روند.

اسید ریبونوکلئیک:

Ribonocleic acid)) به RNA مراجعه شود.

کمپلکس ریبونوکلئو پروتئین:

Ribonocleoprotein (RNP) complex)) یک واژه کلی برای هر ترکیب پیچیده ای از پروتئین ها و RNA بیشتر مولکول های RNA در سلول به شکل RNPها وجود دارند.

ریبوزوم:

Ribosome))

Ribosomal RNA

ترکیب بزرگ شامل چندین rRNA متفاوت و بیش از 50 پروتئین که از دو زیر واحد کوچک و بزرگ تشکیل شده است و محل ترجمه )سنتز پروتئین) می باشد. (شکل  4-23 و4-22 )

RNA) ریبوزومی) به rRNA ریبوزومی مراجعه شود.

ریبوزیم:

Ribozyme)) مولکول RNA با فعالیت کاتالیزوری، ریبوزیم در پردازش RNA و سنتز پروتئین نقش دارد.

قطعات چندشکلی حاصل عمل آنزیم محدود کننده:

Ribulose 1, 5 bisphosphate carboxylase)) آنزیمی که در کلروپلاست قرار دارد و اولین واکنش در چرخه کلوین را انجام می دهد. این عمل با اضافه کردن مولکول CO2 به قند پنج کربنه (ریبولوز 1 و 5 بیس فسفات) صورت می گیرد و منجر به تشکیل دو مولکول 3 فسفوگلیسرات می شود به آن روبیسکو نیز می گویند.(شکل12-43)

:RISC به خاموش کننده القا کننده RNA مراجعه شود.

RNA ( ریبونوکلئیک اسید):

RNA ( Ribonucleic acid) پلیمر تک زنجیرهای خطی که از نوکلئوتیدهای ریبوز تشکیل شده است، mRNA , rRNA و tRNA هر کدام نقش های متفاوتی در سنتز پروتئین دارند، تعدادی از RNAهای کوچک در کنترل پایداری و ترجمه mRNAها و کنترل ساختار کروماتین و رونویسی نقش دارند.( شکل 4-17)

ویرایش RNA:

RNA editing)) پردازش انواع غیر معمول RNA که در آن توالی یک mRNA اولیه تغییر می یابد.

کمپلکس القاء خاموش (ریسک) RNA:

RNA – induced silencing complex (RISC)))

RNA polymerase

یک ترکیب چند پروتئینی بزرگ که به یک RNA تک زنجیرهای کوتاه متصل شده است (siRNA یا (miRNA و تجزیه یا مهار ترجمه یک mRNA مکمل یا کمی مکمل را انجام می دهد.

RNA مداخله کننده:

RNA interference (RNAs))) غیر فعال سازی عملکردی یک ژن ویژه به وسیله یک RNA دو رشته ای مربوطه است و تجزیه یا مهار ترجمه mRNA تک زنجیره مکمل رمزدهی شده به وسیله یک ژن را القا می کند. این عمل برای mRNAهایی با توالی متفاوت صورت نمی گیرد (شکل 5-45)

RNA پلیمراز:

RNA polymerase)) آنزیمی که یک رشته از DNA را ( زنجیره الگو) رونویسی می کند تا با استفاده از ریبونوکلئازتری فسفات زنجیره RNA مکمل را بسازد. (شکل4-15)

پیرایش RNA:

RNAs splicing)) فرایندی که منجر به حذف اینترون ها و به هم پیوستن اگزون ها در mRNA اولیه می شود. همچنین به اسپلایسوزوم مراجعه شود (شکل 88)

RNA ) rRNA ریبوزومی):

( rRNA (ribosomal RNA) هر یک از چندین مولکول بزرگ mRNA که از ترکیبات ساختاری و عملکردی ریبوزوم ها بوده و اغلب rRNAهایی با ضریب رسوب 28و18و8و5 در یوکاریوت های عالی می باشند (شکل 22-4)

رویسکو:

Rubisco)) به ریبولوز او 5 بیس فسفات کربوکسیلاز مراجعه شود.

فاز S (سنتز):

S (synthesis) phase)) به چرخه سلولی مراجعه شود.

سارکومر:

Sarcomere)) واحد ساختاری تکراری ماهیچه های صاف (اسکلتی) که از رشته های نازک (اکثین) هم پوشان و رشته های کلفت (میوزین) تشکیل شده است و از یک صفحه Z تا صفحه Z دیگری امتداد می یابد که در هنگام انقبات سارکومرها کوتاه می شوند. (شکل 17-29 و 17-30)

شبکه سارکوپلاسمی:

Sarcoplasmic reticulum)) شبکه غشایی در سیتوپلاسم یک سلول ماهیچه ای که یون های Ca2+ را جدا نگه می دارد. به وسیله تحریک انقباض ماهیچه ای موجب انتشار Ca2+ ذخیره شده می شود.

DNA ماهواره:

Satellite DNA)) به توالی ساده DNA مراجعه شود.

اشباع شده:

Saturated)) در ارتباط با یک ترکیب (مثل اسید چرب) که در آن همه پیوندهای کربن – کربن یگانه هستند.

پیامبر ثانویه:

Second messenger)) یک مولکول داخل سلولی کوچک (مثل DAG وIP3 و cAMPو cGMPو Ca2+) که غلظتشان در پاسخ به اتصال یک سیگنال خارج سلولی افزایش ( یا کاهش) می یابد و این مولکول ها در انتقال سیگنال عمل می کنند. (شکل 15-9)

ساختار ثانویه:

Secondary structure)) تاخوردگی یک زنجیره پلی پپتیدی به ساختار منظم دارای مارپیچ αو صفحاتβ و پیچ β.

مسیر ترشحی:

Secretory pathway)) مسیر سلولی سنتز و دسته بندی پروتئین های غشایی و محلول است که در شبکه اندوپلاسمی، گلژی و لیزوزیم ها، پروتئین های غشای پلاسمایی و پروتئین های ترشحی طبقه بندی می شوند.

وزیکول ترشحی:

Secretory vesicle)) وزیکول غشایی کوچک که از شبکه ترانس گلژی منشاء می گیرد و حاوی مولکول های منتشر شده از سلول می باشد.

ژن های قطبیت قطعه:

Segment polarity genes)) دسته ای از آنها در دروزوفیلا است که این ژن ها ترکیبات سیستم های سیگنال دهی تعیین کننده سرنوشت سلول ها و قطبیت اسکلت سلولی در طول محور قدامی، خلفی در جنین اولیه را رمزدهی می کند.

تفکیک:

Segregation)) فرایندی که در طی میوز و میتوز کروموزوم های مشابه را به سلول های دختری پخش می کنند.

سلکتین ها:

Selectins)) خانواده ای از مولکول های اتصال دهنده (چسبانده) سلول که واکنش های وابسته به Ca2+ را انجام می دهد. این اتصال با بخش الیگوساکاریدی ویژه در گلیکوپروتئین ها و گلیکولیپیدها در سطح سلول های مجاور با گلیکوپروتئین های خارج سلولی صورت می گیرد. (شکل 19-2 و 19-36)

وکتور شاتل:

Shuttle vector)) وکتور های پلاسمیدی که قادر به تکثیر در دو میزبان متفاوت هستند. (شکل5-17)

زنجیره جانبی:

Side chain)) گروه جانشینی متنوع در اسیدهای آمینه که به اتم کربن α متصل شده و به طور گسترده ویژگی های به خصوص هر اسید امینه را ایجاد می کند. همچنین گروه R نامیده می شود. (شکل 2-14)

مولکول سیگنالی:

Signaling molecule)) واژه کلی برای هر مولکول داخل یا خارج سلولی که در پاسخ یک سلول به محیط اطراف خارجی یا به دیگر سلولها دخیل می باشند.

ذره تشخیص سیگنال (SRP):

Signal – recognition particle (SRP))) ذره ریبونوکلئوپروتئین سیتوزولی که به توالی سیگنال ER در پروتئین ترشحی در حال سنتز متصل می شود و ترکیب ریبوزوم و زنجیره در حال سنتز را به غشاء ER منتقل می کند. در این غشاء سنتز و ترجمه پروتئین در شبکه ER کامل می شود. (شکل 13-5)

توالی سیگنال:

Signal sequence)) توالی نسبتا کوتاه اسید آمینه ای که پروتئین را به مقصد خاص در سلول راهنمایی می کنند، همچنین به آن سیگنال پپتیدی و توالی جذبه هدف نیز می گویند. جدول (13-1)

انتقال سیگنال:

Signal transduction)) تبدیل یک سیگنال از شکل فیزیکی یا شیمیایی به شکل دیگر. در زیست شناسی سلولی اغلب به فرآیندهای متوالی گفته می شود که با اتصال یک سیگنال خارج سلولی به یک گیرنده شروع می کردند و این فرایندها منجر به ایجاد یک یا چند پاسخ سلولی می گردند.

خاموش کننده:

Silencer)) توالی از DNA یوکاریوتی که باعث ایجاد ساختار متراکم کروماتین در یک منطقه می شود در نتیجه جلوی دسترسی پروتئین های ضروری برای رونویسی ژن ها در صدها جفت باز توالی خاموش کننده گرفته می شود. همچنین پیش توالی خاموش کننده نیز نامیده می شود.

انتشار ساده:

Simple diffusion)) حرکت یک مولکول از غشاء سلولی در جهت شیب غلظتی آن. این عمل با سرعتی متناسب با شیب و نفوذپذیری غشاء صورت می گیرد. به آن انتقال غیر فعال نیز می گویند .

توالی ساده DNA:

Simple – sequence DNA)) توالی های تکراری کوتاه و پشت سر هم که در سانتروزوم و تلومر و سایر مناطق کروموزومی یافت می شوند. این توالی ها رونویسی نمی شوند. همچنین به آنها DNA ماهواره نیز میگویند.

عناصر کوتاه پراکنده (SINE):

SINES (short intersperesd elements))) دسته ای از رتروترانس پوزون ها که دارای 100-400 نوکلئوتید می باشند و 13درصد از کل DNA انسانی را تشکیل می دهند. عناصر ALU در انسان ها تقریبا دو سوم SINEها را تشکیل می دهند.

siRNA: یک RNA دو رشته ای کوچک که دارای 21-33نوکلئوتید با دو نوکلئوتید تک رشته ای در دو انتها می باشد یک ته رشته ای siRNA به پروتئین های متعددی متصل است و این اتصال یک کمپلکس RNA القاء کننده خاموشی (RISC) را تشکیل می دهد RNA هدفی را که siRNA با آن به طور کامل جفت باز تشکیل داده است میشکند. به این siRNA ها، RNA مداخله گر کوچک و مهارکننده کوچک نیز می گویند. siRNA می تواند به طور آزمایشگاهی بیان ژن های ویژه را مهار کند. همچنین به miRNA مراجعه شود. (شکل 8-25b)

Smads: دسته ای از فاکتورهای رونویسی که با فسفریلاسیون فعال شده به دنبال این عمل اتصال تعدادی از فاکتورهای رشد تبدیل کننده TGFB β که خانواده ای از مولکول های سیگنالی هستند به گیرنده های سطح سلولی صورت می گیرد. (شکل 16-4)

پروتئین SMC:

SMC protein)) پروتئین های ساختاری نگهدارنده کروموزومی که خانوادهای کوچک از پروتئین های کروماتین غیر هیستونی هستند و در حفظ ساختار مورفولوژیکی کروموزوم ها و تفکیک پذیری مناسب آن ها طی میتوز نقش مهمی دارند. اعضای این خانواده از کاندنیسن که به تراکم کروموزومها در طی میتوز کمک می کند و کوهسین که کروماتیدهای خواهری را به هم متصل می کند تا این که در آنافاز از هم جدا شوند تشکیل شده است. پروتئین های SMC باکتریایی در تفکیک مناسب کروموزوم های باکتریایی سلولی های دختری عمل می کنند (شکل 6-28 و20-21)

SNAREs: پروتئین های اینتگرال سیتوزولی که اتصال وزیکول ها به غشاءهای هدف را انجام می دهند، واکنش SNARE-vها در سطح یک وزیکول با t – SNAREهای وابسته (مکمل) در سطح غشای هدف یک ترکیب بسیار پایدار تشکیل می دهند. این ترکیب وزیکول و غشاء هدف را به سمت داخل میکشد. (شکل 14-10)

RNA ) SnoRNA کوچک هسته ای):

SnoRNA (small nuclear RNA))) نوعی RNA پایدار کوچک که در پردازش rRNA و تغییرات بازها در هستک عمل می کند.

RAN کوچک هسته ای:

SnoRAN (small nuclear RNA))) یکی از چندین RNA کوچک پایدار که در هسته قرار دارد. پنج siRNA از ترکیبات اسپلایسوزوم بوده و در پیرایش mRNA اولیه عمل می کنند. (شکل 8-9 و 8-11)

سلول سوماتیک:

Somatic cell)) هر سلول حیوانی یا انسانی به جزه سلول جنسی.

انتقال هسته ای سلول سوماتیک:

Somatic cell nuclear transfor (SCNT))) پیش ساز تولید انواع سلول های ویژه در محیط کشت آغازی از سلول های بنیادی بزرگسال یا جنینی.

سیگنال ارسال:

Sorting signal)) یک توالی نسبتا کوتاه اسید آمینه ای که پروتئین را به وزیکول انتقالی ویژه هدایت میکند. این وزیکول از غشاء دهنده در مسیر اندوسیتوزی یا ترشحی جوانه می زند. جدول ( 14-2)

لکه گذاری ساترن:

Southern blotting)) روشی برای تشخیص توالی DNA ویژه که توسط الکتروفوروز جدا شدهاند. هر توالی به وسیله یک پروپا اسید نوکلئیک نشاندار هیبرید میشود. (شکل  5-26)

سازمان دهنده اسپمان:

) Spemann organizer) مرکز سیگنالی در سمت پشتی جنین اولیه که در تشکیل الگوی قدامی خلفی و پشتی – جلویی جنین عمل می کند.

SPF (فاکتور پیش برنده فاز s):

SPF (sphase – promoting factor))) یک پروتئین هترودیمر که از سیکلین 1G و کیناز وابسته به سیکلین (CDR) تشکیل شده است. این پروتئین ورود سلول های یوکاریوتی به مرحله S چرخه سلولی را به وسیله فسفریله کردن پروتئین های ویژه انجام می دهد.

اسفنگولیپید:

Sphingo lipid)) گروه بزرگی از لیپیدهای غشایی که از اسفنگوزین مشتق شده اند و شامل دو زنجیره بلند هیدروکربنی و یک گروه سرفسفریله شده (اسفنگومیلین) با گروه سرکربوهیدراتی (سربروزیدها و گانگلیوزیدها) می باشد. (شکل  10-5b)

اسپلایسموزوم:

Splicesome)) ترکیب ریبونوکلئوپروتئینی بزرگ که به پیش ساز mRNA متصل شده و پردازش RNA را انجام می دهد. (شکل  8-11)

پروتئین متصل شونده به SRE:

SRE – binding protein (SREBPS))) فاکتورهای رونویسی وابسته به کلسترول که در غشاء ER قرار دارند و در پاسخ به سطح کلسترولی کم سلولی فعال شده و سپس بیان ژن های رمزدهی کننده پروتئینی دخیل در سنتز و وارد کردن کلسترول و همچنین سنتز سایر لیپیدها را تحریک می کند.(شکل 16-38)

نشاسته:

Starch)) پلی ساکارید منشعب و بسیار طویل که منحصرا از واحدهای گلوکز ساخته شده اند و از منابع ذخیره کربوهیدرات در سلول های گیاهی می باشد.

استات:

STAT)) انتقال سیگنال و فعال سازی رو نویسی: دسته ای از فاکتورهای رونویسی که در سیتوزول به دنبال اتصال لیگاند به گیرنده سیتوکینی فعال می شوند. (شکل 16-2)

حالت پایا:

Steady state)) شرایطی در مسیر متابولیسم سلولی که سرعت تشکیل و سرعت مصرف مواد برابر می شوند تا این که غلظت مواد ثابت باقی بماند. (شکل 2-23)

سلول بنیادی:

Stem cell)) یک سلول که می تواند خود را تبدیل کند تا بتوانند به طور متناسب (قرینه) به دو سلول دختر با پتانسیل تمایزی مشابه با سلول بنیادی والدینی تقسیم شوند یا به طور نامتناسب (غیر قرینه) سلول های دختری با پتانسیل تمایزی متفاوت تولید کند. (شکل21-2)

استروسیلیا:

Stereocilia (sing stereocilium))) رشته های برجسته از سلول های مویی در اندام کورتی که به وسیله ارتعاش صدا حرکت می کنند و باعث دپلاریزه شدن اکسون های مرتبط با هر سلول مویی می شود. (شکل  23-30 و23-31)

ایزومر فضایی:

Stereoisomer)) دو ترکیب با فرمول های مولکولی یکسان که اتم ها به طور مشابه به هم پیوند خورده ولی آرایش فضایی اتم ها متفاوت است. در ایزومرهای نوری، اتم های متصل به کرین نامتقارن نسبت به هم تصویر آینه ای دارند و در دو شکل DوL هستند. ایزومرهای هندسی شامل اشکال سیس و ترانس دارای یک پیوند دوگانه می باشند.

استروئیدها:

Steroids)) گروهی از هیدروکربن های چهار حلقه ای مثل کلسترول و ترکیبات وابسته به آن، بیشتر هورمون ها (مثل استروژن و پروژسترون) استروئیدی هستند، استرول ها، استروئیدهایی هستند که دارای یک یا چندین گروه هیدروکسیل می باشند (شکل 10-52)

سوبسترا:

Substrate)) مولکولی که در واکنش کاتالیزی به وسیله یک آنزیم تغییر می کند.

فسفریلاسیون در سطح سوبسترا:

Substrate – level – phosphorylation)) تشکیل ATP از ADP و Pi که به وسیله آنزیم های سیتوزولی کاتالیز می گردد. تشکیل ATP به وسیله واکنش هایی غیر وابسته به نیروی محرک پروتونی یا اکسیژن مولکولی انجام می گیرد.

گروه سولفید ریل:

(Sulfydryl – group (-SH)) یک گروه جانشین در اسید آمینه سیستئین و سایر مولکول هایی که دارای یک اتم هیدروژن هستند و به صورت کوالانی به یک اتم سولفور متصل شده اند. گروه تیول نیز نامیده می شود.

جهش سرکوب کننده:

Suppressor mutation)) جهشی که تاثیر فنوتیپی جهش ثانویه را معکوس می کند. جهش های سرکوب کننده مکررا برای شناسایی ژن های رمزدهی کننده پروتئین های واکنش دهنده استفاده می شوند. (شکل5-9a)

هم انتقالی:

Symport)) نوعی از هم انتقالی که در آن یک پروتئین غشایی (هم انتقال دهنده Symporter) مولکول با یون متفاوت با از غشاء سلولی در جهت یکسان عبور می دهد.همچنین به انتقال متقابل مراجعه شود.( شکل 11-3 و 3bj)

سیناپس:

Synapse)) جایگاه تخصص یافته بین اکسون انتهایی یک نورون با نورون مجاورش یا با سایر سلول های تحریک شونده (مثل سلول های ماهیچه ای) که در این جایگاه پیام ها منتقل می شوند. در یک سیناپس شیمیایی پیام ها به وسیله یک میانجی عصبی منتقل می شوند. در یک سیناپس الکتریکی انتقال پیام ها از طریق اتصالات منفذدار متصل کننده سلول های پس سیناپس و پیش سیناپس به هم صورت میگیرد. (شکل  23-4)

سینسیتیوم:

Synclytium)) یک سیتوپلاسم چند هسته ای که به وسیله یک غشاء پلاسمایی پوشیده شده است.

سیندکان ها:

Syndecans)) دسته ای از پروتئوگلیکان های سطح سلولی که در چسبندگی ماتریکس سلولی و واکنش با اسکلت سلولی و شاید اتصال به سیگنال های خارجی عمل می کند. به این صورت در سیگنال دهی سلول – سلول شرکت می کند.

سینتنی:

Synteny)) ظهور ژن هایی در نظم مشابه روی کروموزوم در دو یا چند گونه متفاوت.

جهش کشنده سنتزی:

) Synthetic lethal mutation) جهشی که اثر فنوتیپی سایر جهش ها را در ژن های مشابه یا مرتبط افزایش می دهد. (شکل  5-9b,c)

جعبه TATA:

TATA box)) توالی حفظ شده واقع در پروموتر بسیاری از ژن های رمزدهی کننده پروتئین یوکاریوتی، جایی که کمپلکس آغاز رونویسی به آنجا متصل می شود. (شکل 7-12)

سلول T:

(T cell) لنفوسیتی که در تیموس بالغ شده و گیرنده های آنتی ژنی ویژه متصل به پپتیدهای آنتی ژنی در ترکیب با مولکول MHC را بیان می کند. دو دسته از سلول هایT وجود دارد. سلول های T کشنده( دارای مارکر سطحی CD8 محدود به کلاس MHCT که سلول های توموری و آلوده به ویروس را از بین می برد) و سلول های کمکی و دارای مارکر CD4 و محدود به کلاس MHC II و سیتوکین تولید کرده و برای فعال سازی سلول های β  ضروری است.(شکل 44-34و 24-36)

گیرنده سلول T:

T cell receptor)) پروتئین هترودیمری گذرنده غشایی که به آنتی ژن متصل شده و دارای مناطق ثابت و متغیر می باشد. به ترکیبCD3 چند زیر واحدی انتقال دهنده سیگنالی متصل است. (شکل  29-24)

تلومر:

Telomere)) بخش انتهایی یک کروموزوم یوکاریوتی که دارای چندین توالی کوتاه تلومری تکراری پشت سرهم (TEL) می باشد تلومرها برای تفکیک مناسب کروموزوم ها ضروری می باشند و به وسیله فرایند ویژه از کوتاه شدن کروموزوم های همانندسازی DNA جلوگیری کرده و همانند سازی می شوند.

تلوفاز:

Telophase)) آخرین مرحله میتوزی که طی آن پوشش هسته در اطراف کروموزوم های جدا شده دوباره تشکیل می شود. کروموزوم ها تراکم خود را از دست داده و تقسیم سیتوپلاسم (سیتوکینز) کامل می گردد. (شکل 18-34)

جهش حساس به حرارت:

Temperature sensitive (ts) mutation)) جهشی که فنوتیپ نوع وحشی را در یک دما (دمای مناسب (مجاز) تولید کرده اما فنوتیپ جهش یافته در دمای دیگر (دمای غیر مجاز (غیر متناسب) تولید می کند. این نوع جهش در شناسایی ژن های ضروری برای زنده ماندن مفید است. (شکل 5-6)

ساختار سوم:

Tertiary structure)) شکل سه بعدی یک زنجیره پلی پپتیدی در پروتئین ها که با چندین پیوند غیرکووالانی بین زنجیره های جانبی، پایدار می شود (شکال 3-10a)

تیلاکوئید:

Thylakoids)) کیسه های غشایی پهن در کلروپلاست که به حالت توده ای روی هم انباشته می شوند و دارای رنگدانه های فتوسنتزی و فتوسیستم ها می باشند.

اتصال محکم:

Tight junction))یک نوع اتصال سلول – سلول بین غشاء پلاسمایی سلول های اپی تلیال مجاور که از انتشار مولکول های بزرگ و بسیاری از مولکول های کوچک و یون ها در فضای میان سلول ها و همچنین انتشار ترکیبات غشایی از میان مناطق پایه ای جانبی و استوایی غشاء پلاسمایی جلوگیری می کند. (شکل 19-15)

گیرنده های شبه تول:

Toll – likereceptor ( TLR))) عضوی از یک دسته گیرنده های داخلی سطح سلول که انواع محصولات باکتری ها را تشخیص می دهد. اتصال لیگاند به این رسپتور مسیر سیگنال دهی ایجاد کرده و پاسخ های متعدد بسته به نوع سلول را تحریک می کند.

توالی توپوژنی:

Topogenic sequence)) بخشی در یک پروتئین که توالی، تعداد و ترکیب آن ورود و جهت گیری دسته های متعدد پروتئین های گذرنده غشایی در غشاء شبکه آندوپلاسمی را موجب می گردد.

رونویسی:

Tanscription)) فرایندی که در آن یک رشته از مولکول DNA به عنوان الگو برای سنتز RNA مکمل به وسیله RNA پلیمراز به کار می رود (شکل 4-10 و4-11 )

منطقه کنترل ترجمه:

Transcription – control rigion)) واژه کلی برای همه توالی های تنظیمی DNA که رونویسی ژن های ویژه را تنظیم می کند.

عامل رونویسی:

(TF)) Tanscription factor )  واژه عمومی برای هر پروتئین به جزء RNA پلیمراز که برای آغاز یا تنظیم رونویسی در سلول های پوکاریوتی ضروری است.. فاکتورهای عمومی برای رونویسی همه ژن ها ضروری هستند و در تشکیل ترکیب آغاز رونویسی نزدیک جایگاه شروع شرکت می کنند. فاکتورهای اختصاصی، رونویسی ژن های ویژه را به وسیله اتصال به توالی تنظیمی شان تحریک (فعال) یا مهار می کنند.

واحد رونویسی:

Transcription unit)) منطقه ای در DNA که دارای یک محل شروع و یک محل خاتمه رونویسی می باشند و این منطقه باعث تولید یک رونوشت اولیه می شود.

ترانس سیتوز:

Ttranscytosis)) مکانیسم انتقالی مواد ویژه از صفحه انتقالی که با آندوسیتوز وابسته به گیرنده و اگزوسیتوز ترکیب می شود.

ترانس فکشن:

Transfection)) ورود DNA بیگانه در محیط کشت به سلول میزبان است که معمولا با بیان ژن های DNA وارد شده همراه می شود. (شکل 5-32)

RNA ناقل:

Transfer RNA)) به tRNA مراجعه شود.

ترانسفورماسیون:

Transformation)) ا- تغییرات ثابت ورائتی در یک سلول که در نتیجه جذب و اتصال یک DNA خارجی به ژنوم سلول میزبان روی می دهد همچنین ترانس فکشن پایدار نیز نامیده می شود. ۲- تبدیل یک سلول طبیعی پستاندار به یک سلول سرطانی که در نتیجه تماس با یک ویروس یا سایر مواد سرطان زا رخ می دهد.

فاکتور رشد تغییر شکل β:

(TGFB) transforming growth factor یک خانواده از پروتئین های سیگنال که در تمایز بافت ها در بیشتر یا همه جانوران نقش دارد تعدادی از خانواده βTCF اغلب رشد بافت هایی تحریک شده به وسیله آن را مهار می کنند. جهش در اجزاء انتقال سیگنال TGFβ در سرطان انسانی مثل سرطان سینه مشاهده شده است.

ترانس ژن:

Transgene)) یک ژن کلون شده که به طور پایدار به یک سلول گیاهی یا جانوری وارد شده و به ژنوم آن ملحق گردیده و نسل های پی در پی از آن ایجاد می گردد.

ترانس ژنیک:

Transgenic)) در ارتباط با هر گیاه یا جانوری که دارای یک ترانس ژن می باشد.

شبکه ترانس گلژی:

Trans – Golgi network ( TGN))) شبکه پیچیده ای از غشاءها وزیکول ها که به عنوان محل جوانه زدن در مسیر ترشحی عمل می کند. جوانه زدن وزیکول ها بیشتر از بخش دور گلژی صورت گرفته و غشاء و پروتئین های محلول را به سطح سلول یا لیزوزوم ها منتقل می کند. (شکل 14-1 و 14-17)

حالت گذار:

Transition state)) حالتی از واکنش گرها در طی یک واکنش شیمیایی که در آن سیستم در بالاترین سطح انرژی است. به آن حالت انتقالی واسطه نیز می گویند.

ترجمه:

Translation)) تولید یک رشته پلی پپتیدی به واسطه ریبوزوم ها: توالی اسیدی آمینه ای توسط توالی نوکلئوتیدی در یک mRNA تعیین می شود. (شکل  14-7)

ترانسلوکان:

Translocon)) یک مجموعه چند پروتئینی در غشاء شبکه آندوپلاسمی خشن که از میان آن پروتئین در حال سنتز وارد شبکه آندوپلاسمی می شود. (شکل 13-7)

پروتئین گذرنده غشایی:

Transmembrane protein)) به پروتئین اینتگرال غشاء مراجعه شود.

پروتئین انتقالی:

Transport protein)) به پروتئین انتقالی غشا مراجعه شود.

وزیکول انتقالی:

Transport vesicle)) اجزاء دارای غشاء کوچکی که پروتئین های محموله ترشحی و غشایی را در مسیر ترشحی به داخل یا خارج سلول انتقال می دهد وزیکول ها از اندامک های دهنده ایجاد شده و محتویات درون خود را با ترکیب شدن با غشاء هدف منتشر می کنند.

عناصر قابل انتقال DNA:

Transposable DNA element)) هر توالی DNA که در منطقه کروموزومی یکسان در همه افراد یک گونه وجود ندارد و می تواند به وسیله انتقال به مکان جدید حرکت کند. همچنین عنصر حرکتی DNA و توالی تکراری پراکنده نیز نامیده می شوند.

انتقال:

Transposition)) حرکت عناصر قابل انتقال DNA در ژنوم که به وسیله مکانیسم برش و اتصال یا رونویسی – اتصال بسته به نوع عناصر حرکتی صورت میگیرد. (شکل  6-8)

ترانسپوزون DNA:

Transposon DNA)) عناصر قابل انتقال DNA موجود در پروکاریوت ها و یوکاریوت ها می باشد. این عناصر در ژنوم به وسیله مکانیسم درگیر در سنتز DNA و جابه جایی حرکت می کنند، همچنین به رتروترنسپوزون ها مراجعه شود.

تری اسیل گلیسرول:

Triacylglycerol)) به تری گلیسیرید مراجعه شود.

تری گلیسرید:

Triglyceride)) شکل عمده ذخیره و انتقال اسیدهای چرب در جانوران بوده و شامل سه زنجیره اسید چرب می باشد که با یک مولکول گلیسرول استری شده است.

RNA ) tRNA ناقل):

tRNA (transfer RNA))) گروهی از مولکولهای RNA کوچک که به عنوان دهنده اسید آمینه در طی سنتز پروتئین عمل می کنند. هر مولکول tRNA به طور کوالان به اسید آمینه ویژه متصل شده و یک ترکیب آمینواسیل – tRNA تشکیل می گردد.

فاکتور تروفیک:

Trophic factor)) هر یک از بی شمار پروتئین های سیگنال دهی که برای زنده ماندن سلول در موجودات چند سلولی ضروری می باشد، در غیاب چنین سیگنال هایی، سلول به وسیله آپوپتوز تحت خودکشی قرار میگیرد.

توبولین:

Tubulin)) یک خانواده از پروتئین های کروی اسکلت سلولی که برای تشکیل دیواره ریز لوله ها پلیمریزه می شوند.

تومور:

Tumor)) یک توده سلولی منشأ گرفته از یک سلول که در نتیجه از دست دادن تنظیم کننده های رشد سلولی طبیعی ایجاد می شود و ممکن است خوش خیم یا بدخیم باشد.

ژنهای سرکوبگر تومور:

Tumor – suppressor gene)) هر ژن رمزدهی کننده پروتئین که به طور مستقیم یا غیر مستقیم پیشرفت چرخه سلولی را مهار می کند، از دست رفتن عملکرد این پروتئین ها در اثر جهش انکوژنیک می باشد، وراثت یک الل جهش یافته از ژن های بازدارنده توموری (مثل BRCA1 , APC , RB)  باعث افزایش پیشرفت سرطان کلورکتال یا سایر سرطان ها می شود. (شکل  25-11 و  25-9)

یوبی کوئیتین:

Ubiquitin)) یک پروتئین کوچک که می تواند به طور کووالان به سایر پروتئین های داخل سلولی متصل شود و به این وسیله پروتئین ها را برای تخریب به وسیله پروتئوزوم، انتقال به لیزوزوم یا تغییر در عملکرد پروتئین هدف نشاندار کند.

جداکننده:

Uncouper)) هر ماده طبیعی (پروتئین ترموژنین) یا ماده شیمیایی (2 و 4 دی نیتروفنل) که نیروی حرکت پروتونی را در غشای داخلی میتوکندری یا غشای تیلاکوئید کلروپلاست از بین می برد و به این وسیله جلوی سنتر ATP را می گیرد.

تک انتقالی:

Uniport)) نوعی انتقال که در آن یک پروتئین غشایی (پروتئین انتقال دهنده) انتقال مولکول های کوچک را از غشا در جهت شیب غلظتی از طریق انتشار تسهیل شده انجام می دهد، انتقال دهنده گلوکز (پروتئین GLUT) مثال خوبی از پروتئین تک انتقالی است و به خوبی مطالعه شده است. (شکل 11-3و [ 3A])

اشباع نشده:

Unsaturated)) در ارتباط با ترکیب (مثل اسید چرب) که در آن یکی از پیوندهای کربن – کربن پیوند دوگانه یا سه گانه می باشد.

بالادست (فرادست):

Upstream))1 – جهتی بر روی DNA که طی رونویسی برخلاف جهت حرکت RNA پلیمراز می باشد. نوکلئوتیدهای فرودست با جایگاههای ۱+ انوکلئوتید شروع رونویسی) و نوکلئوتیدهای بالادست با جایگاه های -1 و -2 و غیره مشخص می شود. -2 رویدادهایی که در مراحل آبشاری اتفاق می افتد (مثل مسیر سیگنال دهی). همچنین به فرودست مراجعه شود.

توالی فعال کننده بالادست:

Upstream activating sequence (USA)))

هر پروتئین متصل شده به توالی تنظیمی در DNA مخمر و سایر یوکاریوت های پست که برای حداکثر بیان ژن ضروری می باشد. در یوکاریوت های عالی این توالی ها به جای توالی های تشدیدکننده یا عناصر نزدیک پروموتر قرار دارند.

واکسن:

Vaccine)) ترکیب بی ضرر که از پاتوژن ها تشکیل می شود و پاسخ ایمنی را به منظور ایجاد ایمنی در تهاجم های میکروبی بعدی به وسیله یک شکل کشنده از همان پاتوژن تحریک می کند.

میانکنش واندروالس:

Vander waals interaction)) یک پیوند غیرکوالانی ضعیف که در اثر عدم تقارن کوچک و گذرای ابرالکترونی در اطراف اتم ها (دوقطبی ها) ایجاد می گردد (شکل 2-10)

وکتور(حامل):

Vector)) عنصر ژنتیکی که می تواند به طور خودکار همانندسازی کند و برای انتقال قطعات DNA یا cDNA به داخل ژنوم سلول میزبان به هدف کلون کردن ژن به کار می رود. اغلب وکتورها، پلاسمیدهای باکتری ها و ژنوم های باکتریوفاز تغییر داده شده می باشند. همچنین به وکتور بیانی و وکتور شاتل مراجعه شود. (شکل 5-13)

پاکت ویروسی:

Viral envelop)) دو لایه فسفولیپیدی که پوشش بیرونی بعضی ویروس ها (مثل ویروس های آنفلونزا و هاری) را تشکیل می دهد و به وسیله جوانه زدن از غشای سلول میزبان حاصل شده و شامل گلیکوپروتئین های رمزدهی کننده ویروس می باشد.

ویریون:

Virion)) یک ذره ویروسی.

ویروس:

Virus)) یک انگل داخل سلولی کوچک که از اسید نوکلئیک (DNA یا RNA) احاطه شده به وسیله پوشش پروتئینی تشکیل می شود و فقط در سلول های میزبان حساس شده همانند سازی می کنند. به طور گسترده در تحقیقاتی زیست شناسی سلولی استفاده می شود. (شکل 4-44)

سرعت حداکثر:

Vmax)) پارامتری که حداکثر سرعت یک واکنش کاتالیز آنزیمی یا فرآیندهای دیگر مثل انتقال مولکول ها به واسطه پروتئین از غشاء پلاسمایی را توصیف می کند. (شکل  3-23و 11-4)

لکه گذاری وسترن:

Western blotting)) روشی که در آن پروتئین های جدا شده به وسیله الکتروفورز به یک غشاء نیتروسلولزی یا غشاءهای دیگر متصل می شود و پروتئین های خاص به وسیله آنتی بادی های نشاندار تشخیص داده می شوند. همچنین به آن ایمونوبلات نیز می گویند. (شکل 3-38)

نوع وحشی:

Wild type)) حالت طبیعی و جهش نیافته یک ژن، پروتئین، سلول یا موجود زنده.

Wnt: خانواده ای از پروتئین های سیگنال دهی ترشحی که در تمایز بیشتر بافت ها در همه یا اکثر جانوران نقش دارند، جهش در Wnt ترکیبات انتقال سیگنالی در سرطان های انسانی مشاهده می شود. گیرنده های این پروتئین ها دسته ای از پروتئین های مارپیچی بوده و دارای هفت قسمت گذرنده از غشاء هستند.

کریستالوگرافی اشعه :X

X – ray crystallography)) روشی است که برای تشخیص ساختار سه بعدی مولکول های بزرگ (به ویژه اسیدهای نوکلوئیک و پروتئین ها) استفاده می شود به وسیله عبور اشعه X از میان کریستال (بلور) مولکول های خالص و آنالیز پراکنش نقطه های جدا از هم، این کار انجام می گیرد.

انگشت روی:

Zinc finger)) چندین موتیف ساختاری متصل به DNA که از ساختارهای ثانویه تشکیل شده است.

زیگوت (تخم):

Zygote)) یک تخم لقاح یافته. سلول دیپلوئیدی که در نتیجه ترکیب گامت های نر و ماده ایجاد شده است.

گردآورنده : سرکار خانم پریناز زارع